هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: آموزشگاه مرگخواری
پیام زده شده در: ۱۳:۵۲ پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۱
#61
آگوستوس که از خوشحالی در پوست خود نمیگنجید از اتاق لرد خارج شد و به سمت اتاق نشیمن رفت تا در آنجا ارباب شدن خودش را به رخ دیگران بکشد.وقتی که وارد اتاق نشیمن شد تصمیم گرفت قیافه ناراحتی به خود بگیرد تا دیگران فکر کنن لرد او را حسابی تنبیه کرده است.وقتی که در را باز کرد و وارد اتاق شد رز و لینی زیر چشمی به او نگاه کردند و وقتی که دیدند او ناراحت است هر دو با هم به او خندیدند.آگوستوس که از این که نقشه اش عملی شده بود خوشحال بود صدایش را صاف کرد و با تمام قدرت فریاد زد:

دیگر خفه شوید!!!!

لینی و رز که از عصبانیت آگوستوس خوشحال شده بودند بلند تر از قبل خندیدند.آگوستوس که واقعا عصبانی شده بود فریاد زد:

کروشیو!!!

لینی و رز که از درد جیغ میکشیدند فریاد زدند:
- تو چجوری جرات کردی به ما ورد بزنی؟
- از الان شما باید از من دستور بگیرید.در مدت یک هفته من رییس شما هستم و شما باید به من احترام بگذارید.
لینی و رز که باور نمیکردند لرد او را رییس کرده باشد باهم گفتند:
- آخه چجوری؟
- لرد تا نامه را خواند فکر کرد که شاید نیاز به استراحت داشته باشه برای همین من را رییس کرد تا خودش بتواند مدتی استراحت کند.
لینی و رز که خیلی خیلی متعجب شده بودند نگاهی به آگوستوس کردند و لینی پیش دستی کرد و گفت:
- ما به شما احترام میگذاریم سرورم.


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!‏
برای گریفیندور ‏.



تصویر کوچک شده




تصویر کوچک شده











چوبدستی یاس کبود / بدبختی و فقر و رکود


پاسخ به: داستان های گروهی ( یک خطی)
پیام زده شده در: ۱۲:۱۱ پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۱
#62
یک روز آفتابی بود و هری در اتاق خانه ویزلی ها بر روی تختی دراز کشیده بود .
رون: هری! بیا پایین، مادرم میگه صبحانه حاضره! بعدشم باید کلی کار انجام بدیم! زودباش!
هری و رون با هم از پله ها پایین رفتند و وارد آشپز خانه شدند.به محض این که وارد آشپز خانه شدند بوی خوش پنکیک به مشامشان رسید.



قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!‏
برای گریفیندور ‏.



تصویر کوچک شده




تصویر کوچک شده











چوبدستی یاس کبود / بدبختی و فقر و رکود


پاسخ به: انجمن نقد پستها
پیام زده شده در: ۲۲:۲۳ چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۱
#63
لطفا لینک زیر را برای من نقد کنید.
http://www.jadoogaran.org/modules/new ... wtopic.php?post_id=258171


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!‏
برای گریفیندور ‏.



تصویر کوچک شده




تصویر کوچک شده











چوبدستی یاس کبود / بدبختی و فقر و رکود


Re: مقایسه‌ی ویدا اسلامیه با سمیه گنجی (دقیق و فنی)
پیام زده شده در: ۲۱:۵۲ سه شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۱
#64
ترجمه های ویدا بسیار خوب است.
همانطور که میدانید ویدا ترجمه گریه که توسط خود رولینگ هم تایید شده.رولینگ که بیخودی کسی را تایید نمیکنه.


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!‏
برای گریفیندور ‏.



تصویر کوچک شده




تصویر کوچک شده











چوبدستی یاس کبود / بدبختی و فقر و رکود


پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۷:۵۷ جمعه ۳۰ تیر ۱۳۹۱
#65
۱‏) برگردان فارسی نام فیلم چه میشود؟ (‏۲‏ امتیاز)‏
فصل ساحره

۲‏) کتابی که از اول تا آخر فیلم هی از روی آن میخواندند،‏ نامش چه بود؟ (‏۲‏ امتیاز)‏
book of solomon(کتاب سلیمان)

‏ 3) آیا با پخش چنین فیلم هایی موافق هستید؟ چرا؟ (‏۵‏ امتیاز)‏
برای سن های کوچک تر مناسب نیست چون روی روحیه آن ها تاثیر منفی دارد.

‏4) چند مورد از نحوه ی کشتن جادوگران در قرون وسطا را بنویسید.‏ (‏۵‏ امتیاز)
فرو کردن میخ در قلب،در آب جوش انداختن،گردن زدن،جلوی حیوانات وحشی انداختن، تیکه تیکه کردن و دار زدن.

5) یک رول جدی بنویسید و خودتون رو در حالیکه شما رو جادوگر یا ساحره شناسختند و دارن میبرن شما رو آتش بزنن و حتما هم بعد از آتش زده شدن خواهید مرد،‏ را توضیح بدهید(‏۸‏ امتیاز)‏
من یک جادوگر هستم که به صورت مخفیانه جادو انجام میدادم.حالا بعد از چند سال من را شناسایی کرده اند و میخواهند ببرند و مانند بقیه جادوگران و ساحره ها آتشم بزنند.من احساس خوبی ندارم چون به هر حال مرگ سخت است و من در هر حال خواهم مرد ولی مرگ به روش سوزاندن بدترین روش مرگ است چون انسان با زجر میمیرد و تا کاملا نسوزد نخواهد مرد.خلاصه من را دارن به کوره ای نزدیک میکنند که محل مرگ من است و اگر در آن بیفتم هیچ راه برگشتی نخواهم داشت.کسانی که من را میبرن ماسک های سیاهی به سر کرده اند که صورتشان معلوم نباشد که اگر کسی از ما آن اطراف بود نتواند آن ها را شناسایی کنند.من در حالی که هم امید دارم و هم امید ندارم به طرف کوره میروم و امید وارم که دوستانم سر برسن و من را نجات بدهند.
من به کوره رسیده ام.گرمای کوره من را اذیت میکند اما وقتی که میخواهند من را در کوره بیندازند حس میکنم که از گرمای کوره کاسته شده است و وقتی چشم هایم را باز میکنم متوجه میشوم که کوره با استفاده از جادو نابود شده است.

6) چه پیشنهاداتی برای بهتر شدن کلاس دارید؟ ( ‏۲‏ امتیاز)‏
اگر مشق هاکمی کمتر و راحت تر شود خیلی بهتر است.اگر هم میشود دیگر سوال هشت را تکرار نکنید.

۷‏) تدریس پرفسور دوج بهتر است یا پرفسور ویزلی؟(‏۳‏ امتیاز)‏
نمیدانم آخه تا حالا من تو کلاس های پروفسور ویزلی شرکت نکرده ام.

۸‏) نام و نام خانوادگی واقعیتون رو بنویسید!‏‏ (‏۳‏ امتیاز)‏
عباس قل مقولی
(سوال هشت را الکی گفتم به دل نگیرید)


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!‏
برای گریفیندور ‏.



تصویر کوچک شده




تصویر کوچک شده











چوبدستی یاس کبود / بدبختی و فقر و رکود


پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۷:۴۰ پنجشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۱
#66
1-جواب سوالی که در طول تدریس مطرح شد را بیان کنید (اگر مایل بودید به صورت رول نمایش دهید اگر هم مایل نبودید به صورت جواب عادی پاسخ دهید ) (10امتیاز)

به نظر من بازی کردن در زیر سقف باعث مسخره شدن بازی میشود چون بازیکنان برای حرکت کردن در هوا آزاد نیستن و اگر حواسشان جمع نشود مدام به دیوار بخورد میکنند و بازی خیلی مصدوم پیدا میکند.تازه برای مدافعین هم سخت است که توپ را به بازیکنان حرف بزنند چون باید توپ را جوری بزنند که پس از برخورد به دیوار به یاران خودشان نخورد!

2-انواع خطاها را در کوییدیچ نام ببرید (10 امتیاز)

- استفاده از معجون های شانس آور.
- استفاده از ورد.
- گرفتن جاری پرنده حریف.
- زدن ضربات به بدن و جاروی حریف.
- جادو کردن توپ ها.
- انجام دادن ورد فرمان روی بازیکنان حریف.
- استفاده از ورد توسط تماشا چیان.
- انجام ورد روی داور.
- دست بردن در حافظه جانبی گوی زرین.

3-در چه سالی در طول برگزاری جام جهانی هفتصد خطا صورت گرفت ؟(5 امتیاز)

دقیق نمیدونم ولی فکر کنم سال 1473 بود.

4-خطاهای ماگلی چیست ؟ نام ببرید (5امتیاز) (از خودتون بسازید)

- خریدن داور.
- فحش دادن.
- دعوا سر چیز های مسخره.
- زد و خورد
- حمله به داور
- گرفتن بازیکن برای جلوگیری از سرعت گرفتن حریف.


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!‏
برای گریفیندور ‏.



تصویر کوچک شده




تصویر کوچک شده











چوبدستی یاس کبود / بدبختی و فقر و رکود


پاسخ به: **ثبت نام الف.دال**
پیام زده شده در: ۱۴:۵۴ جمعه ۲۳ تیر ۱۳۹۱
#67
1)سربلندی سفید ها و نابودی سیاه ها.

2)مبارزه در برابر سیاه ها.

3)اگر بتوان میکشمش اگر هم نه تا پای مرگ می ایستم.

4)قطعا

5)جلوگیری از ظلم بر مشنگ ها.

6)اگر تاحالا جاسوسی مارا میکرده کمی عصبی میشوم ولی اگر نه ولش میکنم تا با مرگخواران نابود شود.

7)
نداشتم که نظر بدم.
چیز بدیه اما به درد بخوره.
جنگ با بدی
زشت و دوستدار قدرت



پاسخ به: ورود به دنیای کوییدیچ ( ثبت نام تیم )
پیام زده شده در: ۱۷:۴۶ پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۱
#68
با سلام

نام تیم:گردباد
نام بازیکنان به همراه پستشون:فرد ویزلی(مدافع)،آرسینوس جیگر(مهاجم)و هرمیون گرنجر(جستجوگر)
کاپیتان تیم:فرد ویزلی

تایید شد !

ورزشگاه گردباد زده شد. برای مشاهده به اینجا بروید. همچنین نام تیم و بازیکنانتان در تاپیک "لیست بازیکنان و تیم های کوییدیچ" ثبت شد.


ویرایش شده توسط ویکتور کرام در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۲۲ ۱۸:۲۶:۵۷
ویرایش شده توسط ویکتور کرام در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۲۲ ۱۸:۲۷:۴۱


پاسخ به: شوالیه های سپید
پیام زده شده در: ۱۲:۰۵ پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۱
#69
در همان حال که همه مشغول تقسیم کار بودن هری ،رون وهرمیون در حال صحبت درباره کاری که باید انجام میدادند بودند.
آن ها به حرف های هری گوش میدادند که درباره وظیفه ای که دامبلدور بر عهده آن ها گذاشته بود برای رون و هرمیون تعریف میکرد.
پس از پایان حرف ها ، فرد و جورج که وظیفه پیدا کردن زندانیان بی گناه را بر عهده داشتند به کنار آن ها آمدند و جورج با ناراحتی گفت:
- ما دیگر نمیتوانیم به شغل خود ادامه بدهیم چون از این به بعد در حال سفر از این زندان به آن زندانیم.
فرد که به حرف های جورج گوش میکرد گفت:
- اتفاقا الان میتوانیم ابزارات شوخی خود را بهتر از قبل بفروشیم.الان در زندان ها همه منتظر همچین وسایلی هستند تا بتوانند از کار های زندان جیم بشوند.
جورج به حرف های فرد گوش کرد و گفت:
- تو چه ذهن خلاقی داری فرد.
و هردو با خوشحالی از آنجا رفتند تا وسایل سفر را آماده کنند.
رون ناگهان از هری پرسید:
- حالا کجا باید یرویم؟
- نمیدانم دامبلدور فقط به من گفته که در زمانی که محفلی ها حواسشان به تو نیست باید دنبال چیز های بگردی که متعلق به ولدمورت است.حتی به من نگفت که آن ها چی هستند یا حتی چند تا هستند.
هرسه در فکر فرو رفتند که منظور دامبلدور را بفهمند که ناگهان......



پاسخ به: آزاد، قوی، جنگجو و سر بلند باش!(عضویت در محفل ققنوس)
پیام زده شده در: ۱۴:۴۲ چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۱
#70
1)من تازه وارد شدم ولی در مدت کم به کاپیتان کوییدیچ منسوب شدم.
2)آره اما اگه به هری کمی بیشتر اعتماد میکرد بهتر بود.
3)شدیدا چون خودم عشق به خانواده ام را تجربه کردم.
4)بستنی شکلاتی با توت فرنگی
5)اگه زنده بمونم حتما
6)حتما
7)نه چون هر کاری انجام بدهیم باز هم دماغ ندارد.
8)
http://www.jadoogaran.org/modules/new ... wtopic.php?post_id=256335

http://www.jadoogaran.org/modules/new ... wtopic.php?post_id=256524

http://www.jadoogaran.org/modules/new ... wtopic.php?post_id=256948



وای ... ببین کی اینجاست!!..چه پسر جیگر.. اههم..اههم.. یعنی چه
اقای خوشتیپی محفل ما رو منور کردن.

خب ، ای پسر
من تو طالعت چیزهای امیدبخش زیادی میبینم. بذار ببینم، آها... خطوط کف دستت نشون میده آینده درخشانی برای محفل به ارمغان میاری..

خوش اومدی.
تایید شد!


ویرایش شده توسط بانو ویولت در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۲۲ ۲۲:۱۳:۱۶






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.