هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۰:۲۳ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲
#41
1.رابطه ی میان دو علم معجون سازی و شفادهندگی در چیست؟ مختصرا توضیح دهید(10 نمره)

اصولاً دو علم معجون سازی و شفادهندگی خیلی به هم وابسته هستند. به صورتی که یک شفادهنده ی خوب، حتماً باید یک معجون ساز خبره باشه.
اما معجون سازانی هم هستند که کاری به شفادهندگی ندارند و فقط معجون سازی انجام می دهند.
این معجون سازان، معجون های پر کاربرد را به مقدار زیاد تهیه کرده و به متقاضیان می فروشند و پول تپولی به جیب می زنند.

2.مواد تهیه ی معجون رفع کورک(جوش) چه هستند؟ طرز تهیه ی این معجون را به اختصار شرح دهید.(10 نمره)

مواد مورد نیاز
1. خیار دریایی، 3 قاچ
2. دم موش صحرایی، 2 عدد
3. شکلات، هر چه بیشتر بهتر
4. پودر پوست صاف کن!

اول از همه پاتیلمون رو خوب میشوریم.
تا نصفه آبش می کنیم و میذاریم جوش بیاد.
خیار دریایی رو پوست می گیریم و نگینی خورد می کنیم توش!
دم موش صحرایی رو به قطعات ریز تقسیم می کنیم و در پاتیلمون میریزیم و شعله رو تا ته زیاد می کنیم.
بعد یک تکه ی بزرگ شکلات می خوریم.
بعد از اون پودر پوست صاف کن رو میریزیم و ورد بی جوشیوس رو به سمت معجون می فرستیم.
یه کم میذاریم بمونه تا غلیظ بشه.

3.مختصری در خصوص اکسیر حیات وتاثیرات و موارد محدودیت آن توضیح دهید.(10 نمره)

اکسیر حیات که از جوشاندن سنگ حیات بخش به دست می آید، جلوگیری می کند از فرسوده شدن بافت های فیزیکی بدن.
بیماری ها را بر طرف می کند و باعث می شود تا وقتی که این اکسیر مصرف می شود، فرد به مرگ طبیعی نمیرد.
اما باید روزانه این اکسیر مصرف شود و گرنه هیچ چیز مشخص نیست و ممکن است مورد هجوم امراض قرار بگیرد.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۱۴:۱۷ چهارشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۲
#42
پست 450# آلستور مودی

پست خوبی بود.
خیلی جالب مسیر سوژه رو یهو عوض می کنی.
حرفه ای هم این کار رو می کنی که توی ذوق نزنه.
ماشالا با وجود تو این سوژه تا 20 سال دیگه هم ادامه پیدا می کنه.

یه کم از شکلک ها خوب استفاده نمی کنی.
شکلکی که استفاده میشه دقیقاً باید حس گوینده ی دیالوگ تو اون لحظه رو انتقال بده، وگرنه نباید استفاده بشه.
مثلاً وقتی یارو با لکنت و تعجب زیاد میگه اینجا چه خبره؟ باید از شکلک تعجب استفاده کنی نه فکر کردن.

یه نکته ی دیگه هم این که از «...» زیاد استفاده می کنی.
بعضی وقتا جاهایی که نقطه یا ویرگول نیازه هم سه نقطه می ذاری که درست نیست.

در کل پستت خوب بود.

امتیاز پست: 8

پست 451# رون ویزلی

از نظر سوژه خیلی خوبه پست هات ولی اصول نگارشی و زیبا نویسی رو که رعایت نمی کنی باعث میشه اصلاً پست هات حرفه ای به نظر نرسند.

الان یه نگاه به کل پستت که بکنی، فقط 2 تا پاراگراف می بینی.
در صورتی که پاراگراف دوم که نصف بیشتر داستانت رو شامل میشه می تونست حداقل 5 تا پاراگراف باشه.

بین فضا سازی ها و دیالوگ ها دو تا اینتر بزن.
برای دیالوگ نویسی هم از شیوه هایی که گفتم استفاده کن:
نقل قول:
برای دیالوگ نویسی دو تا شیوه هست که اولی بیشتر توی این سایت رایج بوده.
1. توصیف حالات و... رو بنویسی، یک « : » بذاری و بری سطر بعد. یک « - » بذاری و دیالوگتو شروع کنی.
مثال:
ارنی نگاهی به اون انداخت و گفت:
- برو بابا بذار باد بیاد!

2. توصیف حالاتت رو که نوشتی و دو نقطه گذاشتی، دیالوگت رو داخل گیومه ی فارسی بذاری. (گیومه ی فارسی با دکمه های Shift+k و Shift+L زده میشه.)
مثال:
ارنی نگاهی به اون انداخت و گفت:« برو بابا بذار باد بیاد!»

من توصیه می کنم از شیوه ی اول استفاده کنی.


سوژه رو خوب پیش بردی و اون فضا سازی آخرت رو هم خیلی خیلی دوست داشتم.
تو که می تونی اینقدر قشنگ فضا سازی کنی پس چرا نمی کنی؟!

در کل باید بیشتر به ظاهر پستت اهمیت بدی و بار طنزش رو هم بازم میگم باید بیشتر کنی.

امتیاز پست: 6.5


تصویر کوچک شده


پاسخ به: سازمان آموزش
پیام زده شده در: ۱۳:۵۸ چهارشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۲
#43
نقد پست 45# آلستور مودی، خورندگان معجون راستی

پستت خیلی جالب بود.
ممکنه حالا یه کم ضعف داشته باشی توی نوشتن و چیزای دیگه، ولی به نظر میاد داری به شدت تلاش می کنی تا شخصیت مودی رو جا بندازی توی سایت و جهت گیری خودت رو مشخص می کنی.
بر خلاف خیلی ها که توی سایت فقط داستان نویسی می کنند، تو داری سعی می کنی ایفای نقش کنی، که خیلی مهمه و خیلی هم خوبه.

یه سری نکاتی مثل بولد کردن و تغییر سایز کلمات و جملات و... که قبلاً گفتم رو دیگه تکرار نمی کنم.
ولی در کل ظاهر پستت تقریباً خوب بود.
هر چند بعضی جاها، مثل دیالوگ های مورفین و مودی یک اینتر هم کفایت می کرد.

نقل قول:
اتاق سرد و نمناک بود. تاریکی سبب می شد که همه چیز ترسناک بنظر برسند. از سقف سیاهش قطرات آب چکه می کردند و صدای چیلیک چیلیکشان طنین انداز بود. اما ترسناک تر از همه موجودی بود که وسط اتاق بسته شده بود و چشمانش در سایه روشن محیط، مانند چشمان یک گرگینه، بیروح و جنگ طلب بود. موجود دیگری که می خواست از او بازجویی کند ترسناک نبود، اما بشدت رقت انگیز بود... پوست چروکیده، صدای زیر و گوشخراش، چشمانی خمار...


شروع پستت خیلی خیلی خوب بود.
فضا سازی قشنگ، جوری که خواننده دقیقاً می تونه خودش رو توی موقعیت تصور کنه.
یه نکته ای که باید همین اول کار بهت بگم اینه که پست طنز، با پست جدی فرق می کنه.
حتی بعضی عناصری که توی هر کدوم هست نمیشه توی اون یکی به کار بره.
مثلاً شکلک استفاده کردن در پست جدی غلطه، فضاسازی طنز کردن خیلی غلطه و چیزای دیگه که فک کنم خودت متوجه میشی.

مثلاً اینجا به جای چیلیک چیلک، از چک چک استفاده می کردی بهتر بود.

در ضمن وقتی میخوای یه نفر رو با نشونه هاش معرفی کنی، چیزای شاخصش رو بگو که همه بدونن.
مثلاً به جای پوست چروکیده می تونی بگی کلاه بلند.(که وزیر میذاره.)

یه کمی توی کل پستت زیادی مودی رو قوی نشون دادی.
بابا حالا درسته خیلی خفن بوده، ولی دیگه اینجوریام نبوده که معجون راستی رو دور بزنه یا جلوی کروشیو مقاومت کنه.

البته می تونسی مثلاً یه کم بیشتر توضیح بدی که چجوری این کارا رو می کنه.
اونوقت قابل قبول تر میشد.
مثلاً می تونستی بگی به خاطر نفرتی که از مورفین داشت، کروشیو روش اثر نمیذاشت و یا یه همچین چیزایی.

آخر پستت خیلی حماسی شد و به شخص من خوشم اومد.

در کل پست جالبی بود ولی نکته ی خیلی خاصی نداشت.

پست خوبی بود.
موفق باشی


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۱۲:۱۱ سه شنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۲
#44
پایان مأموریت کاراگاهان در تاپیک ستاد رانده شدگان

با تشکر از همه ی کاراگاهانی که در این مأموریت شرکت کردند.
به زودی امتیاز دهی به پست های شما تکمیل و امتیازات کلی در همین تاپیک اعلام می شود.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۲۲:۲۷ یکشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۲
#45
پست #448 آلستور مودی

آفرین واقعاً.
خیلی پستت خوب بود.
دیگه کاملاً حرفه ای شدی.
ایراد خاصی نمی تونم بهت بگیرم.
الان فقط باید سعی کنی طنز رو بیشتر وارد پستت کنی و این فقط با خوندن پست های طنز افراد با تجربه و استفاده از خلاقیتت امکان پذیره.
مسلماً برای این پیشرفت و تکامل پست زنی ـت لایق نمره ی کامل هستی.

امتیاز پست: 10

پست #449 چارلی ویزلی

باریکلـــا.
حالا این شد یه چیزی.
پیشرفتت دیده شد توی این پست و به یه سری از چیزایی که گفتم عمل کردی.
البته هنوز هم جای کار داری و باید تلاش کنی که پست هات خوب بشن.

باز هم کاری به سبک نوشتار صحیح و اینا نداریم فعلاً و همچنان روی سوژه بحث می کنیم.

نقل قول:
بله به صحنه عجیبی برخوردند تدی داشت ان وسط حرکات موزون انجام میداد مورفین داشت چیز می کشید بقیه ی کارگاهان هم مثل دلقک های سیرک داشتند مسخره بازی در می اوردند.


شروع پستت خیلی نسبت به قبل بهتر شده.
این تقریباً همون فضا سازیه که راجع بهش قبلاً صحبت کرده بودیم و برای اولین باره که داری انجامش میدی. و تقریباً هم خوب این کار رو انجام دادی.
برای فضاسازی سعی کن خودت رو اون جا تجسم کنی و هر چی رو می بینی بنویسی.
مثلاً الان من خودمو توی این صحنه مجسم می کنم. می بینم مثلاً کاراگاهان دور تدی حلقه زدن و دست میزنن براش. تدی هم داره حرکات موزون انجام میده. مورفین یه گوشه داره با یه سرنگ بزرگ چیز تزریق می کنه، یه گوشه می تونن آتیش روشن کرده باشن و خیلی چیزای دیگه.

یه نکته ی خیلی مهم این که سعی کن تا جایی که میشه خواننده حس نکنه یه نفر داره این چیزا رو براش تعریف می کنه.
الان اگه این بله در اول پاراگرافت نبود خیلی قشنگ تر می شد.

نقل قول:
جیمز نگاهش را به طرف مودی کردو گفت:اینا مثلا کارگاه هستند؟؟؟؟؟؟
مودی چشمانش راتنگ کردو گفت:مثل این که...راستی اون تده.


دیالوگ قشنگی بود که بین مودی و جیمز برقرار شد.
یه جورایی میشد ادامه ش بدی و یه کل کل خفیف باشه بین مودی که از کاراگاهان دفاع می کنه و جیمز که از رانده شدگان.

نقل قول:
جیمز چنان دوچشمش را به کار انداخت وجلو رفت که نزدیک بود دست تد به صورتش بخورد.


اینجا باز هم می تونستی قشنگ تر بنویسی.
وقتی میگی چنان یه کاری رو کرد که...، باید یه جورایی اغراق کنی.
مثلاً چنان چشمانش گرد شد که نزدیک بود از حدقه بزنه بیرون.

نقل قول:
یک لحظه همه جا استوپ شد هیچکس تکان نمی خورد ناگهان هری پاتر پرید وسط وپیش جیمز وچنان محکم توی گوش جیمز که خورد به دیوار.وهری گفت:ای بوووووووووووققققققققققققققققققق دوباره استوپ برداشته شد....


این کار رو اصلاً انجام نده.
این که از فضای پست بیای بیرون اصلاً خوب نیست و باید خیلی خیلی خیلی دقیق و با مهارت این کار انجام بشه تا قشنگ از آب در بیاد.
مسلماً اعضای تازه وارد و کم تجربه نمی تونن قشنگ درش بیارن.


می تونستی پایان پستت رو مثلاً با یه سوال که مودی می پرسه که چیکار کنیم، یا عصبانیت جیمز از معتاد شدن تدی تموم کنی.

ولی بازم خیلی بهتر از پست های قبلیت بود و برای همین 2 امتیاز تشویقی میگیری.

امتیاز پست: 3+2=5


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۲۱:۵۳ شنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۲
#46
پست 446# چارلی ویزلی

باز هم پست خوبی نبود.
خیلی از چیز هایی که توی نقد قبلی برات گفته بودم رو رعایت نکردی.
بهت پیشنهاد می کنم دوباره اون نقد رو بخونی.
تنها چیزی که رعایت کردی این بود که دیگه خود چارلی ویزلی رو به صورت یهویی وارد داستان نکردی، که خدا را شکر.

الان کلاً بیخیال نگارش و اینا میشم فعلاً.
فقط سعی کن سوژه رو خوب و درست پیش ببری.

اولین اشتباه بزرگی که انجام دادی:

نقل قول:
انتی:اون وجیمز دارن با هم چیز می کشند.


جیمز؟!
جیمز که توی حیاط بود! اون تدی بود که گرگینه س و بالا توی اتاق وزیر بود.
سعی کن به پست های قبلیت بیشتر از این ها توجه کنی.

در ضمن آنتی چیه؟!
آنتونین باید بگی، نه آنتی.

من راستشو بگم، بقیه ی پستت رو اصلاً نفهمیدم چی شد!

ببین، فرض کن من چارلی هستم و میخوام پست بزنم.
اول از همه با دقت چند تا پست قبلی رو می خونم تا دقیقاً از اوضاع خبر دار بشم و سوتی ندم.

بعد از اون، قبل از این که شروع به نوشتن کنم، توی ذهنم میام و میگم ماجرا چطوری ادامه پیدا کنه بهتره؟
میشینم و فکر می کنم و به یک سوژه ی کلی می رسم.
به این نتیجه می رسم که تدی هم شروع کرده به چیز کشیدن و معتاد شده. بعد اعضای رانده شدگان و کاراگاهان میرن و اینا رو می بینن و پست من تموم میشه.

این قسمت خیلی مهمه. مثل نقشه ی ساختمونیه که میخوای بسازی.
باید اول برای خودت سوژه رو آماده کنی و بعد شروع به پست زدن بکنی.

وقتی می نویسی هم باید همیشه سعی کنی بهترین پستی که می تونی بزنی رو بنویسی.
اگه الان عجله داری، برو فردا بیا. اگه حوصله نداری، دو ساعت بعدش بیا.
ولی وقتی می خوای بنویسی، حاضر و آماده باش که یه نیم ساعت، یک ساعتی وقت بذاری و یه پست توپ و قشنگ بنویسی.

سعی کن قشنگ فضا سازی کنی.
منظورم از فضاسازی چیه؟
مثلاً:

همه با سرعت به سمت اتاق وزیر دویدند و وقتی ارنی در اتاق را باز کرد با منظره ی عجیبی رو به رو شدند.
همه جای اتاق به هم ریخته بود. میز وزیر تا نصفه وارد شومینه شده بود و شعله های آتش بیشتر و بیشتر می شد.
صدای دوپس دوپس بلند آهنگ به گوش می رسید و درست وسط اتاق عجیب ترین صحنه ی ممکن دیده میشد.
وزیر و تدی تغییر شکل یافته در حال حرکات موزون دو نفره بودند!


نترس از نوشتن!
هر چی پستت طولانی تر باشه بهتر می تونه همه چیز رو توی اون بگنجونی.
از شکلک برای فضاسازی استفاده نکن.

حتماً وقتی پستت رو نوشتی و تموم شد یه دور از روش بخون و ببین خوبه یا نه؟
اگه جایی نیاز به تغییر داشت درستش کن.
خیلی سختگیرانه به خودت ایراد بگیر.

سعی کن توی پست بعدیت سوژه رو آروم و قشنگ پیش ببری و جوری باشه که همه متوجه پستت بشن.

من برای این پست امتیازی در نظر نمی گیرم، چون با توجه به نقدی که کردم دفعه ی قبل، الان اگه بخوام امتیازی بدم قطعاً امتیاز منفیه.

موفق باشی


ویرایش شده توسط ارنی مک میلان در تاریخ ۱۳۹۲/۴/۲۳ ۲۱:۵۵:۰۵

تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۲۱:۲۸ شنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۲
#47
پست 441# ویلبرت اسلینکرد

برای یک عضو تازه وارد نسبتاً پست قابل قبولی بود.
ولی جای کار داری و می تونی خیلی بهتر از این حرفا بشی.
فقط خواهشاً به نقد ها دقت کن.

نقل قول:
تد که میداند چه چیزی در انتظارش است بر خود میلرزد و در چشمانش اشک حلقه میزند ...


شروع پستت جالب بود.
ارتباط با پست قبلی قطع نشده بود و یکپارچگی ش حفظ شده بود.
اما چند تا نکته داره.
اول این که وقتی توی پست اول یک سوژه از فعل زمان گذشته استفاده میشه، باید تا آخرین پست اون سوژه فعل ها، همگی زمان گذشته باشند.
اینجا به جای حلقه می زند باید بگی حلقه زده بود.

دومین نکته این که اصولاً برای توصیف حالات و... شکلک استفاده نمی کنند. نود درصد اوقات شکلک برای انتهای یک دیالوگ استفاده می شه.

سومین نکته اینه که وقتی داری پست طنز می نویسی می تونی یه سری از قوانین نویسندگی رو بشکنی. مثلاً می توی لحن توصیف ها و فضا سازی ـت رو تا حدی عامیانه بکنی.
مثلاً:
تد که می دونست چه چیزی در انتظارشه، اشک توی چشمانش حلقه زد و اتفاقاتی هم درون شلوارش افتاد!

البته دقت کن که خیلی دیگه محاوره ای ـش نکنی.

نقل قول:
ارنی با سرعت پیش ممد رفت.ممد در حال ور رفتن با بافور(وسیله ای برای کشیدن چیز!!!) وسیله ی جدید خودش بود.


اولین چیزی که توی ذوق میزنه استفاده از یک کلمه ی غیر فرهنگی توی یه سایت فرهنگیه. به شدت توصیه می کنم از این کلمات استفاده نکنی. می تونی مثلاً شکل و قیافه ی وسیله رو بگی ولی اسمش رو استفاده نکنی.

دومین نکته راجع به استفاده از علائم نگارشیه:

نقل قول:
علائم نگارشی مانند « . » و « ، » و « ! » و « ... » و « - » و... به حرف قبلی خودشون می چسبند و از حرف بعدیشون فاصله می گیرند.


در مورد شکلک ها و علائم نگارشی یه نکته ای هست که یکیشون کفایت می کنه. دلیلی نداره من دوتا علامت تعجب پشت سر هم بذارم یا دو تا شکلک.

فضاسازی هم توی پستت خیلی کم دیده شد و تقریباً نبود.
می تونی خیلی بیشتر محیطی که اتفاق توش در حال رخ دادن هست رو توصیف کنی.

از نظر سوژه ی پستت هم تقریباً خوب بود، ولی به نظرم اون قسمت تعهد هم یه کم غیر واقعی بود، هم یه کمی هم جلوی یه سوژه ی فرعی (باج گرفتن ارنی از مورفین) رو گرفت.

امتیاز پست: 5

پست 445# رون ویزلی

پست جالبی بود. نسبت به بقیه ی پست هات بهتر بود.
مخصوصاً که سعی کرده بودی پست بهتری بزنی و کاملاً هم مشهود بود. آفرین.

نقل قول:
ناگهان مودی برگشت و طلسمی را به سمت ریموس فرستاد. ریموس که حالا گرگ شده بود به سرعت جاخالی داد و به سمت جیمز پرید که ناگهان طلسمی از پشت جیمز به ریموس خورد. همگی برگشتند و رون را دیدند که چوبدستی به دست ایستاده است. الستور با اشاره به ریموس گفت: باید ببندیمش.


یا امام زاده هومن!
چه خبره؟!
یه نفس همش رو تعریف کردی دیگه؟
الان خودتم یه دور با صدای این بند رو بخونی می فهمی که خیلی تند تند نوشته شده.
من نقد نمی کنم برات، فقط همین رو بازنویسی می کنم، سعی کن خودت بفهمی.

مودی به یه چرخش کاراگاهی خفن چرخید و فریاد زد:
- ایمپندیمنتا!

اشعه ی سبز رنگ از از نوک چوب دستی مودی به سمت ریموس رفت که، گرگینه با یک حرکت مایکل جکسونی ردش کرد!
لوپین که بسیار جوگیر شده بود شروع به حرکات موضون به سبک مرحوم جکسون انجام دادن.

جیمز که بسیار کیفور شده بود به ریموس نزدیک شد و به صورت فوق العاده هماهنگ همون حرکات رو انجام داد.
اما ریموس ناگهان وحشی شد و به سمت جیمز پرید. درست قبل از این که دستش به جیمز برسه، نور قرمز رنگی از پشت بهش خورد و پخش زمین شد.

در حالی که همه به اون پشت نگاه می کردند و چهره ی رون را که به این حالت در اومده بود نگاه می کردند، با فریاد مودی شصت متر به هوا پریدند:
- هوشیاری مداوم!


امیدوارم متوجه شده باشی.

امتیاز پست: 8


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۳:۱۴ جمعه ۲۱ تیر ۱۳۹۲
#48
1- شعر گرگینه ی دهه شصت را از لحاظ روحیات و شخصیت و علاقه مندی های شاعر، نقد و بررسی کنید و بگویید چه عاملی باعث شده است که گرگینه ی گمنام این شعر را بسراید. ( 15 امتیاز)

از وجنات شعر پیداست که این گرگینه ای با شخصیت سفید، روحی لطیف و مهربان بوده که دیگه از کشتن و وحشی گری خسته شده و میخواد خودش را بکشه و از این عذاب خلاص بشه.
داره از ملت هم خداحافظی می کنه که بره دیگه بر نگرده.

2- بر اساس آموخته های خودتون از دروس دفاع در برابر جادوی سیاه و موجودات جادویی، ملاک های تشخیص یک گرگینه را بنویسید. ( هر مورد 1.5 امتیاز و حداکثر امتیاز 9)

خب مسلماً وقتی ماه کامل میشه از حالت انسانی خارج میشه و به گرگینه تغییر شکل میده.
پوزه ی کشیده ای داره.
رنگ چشماش زرد رنگه.
بوی به شدت تندی از بدنش به مشام میرسه.

3- انواع گرگینه ها را نام ببرید. ( 6 امتیاز)

گرگینه ها دو نوع هستند.
اول گروهی هستند که از گرگینه بودن خودشون راضی ان و سعی می کنند مثل یک گرگ وحشی زندگی کنند.
اما گروه دوم سعی می کنند تا از زندگی گرگی و وحشی دوری کنند و با روش های مختلف از جمله معجون بلای جان گرگ و... خودشون رو کنترل می کنند.

4- نظرتون در مورد کلاس و محتوای اون.

والا بد نیست ولی یه کم شبیه کلاس مراقبت از موجودات جادویی ـه تا تاریخ جادوگری!

5- در مورد چه مبحث هایی بیشتر تدریس شود؟

مبحث جن ها!

تکالیف اضافی:

1- نام گرگینه های کتاب هری پاتر را با آدرس جلدی که اولین بار از آنها اسم برده شده است، بنویسید. ( هر مورد 1 امتیاز/ اسامی تکراری امتیازی نخواهند داشت!)

ریموس لوپین: جلد 3
فنریر گری بک: جلد 5

2- عکسی از دگردیسی یک انسان به یک گرگینه قرار دهید. عکس باید بر طبق قوانین سایت باشد! ( 5 امتیاز)

در این عکس انسانی را می بینید که در حال تبدیل شدن به یک گرگینه است.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۲:۴۶ جمعه ۲۱ تیر ۱۳۹۲
#49
1) بنظر شما چرا در بازی های کامپیوتری مشنگی شخصیت های اول همیشه تحت شرایط سخت هستند؟ این روند چه پیامی را به ما میدهد؟ ( 10 نمره)

استاد عزیزم، چرا شما علاقه به پیچوندن ذهن خود و ما دارید؟
خو آخه برادر من، اگه اون شخصیته تو شرایط سخت نباشه که دیگه چه داستانی میشه؟
مثلاً یارو نشسته با زن و بچه ش، بالاخره باید یه عاملی باشه که پاشه وحشی بازی در بیاره و بزنه ملت رو بپاشونه تو در و دیوار.
قطعاً وقتی بازی بسازن که شخصیت اولش خیلی خوب و عالی و بدون مشکل باشه، مخصوص رنج سنی زیر 4 سال خواهد بود.

2) بازی های کامپیوتری یکی از تفریحات جذاب مشنگ ها است. (5 نمره)

3) بازی های کامپیوتری مشنگی چه تاثیری را ممکن است در زندگی مشنگ ها بگذارد؟ ( 10 نمره)

اولین و مهمترین این تأثیرات، پدیده ی جذابی است به نام مشروطی!
اصولاً وقتی یک بازی جدید در دوران امتحانات وارد بازار می شود و شما میخواهید به شدت آن را بازی کنید، پدیده ی استاد گرفتگی یا همون مشروطی به وجود می آید.
از دیگر اثرات این بازی ها می توان به توان خودسازی اشاره کرد!
به نحوی که شما می توانید ساعت ها بدون رفتن به مرلینگاه پای کنسول مورد نظر نشسته و فرت فرت آدم بکشید.
در بعضی افراد هم نظیر پروفسور چاخانوف ما، علائم جو گیری خفنز رو می توان مشاهده کرد.

4) چرا دالاهوف در ابتدای اولین جلسه کلاس با لگد اومد تو در؟ (5 نمره)

والا یه رفقای ما بود می گفت آدم رو سگ بگیره، ولی جو نگیره!
الان به معنای حرفش پی می برم.

5) آیا بازی های کامپیوتری مشنگی انجام میدهید؟ به چه سبکی علاقه دارید؟ نام ببرید و اگر توضیحی دارید میتوانید بدهید. ( سوال اختیاری - نمره اضافی)

آری.
بازی های اکشن و بکش بکش و مخصوصاً بازی های اُپن ورد.
از جمله ی آن ها می شود به فار کرای 3، اسلیپینگ داگز، مکس پین و... اشاره کرد.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۱۲:۴۰ جمعه ۲۱ تیر ۱۳۹۲
#50
پست 437# رون ویزلی

پست تقریباً خوبی بود.
فقط باید یه کم روی بار طنز پست هات کار کنی. مسلماً وقتی داری یه رول طنز می نویسی باید جاهایی باشه که یه لبخند روی لبای خواننده بیاد.
سعی نکن با عجله بنویسی. وقت و حوصله بذار و سعی کن بیشتر توضیح بدی و وقایع و اتفاقات رو سر سری رد نکنی.

امتیاز پست: 7

پست 438# آلستور مودی

پست خوبی بود.
توی آخر پستت عجله دیده میشد. می تونستی بیشتر توضیح بدی و قشنگ تر این دو تا رو وارد وزارتخونه کنی.
ولی در کل خوب ماجرا رو پیش می بری.
چیز خاصی نیست که بگم. فقط همون قضیه شکلک ها که توی نقد قبلیم هم گفتم.

امتیاز پست: 8.5

پست 439# رون ویزلی

این پستت از پست قبلیت بهتر بود.
در کل یه کم لحن پستات باید طنز تر باشه.
تو یه جورایی داری جدی نویسی می کنی.
مثلاً اون جا که گفتی دماغ مودی شبیه دماغ ولدمورت شد تا حدی خوب بود.

اون قسمتی از پستت که رون یه عکس نشون جیمز داد خیلی قشنگ در نیومده بود.
به نظرم می تونسی یا راجع به عکس توضیح بدی، یا عکس العمل ها و... رو بیشتر به تصویر بکشی.

امتیاز پست: 7.5

پست 440# آلستور مودی


نقل قول:
مورفین که حالا شادی حاصل از به نتیجه رسیدن در چهره اش نمایان شده با صدایی بلند می گوید:


اینجا چرا یهو زمان فعل مضارع شد؟
این چیزا نباید توی کل سوژه تغییری بکنه تا داستان یکنواخت بمونه.

چیزی نیست که نگفته باشم دیگه تو نقد هات.
در کل خوب بود.

امتیاز پست: 8


تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.