هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۹:۳۰ سه شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۲
یعنی من از تیر 92 که این شناسه رو گرفتم شما هم همزمان با من شخصیت دابی رو داشتین؟ یعنی تو ایفای نقش بودین؟ نبودین که!
چون شخصیتتون رو تازه معرفی کردین.
من چرا از ایفای نقش شوت شدم بیرون؟
یه مدیر رسیدگی کنه لطفا.




پاسخ به: اتاق تسترالها
پیام زده شده در: ۱۹:۲۶ سه شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۲
ایوان در فاصله چند مایلی هاگوارتز ظاهر میشه و از اونجا هلک و هلک پیاده خودشو به هاگوارتز میرسونه.
-باز کنین!روزیه کبیر اومده.

هگرید لای دروازه هاگوارتز رو باز میکنه و در حالیکه فقط یه چشمش پیداس زل میزنه به ایوان.
-تویی پلنگ؟گفتی چی چی کبیر؟

ایوان فورا به خودش میاد و سعی میکنه پلنگانه رفتار کنه.
-گفتم روزیه که پلنگ کبیر اومده.درو باز کنین.
-مگه شهر هرته؟البته شهر هرت که هست.وگرنه منو نمیذاشتن اینجا.ولی خب به هر حال باید اسم رمزو بگی.

ایوان متوجه میشه که دروازه هاگوارتز تنها جاییه که هگرید مسئولشه و میتونه عقده های فروخورده شو اونجا اجرا کنه.بنابراین تلاش برای قانع کردنش که بی خیال رمز بشه کاملا بی فایده اس.برای همین سعی میکنه به مغزش فشار بیاره.
-بچه اژدهای هفت سر؟
-نچ!
-سگ سه سر وحشتناک؟
-نچ!
-آراگوگ؟
-نچ!
-هری پاتر؟
-ایول!چطوری پیداش کردی؟من هنوز اسم رمزو به کسی نگفته بودم!

ایوان زیر لب میگه:کاری نداشت که.کافی بود همه جک و جونورای دور و برتو بشمرم... و وارد هاگوارتز میشه و یکراست بطرف دفتر دامبلدور میره.

-اوهوی! کجا؟
-دفتر مدیر!
-اون طرف ستاد ارائه راهکار برای قهرمانی گریفیندوره.دفتر مدیر سمت چپه.
ایوان راهشو به سمت چپ کج میکنه و خیلی زود به دفتر مدیر میرسه.

-هی!دستتو بکش کنار.اسم رمز!
ایوان دستشو از روی دستگیره برمیداره و فکر میکنه که حدس زدن این یکی باید کمی سخت تر باشه.
-برتی بات با طعم روبالشی دابی؟
-درسته.بفرمایین.

خب! ایوانا هم گاهی اشتباه میکنن.ایوان خوشحال و خندون از پله ها بالا میره و وارد دفتر مدیر میشه.با کمی جستجو دامبلدور رو داخل یکی از کمد ها پیدا میکنه.
-پروفسور شما اون تو چیکار میکنین؟
-قایم شده بودم.هر کی بیاد اینجا اول باید بگرده منو پیدا کنه.میدونی که...خیلی بامزه و دوست داشتنی هستم من.ماموریتت چطور پیش رفت گرابلی؟

ایوان هنوز نمیدونه ماموریتش چی بوده.ترجیح میده یه جواب کلی بده.
-بد نبود پروفسور.فکر میکنم کمی پیشرفت کردم.
-پیشرفت کردی؟یعنی موفق شدی تسترالاشونو بدزدی و بیاری یا نه؟

ایوان سعی میکنه خوشحالیشو پنهان کنه.
-نه هنوز.راستش من کمی تردید دارم.آخه دلیل این ماموریت رو فراموش کردم.و وجدانم بهم اجازه نداد بی دلیل اون زبون بسته ها رو بدزدم.میشه دوباره برام توضیح بدین؟

دامبلدور پدرانه دستی روی شونه ایوان میزنه.
-دوباره؟همون بار اولم برات نگفته بودم دلیلشو.ولی حالا که اینقدر با وجدان هستی برات توضیح میدم.میخوام یک سری مسابقات تسترال سواری برگزار کنم.تسترالم که گرونه.بودجه نداریم.گفتیم از جیب تام تامینشون کنیم.

چند ساعت بعد خانه ریدل:

-مسابقات تسترال سواری؟اینا بیکارن؟سالی یه مسابقه راه میندازن و خودشونو به کشتن میدن؟ولی اگه ما ارباب هستیم از این ایده هم علیه خودشون استفاده میکنیم.

سرو صداهای مبهم و زمزمه واری از گوشه و کنار به گوش میرسه.
-بله ارباب.مسلما شما این کارو انجام میدین.
-شکی درش نیست ارباب.
-شما بسیار با تدبیر هستین.

ولی ادامه حرف لرد زیاد برای یارانش جذاب نیست.
-شماها...بهتره به تسترال تغییر شکل بدین.بهشون اجازه میدیم مسابقه رو برگزار کنن.این فرصت خوبیه که حداقل از شر چند تاشون خلاص بشیم!


آینده شما را سیاه میبینم...و سیاهی اوج زیباییست!


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۹:۰۸ سه شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۲
شناسه ی شما به من داده نشده من از چند سال پیش تا الان همین دابی شناسه ام بوده مگر اینکه یکی از ما 2تا شناسشو عوض کنه


چشمانت را

به مناظره دعوت می کنم


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۸:۴۶ سه شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۲
آقا من آخرین پستم 14 آذر بوده، آخرین ورودم هم تو ماه دی! چرا شناسه ی منو دادین رفت؟!
میشه یکی توضیح بده؟
پرفسور کوییرل عزیز تو این لینک گفتین شناسه ی من آزاده. مگه با کمتر از یک ماه لاگین نکردن شناسه آزاد میشه؟



پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۷:۰۶ سه شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۲
کجا...؟ درب وزارت خونه


پارسال ایفای نقش هرماینی گرنجر بودم!! بیکارم کردن !!بـــــــیکار!!
(البته از بروبچ جادوگران متشکرم چون واقعا زمان برای ایفای نقش نداشتم، رول نباید بیکار بمونه)

تصویر کوچک شده


به توئیترم هم سری بزنید!!
https://twitter.com/hamed__n


پاسخ به: خوش قیافه ترین بازیگر در فیلم های هری پاتر
پیام زده شده در: ۱۵:۱۰ سه شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۲
معلومه اول هررررررررررررررررررررری.
بعدش سدرک و بعدشم هرمیون....... همینو بس


زنده باد هری پاتر
پسری که زنده ماند


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۵:۰۸ سه شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۲
کِی؟
دیروز


زنده باد هری پاتر
پسری که زنده ماند


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۴:۰۶ سه شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۲
كي؟
-وزير لوپين


آينده در دستان توست.كافيست به گذشته فكر نكني.


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۳:۵۸ سه شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۲
صبح، مخمصه، کارمند، دودکش، سنگفرش،نهایت، وزارتخانه، پیکار، ناگهان، خسته.
- خودشو تو مخمصه بزرگی انداخته، نمی تونم براش کاری بکنم.
این صدای هرمیون بود که در کنار پسر نزدیک ترین دوستش روی سنگفرش های وزارتخانه با عجله قدم بر می داشت.
- تو رئیس مدرسه ای هرمیون؛ مگه میشه نتونی کاری بکنی؟ تو که می دونی اون کاملاً بی گناهه.
- انداختن بمب اون هم توی دودکش کلاس درس، به نظر تو این بی گناهیه آلبوس؟
ماجرا از این قرار بود که جرجیانا دختر مو قرمز و پرشیطنت آلبوس پاتر بمب کود حیوانی بزرگی را از دودکش مدرسه توی کلاس درس پیشگویی انداخته بود و به دنبال آن توی کلاس افتاده بود. یکی از شاگردان سواستفاده چی دوئلی را با استاد به راه انداخته بود که به دلیل حضور مهی از دود در کلاس با بیرون رفتن او همه تقصیرها گردن جرجیانا افتاده بود و به جز او و دوستش که با استفاده از نقشه غارتگر دانش آموز دوئل کننده را دیده بود شاهدی برای بی گناهی دخترک وجود نداشت.
- خیلخوب، شاید اون یه شیطنتی کرده باشه ولی پیکاری که بین مالفوی و استاد درس شکل گرفته رو چی می گی؟ توی اون که جرجیانا نقشی نداشته، داشته؟
هرمیون نگاه خسته اش را به صف کارمندان وزارتخانه که برای ورود به دفترهایشان دست دست می کردند انداخت و با ناامیدی جواب داد:
- اگه در نهایت جلسه امروز صبح بتونم براش وقت دوباره ای برای دفاع بگیرم... اگه این جلسه دادگاه انقدر ناگهانی نبود شاید یه دفاعیه بهتر آماده کرده بودم. نمی دونم آلبوس به هر حال سعی خودمو می کنم.
و هر دو در سکوت و غرق در اندیشه به راهشان ادامه دادند...
اندیشه ی نتیجه ی دادگاه نوه ی هری پاتر...

تایید شد!

گرچه بهتر بود اون شیش هفت خط وسط داستان که فقط توضیح بود حذف میشد. در ضمن نیازی به استفاده از هر ده کلمه هم نبود. موفق باشیی


ویرایش شده توسط پروفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۹۲/۱۱/۲۳ ۱۴:۴۰:۳۳



پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۰:۳۱ سه شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۲
دابی با خاله بلا در 13 ماه نوامبر توی ماشین مش ممدلی نه بوق داره نه صندلی فوتبال بازی میکردن


چشمانت را

به مناظره دعوت می کنم






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.