! : گوینده اول
× : گوینده دوم
ف : پرفسو فیلیوس فلیت ویک
کپی رایت بای "لینی وارنر"
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
! : سلامی چو بوی خوش کودتا !
× : خوش بو تر از کودتا پیدا نکردی؟ کودتا اصن بو داره؟ باز تو سوتی دادی؟
× : ولی خب، سلامی چو بوی خوش آشنایی ... با شما هستیم با یکی دیگر از برنامه های "مصاحبه" . پس تا انتها با ما همراه باشید.
! : مهمان این قسمت از برنامه کسی نیست جز؛ ...
× : ... پرفسور فلیت ویک! بزن دس قشنگه رو ...
! : بسه دیگه این جلف بازیا. خب بذارید، مهمان این قسمت خودش رو معرفی کنه، آقای فلیت ویک بفرمایید.
ف : اهم ... اهم ... بله من پرفسور فلیت ویک هستم؛ استاد درس ورد ها و طلسم ها و البته سرپرست گروه راونکلا؛ در ضمن یک محفلی آزاده و رانده شده هم هستم.
× : بله به موضوع خوبی اشاره کردید؛ اگر می شه کمی درباره قضیه کودتا توضیح بدید؛ شما از اولین نفراتی بودید که به ارتش وزارتخانه پیوستید، درسته ...
ف : کاملا، اما در حقیقت من محصور شعار های تبلیغاتی دولت موقت شدم؛ آمبریج شعار های قشنگی می داد، حرف های قشنگی می زد ولی همش یه دروغ بود و آخر سر خیانت کار به جامعه جادوگری در اومد. براش متاسفم ...
! : البته هنوز خیلی ها پشتش موندن؛ افرادی مثل لودو بگمن و لینی وارنر ...
ف : خیر؛ وزیر آمبریج حودش رو پشته سازمان حمایت از ساحره ها مخفی کرده؛ اون هیچ یاوری جز پول و ثروتش و البته سازمان حمایت از ساحره ها نداره ... اعتماد ملت به آمبریج الان زیر سطح فقره!
! : لطفا دفعه بعد حرف من رو قطع نکنید ... خب تو چه نظری داری، جیم؟
× : از نظر من دولت مقتدرِ آمبریج خیلی راه به جایی نداره؛ منم با پرفسور موافقم، آمبریج فقط با زور بقیه رو پشت خودش نگه داشته، دوست ندارم از از گانتِ چیزکش حمایت کنم ولی مدرک همین حرفم و زوری که اعما می شه بر مردم، در ستاد آزکابان وجود داره، می تونی بری از توی تابلو اعلانات بخونیش و همینطور شما شنوندگان عزیز!
! : من با تو موافق نیستم ... اما نظر شما، پرفسور، در رابطه با دستگیری هلگا هافلپاف چیه؟
ف : این فقط یک توطئه بود؛ آمبریج تنها برای اینکه خودش رو دوباره به تیتر 1 روزنامه ها برسونه و همینطور از زیر فشارِ گانت هم در بیاد، مخفیگاهِ هافلپاف که همیشه موضعی اعتدالگرا داشت رو لو داد؛ به یه مشت دیوانه ساز پست فطرت!
× : یعنی چی که از زیر بار فشار گانت در بیاد؟ این دو نفر دو دشمن خونین هستند؟ صحبت هایتان بوهای جدیدی می دهد ...!
ف : کاملا درست است و من درباره این قضیه یعنی همکاری مخفیانه این دو نفر به تفصیل مقاله ها خواهم نوشت که در روزنامه پیام امروز به چاپ خواهد رسید. ولی مطمئن باشید چگونه ممکنه آزکابان دووم بیاره و یا حتی اینکه از طرفی، با اون همه دیوانه ساز و پشتیبانی لرد ولدمورت و مرگخوارانش، نتونه به وزارتخانه جز حرف آسیب دیگه ای برسونه، هان؟
! : قضیه داره جالب میشه ما منتظر مقالات شما هستیم ...
× : خب شما اومدید به رانده شدگان؛ یعنی همین دیروز نامه سرگشاده استفعای شما به دست وزیر آمبریج رسید و رسما استعفا دادید؛ چی شد که تصمیم به این کار گرفتید؟
ف : بله، من دیگه از دست کارهای خبیثانه و ظلمی که به مردم روا می داشت خسته شدم، آمبریج از حد خارج شده بود و فقط سعی داشت ذهن همه رو درگیر موضوعات ناچیزی مثل سکه های ساحره نشان و یا امثال این بکنه تا پنهانی کار های کثیفش رو انجام بده ...
! : مثل چی؟
ف : شما هم لطفا میان حرف من نپرید ...
! : ... این تلافی کار شما بود ...
ف : ... چی اغراق می کنی که داری تلافی می کنی وایسا، از پشت اون میروفون تکون نخور که درسی بهت بدم ...
- - - - - - - - - - - - - - -
دقایقی بعد در حالیکه صدای خرد شدن صندلی و کتف و دنده افراد همزمان از رادیو به گوش می رسد، گوینده × سخن می گوید:
× : از همه شما شنوندگان عزیز عذر می خوام فعلا به افکتِ ...
- یه لحظه هیچی نگید حداقل بتونم بگم افکته!
× بله همونجور که می گفتم به افکتِ دعوا و چاقو کشی کاری جدید از وزارتخانه جادوگری جهت بالا تر رفتن مهارت افراد در چاقو کشی گوش جان بسپارید، و پس از آن هم من با آهنگ های درخواستی با شما هستم ... به امید دیدار !
- دِ خفه شید دیگه شما ها ... با شمام پرفسور، زشته !
و صدای مرد پس از برخورد یک مشت به زیر چانه اش، در گلو خفه می شود.