هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (یوآن.آبرکرومبی)



پاسخ به: مهد کودک دیاگون
پیام زده شده در: ۱۱:۵۲ یکشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۰
#41
چند روزی میشد که با حضور ورژن خردسال مرگخوارا، اوضاع خونه‌ی گریمولد کلاً قاراشمیش شده بود و هیچی سر جاش نبود.

رودولف‌بچه، مالکیت کنترل تلویزیون رو به انحصار خودش در آورده بود و داشت از کانال‌ها بالا و پایین می‌رفت.
- مستند حیوانات... اخبار سیاسی... مستند حیوانات... مسابقه‌ی کوییدیچ بین تیم‌های ساندویچ‌فروشی لندن و شموشک یورکشایر... ای بابا! اینا چقد مستند حیوانات نشون میدن! ... آهااااا اینه!

و جذب کانالی شد که داشت یه سریالی رو نشون می‌داد که پر از ساحره‌های خوش‌پوش بود. اون اصلاً نمی‌دونست و براش هم مهم نبود که قضیه چیه و اینا دارن در مورد چی بحث می‌کنن. از نظر رودولف‌ها، فیلم و سریال خفن، باید لاکچری و باکمالات باشه.

- عه! چی شد؟

سریال موقتاً مکث شد و پکیجی از تبلیغات پخش شدن که توشون ساحره‌هایی با تیپ‌های متنوع، بصورت اتوبانی میومدن و می‌رفتن.
رودولف‌بچه چند دقیقه بعد فهمید که این کانال کلاً آیتم‌هاش یکی از اون یکی باکمالات‌ترن. هنوز به اندازه‌ی کافی کیف نکرده بود که...

- باباجان؟

حضور آلبوس دامبلدور رو پشت سرش احساس کرد.


ویرایش شده توسط یوآن آبرکرومبی در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۱۷ ۱۲:۰۸:۰۶
ویرایش شده توسط یوآن آبرکرومبی در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۱۷ ۱۸:۵۳:۳۹
ویرایش شده توسط یوآن آبرکرومبی در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۱۷ ۱۹:۰۷:۱۸

If you smell what THE RASOO is cooking!


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۰:۰۰ یکشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۰
#42
نام: یوآن... The Rasoo... آبرکرومبـــــی!

القاب: راسوی خوش‌بو، ادکلن، زرشکی، ﭘﺮﺗﻘﺎﻝ، ﻟﯿﻤﻮ ﺷﯿﺮﯾﻦ، ﺧﺮﯾﺪﺍﺭﯾﻢ!


گروهِ هاگوارتزی: بارســلونا!
آخه می‌دونین، قبلاً هم عضو ریون بودم، هم گریف. واسه همین سرخآبی‌ام. ... اهم اهم... ولی الآن کلاه گروهبندی خیلی وحشی داره نگام می‌کنه و منظورش اینه که باید این مسخره‌بازیا رو بذارم کنار و بگم: گریفیندور!

ویژگی‌های ظاهری و اخلاقی:

ﯾﻪ ﺩﻡ راسویی ﺩﺍﺭم که کلکسیونی از بوهای مختلف هستش، ﻫﻤﯿﺸﻪ تی‌ﺷﺮﺕ ﺑﺎ ﻣﺎﺭﮎ Abercrombie ﻭ ﺷﻠﻮﺍﺭک ﺟﯿﻦ می‌پوشم، ﻗﺪم ﺣﻮﻝ ﻭ ﺣﻮﺵ 170 ﺍﯾﻨﺎﺱ، ﺳﻔﯿﺪ پوستم ﺍﻣّﺎ ﻧﮋﺍﺩ ﭘﺮﺳﺖ نیستم، ﻣﻮﻫﺎم زرشکیه، دماغم ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻋﻤﻞ ﮐﺮﺩه‌س ﺍﻣﺎ ﺑﭽﻪ ﺳﻮﺳﻮﻝ نیستم ﻭ اصلاً ﻋﻤﻞ ﻧﮑﺮﺩم، ﺍﺑﺮﻭﻫﺎم هم معمولاً ﯾﻪ ﺣﺎﻟﺖ "الآن حالتو می‌گیرم" ﺩﺍﺭﻥ!


یوآن صدای جادوگران هستش و پادکست Talk is Abercrombie یکی از پرطرفدارترین پادکست‌های اسپاتیفای به حساب میاد. همینطور شبکه‌ی EuanTV تماشاگرهای میلیونی داره و شدیداً پیشنهاد میشه.



انجام شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۱۷ ۰:۲۲:۱۱

If you smell what THE RASOO is cooking!


پاسخ به: کلاس «ماگل شناسی»
پیام زده شده در: ۲۰:۴۳ جمعه ۱۵ مرداد ۱۴۰۰
#43
جلسه‌ی دوم


تصویر کوچک شده


چند دقیقه‌ای میشد که بچه‌های کلاس، هدفون به گوش و عینهو خرس‌های گریزلی، توی حالت خلسه‌ی عمیقی فرو رفته بودن.

چیزی که توی هدفون‌هاشون پخش میشد، یه سری امواج صوتی عجیب و غریب بود که به نظر می‌رسید جوری تنظیم شده بودن که می‌تونستن ملّت معتاد به شبکه‌های اجتماعی رو هم فوراً بخوابونن.

- خلسه آوت.

با تکونی که یوآن به چوبدستیش داد، صدای امواج صوتی قطع شد و چند ثانیه بعد، بچه‌ها از حالت خلسه خارج شدن و با موزیک استارت ویندوز XP به خودشون اومدن. البته به جز سدریک دیگوری که صرفاً عمق خوابش یه درجه سبک‌تر شده بود.

- وااااای! عجب چیز خفنی بود!
- عجب خواب راحتی!
- انصافاً این دیگه چی بود؟!

یوآن صداشو صاف کرد و تیریپ مهندس صدا گرفت.
- به اینا میگن موزیک سابلیمینال.

تام جاگسن با ژست کنجکاوانه‌ی خیلی فیکی پرسید:
- ساب... چی‌چی... نال؟
- دِ نه خب جاگسن. یه جوری قیافه نگیر که انگار نمی‌دونیم تو فاز ASMR هستی.

جاگسن:

یوآن با همون تیریپ مهندس صدا ادامه داد:
- داشتم می‌گفتم... موزیک سابلیمینال جدیداً ترند شده توی دنیای مشنگا و انواع و خواص و کاربردهای زیادی هم داره. یکی‌شونو که همین الآن تجربه کردین. ینی خواب‌آور بودن. ینی دیگه خودتون ببینین که مشنگا چقد موزیک‌شون پیشرفته‌س.

ملّت:

- حالا جدا از خواص پزشکی، اطلاعات داشتن از موزیک مشنگا کلاً واسه اطلاعات مشنگی‌تون خوبه. زشته ازتون بپرسن آهنگ جدید چی داری؟ و شما هم عینهو هیپوگریف نگاشون کنین. حالا ببینم کدومتون خواننده‌های مشنگی رو می‌شناسین؟

ملّت:

گابریل دلاکور که یه هدفون اضافه داشت و به نظر می‌رسید مال خودش باشه و یه چیزایی بیشتر از بقیه می‌دونه، دستشو بالا آورد.
- Unknown Artist.
- پنجاه امتیاز واسه اسلیترین، چون گابریل لااقل مث شماها عینهو هیپوگریف زل نمی‌زنه.

ملّت متحول شدن و این هیپوگریف‌بازیا رو جمع کردن و تیریپ Nerd گرفتن. یوآن هم ادامه داد:
- خب ببینین، مشنگا تعداد خواننده‌هاشون از ویزلیا هم سرعت تکثیر بیشتری دارن و از بین 8 میلیارد مشنگ، حداقل 9 میلیاردشون خواننده هستن. سبک‌های مختلف و متنوعی هم دارن. مثلاً اینو گوش بدین.

یه آهنگی از جاستین بیبر توی هدفون‌های بچه‌ها پخش شد.
- Oh baby, baby, baby!

ملّت: تصویر کوچک شده

- مثلاً به این سبک میگن Cheap و کلاً اینجوریاس که ملودی و متن آهنگاتون Cheap باشه، آهنگاتون هم زیر 2 دقیقه باشن چون مخاطبای این سبک اکثراً کوالا هستن، توی موزیک ویدیوهاتون هم باید خیلی غلیظ آرایش کنین و نشون بدین که بیشتر توی مدلینگ تخصص دارین تا خوانندگی.

همچنان ملّت: تصویر کوچک شده

گویا ملّت کلاً فازشون جاستینی بود، واسه همین، یوآن مستقیماً رفت سر اصل مطلب.
- خب خب خب، وقت تکالیفه.

و بلافاصله تکالیف روی هوا ظاهر شدن.

1- چندتا از سبک‌های موسیقی رو نام ببرین و در موردشون توضیح بدین. (5)

2- موزیک‌های سابلیمینال چه خواصی دارن که مشنگا زیاد بهشون گوش میدن؟ (3)

3- چرا تعداد خواننده‌های مشنگ عینهو باکتری در حال تکثیره؟ (2)

در مورد سؤال اول، لازم نیس حتماً سبک‌های واقعی رو بگین. می‌تونین آهنگا و خواننده‌ها رو به روش خودتون دسته‌بندی کنین اصلاً. مث همون سبک Cheap که مثال زدم.

به این هم حتماً دقت کنین که توی این کلاس جوابای معمولی و منطقی باعث میشن نمره‌ی پایین بگیرین! هیچکدوم از این سؤالا جواب مشخصی ندارن و این خلاقیتتونه که حرف اول رو می‌زنه. هرچی خلاقیت بیشتر و طنز بیشتر، امتیاز بیشتر.


If you smell what THE RASOO is cooking!


پاسخ به: کلاس «ماگل شناسی»
پیام زده شده در: ۲:۳۸ جمعه ۱۵ مرداد ۱۴۰۰
#44
امتیازات جلسه‌ی اول


قبل از اینکه امتیازا رو بخونین، بذارین یه چیزایی رو بگم.

فک کنم بعضیاتون تاپیک تابلوی اعلانات رو نخوندین!

توی این تاپیک گفته شده که کلاس‌های ماگل‌شناسی و جادوی سیاه فوق پیشرفته:
1- غیر رول هستن.
2- سؤالاشون جوابای مشخص و قطعی ندارن و باید کاملاً از خلاقیتتون استفاده کنین.

ولی توی تکالیف این کلاس بعضیاتون هم رول نوشتین و هم اینکه راستشو بخواین، خلاقیت زیادی به خرج ندادین. فک می‌کردم خیلی خلاقانه‌تر و عمیق‌تر و با جزئیات بیشتر به سوژه‌ها و اتفاقات شبکه‌های اجتماعی اشاره کنین، نه اینکه خیلی کلّی و سطحی توضیح بدین که تلگرام چیه یا واتساپ چیه. اییییین همه سوژه ریخته واسه مانور دادن. خیلی بیشتر و متنوع‌تر از اینکه بعضیاتون به سوژه‌های یکسان و تکراری اشاره کنین.

توی این کلاس، جوابای معمولی و منطقی امتیاز بالایی نمی‌گیرن. نزدیک 2 هفته مهلت دارین، پس اصلاً عجله نکنین و یه‌کم بیشتر وقت بذارین و یه چیزایی بنویسین که به ذهن هر کسی نیان. خودتونو محدود نکنین و اصلاً به این فک نکنین که اینجوری هم میشه جواب داد یا اونجوری هم میشه جواب داد. توی این کلاس، خلاقیت حرف اول رو می‌زنه.

امتیازات این جلسه می‌تونستن از این هم کمتر باشن، ولی چون بعضیاتون آشنایی و تجربه‌ی زیادی ندارین، امتیازا رو بیشتر کردم. ولی از این به بعد سعی کنین بیشتر از اینا روی پستاتون وقت بذارین.

★★★


ریونکلاو: 7.2

رابرت هیلیارد: 8
آلانیس شپلی: 7
آمانو یوتاکا: 5
میوکی سوجی: 8
دیزی کران: 8

گریفیندور: 7.6

لاوندر براون: 8
کتی بل: 7
آستریکس: 8
لیلی اوانز: 5
آلیشیا اسپینت: 8
ارکوارت راکارو: 10

هافلپاف: 9

نیکلاس فلامل: 9
جسیکا ترینگ: 8
سدریک دیگوری: 10

اسلیترین: 9.5

آلبوس سوروس پاتر: 9
لرد ولدمورت: 10
گابریل دلاکور: 9
دوریا بلک: 10


If you smell what THE RASOO is cooking!


پاسخ به: خانه اصیل و باستانی گانت ها
پیام زده شده در: ۱۱:۰۹ دوشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۰
#45
خلاصه:

لرد ولدمورت می‌خواد مالکیت خانه‌ی گانت‌ها رو به یکی از مرگخوارا واگذار کنه و برای این کار، باید با استعدادترین مرگخوار رو پیدا کنه.
مرگخوارا هم واسه یادگیری و کسب مهارت، می‌زنن بیرون تا ببینن چی گیرشون میاد. این وسط چندتا مشنگ فوتبالیست رو می‌بینن و تصمیم می‌گیرن شانسشون رو امتحان کنن و باهاشون مسابقه بدن، ولی اوضاع خوب پیش نمیره و مسابقه‌ی فوتبال کلاً کنسل میشه.

★★★


رودولف کلّه‌ی جاگسن رو که بصورت جداگونه یکی از یازده بازیکن تیم مرگخوارا بود، روی زمین گذاشت و روش نشست.
- ای تف تو این شانس! حالا باس چیکار کنیم؟!

شپلخ!

رودولف عین ماست پهن زمین شد، چون جاگسن کلّه‌ش رو خیلی یهویی از زیرش قاپید و همونطور که زیر لب زمزمه می‌کرد "از غُر جماعت فقط تفش به ما رسید"، با آستینش کلّه‌ش رو برق انداخت و گذاشتش سر جاش.
- یه‌کم دندون رو جیگر بذارین ببینم چی گیر میارم...

و بعد منوی زوپسش رو در آورد و همونطور که داشت باهاش تایپ می‌کرد، بحث و همفکری مرگخوارا بالا گرفت.

- این الآن چی گفت؟
- دندون رو جیگر بذاریم... ینی چی؟
- اصلاً جیگر چیه؟
- فک کنم آرسینوس جیگر رو میگه.
- بحث جیگر شد! جیگراتون کمالات هم دارن؟
- هی بچه‌ها این یه اصطلاحه. معنیش هم میشه Please Wait.

خارج از گفتگوی مرگخوارا، جاگسن بشکنی زد و به منوی زوپسش اشاره کرد.
- ببینین چی پیدا کردم... هنرستان شبانه‌روزی و چند منظوره‌ی شکوفه‌های لندن! خیاطی، نظافت، شستشو، آشپزی، آرایش، پیرایش، جوشکاری، هنرهای رزمی و هزارتا چیزمیز دیگه... تازه یه ماه اولشو هم مفت و مجانی آموزش میدن!

مرگخوارا: آدرس؟


ویرایش شده توسط یوآن آبرکرومبی در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۴ ۱۹:۴۶:۱۵
ویرایش شده توسط یوآن آبرکرومبی در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۴ ۱۹:۵۵:۱۲

If you smell what THE RASOO is cooking!


پاسخ به: کلاس «ماگل شناسی»
پیام زده شده در: ۲۳:۲۶ پنجشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۰
#46
جلسه‌ی اول


- اگه گفتین این چیه؟!

کل کلاس عینهو هیپوگریف به چیزی که توی دست یوآن بود، زل زده بودن. سکوت عمیقی کل فضای کلاس رو تسخیر کرده بود و هیشکی هیچ ایده‌ای نداشت که اون چیز چیه اصلاً.

البته به جز لینی که تازه تحصیلاتش توی رشته‌ی جادوشناسی رو تموم کرده و فعلاً یکی دو ترم از مشنگ‌شناسی رو هم پاس کرده بود و کاملاً انتظار می‌رفت اطلاعاتش از بقیه‌ی ملّت جادویی بیشتر باشه.
- خب معلومه... نوکیا 1100.
- نوپ لینی. افتادی اونور بوم. این یه آیفون 12 پرو مکس 512 گیگابایتی رنگ آبی خریداری شده از فروشگاه رسمی اپل با گارانتی 5 ساله هستش.

یوآن واقعاً پتانسیل اینو داشت که چهره‌ی کمپانی اپل بشه توی تلویزیون و رسانه‌ها و تبلیغات، ولی اپل خسیس فقط به سلبریتی‌های آمریکایی اورریتد پیشنهاد می‌داد.

- به هر حال... کلاً به این میگن گوشی. گوشی یکی از پُراستفاده‌ترین وسایل مشنگاس توی زندگی روزمره‌شون و باهاش میشه خیلی کارا کرد. مثلاً احوالپرسی با فک و فامیلتون با استفاده از جغد حداقل شیش ماه طول می‌کشه، تازه اگه اداره‌ی جغد این وسط مسخره‌بازی در نیاره. ولی گوشی توی تماس گرفتن انقد سریعه که تا شارژ سیم‌کارتتون تموم نشه بیخیال نمیشین. تازه مرحله‌ی بعدیش هم می‌تونه این باشه که تا شارژ سیم‌کارتشونو تموم نکنین بیخیال نمیشین.

یوآن متوجه نوتیفیکیشن جدید توی گوشیش شد و وقتی اونو خوند، ادامه داد:
- ولی الآن مشنگا شدیداً تو فاز شبکه‌های اجتماعی هستن. یکی از دلایلش هم اینه که اونجا کاملاً آزادین که هر محتوایی رو به اشتراک بذارین و در مورد همه‌چی بحث کنین. مثلاً الآن واسم پیام اومد که جاستین بیبر چند دقیقه پیش آهنگ جدید داده و یه میلیارد بازدید هم داشته... o-:

ملّت جادویی که انگار از بین مشنگا جاستین براشون استثنا بود:

- منم خیلی ریلکس میرم توی بخش کامنتا و میگم: خیلی آهنگ آشغالی بود!

همون ملّت:

یوآن گوشیشو گذاشت توی جیبش، چند بار کف زد و بلافاصله نفری یه گوشی جلوشون ظاهر شد. در حالی که همه داشتن به این فک می‌کردن که اینا اصلاً چجوری روشن میشن، یوآن تکونی به چوبدستیش داد و تکلیف اول روی هوا ظاهر شد:

1- وارد شبکه‌های مجازی بشین و تعریف کنین که مشنگا توشون چیکار می‌کنن. توضیح اضافه‌ای نمیدم تا با ذهن باز جواب بدین. هرچی خلاقانه‌تر و تمسخرآمیرتر و بامزه‌تر، امتیاز بیشتر. (8 نمره)

یوآن برگشت سمت بچه‌ها و متوجه اسکورپیوس و فنریر شد که پاهاشونو تا زانو تو گوشیاشون فرو کرده بودن و داشتن سعی می‌کردن وارد فضای مجازی بشن.

واسه همین یوآن تکلیف دوم رو هم ظاهر کرد:

2- اصلاً با چه روشی وارد شدین؟ می‌تونین فضای داخل گوشی رو فیزیکی تصور کنین که اینجوری جواباتون بامزه‌تر هم میشن. (2 نمره)

به این نکات هم حتماً حتماً حتماً دقت کنین:

1- تکالیف کاملاً توضیحی و تشریحی هستن. رول نزنین! خطر نمره نگرفتن!

2- واسه یه سؤال 8 نمره‌ای باید خیلی بیشتر توضیح بدین نسبت به یه سؤال 2 نمره‌ای.


ویرایش شده توسط یوآن آبرکرومبی در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۱ ۴:۵۵:۰۴
ویرایش شده توسط یوآن آبرکرومبی در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۱ ۴:۵۶:۱۰
ویرایش شده توسط یوآن آبرکرومبی در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۱ ۱۶:۲۲:۵۴

If you smell what THE RASOO is cooking!


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۰:۱۹ یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹
#47
سلام. خوبین؟

راستش پیشنهاد برگزاری یه کاپ دوئل رو می‌خواستم بدم. البته بصورت تیمی!

ینی ملّت به دلخواه خودشون تیم‌های دو نفره تشکیل میدن و این تیم‌ها بصورت قرعه‌کشی مقابل همدیگه قرار می‌گیرن. سوژه‌ها می‌تونن هم آزاد باشن و هم اینکه توسط داورها تعیین بشن.
هر تیمی توی هر مسابقه‌ای میانگین امتیاز بالاتری گرفت، برنده میشه و میره مرحله‌ی بعدی و تیم‌های برنده دوباره قرعه‌کشی میشن و با همدیگه دوئل می‌کنن. ینی کلاً هر مرحله اولش قرعه‌کشی میشن تیم‌ها. مث مراحل حذفی چمپیونز لیگ.

ببینین، من فقط یه ایده‌ی کلّی رو پیشنهاد دادم. اینکه سوژه‌ها آزاد باشن یا داورها اونا رو بدن، داورا کیا و چند نفر باشن، مهلت دوئل‌ها چقد باشه، آیتم‌های ویژه و جانبی چیا باشن، کلاً پارامترهای مختلف کاپ رو با همفکری تعیین می‌کنیم.
خلاصه اینکه نظرتون رو بگین.


ویرایش شده توسط یوآن آبرکرومبی در تاریخ ۱۳۹۹/۷/۲۰ ۱:۰۰:۵۷

If you smell what THE RASOO is cooking!


پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۶:۴۸ یکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹
#48
چجوری حریفامون رو بصورت نامحسوس مصدوم کنیم؟


راستش چماق‌بازی اصلاً روش کثیفی نیستش. من روش‌های خیلی کثیف‌تری سراغ دارم... ولی خب اینش کلاً بستگی به این داره که حریف کی باشه. چون نقاط ضعف ملّت فرق می‌کنه.

مثلاً اگه رابستن باشه و لواندوفسکی‌طور چپ و راست بکنه تو دروازه‌مون، نیشخند زنان بهش ایول میگیم و خیلی رفاقتی می‌زنیم رو شونه‌ش! اینجاس که رابستن مصدوم میشه. چون به هر حال آناتومی فضاییا فرق می‌کنه و نقطه‌ی حساس و شرم‌آور بدنشون کجاس؟ آفرین! استخون ترقوه!

ولی اگه حریف‌مون حسن مصطفی بود، کافیه درست رو به روش وانمود کنیم که حرکات‌مون خیلی لگ و کُندی و قطع و وصلی دارن، تماشاگرا هم که پایه! اونا هم خیلی لگ‌دار و هنگ‌دار شروع می‌کنن به رقصیدن. بعدش یه بلندگوی وانتی در میاریم و با تماشاگرا می‌خونیم که: قالب چمن استادیوم خیلی سنگینـــــه!
و بله! شک نکنین که اینجوری بصورت مملکتی یه ضربه‌ی روحی خفن به مصی وارد می‌کنیم، در حدی که فوراً از استادیوم لفت میده.

حالا اگه پدرام بود چی؟ خب اینجاشو ما اصلاً کاری با خود شخص پدرام نداریم و کاملاً ایگنورش می‌کنیم و میریم سراغ Plan B... دیدین قبل از بازی تیما جلوی پیچ استادیوم صف می‌بندن و دوربین عین تسترال روشون زوم میشه و رختکنا دارن خالی میشن؟ خب ما اینجاشو تو صف واینمیستیم و از بی‌توجهی ملّت استفاده می‌کنیم و میریم توی رختکن تیم حریف، کمد پدرام رو باز می‌کنیم، زیپ ساکش رو باز می‌کنیم، لپ‌تاپشو در میاریم و دکوراسیونش رو چکش‌زنان بی‌ریخت می‌کنیم.
شاید پدرام تو نیمه‌ی اول چیزیش نشه، ولی بین دو نیمه چرا.


اسنیچ و بلاجر و کوافل چه کاربردهایی دارن؟


اسنیچ: پدرام رو می‌بندیم بهش تا خونه‌ها و آپارتمان‌ها رو لیس بزنه و برق بندازه.

بلاجر: آیا تو زوپس‌کده مدیری دارین که هی قهر می‌کنه و دسترسی خودشو می‌گیره؟ آیا دوس دارین استرس‌های کاری و اداری و تحصیلی و مشنگی و جادویی‌تون رو سر پدرام‌ها خالی کنین؟ آیا یکی از اعضای تالار خصوصی‌تون از دماغش در میاره و می‌چسبونه به مبل؟ آیا دوستاتون به‌جای شرکت توی هاگ و کسب امتیاز واسه گروهتون، میرن ماینکرفت بازی می‌کنن؟
پس با بلاجر بزنین تو دهنشون!

کوافل: این خیلی باحاله!


ترکیب ایده‌آل جادوگرانیم؟


دروازه‌بان رو می‌ذارم سرژ تانکیان! ببینین، چلسی، اینترمیلان، اتلتیکو مادرید، اینا جلوی دروازه‌شون اتوبوس پارک می‌کنن و گل نمی‌خورن. حالا فک کنین چی میشه اگه من جلوی دروازه‌مون یه تانک پارک کنم...

مدافعا هم فنگ و لودو بگمن. چون این دوتا استعداد خیلی بالایی توی "بستن" دارن. ینی قشنگ می‌بافن مهاجمای حریف رو!

مهاجم سمت چپ هم که من باشم، در نقش Euaninho. مهاجم سمت راست هم لیونل تدی هستش. مهاجم نوک هم جیمز بنزماییوس پاتر!

جستجوگر هم پدرام باشه تا بفرستیمش دنبال نخود سیاه اسنیچ!


ویرایش شده توسط یوآن آبرکرومبی در تاریخ ۱۳۹۹/۵/۲۶ ۲۱:۵۴:۰۷

If you smell what THE RASOO is cooking!


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۴:۴۷ یکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹
#49
سلام به همگی!

آقا من اومدم یه پیشنهادی رو بهتون بدم در مورد چت‌باکس!
ببینین، چت‌باکس اسمش یه جوریه که باعث میشه بعضیا فک کنن اینجا چترومه و واسه همینه که بعضی وقتا یه حال و هوای چترومی توش حس میشه که انصافاً خیلیم ناجوره و خیلیا توی همچین حال و هوایی اونجا پیام نمیدن اصلاً.

پیشنهادم اینه که اسمشو عوض کنین. مثلاً اسمشو بذارین "تالار دورهمی" یا "تالار گفتگو" یا همچین چیزی. اونجایی هم که نوشتین فرهنگ چت‌باکس، عنوانش رو مطابق با اسمی که می‌خواین به‌جای چت‌باکس بذارین، عوض کنین. حتی اون پُستی که توش در مورد فرهنگ چت‌باکس بحث شده هم هرجایی که نوشته شده "چت‌باکس" اینو با اسم جدیدش جایگزین کنین.

به نظرم تأثیر می‌ذاره روی ذهنیت خیلیا، مخصوصاً تازه‌واردا. اینجوری احتمال اینکه اونجا رو با چتروم اشتباه بگیرن، خیلی کمتر میشه.


If you smell what THE RASOO is cooking!


پاسخ به: هاگزگـِیم
پیام زده شده در: ۰:۳۵ یکشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۹
#50
سوژه‌ی جدید:


- بده به ریبری! بده به ریبری!

با ضربی که هوریس اسلاگهورن به دکمه‌ی ضربدر داد، کوافل به ریبری رسید.

- برو جلو! برو جلو! برو جلو! آها... حالا تو سر توپ... الآن بزن! بزن! R2 رو بزن لامصب!

واقعاً نیازی به راهنمایی‌های زاخاریاس اسمیت نبود. هوریس 7 سالی میشد که روزانه سه وعده Pro Evolution Quidditch 2013 بازی می‌کرد و اونقدر به این بازی مسلط شده بود که چشماش رو برای چند ثانیه بست و مدافعین تیم حریف رو با دریبل‌های زیگزاگیش بهم ریخت و درست چسبیده به محوطه‌ی جریمه، دکمه‌ی R2 رو نگه داشت و با یه ضربه‌ی کات‌دار ناااااز، کوافل رو به کنج دروازه‌ی حریف چسبوند و نتیجه رو 130-0 به نفع خودش کرد.

شـتـرق!

ارنی پرنگ که دیگه واقعاً کم آورده بود، گیم‌پد رو محکم به زمین کوبید و بی‌توجه به هو کردن‌های شدید ملّت، از "گیم‌نت هاگزگیم" زد بیرون و سوار اتوبوس شوالیه‌ش شد تا یه‌کم مسافرکشی کنه و خالی بشه.

- ناموساً رفت؟ ای بابا! هنوز یه نیمه مونده بودا.

هوریس که تازه چشماش رو باز کرده بود، خرکیف‌طور زد زیر خنده و از تو جیبش یه مُشت تخمه برداشت و همونطور که می‌جوید، به صندلیش تکیه داد و به ملّت زل زد.
- بعدی!

صاحب گیم‌نت هاگزگیم، یوآن آبرکرومبی، گیم‌پدی رو که ارنی به زمین کوبیده بود، از زمین برداشت و رو به ملّت گرفت.
- نبود؟

ملّت:

چند ثانیه به همین منوال گذشت تا اینکه بالاخره زاخاریاس جلو رفت و یه اسکناس مچاله شده‌ی یه گالیونی رو گذاشت کف دست چپ یوآن و گیم‌پد رو از کف دست راستش برداشت و بعد، کنار هوریس نشست و همونطور که خیلی جدی و مصمم نگاش می‌کرد، تو دلش مشغول راز و نیاز با مرلین شد.

یوآن اسکناس رو گذاشت تو جیبش و نیشخند زنان به اطرافش خیره شد.
چند ماهی میشد که با کمک شهرداری هاگزمید، بزهای مورفین و جیمز و تدی رو از اینجا جمع و حالا یه گیم‌نتی رو احداث کرده بود که نونش رو حسابی گذاشته بود تو روغن!

توی این فکرها بود که متوجه ورود رودولف لسترنج شد و همین کافی بود تا نیشخند روباه بماسه. حضور رودولف توی این گیم‌نت همیشه مساوی بوده با دعوا و درگیری و ناچاراً تعطیلی!
امروز حضور ثابت و چند ساعته‌ی هوریس باعث شده بود که جیب‌های روباه خیلی بیشتر از روزهای قبلی پُر گالیون بشن. تازه هنوز خیلی مونده بود واسه اذان ظهر و متفرق شدن ملّت به سمت کلیسای وست مینستر.

یوآن نمی‌خواست با حضور رودولف، همچین روز پر رونقی همینجا تموم بشه.

پس فوراً جلو رفت و با یه لبخند کاملاً تصنعی، خودش رو به رودولف رسوند.
- به‌به رودولف! حال و احوال؟ از اینورا؟

رودولف مثل همیشه یوآن رو ایگنور کرد و صرفاً یه فلش 4 گیگ از جیبش در آورد و گذاشت کف دست روباه.
- برو اینو بذار تو سیستم.

و همونطور که یه پاکت CD رو از جیبش در می‌آورد، چرخید و به جمع بقیه ملحق شد.
یوآن نگاهی به فلشی که کف دستش بود، انداخت. روش با خط خرچنگ قورباغه‌ای نوشته شده بود: "آرشیو آهنگ‌های رضا خلسه، مصطفی لندنی و...".
روباه با فکر اینکه فضای گیم‌نت قراره با این آهنگا چه شکلی بشه، شونه‌هاش رو انداخت بالا و ناچاراً وارد اتاق پُشت سرش شد تا فلش رو وارد سیستم کنه. ولی درست همون لحظه، صدای رودولف بلند شد.
- هوریس، بسه دیگه خب. واقعاً خسته نشدی از صبح تا الآن کوییدیچ بازی کردی؟ بذار یه نیم ساعت جی‌تی بزنم. مرلینی دیشب پوسیدم تا دانلود شد!

و بعد، صدای هوریس بلند شد:
- نچ داداچ! من حالا حالاها اینجا چی؟ پلاسم! و از جام چی؟ تکون نمی‌خورم! برو یه دوری بزن، بعد بیا... آخ! باس می‌زدم اون گوشه...

چند ثانیه همینجوری گذشت و هیچکدوم‌شون هیچ حرفی نزدن تا اینکه ناگهان سر و صداشون شدت گرفت و وقتی جو دادنای حضار هم بهشون اضافه شد، یوآن فوراً از اتاق زد بیرون و همین‌که چرخید، ناگهان گیم‌پدی که هوریس و رودولف سرش دعوا داشتن، جرقه زد و بلافاصله هوریس و رودولف جیغ‌زنان به داخل یکی از تلویزیون‌ها جذب شدن.

ملّت:


If you smell what THE RASOO is cooking!






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.