هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۴۱ پنجشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۳
سلام
من می خواهم اسمم راعوض کنم؛یه رزویزلی توی هافلپاف داریم وقتی می نویسندمعلوم نیست منظورمن هستم یارز ویزلی .
دوست دارم هستیا جونز یا هلگا هافلپاف.
باید شخصیتم رادوباره معرفی کنم یامی توانم بامعرفی ای که برای رز زلر نوشتم شخصیت هستیا رابگیرم؟
باتشکر رز زلر

شما به تازگی این شخصیت رو انتخاب کردید و فعلاً براتون امکان تغییر شخصیت نیست.


ویرایش شده توسط ماندانگاس فلچر در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۹ ۱۴:۱۰:۰۱



پاسخ به: تالار عمومی هافلپاف !!
پیام زده شده در: ۲۳:۰۷ دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۳
الا به سرعت به طرف صدا دوید ورز موقهوه ای رادیدکه فردی-باشنل بلندسیاه،کلاه شنل باعث می شدقیافه ی فردپیدا نباشد-قصد داردبه زور اورا به از انجادروکند.
اسپ ارنی الا مرلین وتانکس باعضوتازه وارد-خودم-به سمت رزویزلی دویدندولی فردناشناس دیگرانجا نبود.
اسپ باقیافه ی متفکری گفت:ممکنه شنل نامرئی داشته باشه.
مرلین سری تکان دادوگفت:پسرعزیزم معلوم شدچرابه ریونکلاونرفتی،شنل پوش دیگرتوی هاگوارتز نیست!
ارنی گفت:ازکجامی دانید؟
مرلین لبخندی زدوگفت:ازشما انتظارنداشتم!!!وبه پنجره اشاره کرد.شنل پوش درحالی که رزراگرفته بود ازدروازه ی هاگوارتز ردشد.
اعضای هافل به سالن عمومی برگشتندوروی صندلی هانشستند.
الا:فکرمی کنیدشنل پوش کی بود؟
عضوتازه وارد:رز مرگخواره پس ازمرگ خواران نبوده.
اسپ:اسلیترینی ها؟
ارنی:محفلی ها؟
عضوتازه وارد:اینقدربه این بی چاره ها شک نداشته باشید،اخه محفل وازاین کارا؟
مرگ خواران :
ع.ت:خب منظوری نداشتم
مرلین:استیو نظرتتوچیه؟استیواستیو؟کسی استیو راندیده؟
همه به فکرفرورفتند.
ع.ت:فکرکنم ازقبل ازدیدین شنل پوش کسی دیدن باشدش؟به نظرتون مشکوک نیست؟یه مدته خون نخورده تازه جدیدا خیلی به رز نگاه می کرد!
مرلین:ممکنه هم گروهی اش رابکشه؟...........




پاسخ به: اگه کلاه گروه بندی رو سرتون بگذارن تو کدوم گروه می افتید؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۴:۴۰ یکشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۳
هافلپاف یاگریفندور.
هافلپاف به خاطر سخت کوشی ام وگریفندوربه خاطردوستانم




Re: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۲۰:۳۰ یکشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۳
خوب مال من که عکس بالانمی ایدولی از نوشته های دیگران فکرکنم اوضاع ازاین قرارکه:
هری ورون وهریمون روی چمن های کنار دریاچه نشسته بودنند
رون گفت:اخیش اینم ازاخرین امتحان تابیست روز دیگه که کارنامه های بیادراحتیم!
هرمیون می خاست حرفی بزند که هری گفت:هرمیون لطفا دوباره سوال هاراچک نکن
هرمیون اخمی کردوگفت:باشه،ولی من فکرکنم اسم سیاره هاراشتباه نوشتم یا ریاض....ا
هری که دیداگربحث راعوض نکندهرمیون تمامی جواب هاراچک می کندگفت:یه سوال توی امتحان هست که سوال مزخرفی هست"گرگینه چیست؟"بایداین سوال راحذف کنند
هرمیون:ولی
اما بقیه ی حرفش باورودهدویگ ناتمام ماند
هرمیون ازاینکه حرفش ناتمام مانده بودعصبانی بودولی به خاطرکنجکاویش چیزی نگفت
هری خوش حال که بهانه ای به دست اورده نامه راازپای هدویگ باز کردگفت:فکرمی کنید مال کیه؟
رون گفت:سیریوس؟
هری شانه اش رابالاانداخت و نامه رابلندخواند:
مواظب خودت باش اتفاقات بدی قراربیافته امشب ساعت یازده توی سالن عمومی اسلترین
امضا:کشتن گندزاده ها
رون:یعنی کی داده؟می ری؟
هرمیون جیغ می زد وپشت سرهم یه چیزهایی گفت.
هری"هرمیون لطفا اینقدرهایجان نداشته باش وارام صحبت کن ببینم چی می گی
هرمیون نفس عمیقی می کشه وباجادو یه لیوان اب به وجودمی اره ویک نفس همه راسرمی کشد
بعدباارامش جواب می دهد:فکرنمی کنی یک نفربرای گیرانداختن تواین نامه رافرستاده؟
هری:احتمالش زیاده ولی به نظرمن راست می گه
رون:حالاچه جوری می خواهی واردشوی؟
هرمیون:واقعاکه خیلی احمقی اسم رمز کشتن گندزاده هااست،ولی هری توکه نمی خواهی بری؟
هری جوابی نمی دهد ازجای برمی خیزدوبه خوابگاه می رود


یه بار دیگه این پست رو ببین و اگه عکسش نمایش داده شد همینجا براش یه متن دیگه بنویس. ولی اگه بازم موفق نشدی عکس رو ببینی با پیام شخصی بهم اطلاع بده تا بعد ببینیم چه باید کرد.

فعلا تایید نشد!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۴/۱۵ ۲۱:۴۲:۴۲



Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۱۱ یکشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۳
رز زلر
هم سن هری
هافلپاف
چوب دستی ازچوب خاس وپرققنوس
جارو اذرخش
ویژگی ظاهری :لاغروقدبلندباموهای فرقهوه ای
زندگی نامه:
هیچ جایی اسمی از رزنیامده پس ازخودم می نویسم
پدرومادرم هردوجادوگرهستندمن هم کارهای عجیب انجام می دهم مثلا یه روزکه بامدرسه به اردورفته بودیم من ازروی تاب پرت شد پایین دونفراز بچه هابه کمکم امدن ولی من سالم بودم حتی یه خراش هم برنداشتم!ازاون جا بادوراواگنس دوست شدم
خونه ی ما یک حیاط پشتی خیلی بزرگ داره که من بیشتروقتم رابادوستام انجامی گذرانم .
دوراواگنس به خانه ی مامی ایندبعضی وقت ها هم من به خانه ی ان هامی روم
یه روز توی حیاط پشتی درحالی که دربالای درخت توی خونه ی چوبی ی نشسته بودیم وشیرمی
خوردیم یه جغد به مانزدیک شدهمه به جغدنگاه می کردیم اخه روز بودودرکمال تعجب من جغد به سمت من امدوپایش راجلو اوردمن هم با دستانی که ازشدت هیجان می لرزیدنامه رابرداشتم وخوندم (نامه ی هاکوارتز بود)بعدازتعجب جیغی کشیدم وبه خانه دویدم نامه رابامادرم نشان دادم وچندوقت بعدبرای خریدلوازم به کوچه ی دیاگون رفتیم.ومن به هاگوارتز رفتم
من دیگر دوراواگنس راندیدم ولی توی هافلپاف دوست های خوبی پیداکردم

دوست عزیز شما توی کارگاه نمایشنامه نویسی قبلاً تأیید شده بودید و نیازی نبود دوباره پست بزنید اونجا.
تأیید شد.


ویرایش شده توسط ماندانگاس فلچر در تاریخ ۱۳۹۳/۴/۱۶ ۱۰:۳۴:۵۸



Re: اگر قرار بود با يكي از شخصيت هاي كتاب ازدواج ميكرديد ، آن شخصيت چه كسي بود ؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۵:۵۵ شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۳
ازپسرا:
جیمزپاتر
هری پاتر
سیریوس بلک
ازدخترا:
جینی
تانکس
بلا
البته هرمیون هم خوبه ولی جدیه




Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۳:۰۹ جمعه ۶ تیر ۱۳۹۳
نام:جیمزپاتر
گروه:هافلپاف
ویژگی اخلاقی وظاهری:موهای مشکی وبه هم ریخته،قدبلند-باهوش،شیطان،وفاداروقتی عصبانی می شه خطرناک می شه،
چوب دستی:چوب ماهون وپرققنوس 28سانتی متر انعطاف پذیر
جارو:اذرخش
معرفی:جیمزپاتردرقطارسال اول باسیریوس بلک اشناشدوباهم دوست شدندکمی بعدباریموس لوپین دوست شدند
ریموس لوپین دربالاامدن هرماه به شیون اورگان می رفت وتبدیل به گرگینه میشد.اوبرای غیبت هایش بهانه های مختلف می اوردولی دوستانش گرگینه بودن اورافهمیدندوخودجانورنماشدند
جیمزپاترتبدیل به گوزن نرمی شدوباهم درهاگزمید گشت می زدند
جیمزبعدازسال پنجم بالی لی اوانزبیرون رفت وکمی بعدباهم ازدواج کردند
بعدازازدواج ان هالردولدمورت امدو دامبلدورمحفل ققنوس راتاسیس کردولی لی وجیمز
پاترعضومحفل ففنوس شدند
در دوران جنگ ان هاصاحب یک پسر به نام هری پاترشدندودریک سالگی هری ولدمورت به خانه ی ان هاامدوجیمزپاتربادوئل کردن باولدمورت قصدداشت فرصتی به لی لی دهدتابافرزندشان فرارکند
ودرهمین دوئل کشته شد.

درود
شخصیت جیمز پاتر توی گروه گریفیدور بوده.
باید یه شخصیت ـی رو انتخاب کنید که بتونه وارد هافلپاف بشه.
تأیید نشد.


ویرایش شده توسط ماندانگاس فلچر در تاریخ ۱۳۹۳/۴/۶ ۱۴:۵۳:۵۰



پاسخ به: تا به حال خواب هری پاتری دیدید؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۶:۳۵ شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۳
یه بارم دوستم دید:
باهم داشتیم توخیابان قدم می زدیم که دوستم اعضای گروه وان دایرکشن دید_عاشق وان دایرکشنه-
رفت که امضابگیره دیدبه غیرازاون کسی برای امضاگرفتن نیامده گفت:ان پنج صفحه رابرای من امضامی کنید؟
یکی شون جواب داد:توازماامضامی خواهی؟
-طبق گفته ی دوستم دیگه طرفدارنداشتند-
دوستم گفت:البته.
اون هاهم بعدازامضاکردن ازش دعوت کردند برن غذابخورند داشت می رفت-منو ازیادبرده بود!!-
یه لحظه یادش امد منو جاگذاشته گفت:اِِ انا رانیاوردیم!
بهش گفتن:حالابیا بریم.
گفت:اون دوستمه نمی شه.
بعدبرگشت که بیاددنبال من که دیدمن دارم بایه پسری حرف می زنم!منم بهش لبخندزدم وباپسره رفتم.
صدام زد.
برگشتم پسره هم برگشت دوستم دیدهریه!!!
بعدباهری رفتیم هاگوارتز




پاسخ به: حد و مرز جادو!
پیام زده شده در: ۱۶:۰۶ شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۳
حدومرزجادو مربوط به جادوگری که جادومی کند،است.
جادوگران قدرت بیشتری نسبت به مشنگ هادارندواختیاردارند که ازقدرتشون درراه خوب یا بداستفاده کنند،این همان مرزجادوست مرزبین خوب یابد.
تاقبل ازلردولدمورت بیشترین جن پیچ ساخته شده دوجان پیچ بوده ولی لردولدمورتاین مرز راکنارزدوهفت جان پیچ به وجوداورداوازحدجلوتررفت وبهای ان راپرداخت.




پاسخ به: تا به حال خواب هری پاتری دیدید؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۵:۵۴ شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۳
اره
خواب دیدم من به جای هری هستم ولی دخترم !
توی دستشویی هاگوارتز توی تالاراسرارباچوب ققنوس هری داشتم باولدمورت دوئل می کردم بعدیه جوری ازخیابان های لندن سردراوردم!چوب دستی ام راجاگذاشته بودم هرمیون ورون هم گم کرده بودم








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.