هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: ناظر ماه
پیام زده شده در: ۹:۳۳ شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۶
#41
رای من مطمئنا وینکی و ارسینوس جیگر نیستند.
از بین دو ناظر خیلی خوبی که الان تو انجمن داریم رزویزلی و رززلر.
رز زلر رو ترجیح میدم. روحیه خستگی ناپذیر ایشون برای کمک به بالا اوردن تاپیک ها، روحیه بخشی به تازه وارد ها و زحمات تالار خصوصی هافلپاف رو ک یک تنه دارن به دوش میکشن.
پس رای من رز زلر زلزله محبوب هر چی سایت و انجمن و ایفا و این داستاناس کلا.


هافلپافی خندان
تصویر کوچک شده



دنیا چو حباب است ولکن چه حباب؟! نه بر سر آب، بلکه بر روی سراب.
آن هم چه سرابی، که بینند به خواب آن خواب چه خواب؟ خواب بد مست خراب.


پاسخ به: بهترین تازه وارد
پیام زده شده در: ۹:۲۹ شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۶
#42
نمیدونم چرا تازه وارد های اعتیاد پیدا کردن به تاپیک " با کی کجا چیکار کوچه پشتی!" بابا ول کنید اونو.
نمیدونم چرا کسی حواسش نیست ولی قوی ترین تازه واردی که دیدم اراگوگه.


ویرایش شده توسط گیبن در تاریخ ۱۳۹۶/۶/۲۵ ۹:۵۱:۰۳

هافلپافی خندان
تصویر کوچک شده



دنیا چو حباب است ولکن چه حباب؟! نه بر سر آب، بلکه بر روی سراب.
آن هم چه سرابی، که بینند به خواب آن خواب چه خواب؟ خواب بد مست خراب.


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۰:۴۴ چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۶
#43
سلام لطفا نقد بشه.


هافلپافی خندان
تصویر کوچک شده



دنیا چو حباب است ولکن چه حباب؟! نه بر سر آب، بلکه بر روی سراب.
آن هم چه سرابی، که بینند به خواب آن خواب چه خواب؟ خواب بد مست خراب.


پاسخ به: کافه تفريحات سياه!
پیام زده شده در: ۱۰:۱۵ چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۶
#44
خب ترین های دو ماه اخیر رو شروع میکنیم.
بهترین مرگخوار؟
-ارباب.
-ارباب.
-ارباب.
-ارباب.
-ارباب.
-ارباب.

بهترین ناظر؟
-ارباب.
-ارباب.
-ارباب.
-ارباب.
-ارباب.
-ارباب.

بهترین محفلی؟
-ارباب.
-

مرگخواران که تاپیک ترین هارو دیدند که در صدر بقیه قرار گرفته سریعا وارد شدند و برای تمام مقاطع رای گیری به اربابشان رای دادند.


هافلپافی خندان
تصویر کوچک شده



دنیا چو حباب است ولکن چه حباب؟! نه بر سر آب، بلکه بر روی سراب.
آن هم چه سرابی، که بینند به خواب آن خواب چه خواب؟ خواب بد مست خراب.


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۲:۵۳ یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۶
#45
لطفا اینو برام نقد کنید.
توی ازکابان هم درخواست نقد یه پست رو دادم ولی هنوز رسیدگی نشده. لطفا شما اینو نقد کنید برام. که اشکالات اینو برطرف کنم بعدا برسم به اون.


هافلپافی خندان
تصویر کوچک شده



دنیا چو حباب است ولکن چه حباب؟! نه بر سر آب، بلکه بر روی سراب.
آن هم چه سرابی، که بینند به خواب آن خواب چه خواب؟ خواب بد مست خراب.


پاسخ به: انجمن تفرقه بین دو جبه ی سیاه وسفید
پیام زده شده در: ۱۹:۱۲ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۶
#46
ولی حالا که بود میتوانست از مزایایش برخوردار شود. نمیتوانیم اسمش را بیاوریم و ریش پشمکی چشم تو چشم شدند.

-عه تام اونجوری نگامون نکن خوب نیست.
و با این دستش به نوه هایش علامت داد که پاشید پاشید فلنگو ببندیم.

لرد که از قبل دست ریش را خوانده بود که حتما هم خوانده بود چوبدستی کبریایی خود را دراورد و با ان لِیزرسبز تیزش دور تا دور جایی را که ایستاده بودند و به وسعت تمام جایی که همه ایستاده بودند بُرید و زمین از زمین کنده شد و همین که خواست به پرواز در بیاید صدای زمین درامد که:
-اقا ببخشید یه لحظه میشه صبر کنید؟
-چیه زمین چی میگی تو این وضعیت ؟
-یه کم از اون پس لرزه های زلزله ای که چند لحظه پیش درست کردین تو من مونده . من نمیتونم تحمل کنم با خودتون ببرید.

و زمین غرشی کرد و باد سه گلوله ی از زمین کنده شده را به سمت همه پرت کرد.

-عه...! اون... شبیه منه!
یکی از گلوله ها به سمت هکتور امد و دستش هایش را باز کرد برای گرفتن هکتور. همین که هکتور خواست داد بزند سایه خودش را در بغل هکتور انداخت که البته قدش تا زانوهایش هم نمیرسید و گفت:
-بابایی!

والحق که شبیه دگورث بود. زلر و ویزلی هم همین مشکل را داشتند.

همین که خواستند چیزی بگویند بووم کودکان منفجر شدند و خاک زیر پایشان ترک خورد. رز زلر سریع به حالت سایلنت در امد و رویش را به سمت هکتور برگرداند. هکتور هم نمیدانست حالا وقت امتحان کردن معجون جدیدش است یا وقت کروشیو کاری با این کنه های دلنچسب، نگاهش را به اربابش انداخت و دید که اربابش روی صندلی مخصوصشان نشسته و وینکی با دو مسلسل مجهز بالای صندلی و نجینی از پایین پای ایشان محافظت میکند.
-اوووه سرورم شما خیلی باشکوهید.

لرد از روی تخت بلند و شد و به سمت دامبلدور امد و وقتی خیلی نزدیک شد گفت:
-چرا؟ چرا هر وقت تو نزدیک ما میشی برای ما اتفاق های بدی میافته؟ دیگه نمیذاریم تکرار بشه. بکشیدشون یاران من!

و مرگخواران به محفلی ها حمله کردند و جنگ سختی شروع شد. از هر طرف صد طلسم و معجون و جادو و جنبل پرت میشد.
بعضی ها پناه گرفته بودند. بعضی ها به فکر وسایل هایشان بودند و وسایلشان را از جلوی انهایی که پناه گرفته بودند ور میداشتند و جای امنی میگذاشتند.
تعدادی اخ و اوخ شنیده شد و چندین نفر روی زمین افتادند و جمعیت کم شد. حالا همه را میتوانستی بشناسی!


ویرایش شده توسط گیبن در تاریخ ۱۳۹۶/۶/۱۵ ۱۹:۱۶:۲۵
ویرایش شده توسط گیبن در تاریخ ۱۳۹۶/۶/۱۵ ۱۹:۱۸:۱۶
ویرایش شده توسط گیبن در تاریخ ۱۳۹۶/۶/۱۵ ۱۹:۲۰:۵۱

هافلپافی خندان
تصویر کوچک شده



دنیا چو حباب است ولکن چه حباب؟! نه بر سر آب، بلکه بر روی سراب.
آن هم چه سرابی، که بینند به خواب آن خواب چه خواب؟ خواب بد مست خراب.


پاسخ به: آیا جادو و جادوگری وجود دارد؟چرا؟
پیام زده شده در: ۱۲:۱۲ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۶
#47
جادو وجود دارد؟ یک سوال بی هدف کلیشه ای اعتراض انگیز و مستحق شکلک " "

یک انجمن ساده با not cool ترین cms دنیا. میتونه بهترین دنیایی که میشناسم رو خلق کنه. میتونم از هر چیزی که نمیتونم توی دنیای واقعی لذت ببرم اینجا ازش حداکثر استفاده رو بکنم. دوست ها و رقیب های زیادی پیدا کردم که حتی رقیب ها هم دوستامن. برای اولین بار وقتی کسی از بغل مانیتور رد میشه و با لب های کج و کوله اش ازم میپرسه داری چیکار میکنی. با افتخار بازی نمیکنم. وقتمو نمیگذرونم. چت نمیکنم دارم یه کار ادبی میکنم که همه اینا جزش هست.

اینجا میتونم دنیایی رو بسازم که بهم نیاز داره و هر چی بهش توجه کنم و اونم متقابلا بهم توجه میکنه. اگه حوصلم سر بره سرچ میکنم مورفین گانت. اگه ناراحت باشم سرچ میکنم. لیلی اگه عصبانی باشم سرچ میکنم لرد ولدمورت.(مث اب رو اتیشه اصن- سرشار از متانت)

یه گروه خوب دارم. میتونم برای یک هدف تلاش کنم و وقتی خسته میشم و وایمیستم یکی از پشت میزنه رو شونم. "واینستا بابا عقب ترافیک شد." که معمولا هم رزه این شخص و میدونم که نباید وایستم به خاطر اونا، چون اونا چنین کاری نمیکنن.


من که به این میگم جادو و برای من واقعیه!


هافلپافی خندان
تصویر کوچک شده



دنیا چو حباب است ولکن چه حباب؟! نه بر سر آب، بلکه بر روی سراب.
آن هم چه سرابی، که بینند به خواب آن خواب چه خواب؟ خواب بد مست خراب.


پاسخ به: اتاق شکنجه(نقد پست های انجمن آزکابان)
پیام زده شده در: ۱۱:۱۶ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۶
#48
سلام بر ماموران سیاه و اتشین ازکابان، باشد که نباشید! اصن باشد که ازکابان نباشد بتونیم با خیال راحت خلاف کنیم.
میشه زحمت این رو بکشید. زیاد طولانی نیست ولی حس میکنم اشکالات زیادی داره.


این تاپیک هم یهو چشمم بهش خورد. بریم ادامه بدیم؟ ندیم؟ منتظر نیوسوژه باشیم؟


ویرایش شده توسط گیبن در تاریخ ۱۳۹۶/۶/۱۵ ۱۱:۳۱:۳۷

هافلپافی خندان
تصویر کوچک شده



دنیا چو حباب است ولکن چه حباب؟! نه بر سر آب، بلکه بر روی سراب.
آن هم چه سرابی، که بینند به خواب آن خواب چه خواب؟ خواب بد مست خراب.


پاسخ به: شکنجه گاه
پیام زده شده در: ۲۳:۰۲ سه شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۶
#49
-بکشیـــــــد! بکشیـــــــد. ای بابا چرا در نمیاد.

آریانا که فقط سرش از لای دستگاه بیرون بود و چندین دست اعضای صورتش را محاصره کرده بود گفت:
-اینلشوری که درل.. تف... تِ... عوق!
-دِ رودولف لامصب دستتو از تو دهنش دربیار ببینم چی میگه.

رودولف یک دفعه جا خورد و دستش را بیرون کشید. آریانا ادامه داد:
-اینجوری که نمیام بیرون که!
-پس چجوری میای ؟
-
-اریانا میای بریم بیرون؟
-نه که نمیام.
-چرا نمیای؟
-برای اینکه من مرضیم. پیش همه عزیزم. رودولف و گیبن از صب تا شب کفش های منو می لیسن.

رودولف از این همه توجه ای که از یک ساحره با کمالات دریافت کرده بود. چشم هایش به شکل قلب در امد و همانجا خون دماغ شد.
-هیشکی حق نداره به این ساحره با کمالات دست بزنه. با من طرفید.

اسنیپ که داغ کرده بود دود از گوش هایش بیرون می امد و بالای سرش جمع میشد تا حدی که یک ابر بزرگی از دود بالای سر اسنیپ جمع شد و ماموران به سرفه افتادند.
-رودولف تو حق نداری از یه زندانی حمایت بکنی.
-امتحانم کن!

رودولف با هیبت بزرگش زیر میز رفت و پایه ی ان را با دست گرفت و با یک فشار میز شکنجه و اریانای بسته شده به ان را بلند کرد و پشتش گذاشت. به سمت در اتاق دوید و با لگد در را باز کرد و با دویدن از اتاق دور شد.

-الان چی شد؟
-فک کنیم فرار کرد!
-بگیریدش بی مصرف ها!


هافلپافی خندان
تصویر کوچک شده



دنیا چو حباب است ولکن چه حباب؟! نه بر سر آب، بلکه بر روی سراب.
آن هم چه سرابی، که بینند به خواب آن خواب چه خواب؟ خواب بد مست خراب.


پاسخ به: دفتر اساتيد
پیام زده شده در: ۲۲:۵۶ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۶
#50
سلام
پیدا کردم بالاخره اینجارو!

بنده به نمره ام اعتراض دارم.
مرلین شاهده قبل از اینکه توضیحات کلاوس در رابطه با نمره ام رو بخونم هیچ مشکلی باهاش نداشتم. همونطور که میدونید خیلی وقته نیومدم و کمی هم پسرفت کردم.
اما در رابطه با توضیحات دوئل که این بود:

نقل قول:
شخصیت شما به دلیلی که می‌شه کل داستان اصلاً بر مبنای اون بره جلو، در موقعیتی قرار گرفته که معجون راستی خورده. ینی کلاً پته پوته‌ش قراره ریخته شه رو آب. حالا این که سؤال‌های پرسیده شده چی قراره باشن و جوابا چه چیزیو قراره روشن کنن، تمامشون برمی‌گرده به شما و شخصیتی که پرداختید.


و توضیحات استاد گرامی در مورد نمره این بود :

نقل قول:
به‌نظرم، تاکید بر روی شخصیت گیبن و آشکار شدن ابعادی از اون بوسیله‌ی معجون رو فراموش کرده بودی. محدودیتی نبود اما حقیقتا باتوجه به توضیحات، انتظار دیگه‌ای از پرداخت این سوژه داشتم. حتا برفرض، موقعیت‌محورکردن رول، درعوض شخصیت‌محور، همچنان می‌شد مفصل‌تر از امکان بسیار کمیک معجون راستی استفاده کرد. دلایل کاهش رول اینها بود اما به‌طور کلی خوب بود. سعی کن به سوژه‌ت، و کاری که اون می‌تونه برای شخصیتت بکنه توجه کنی، خصوصا وقتی تاکیدی درین زمینه وجود داره.


به اون قسمت هایی که قرمز کردم توجه کنید. شخصیت من معجون راستی رو خورده و در هر موقعیتی که جا داشته پته مته ریخته رو اب! اما دلیلی که حس میکنم استاد نمره کم کرده اینه که چرا پته مته ی خودش رو نریخته رو آب و مال بقیه رو ریخته!
مطمئن باشید اگه سوژه اینطور پیش میرفت که گیبن دست و پا بسته رو صندلی یه قلپ معجون راستی میخورد یه دونه مشت! قضیه فرق میکرد. اما همونطور که با نامحدود بودن سوژه اشاره کردین من به طور دیگه ای پیش بردم که از اون خبرا نبود داخلش. و به نظرم استاد محترم فقط درگیر یک سری کلیشه های قدیمی در مورد معجون راستی هستن. و هدفم همین بود که کلیشه ای ننویسم.

مرسی از کلاوس بودلر استاد عزیز
مرسی از هاگوارتز
مرسی از جادوگران


ویرایش: یه نکته دیگه! و مگر اینکه استاد گرامی به خاطر طول پست نمره کم کرده باشن که اونجوری قابل درکه چون از سال های پیش هم رول های بلند تر نمره ی بیشتری میگرفتند.
اصن هاگوارتز یعنی اینقدر مشق بنویسی تا دستات کبود شه!


هافلپافی خندان
تصویر کوچک شده



دنیا چو حباب است ولکن چه حباب؟! نه بر سر آب، بلکه بر روی سراب.
آن هم چه سرابی، که بینند به خواب آن خواب چه خواب؟ خواب بد مست خراب.






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.