هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: كلاس طلسم ها و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۲۲:۲۳ جمعه ۱۰ شهریور ۱۳۹۶
#51
با احترام!
و تشکر بابت زمان زیادی که برای این جلسه گذاشتید! خیلی دوست داشتم شرکت کنم و کردم!

ویرایش: استاد گفتیم سوژه سخته ها! حریف ما شناسه شو بست رفت.


ویرایش شده توسط گیبن در تاریخ ۱۳۹۶/۶/۱۱ ۱۳:۰۰:۴۵

هافلپافی خندان
تصویر کوچک شده



دنیا چو حباب است ولکن چه حباب؟! نه بر سر آب، بلکه بر روی سراب.
آن هم چه سرابی، که بینند به خواب آن خواب چه خواب؟ خواب بد مست خراب.


پاسخ به: میخانه دیگ سوراخ
پیام زده شده در: ۲۲:۱۹ جمعه ۱۰ شهریور ۱۳۹۶
#52
گیبن و دوستش اریسنوس با هم در حال قدم زدن در کوچه ی دیاگون هستند. صدای فروشنده ای به گوش میرسد.

-معجون دارم. معجون! معجون حقیقت و عشق ! تله پورت کن این ور بازار.

گیبن با دستش به پهلوی ارسینوس میزند و توجه اش را به معجون فروش جلب میکند.
-بریم بزنیم ارسی؟
-نمیدونم... شاید... فردا کلی کار تو وزارت خونه دارم. گیبن...کو...کجا رفتی؟

ارسینوس گیبن را میبیند که با دو معجون در دستش به سمت او می اید.
-تو منتظر جوابم نشدی!
-بیا بزن تو رگ. حقیقت یا عشق؟
-نمیدونم. تو کدومو میخوای؟
-هر کدومو که تو نخوای!
-اینقدر منو به حرف نکش. برای شخصیتم خوب نیست.

و کراواتش را سفت کرد. گیبن چشم هایش را بست ، دستش را دراز کرد و یکی از معجون هارا برداشت. ارسینوس هم دیگری را برداشت. و هر دو با هم سر کشیدند.

-آی...داداش یادته یه سری مدارک از دفتر کارت گم شد. همشونو من برداشته بودم.
-اشکالی نداره عزیزم! میبخشمت بیا با هم قدم بزنیم!

صدای دیگری به گوش میرسد. این دفعه زن است.
-ببخشید اقایون. این ادرسو بلدید؟

-بله. بله که بلدیم. اصن اگه سخته میخواید من تا اونجا شما رو ، رو پشتم ببرم.
-چه قدر دماغش گندس!

خانوم دنبال ادرس به گیبن اخمی کرد و به ارسینوس لبخند زد و با چشمک کوچکی از طرف زن، گیبن ارسینوس را دید که همراه با زن پشت دوشش دوان دوان میدوید و از او دور میشد.
هوا کم کم رو به تاریکی میرفت. گیبن قبل زنگ شام باید در تالار میبود. پس خمیازه ای کشید و دم در تالار هافلپاف تله پورت کرد.

در تالار را به ارامی باز کرد. هر چه در بیشتر باز میشد سرصدای هیجان انگیز بچه ها بیشتر به گوش میرسید و بوی غذایی که تازه در حال سرو شدن بود.

-سلام به همه. لاکریتا امروز از همیشه چاق تری. املیا تلسکوپ قبلیتو جسیکا شکوند.

املیا که داشت کتاب میخواند با شندین این حرف کتاب را به طرفی پرت کرد.
-چی؟ جسیکا!؟

جسیکا که داشت ناخن هایش را میجویید، به املیا که چشمانش سرخ شده بود نگاه میکرد. ناگهان از روی میز پرید و به سمت خوابگاه رفت و املیا هم با عصبانیت به دنبالش رفت و در خوابگاه با صدای محکمی بسته شد.

رزو که تازه امده بود و داشت تکالیف بچه هارا نگاه میکرد. از روی میز گلدانش را قل داد تا به این سر میز رسید و بعد با یک پرش روی شونه ی گیبن پرید و با برگ هایش گوشش را پیچاند.
-این چه کاری بود کردی؟
-کدوم کار؟

تیغ های ریزی روی برگ های رزو پدیدار شدند و صدای گیبن درامد.
-اخ خ خ خ ! باور کن دست خودم نبودم. معجون راستی خوردم باز.
-دوباره؟ مگه نگفتم کسی از اونا نخوره مگر تو موقعیت های خاص!

رز ویزلی با اخم به گیبن نگاه میکرد.
-حالا به خاطر جریمه ی کارت باید تو راهرو بخوابی.
-قبوله!

رز از روی گیبن به روی میز پرید و گیبن به سمت در رفت.

-گیبن؟ راستی! تو نمیدونی کی سیبیل های گورکنو قیچی کرده؟

با شنیدن این حرف چند تا از بچه های تالار شروع به لرزیدن کردند و با نگاهشان ملتماسه به گیبن گفتند که چیزی نگوید.

-من نمیدونم.

بچه ها اول فکر کردند که اثر معجون از بین رفته اما کمی که فکر کردند دیدند اصلا گیبن ان موقع انجا نبوده پس دیگر نلرزیدند و حتی در دل خندیدند. گیبن در تالار را باز کرد که بیرون برود همان لحظه آدر وارد شد.

-سلام به همه. دورا ، املاین! مرسی بابت سیبیل های گور کن خیلی به دردم خورد.

گیبن در را روی جمعیتی که یخ کرده بودند و آدر که با سرخوشی میخندید و رز که از عصبانیت برگ هایش خشک شده بود بست و کف راهرو دراز کشید و به خواب رفت.


گیبن vs پاملا آلتون

معجون راستی


ویرایش شده توسط گیبن در تاریخ ۱۳۹۶/۶/۱۰ ۲۲:۲۵:۴۶

هافلپافی خندان
تصویر کوچک شده



دنیا چو حباب است ولکن چه حباب؟! نه بر سر آب، بلکه بر روی سراب.
آن هم چه سرابی، که بینند به خواب آن خواب چه خواب؟ خواب بد مست خراب.


پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۳:۱۲ جمعه ۱۰ شهریور ۱۳۹۶
#53
اقا مصاحبه خیلی خوب بود. لذت بردم!

سوال 60 اینا که فک کنم دق و دلیشو خالی کرد. چه دل پری داشت از احمق ها. انگار روزی دو سه تا جلوش سبز میشن. نه رز؟

سوال 62 هم ناقص شد که بابا ! لیست انیمه هارو لو بده !

سوال 68 هم که کلا باعث شد برم کارنامه هامو بریزم تو سطل اسید!

سوال 82 اخه هیشکی در جریان نیست . حالا که خودت گفتی! قضیه چی بوده؟ دعوا تو جادو؟ تعریف کن!


نظرت درباره ی دامبلدور.


هافلپافی خندان
تصویر کوچک شده



دنیا چو حباب است ولکن چه حباب؟! نه بر سر آب، بلکه بر روی سراب.
آن هم چه سرابی، که بینند به خواب آن خواب چه خواب؟ خواب بد مست خراب.


پاسخ به: تالار عمومی هافلپاف !!
پیام زده شده در: ۱۰:۳۸ چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶
#54
ان طرف قضیه : تالار هافلپاف

گیبن و ادر همچنان سرگرم ساس ها و سوسک ها بودند که یهو ساس ها به سوسک ها حمله کردند و همه شان رابلعیدند و خوردند و اثری ازشان به نگذاشتند.
-عه اینا چرا اینجوری کردن؟
-حتما سوسک دوست دارن! شاید خوشمزه باشه. بذار یه امتحان ک... .
-نههه گیبن اینکارو نکن.

در همین اوضاع یهو صدای " بولو بولو بولو بولو" از زیر لباس ادر به گوش رسید. آدر دن دن موشی "وسیله ارتباطی" را از جیبش در اورد و گوشی ان را برداشت.
-بله؟
-...
بله؟
-...
-باشه باشه ما الان میایم.

-چی شده آدر؟
-تو تالار اسلی یه موجودی اومده همه رو گرفته باید بریم کمکشون.
-پس تالار خودمون چی؟
-بعدا یه فکری میکنیم. الان بیا بریم.

گیبن و آدر سریع وسایل خودشان را برداشتند و از تالار بیرون زدند و به سمت تالار اسلی حرکت کردند. پشت در تالار اسلی ده ها ساس نگهبانی میدادند و هیچ جوره نمیشد ازشان رد شد.

-حالا چی کار کنیم گیبن؟
-صبر کن یه فکری دارم. بزن تو سر من!
-ها؟
-میگم بزن تو سر من!
-باشه!

در اثر ضربه گیبن چشمش در امد و کف دستش افتاد. بعد هم با یک اندازه گیری دقت چشمش را روی زمین قل داد. چشم گیبن رفت و رفت و از زیر در رد شد و باز هم رفت تا به جایی رسید که بقیه گروگان گرفته شده بودند. ان هم به وسیله ی ساس ها. گیبن باورش نمیشد که ساس بتواند گروگان گیری کند ولی انجا جامعه جادوگری بود و هر چیزی امکان پذیر بود.

گیبن دست ها و پاهایش هم همانطور تیکه تیکه از در ورودی رد کرد و داخل تالار انداخت و انجا اعضایش را روی هم چید.


هافلپافی خندان
تصویر کوچک شده



دنیا چو حباب است ولکن چه حباب؟! نه بر سر آب، بلکه بر روی سراب.
آن هم چه سرابی، که بینند به خواب آن خواب چه خواب؟ خواب بد مست خراب.


پاسخ به: میخانه دیگ سوراخ
پیام زده شده در: ۹:۲۹ چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶
#55
درخواست پاملا تایید میشه! استاد اون سوژه قبلی که بهمون دادین خیلی سخت بود. اصلا بلد نبودیم جواب سوالاشو . میشه این یکیو اسون تر بگیرید.
و من نمیدونم بعد از اینکه شما سوژه رو اعلام کردین تا کی وقت داریم برای زدن پست هامون.


هافلپافی خندان
تصویر کوچک شده



دنیا چو حباب است ولکن چه حباب؟! نه بر سر آب، بلکه بر روی سراب.
آن هم چه سرابی، که بینند به خواب آن خواب چه خواب؟ خواب بد مست خراب.


پاسخ به: باغ وحش هاگزميد
پیام زده شده در: ۲۱:۵۱ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۶
#56
لرد بعد از کمی دویدن و هضم کردن غذای عصر ایستاد.
-خب دیگه کافیه! سانسروسیمیستا!

-هاااام!
مار عظیم و الجثه ای آرواره هایش را باز کرد و در یک حرکت سه میمون را در شکمش جا داد. مرگخواران همگی در جای خود میخکوب شدند. بقیه حیوانات باغ وحش هم همینطور. مار اندکی به این طرف و ان طرف خزید و دور پای لرد ولدمورت چرخی زد و پیـــــس آرامی کرد.

-اما ارباب شما میخواستید به حیوون ها لطف کنید نه که غذای نجینی بشن.
-مگه نجینی ما حیوون نیست؟
-اوه بله ارباب!
-الان به پرنسس ما گفتی حیوون ؟
-

مرگخوار مذکور رنگ صورتش سفید شد و قبل از اینکه مورد خشم بیشتر لرد قرار بگیرد به پشت جمعیت مرگخواران رفت. لردسیاه روی صندلی که انجا بود نشست و نجینی هم با جثه ی بزرگش روی صندلی خزید و کاملا ان را در بر گرفت.

-خب مرگخواران ما! خسته شدیم. ما همین جا استراحت میکنیم...اهم ... اون چیه ؟

لرد بدون کج کردن گردنش تنها با نگاهش به اتاقک کوچکی اشاره کرد که بوی خوبی از انجا بیرون می اومد و مردی با پیراهن سفید در حال درست کردن پف فیل بود. تیم تجسس مرگخواران سریعا به سمت اتاقک رفتند تا بفهمند که انجا چیست و چه کار میکند تا بتوانند به لرد پاسخ دهند. لیسا اولین کسی بود که به اتاقک رسید و سرش را از پنجره ی اتاق داخل کرد.

-عه خانوم! چه وعضشه برو ته صف!

لیسا به صف طویلی که ابتدایش جلوی اتاق بود نگاه کرد.
-من برم ته صف؟ الان به من گفتی برو ته صف؟ قهرم اصن اقا قهرم، قهرم قهرم.
و گریه کنان از اتاقک دور شد. بقیه مرگخواران تازه به اتاقک رسیده بودند و سرشان را داخل کردند.


ویرایش شده توسط گیبن در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۳۱ ۲۱:۵۵:۲۷

هافلپافی خندان
تصویر کوچک شده



دنیا چو حباب است ولکن چه حباب؟! نه بر سر آب، بلکه بر روی سراب.
آن هم چه سرابی، که بینند به خواب آن خواب چه خواب؟ خواب بد مست خراب.


پاسخ به: میخانه دیگ سوراخ
پیام زده شده در: ۲۳:۰۲ یکشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۶
#57
سلام استاد ما از این دانش اموزایی سال بالایی پرو ایم که فقط جلسه اخر واسه نمره میایم.

درخواست دوئل با آستوریا گرینگرس! باخودشون هماهنگه ولی تایید نکردن. اگه اومدن اینجا و تایید کردن که بی زحمت یه موضوع خوش پتانسیل بذارید جلو دستمون.


هافلپافی خندان
تصویر کوچک شده



دنیا چو حباب است ولکن چه حباب؟! نه بر سر آب، بلکه بر روی سراب.
آن هم چه سرابی، که بینند به خواب آن خواب چه خواب؟ خواب بد مست خراب.


پاسخ به: خـــــانــــه ریـــــــدل !!
پیام زده شده در: ۱۸:۱۵ یکشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۶
#58
و از انجا که آستوریا کارش را خوب انجام داده بود حالا حالا خبری از شکار و غذا نبود عنکبوت کوچک و چشم سرخ همینطور که با تارش خانه ریدل را فنگشویی میکرد بویی به مشامش خورد. سریع از توی سوراخ ها خزید و خودش را به اتاق اصلی رساند که میزی بزرگ با صندلی هایی بزرگ و لوستر کریستالی تیره ای که از سقف اویزان بود جلوه ی عجیبی به اتاق داده بود.

تمام مرگخواران سر جاهایشان نشسته بودند و منتظر لرد بودند تا بیاید و غذایشان را بعد از اجازه لرد بخورند.

اراگوگ با خوردن بوی غذا به بینی اش دهانش اب افتاد و به سرعت سر میز غذا رفت و پاهایش را در ظرف سوپ یکی از مرگخواران گذاشت و اخیییشی از ته دل گفت سپس نی از ناکجایش در اورد و کل سوپ را با نی فورت کشید.

ارسینوس که تا ان لحظه داشت برنامه های کاری فردایش را چک میکرد با دیدن ظرف خالی سوپ اعصابش خورد شد. اصلا تحمل این شوخی را نداشت و نزدیک ترین مضنون رودولف بود که بغل دست او نشسته بود و سرش را زیر میز کرده بود. ارسینوس پس گردنی محکمی به رودولف زد.

-آخخخخ! هی چیکار میکنی ؟
-خودت چیکار میکنی ؟ چرا سوپ منو خوردی ؟ اصن چرا سرتو کرده بودی زیر میز؟
-داشتم دید میزد... . چی ؟ من سوپ تورو نخوردم.
-دروغ نگو!

و از ان طرف میز صدایی دیگر شنیده شد.

لینی که با دست های کوچکش گردن هکتور را گرفته بود و فشار میداد.
-چطور تونستی لیوان شهد منو سر بکشی؟
-من به شهدهای تو کاری نداشتم.

-قهرم اقا اصن! چرا غذای منو خوردین ؟
-وزیر غذای بقیه را نخورد. غذای خودش هم نیست بود. هر کی غذای وزیر رو خورد کوفتش شده بود.

و از طرفی دیگر صدایی دیگر و بحثی دیگر. کم کم همهمه ی مرگخواران بلند شد و به دعوا تبدیل شد. ظرف های غذا یکی پس از دیگری خالی میشدند و مرگخواران همدیگر را مقصر میدانستند و بر سر و کله همدیگر میزدند و میز غذا تبدیل به میدان جنگ شد.




ویرایش شده توسط گیبن در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۲۹ ۱۸:۲۵:۳۶

هافلپافی خندان
تصویر کوچک شده



دنیا چو حباب است ولکن چه حباب؟! نه بر سر آب، بلکه بر روی سراب.
آن هم چه سرابی، که بینند به خواب آن خواب چه خواب؟ خواب بد مست خراب.


پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۳:۴۳ یکشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۶
#59
سلام از اونجایی که من بهترین دوست رز هستم. چند تا سوال بپرسم.

1-همراه با رودولف همگام با رز ویزلی برای به اوج رسوندن هافلپاف زحمت کشیدی! از نتایج فعلی راضی هستی؟ و اینکه نصیحتت به نوگلان هلگا چیه؟
2-یه مدت طولانی هست که تو سایتی! از وزارت کی بیشتر از همه راضی بودی؟ و همینطور بهترین مدیر هاگ؟
3- وندلین کیه ؟
4- سخت ترین دوئلی که داشتی با کی بوده؟ برنده شدی یا برنده نشدی؟
5-رز زلر چند سالشه؟ (رز زلر) با حاج خانوم پشت مانیتور کاری نیست!
6-چه حسی داری از اینکه نیاز به مسواک برقی نداری!؟
7-به کسی که تا حالا هری پاتر رو نخونده هری پاتر رو چطور توصیف میکنی؟ هافلپاف رو چطور؟
8-توی سایت پاتر مور هم عضو هستی؟ اونجا تو چه تیمی افتادی؟
9- اگه تو یک جمله بخوای پیشنهادی به وزیر فعلی بدی چه پیشنهادی میدی؟ (استعفا ؟ )
10- قــرچ!


هافلپافی خندان
تصویر کوچک شده



دنیا چو حباب است ولکن چه حباب؟! نه بر سر آب، بلکه بر روی سراب.
آن هم چه سرابی، که بینند به خواب آن خواب چه خواب؟ خواب بد مست خراب.


پاسخ به: انبار وزارت سحر و جادو
پیام زده شده در: ۱۹:۲۸ سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶
#60
بعد از انفجار وزیر و معاونین که از نتیجه کار راضی بودند دست هایشان را بالا گرفتند و محکم زدند کف دست یکدیگر.
-ارسینوس ناخن هاش بلند بود. ارسینوس جن بی نظم.
-بله. جناب وزیر.

و ارسینوس قیچی سیاه بلندی اورد و ربان قرمز بزرگی را به ان گره زد و به دست وزیر داد. وینکی هم در یک حرکت تمام اعضای فنی و کابینه را از ریش و سبیل و ناخن جدا کرد.

-وینکی جن تمیزکننده خوب؟
-بله جناب وزیر!

وینکی که از این امر حسنه بسیار شاد گشته بود از مخفیگاه بیرون امده و ریش و سبیل هر احدی را که میدید از بیخ جدا مینمود. و هر بار که ریش به زمین می افتاد. وینکی فریاد " وینکی جن تمیز بود! همه باید تمیز بود!" سر میداد و وزیر هم در پی آن تایید میکرد.

-وینکی خسته شد. بهتر بود کمی استراحت کرد.

پس به این ترتیب وزیر قیچی را به طرفی انداخت و کچلان را به حال خودشان رها کرد و با تل پورت در وزارت خانه جای گرفت.
















ویرایش شده توسط گیبن در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۲۴ ۲۲:۳۰:۲۲
ویرایش شده توسط گیبن در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۲۴ ۲۲:۳۰:۴۴
ویرایش شده توسط گیبن در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۲۴ ۲۲:۳۲:۰۱

هافلپافی خندان
تصویر کوچک شده



دنیا چو حباب است ولکن چه حباب؟! نه بر سر آب، بلکه بر روی سراب.
آن هم چه سرابی، که بینند به خواب آن خواب چه خواب؟ خواب بد مست خراب.






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.