زنده باد ارباب کبیر لرد ولدمورت همیشه جاوید فراابرقدرت تاریخ جادوگری!
جان نثارم ارباب!
روم به تیفال! روم سفید! اتفاق خیلی بدی افتاده. چند وقت پیش که آستینم رو بالا زدم که فشار خونم رو بگیرم... اوه ارباب... دیدم که... با چه رویی بگم... دیدم که... امون بده ارباب... دیدم که...
علامت شومم رو دزدیدن! نامردا، پیام شخصی هامم بردن.
خوبه جای جنسامو دو روز قبلش عوض کردم وگرنه بیچاره می شدم. کلا دزد زیاد شده ارباب. هالی ویزارد رو با اون عظمتش دزدیده بودن! دیشب فهمیدم، کلی داد و هوار کردم. وقتی فهمیدن من فهمیدم، صبح زود یواشکی آوردن تو عناوین مهم نصبش کردن که یعنی مثلا؛ نخیرم دزدیده نشده و جاش امنه. ولی من خیلی تیزتر از این حرفام ارباب!
1. سابقه ی عضویت در گروه مرگخواران؟جانم برایتان بگوید که قبل از آنکه شما به دنیا بیایید اینجانب در نظر داشتم گروه مرگخواری تشکیل بدهم و لرد بشوم ولی چون حسش نبود هی گفتم بعدا... بعدا... تا اینکه مروپ شما را زایید و بزرگ شدید و به داییتان رفتید و طرح های من را عملی کردید... ولی حیف... حیف که خودتان عملی نشدید،ارباب!
2. سابقه ی عضویت در محفل؟ارباب من اصلا ننگم می آید در محفل پست بزنم. اصلا از آن بالای انجمن ها که می آیم پایین که برسم به خانه ریدل؛ چشمم که به محفل می افتد گوشت تنم آب می شود! کهیر میزنم! گرچه یک مدت بعد از اینکه وزیرم نکردند، می خواستم دامبل بشوم ولی تاییدم نکردند
... غلط کردم ارباب، کروشیو نزن، جوونی کردم،ببخشیـــــــد...
ولی ارباب! این قضیه را پیگیری کنید. چرا محفل را بالاتر از خانه ریدل گذاشتند؟ اصلا چرا خانه ریدل آخرین انجمن است؟
جای خانه ی ریدل باید اولین قسمت صفحه ی انجمن ها قبل از جمله ی "به انجمنهای جادوگران® خوش آمدید" باشد!
3. مهم ترین تفاوت بین دو جبهه ی سیاه و سفید؟ سیاه ها ارباب دارند، سفیدها ندارند. سیاه ها سایه شوم دارند، سفیدها ندارند. سیاه ها کلی وردهای قشنگ و ممنوعه دارند، سفیدها ندارند. سیاه ها علامت شوم دارند، سفیدها ندارند. سیاه ها خانه ریدل دارند، سفیدها ندارند. سیاه ها نیروگاه اتمی دارند، سفیدها ندارند.سیاه ها نجینی دارند، سفیدها ندارند. سیاه ها چوبدستی هاشان قشنگتر است، سفیدها ندارند. سیاه ها خوش تیپ اند، سفیدها ندارند. سیاه ها قوی اند، سفیدها ندارند. سیاه ها...
سفیدها ندا...
4. نظر شما درباره کچلی و جادوگران کچل؟ کچلی می تواند علل مختلفی داشته باشه و با توجه به هر کدام از این علل فرد مبتلا نیز بالتبع حکم متفاوتی خواهد داشت. کچل شناسان کچلی را به چند دسته تقسیم کرده اند که به شرح زیر است:
1.آنهایی که از بچگی و به طور ارثی کچل بوده اند و خودشان را هم بکشند مو درنمی آورند. اینها بدبختند و مطرود جامعه اند و وظیفه ی هر انسانی است که آنها را مسخره کند و بهشان بخندد.اینجوری:
2. آنهایی که از بچگی و به طور ارثی کچل نبوده اند و بعدا بر اثر نبود بهداشت کله شان قارچ گرفته و کچل شده اند. در مورد اینها نه تنها حکم دسته ی اول باید اجرا شود، بلکه باید آنها را سوزاند تا محیط زیست را آلوده نکنند و بقیه را هم مثل خودشان مریض و کله قارچی و کله زخمی و هری پاتر نکنند.
3. آنهایی که به مرور زمان و بی دلیل کچل شده اند. اینها را باید دو برابر دو گروه قبلی مسخره کرد. چون آنها حداقل دلیلی برای کچل شدن داشتند ولی اینها ندارند.
4. آنهایی که اصلا کچل نیستند. در واقع کچلند ولی کچلی خود را زیر توده ای مو پنهان کرده اند.اینها هم دو دسته اند یا توده مویشان مصنوعی است یا طبیعی. اگر مصنوعی است که یکی از سه دسته ی بالا هستند که حکمشان بیان شد ولی اگر طبیعی است باز دو دسته اند.دسته ی اول آنهایی که موی طبیعی کاشته اند و دسته ی دوم آنهایی که موی طبیعی داشته اند! اگر کاشته اند، پس معلوم می شود یک زمانی کچل بوده اند و حالا می خواهند پنهان کنند که دوباره همان حکم دسته های سه گانه در موردشان جاریست. اما اگر داشته اند و هیچوقت کچل نبوده اند، کچل بالقوه به حساب می آیند و ممکن است یک روزی کچل بالفعل شوند. پس چون یکروزی ممکن است کچل شوند باید از همین حالا آنها را مسخره کرد و به خاطر این اقلیت مفلوک حکم را به تعویق نینداخت تا در آینده که کچل شدند افسوس نخورده و پشت دست به دندان حسرت نگزیم که چه فرصت ها فوت شد و ما مسخره شان نکردیم!
5. دسته ی آخر آنهایی هستند که به خاطر قوی شدن در مهارت های جادوگری طلسم های مخوف و پیچیده انجام داده اند و معجون های تلخ و وحشتناک سرکشیده اند و در آزمایشگاه های فوق سری با انواع گازهای خورنده و سمی سر و کار داشته اند و حالا پس از کلی تجربه، کلی قوی شده اند و کچلیشان از عوارض همان تجارب است. این کچل ها بسیار جذابند و احترام فوق العاده ای دارند و هر کس به آنها توهین کند باید در دیگ آبجوش بجوشد.
5. بهترین و مناسب ترین راه نابود کردن یک محفلی چیست؟یک زمانی آواداکداورا بود ولی.... دوره و زمانه ی بدی شده ارباب! وقتی آوادای جادوگر بزرگی مثل شما به کله زخمی می خورد و کمانه می کند... وقتی آوادای شما بیست سال بعد دوباره به اکسپلیارموس همان کله زخمی می خورد و کمانه می کند... باید چه کار کرد؟ به نظر من، اول باید فکری به حال نابودی رولینگ کرد.
6. در صورت عضویت چه رفتاری با نجینی(مار محبوب ارباب)خواهید داشت؟ بستگی دارد چقدر ظرفیت بلعیدن داشته باشه و چقدر در برابر دستگاه های اشعه ایکس گمرکات توانایی استتار داشته باشد.
7. به نظر شما چه بلایی سر موها و دماغ لرد سیاه آمده است؟ در مورد مو در سوال 4 توضیحات کامل ارائه شد اما در مورد دماغ.
دماغ می تواند انواع مختلفی داشته باشه و با توجه به هر کدام از این انواع فرد دماغی نیز بالتبع حکم متفاوتی خواهد داشت. دماغ شناسان افراد دماغی را به چند دسته تقسیم کرده اند که به شرح زیر است:
اجازه! جا نیست. می شود پشت برگه بنویسیم؟!8. یک نمونه از کارهای بی رحمانه و سنگدلانه و سیاهانه خود را شرح دهید.یادمان است اوایل جوانی یکبار در یک رستوران صحرایی محاصره شدیم. مجبور شدم 200 کیلو چیز اعلا را با دست خودم بریزم در مرلینگاه و سیفون را بکشم. این بی رحمانه ترین،سنگدلانه ترین و سیاهترین کاری بود که حتی به یاد آوردنش استخوانهایم را می لرزاند و هرگز! هرگز! هرگز! حاضر به تکرارش نخواهم بود.
9. نظر خود را بصورت کاملا خلاصه درباره این واژه ها بیان کنید:ریش: ماده ی اولیه ی کارخانجات نساجی محفل که کل بودجه ی سفیدها را تامین می کند. بنابراین هدف شماره یک برای نابودی است.
طلسم های ممنوعه: در فرهنگ مرگخواری به جادو های سه گانه ی زیر اطلاق می شود: اکسپلیارموس، معجون عشق، سفیدکننده ی تاژ!
الف.دال: مخفف اسم الفیاس دوج است؟!!