اول که غش می کنم بعد که بلند شدم چشمم به نامه بیفته دوباره غش می کنم بعد در عرض سیم سوت ثانیه مریم کوچه ی دیاگون بعد دوباره در عرض سیم سوت ثانیه دبودوکه رفتیم می دوم به سمت قطار
من دیدم ما دقیق تر کابوس هری پاتر دیدم،خواب دیدم دیدم رفتم توی هزار تو بعد یه دفعه ای ولدرمورت رو دیدم
خودم میگم ممکنه مثلا ۱۰۰۰تا دیوانه ساز یا کلی اژدها
ویرایش شده توسط گلرت پرودفوت در تاریخ ۱۳۹۴/۶/۴ ۱۴:۲۲:۳۱
دلیل ویرایش: تصحیح غلط تایپی در اسم تاپیک.
من بر می گشتم اشتباهاتمو جبران می کردم
الان ها بود که برنامه ی "جادوگر تی وی"پخش بشود که طرفدار های زیادی داشت.
و سلام به برنا مه ی جادوگر تی وی خوش اومدید در بخش خبر :سرقت از مغازه ی شوخی زونکو و در بخش سرگرمی کسی رو می بینیم که رو خودش افسون فراموشی اجرا کرده، در بخش امروزش ورد مشنگ دور کن. اول سرقت ازمغازه ی شوخی زونکو در هاگزمید که خوشبختانه چیز زیادی بر نداشتن و کسی که در استرالیا رو خودش افسون فراموشی اجرا کرده و اموزش ورد مشنگ دور کن فقط تمرکز و حرکت نرم دست.خدانگهدار
گریفندور
تابستان تمام شده بود و هری یک ساعت دیگر باید با هافلپاف بازی می کرد.یک ساعت تمام شد و هری به سمت زمین رفت و متاستفانه هافلپاف برنده شد در ۲ بازی بعدی هم همین اتفاق افتاد و الیور هری را برای تمرین دوباره اهظار کرد.
-خوب هری بیا تمرین شروع کنیم فکر کنم چون خیلی وقته بازی نکردی یکم ضعیف شدی که مهم نیست.
-پس شروع کنیم ان ها ۳ ساعت و نیم تمرین کردن اما هری چیزی احساس نمی کرد.
۶روز بعد
وقت بازی با اسلایترین بود.هری اول بازی خوب نبود و همش با خودش می گفت که می بازد
-همینه من باید به چیزای خوب فکر کنم
او به فکر های مثبت کرد و ای ن خیلی حال او را بهتر کرد و هری ان مسابقه را برد
-حالا می دونم دفعه ی بعد چیکار کنم
پایان
راستشو بخاین من به چیز های زیادی وابسته نیستم اما از یه چیزهایی نمی توانم دل بکنم مثل مادرم پدرم و خاهرم(روز ویزلی)و از چیزهای زیادیمی توانم دل بکنم حتا هاگوارتز و کلی چیزهای دیگه یعنی کمو بیش می تونم.اما ادم باید از یه چیزهایی بگذره مثلا کتابت که خیلی دوست داری بدی به دوستت که زیاد پیش میاد یا جاروی قدیمیتو بدی بهش.مثل پدر من که نزدیک بود بمیرم تا هری بتونه سنگ جادو رو نجات بده.
نام:هوگو
نام خانوادگی:ویزلی
نژاد:اصیل زاده
گروه:گریفندور
جنسیت:مرد
شغل: دانش اموز
سن:11ساله
مشخصات کلی:پسر رون ویزلی و هرمیون گرنجر مهربان و صادق با موی کمی بلند نارنجی و چشم قهوه ای
معرفی کوتاه:شوخ شجاه و همیشه به دوستانش کمک می کند و بیشتر موقع ها در اوقات فراغت کاری انجام نمی دهد یا شطرنج جادویی بازی می کند.
علایق:شطرنج جادویی
نه طبق فرمی بود که گفتم و نه توضیحاتت خیلی بیشتر بود.
با ارفاق تایید شد!
ویرایش شده توسط 102 در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۲ ۱۳:۱۵:۳۵
ویرایش شده توسط 102 در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۲ ۱۵:۱۱:۵۲
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۲ ۲۲:۳۹:۰۴