هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: کافه تفريحات سياه!
پیام زده شده در: ۷:۴۴ یکشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۰
جزیره آدمخواران

- همشهری؟
- بله همشهری! مگه خودتان نگفتید گومبا گومبا؟
- اوه بله ... گومبا گومبا. حتی بعضا ممکنه ماگومبا لالاها هم باشه!
- چــــــــــــی؟ دهن گشادتو ببند مردک! ماگومب خودت بعضا لالاهاست ... همین الان زنده زنده سرخش کنید این بی شرفو! در آیین آدمخواران جزای کسی که به ناموس مردم توهین کند خیلی سخت است ... گومباها گوبالاسمبا لالالالاها
- به مرلین غلط کردم من منظورم این نبود ... شاید با لهجه گفتم، منظورم این بود که آموگومبالا سومباهالاالا.
- خفه شو مرتیکه ی مادر *8*&$# مگه خودت خواهر مادر نداری؟ بزنید سومباشو لوما کنید تا همتونو نخوردم

آدمخوارها همگی گومبا گومبا گویان و به صورت :root2: به سمت آنتونین حمله کردند و پس از بریدن دست و پایش با تبر او و دست و پایش را داخل ماهیتابه پرت کردند تا سرخ شود.

- احسنتومبا ... اینو میخوریم اما اون کچله منو کنجکاو کرده ... باید ببینم کیه، خیلی شبیه برادر گمشدمه


لیتل هنگلتون - خانه ریدل

- شاید نجینی خورده باشدش، قیافش هم عجیب شده بود، احتمالا نتونسته هضمش کنه و دچار مشکل مزاجی شده. بالاخره هضم کردن لرد ولدمورت کار هر کسی نیست! نجینی رو چی کارش کردی پروف؟
- آفرین به تو فرزندم، فکر بسیار خوبی کردی! الان نجینی رو میارم و میزنم پشتش تا عارق بزنه و بفهمیم لرد رو خورده یا نه.

دامبلدور شروع به کند و کاو در ریش خود کرد تا نجینی را بیابد ...


سنت مانگو

بلاتریکس رو به درمانگر کرد و گفت: خوب الان دیگه میتونم برم؟
- نه خیر! ما تونستیم زخم رو به خوبی درمان کنیم و سم رو هم از بدنتون خارج کنیم اما محض احتیاط باید 3 روزی بستری باشید.
- احتیاط؟ برو بابا حال داری! آواداکداورا ...

بلاتریکس طلسم را روی درمانگر اجرا کرد و پس از قهقهه ای شیطانی با صدای ژوهاهاهاهاها به جزایر بالاک آپارات کرد...


هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


Re: یک سوال مطرح کنید و متناسب با هر یک از گروههای هاگوارتز به آن جواب دهید
پیام زده شده در: ۵:۴۵ یکشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۰
چه سبکی گوش میدی؟

هافل: پاپ
راون: کلاسیک
اسلی: بلک متال
گریف: سنتی


برا کنکور آماده ای؟

راون: الان وقت ندارم بعدا بیا ... وای خدا هنوز این سه تا کتابو نخوندم ...
هافل: من تلاشمو کردم ایشالا نتیجه میگیرم.
گریف: نه باو چیزی نخوندم ولی حله قبولم.
اسلی: میخوام سفید بدم من چه نیازی به درس دارم؟


بعد از کنکور:
کنکور چطور بود؟
راون: با قیافه ی دپ و چشم گریان: گند زدم ... تست شماره ی 124 غلط بود ... عرررررررررر
هافل: خوب بود امیدوارم قبول شم
گریف: 30 تا تستو نزدم فقط ... حله قبولم.
اسلی: مراقب **** تقلبامو نگرفته بود تک رقمی میشدم.


هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


Re: یک سوال مطرح کنید و متناسب با هر یک از گروههای هاگوارتز به آن جواب دهید
پیام زده شده در: ۵:۲۵ یکشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۰
چرا؟

گریف: بیا مبارزه کنیم تا بهت نشون بدم چرا.
راون: بیا این کتابو بگیر بخون میفهمی.
اسلی: تو در حدی نیستی که دلیلشو بفهمی.
هافل: راستش نمیدونم بیا برم تلاش کنیم شاید فهمیدیم.


هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


Re: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۳:۰۰ یکشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۰
سلام عرض شد!
مصاحبه را پیوست کردیم. برید حالشو ببرید!

هر گونه شک و شبهه لی هم ایجاد شد بگین تا به سبک پرسی توجیهتون کنم.

پیوست:


zip Ghalampar.zip اندازه: 25.67 KB; تعداد دانلود: 366


هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


Re: دفتر مدیریت مدرسه
پیام زده شده در: ۲۳:۱۴ جمعه ۷ مرداد ۱۳۹۰
میشه بدونم تدریس جلسه ی سوم ماگل شناسی چرا حذف شده؟


هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


Re: بازی هری پاتر و یادگاران مرگ قسمت دوم
پیام زده شده در: ۱:۴۲ جمعه ۳۱ تیر ۱۳۹۰
زنوف جان من از اونجایی که از طریق بازی هات با دنیای هری پاتر آشنا شدم و همه رو بازی کردم یه ایراد تو متن شما دیدم!
البته باید بگم که متاسفانه دو تا بازی آخر (7.1 و 7.2) رو هنوز نتونستم بازی کنم!

شما گفتی آزادی در انتخاب طلسم به بازی اضافه شده ولی این از بازی 5 اضافه شده بود! یعنی توی 5 و 6 به انتخاب خودمون با حرکت موس میشد طلسم دلخواه رو اجرا کرد.
البته توی نقدی که ریگول تو سایت گذاشته نوشته شده که هر طلسم با یک دکمه اجرا میشه که به نظر من مدل بازی های پنج و شیش بهتره و طبیعی تره و کلا حال میده! این که یه دکمه بزنی و طلسم انجام بشه رو خیلی حال نمیکنم به شخصه.

یه سوال هم داشتم از شما: تو بازی 7 پارت وان و تو، مثل بازی 5 و 6 میتونی واس خودت بری اینور اونور چرخ بزنی یا چون سبک بازی اکشن سوم شخص شده دیگه این امکان وجود نداره؟

مرسی!


هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست مرگخوار شدن)
پیام زده شده در: ۰:۴۲ جمعه ۳۱ تیر ۱۳۹۰
1. سابقه ی عضویت در گروه مرگخواران؟

ارباب یه ماه نبودیم رشادت های ما رو یادت رفت؟ یادت نیست تو هر جنگ شیش تا محفلی نابود میکردم؟ شیش تا پست میزدم؟
شاعر در این رابطه میگه: دلمو شکستی/برو حالشو ببر


2. سابقه ی عضویت در محفل؟

به دستور ارباب مدتی خودمان را جای رئیسشان جا زدیم و ازشان کار کشیدیم و بر سرشان زدیم و به آنان خندیدیم! اما در دل هرگز محفلی نبودیم.


3. مهم ترین تفاوت بین دو جبهه ی سیاه و سفید؟

رئیس اونوریا نوکر ناچیز ارباب اینوریاس!


4. نظر شما درباره کچلی و جادوگران کچل؟

بر ابهت و جذبه به شدت می افزاید، ما خودمان که الان این جا داریم تایپ میکنیم کچلیم. حتی میخواستیم زمانی که رئیس محفلی های ضعیف و ناتوان بودیم سرمان را بتراشیم که بیشتر از ما حساب ببرند اما ترسیدیم تشابه به ارباب باعث بی احترامی شود و از خیرش گذشتیم.


5. بهترین و مناسب ترین راه نابود کردن یک محفلی چیست؟

بری خودتو جای رئیسشون جا بزنی ماموریت بدی از بالای هاگوارتز خودشونو پرت کنن پایین!


6. در صورت عضویت چه رفتاری با نجینی(مار محبوب ارباب)خواهید داشت؟

یه مدت جانورنما شده بودیم گاها به اژدها تبدیل میشدیم، به نجینی خانوم یاد میدیم چجوری از دهنشون آتیش خارج کنن.


7. به نظر شما چه بلایی سر موها و دماغ لرد سیاه آمده است؟

والا اونور که بودیم یه پسری داشتیم اسمش جیمز بود میگفت یه بار با یویو کوبیده تو دماغ همایونی دماغه پریده! مو ها رو هم تعریف میکرد انقدر جیغ میزده شما از حرص یه نخ یه نخ کندینش. حالا راست و دروغ با خودشه.


8. یک نمونه از کارهای بی رحمانه و سنگدلانه و سیاهانه خود را شرح دهید.

دل کندن از ارباب بدترین کار زندگی من بود.


9. نظر خود را بصورت کاملا خلاصه درباره این واژه ها بیان کنید:

ریش: ما سفیدم که شدیم تن به ننگ گذاشتن ریش ندادیم.

طلسم های ممنوعه: دلم خیلی تنگیده براش ارباب ... اجازه بدین یه کروشیو به وزیر دیگر که خائن از آب درومده بزنم جیگرم حال بیاد.

الف.دال: ما هر کاری کردیم عوامل آستاکباری نزاشتن کسی این گروه بدبخت بیچاره رو دست بگیره ...


تایید شد.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۰/۴/۳۱ ۱۷:۲۰:۰۳

هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


Re: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۰:۱۷ جمعه ۳۱ تیر ۱۳۹۰
خوب چراغ اولو من روشن میکنم!

میخواستم از این کله زخمی بپرسم واقعا امیدی داره بتونه رهبر گروهی باشه که ارباب () رهبر گروه مقابلشه؟
با چه انگیزه ای فکر کرده میتونه جلوی ارباب وایسه؟

البته ظاهرا ایشون دار فانی رو وداع گفتن ولی خواستم یه سوالی بپرسم شاید روهش رو دعوت کردین اومد جواب داد!



هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۳۱ پنجشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۰
ارباب، دسگرمی این اژدهای حقیر پس از مدتی خاموشی را نقد بنوازانید!
http://www.jadoogaran.org/modules/new ... id=241759#forumpost241759
با تشکر.


هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


Re: شهر لندن
پیام زده شده در: ۱۷:۱۴ پنجشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۰
- من میرم و به اونا میگم به یه دلیلی مثلا تو طرح اتوبان بودن یا عوارض شهرداری و اینا باید خونه شون خراب شه و سریعا باید تخلیه کنن و اگه مثل شما از کارای آدما سر در نیارن مدرکی هم نمیخوان!
- اگه خواستن؟
- یه مدرک جعلی میسازم و بهشون نشون میدم.
- خوب این کارو که ما هم میتونیم بکنیم!
- بله ولی ممکنه شک کنن و اونوقت شما چون جادوگرین لو میرین ولی ما که عادی هستیم رو نمیتونن شناسایی کنن!
- شایدم لو نریم!
- شایدم برید!
- با لرد سیاه کلکل نکن مشنگ! این طور که معلومه تو داری در ازای یک کار کوچیک کار بزرگی از ما میخوای و این یه حرف زوره و لرد سیاه زیر بار حرف زور و غیرزور نمیره! پس منم یه درخواست اضافی ازت دارم که خیلی سادست.

مشنگ که دستش رو شده بود تصمیم گرفت درخواست لرد را حداقل بشنود.
- و اون درخواست اضافی؟
- این که یک شخصی رو به عنوان معاون خودت توی اون ادارتون استخدام کنی.
- چه شخصی؟
- وقتی وقتش شد میفهمی!

مشنگ متوجه شد که لرد چه شرط بزرگی به او تحمیل کرده! اگر او این شرط را عملی میکرد خطرات زیادی تهدیدش میکرد اما وقتی یاد شرایط بد کاریش افتاد فهمید که باید هر شرطی را قبول کند.
- قبول!
مشنگ این را گفت و دستش را به مت لرد دراز کرد اما لرد بدون این که به او توجهی کند به سمت تختش رفت و آنتونین هم مشنگ را از اتاق خارج کرد.
لرد روی تختش لم داد و به زرنگی خودش و انقشه هایش فکر کرد. او تصمیم گرفت نقشه اش را با نجینی در میان بگذارد پس شروع به هیس هیس کرد: هیسسسسسسس فوسسسس هسسسسسسسسسس...


هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.