بسم المرلین
سوال نخست
چارلز داروین، مکتشف و نظریه پردازِ نظریهِ تکامل، معروف به نظریه تکامل داروین، و همینطور، نظریه پردازِ اصلِ 15 تکامل داروین که توش زود تر از تدی ریموس لوپین، وزغ ها رو تشریح کرده.
کشفِ داروین این بود که تمام موجودات، وزغات، پروانه ها که خیلی هم مخلصیم و سیاهان و سپیدان و همینطور ریونیان، اجدادی داشتن و به قول معروف یهو، تلپی از آسمون هفتم نیوفتادن پایین.
سوال دوم
قضیه از این قراره که یه روز، داروین به همراه اهل و عیال و دوستان و آشنایان و در آخر هم محققین برای اکتشاف و تحقیق درباره موجودات و نظام طبیعت میره جزایر
بالاک گالاپاگوس و اون جا با یک سری حیوانات و موجودات جدید آشنا می شه.
یک روز که توی اتاقش نشسته و داره روی چند نمونه وزغ مطالعه می کنه، به یک گونه از وزغ که دارای اندام ها و حالت متفاوتی هست بر می خوره و پس از سالها تحقیق متوجه میشه این وزغ و کلا تمام موجودات چند صد ساله پیش زمین، اجدادِ حیوانات امروزی هستند و این حیوانات همینجوری تکامل پیدا کردن تا حالا !
حالا ربطش به ستاره شناسی اینکه اون این کار رو برای ستاره ها هم ثابت کرد!
داروین که یک فشفشه هم بوده متاسفانه، بوسیله این کشف، روی ستارگان تحقیق می کنه و بعد از کلی زحمت و درگیری و اینا، متوجه میشه که بله؛ ستارگان هم دارای اجدادی هستند و هر سال تکامل پیدا می کنن.
این کشف اون در دنیای مشنک ها اصلا منتشر نشد اما در دنیای جادوگری ما ممنون کشفیاتِ چارلز داروین هستیم.
سوال سوم
چشمیوس نبینیوس :
این ورد رو ما خودمون همین دیروز اختراعش کردیم استاد!
سر کلاس نشسته بودیم و سخت خوابمون میومد، اصن یه وعضی!! ما هم از خدا بی خبر این چوبدستی رو گرفتیم سمت معلممون و اون هم روش به تخته بود و مارو نمی دید، با خودم زیر لب می گفتم چی میشه الان چشمش مارو نبینه، چی میشه ؟
و یک لحظه به ذهنم رسید، بگم : "چشمیوس نبینیوس" و معلم از خدا بی خبر بعد از اینکه شنید من چیزی گفتم برگشت و مستقیم تو چشای من نگاه کرد، ورد هم کارش همین شد، با خیره شدن در چشمای معلم بدبختمون، تا آخر کلاس اون رو توی یک هاله فرو بردم که انگار همه چیز خوبه.
در حقیقت برای اجرای این طلسم که کلی هم تا حالا واسش به هم پول پیشنهاد شده، باید این ورد رو اجرا کنیم و همون موقع به چشمای معلم نگاه کنیم و بقیش درست میشه.
دبیر دیگه شما رو نمی بینه و شما هم می تونی هر چند پادشاه و شاهزاده و البته شاهدخت رو با رعایت موازین و شئونات آسلامی، ببینی !
سوال چهارم
به دلایل مختنلفی این کار انجام شده؛ که ما به چنتاش اشاره می کنیم :
1. من تحقیق کردم استاد و بدست آوردم که این عاقای نامعلوم الحال، خیلی هم نامعلوم الحال نیست. اون عاشق دختری یه بابایی میشه و اون بابای اون دختر هم یک جادوگرِ خیانت کار بوده که ورد و اینا رو به مشنگا می فروخته و در حقیقت سرشون کلاه می ذاشته. این باباهه وقتی متوجه میشه این فرد اسرار زیادی رو تو خودش نگه داشته، از همین عاشق پیشگیش استفاده می کنه و تمام راز ها رو بدست میاره.
2. این وسط بهش قول پول و ثروت و قدرت هم میده که مسلما در انجام این کار بی تاثیر نبوده.
اما با این که من اعتقادی ندارم ولی در کتاب های تاریخ نوشته که دلیل اصلی این کار، این بوده که ایشون خودش خون اصیل نبوده و اون وفاداری و اصالت رو به جادوگران در خونش نداشته !
مرسیوس چاکریوس !