هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: ستاد انتخاباتی "باروفیو"
پیام زده شده در: ۱۷:۳۷ چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۹۵
#61
توره سلام می‌گویم مایکل! اون‌جای تو که سوخته ره بیار من برای تو ضماد مخصوص روستایمان را بذارم که خیلی سریع سوختگی توره برطرف می‌کنه. بساط شیر و کیک هم همیشه در این ستاد به راه هسته.

و امّا در پاسخ به سؤالت؛ این ها همه شایعه هسته ... ما روستایی‌ها کلّاً علم درمانگری‌ره قبول نداریم، طبّ روستایی با تکیه بر درمان‌های گیاهی و تغذیه سالم پیشگیری و درمان ره یک‌جا در خود نهفته داره. پزشکی یک تجارت کثیف هسته که بیماری‌هایی مثل سرطان ره ایجاد و نشر می‌کنه تا بابت هزینه درمانش از مردم پوله‌ره بگیره و استاد رائفی پور همه‌ی این‌هاره به خوبی توضیح داده که زیر سر آستاکبار هسته.

اون آقا هم به جای قطع مصرف شیر، فست فوده ره بذاره کنار حسّاسیّتش برطرف می‌شه، اگه نشد بیاد شیرش ره بریزه رو سر من!

امّا به هر حال اگر کسی هسته که با مصرف شیر مشکل داره و نمی‌خواد شیر بخوره، به درک! از مملکت خارج شه! هر کس شیره ره نمی‌خواهد برود! برود در میان مشنگ‌ها!






این صدای کی هسته؟ حمله‌ی تروریستی؟ لوییس تو هستی؟ اومدی ستاد منه ره به آتش بکشی؟ بانز؟ بانز کی هسته؟ مرگخواری؟ چرا من تو خانه‌ی ریدل ندیدم توره پس؟

ایده های جدید ... کی هسته که استقبال نکنه؟ امّا یک نکته‌ای که وجود داره این هسته که ما روستایی‌ها به سنّت‌های خویش وفادار هستیم. این به این معنی نیست که ما در جا زدن ره دوست داریم، بلکه سنّت‌های امروز ره حاصل مدّت‌ها آزمون و خطای پیشینیان می‌دونیم و لزوماً بی‌حکمت نیسته! پس هر ایده جدیدی هم لزوماً درست نیسته و باید قبل از اجرایی شدن جوانب اینه ره به خوبی سنجید و بی‌گدار به آب نزد. گفتم معنای سنّت گرایی که داریم ره توضیح بدم که کاملاً موضع دولتم ره مشخّص کنم.

با انجمن نامرئی من خودم شخصاً مخالف هستم چون اینه ره نمی‌شه روش نظارت کرد ... اومدیم و فردا روزی شما در این انجمن نامرئی فسق و فجور کردی! کی پاسخگو هسته؟ کی حواسش به جوونایی هسته که وارد فضای نامرئی می‌شن و معلوم نیست که به چه جهاتی می‌گرایند؟ اینه که حتّی اگر مدیرا هم تن به خواسته‌های شما بدن من با انجمن نامرئی اصلاً نمی‌تونم و وجدان من درد می‌گیره و ممکنه دشمنان برن پشت من توطئه کنن در این فضا!

مسئولیّت پایمال شدن حقوق شما هم با وزارت نیسته و حتّی با شخص پایمال کننده هم نیسته چون حقوق شما نامرئی هسته و اگر پایمال بشه مقصّر شما هستی که اینه‌ره گذاشتی زیر دست و پا، حقوقت ره بذار یک جای مرتفع که کسی اینه‌ره پایمال نکنه.

در مورد توانایی و قدرت ما روستایی‌ها که نیازی نیست من چیزی بگم و همه می‌دونن روستایی چقدر توانا هسته و سر و کلّه زدن با گاومیش‌ها یا شخم زدن هکتارها زمین باعث شده زور روستایی خیلی زیاد باشه!

امّا در مورد اندیشیدن همیشه این تصوّر غلط در بین مردم وجود داشته که روستایی بیشتر از زور پیروی می‌کنه تا فکر که این کاملاً غلط هسته و ما به خاطر تغذیه سالم بدن سالمی داریم و عقل سالم هم در بدن سالم هسته.

دانش و سواد مگه فقط به مدرسه رفتن هسته؟ یک کلاس مکتب ما انقدر آموزنده هسته که به هفت سال هاگوارتز می‌ارزه چون در مکتب از روش‌های سنّتی مانند ترکه‌ی بید کتک زن و کروشیو استفاده می‌شه که همه می‌دونن چقدر مؤثّر هسته.

گاومیش‌های من علاوه بر شاخ زدن به آپشن جفتک هم مجهّز هستن!


I'm sick of psychotic society somebody save me




پاسخ به: ستاد انتخاباتی "باروفیو"
پیام زده شده در: ۱:۴۷ چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۹۵
#62
پیش از این که پاسخگوی گراوپ عزیز باشم جا داره آخرین عضوی که در مذاکرات توافق کرده که به کابینه احتمالی وزارت بپیونده ره معرّفی کنم و اون کسی نیسته جز لینی وارنر که منه ره تهدید کرد همه بچّه محل‌هاش ره می‌ریزه تا گاومیش‌های منه ره نیش بزنن و منم مجبور شدم برای حفاظت از سلامت گاومیش‌ها اینه ره پست بدم.



خانوم ... آقا ... نه همون خانوم ... نه دیگه آقا ... خانوم جناب کراب! خیلی خوش تشریف آوردید به ستاد بنده، فقط با توجّه به حضور هم‌زمان شما و هاگرید و گراوپ یکم فضای ستاد خفه هسته که من بابتش عذر می‌خوام.

نقل قول:

وینسنت کراب نوشته:
جناب روستایی

منو به خاطر دارین؟

کمی بیشتر دقت کنین. از این ور....از اون ور...


کی؟ من؟ توره؟ یکم ته چهره تو آشنا هسته ... شاید بدون آرایش بشناسم نه نه الان که نگاه می‌کنم اصلا نمی‌شناسم


نقل قول:

وینسنت کراب نوشته:
1-نمیدونم در جریان هستین یا نه. ما یک همسری داشتیم که در ماموریتی به همسری ما درآمد. بعد یهو ناپدید شد. الان تکلیف ما چیه؟


عجب شوهر ... نه البته عجب زن ... عجب تسرالی سوار شدیما عجب همسر نامردی! در روستای ما کلّاً طلاق معنایی نداره و من این فرهنگ ره در شهر پیاده‌سازی می‌کنم که تا ابد زن و شوهرها به بیخ ریش هم بچسبن.


نقل قول:

وینسنت کراب نوشته:
2-نظر شما درباره قیافه و ظاهر من چیه؟ شنیدم روستاییان اعتقاد زیادی به آزادی افکار ندارن. آیا این حقیقت داره؟ آیا در صورت وزیر شدن منو مجبور به گذاشتن سیبیل خواهید کرد؟


نه من کاری به شما ندارم فقط اگر سیبیل بذارید همه‌ی مرداره مجبور می‌کنم سیبیلشونه بزنن!تصویر کوچک شده


نقل قول:

وینسنت کراب نوشته:
3-شاید یکی به شیر حساسیت داشته باشه. شما جایگزینی برای شیر دارین؟ یا وزارتتون بر پایه همین بنا شده؟


ما در فاز اوّل فقط شیره ره توزیع می‌کنیم امّا سعی می‌کنیم زود وارد فاز دوّم بشیم که شامل شیر غنی‌سازی شده به صورت شیرکاکائو و خامه عسل هسته می‌شیم تا رضایت تمام سلایق ره جلب کنیم.


نقل قول:

وینسنت کراب نوشته:
4- پس از وزارت شما، آیا جامعه ما بوی گاومیش و پهن خواهد گرفت؟


نمی‌خواستم ریا کنم و به این‌صورت تمام رقبای انتخاباتی‌ره نابود کنم امّا حالا که شما گفتی دیگه جا داره اعتراف کنم که بله ... تمام نقاط جامعه در دوران من عطر خوش گاوداری‌ره خواهد داد.


نقل قول:

وینسنت کراب نوشته:
5- شما واقعا فکر میکنین هاگرید یک میلیمتر از اون تی تاپ ها رو به کسی خواهد داد؟ واقعا اینقدر خوش بین هستین؟


من بارها گفتم و باز هم تأکید می‌کنم که هاگریده ره براساس جثّه قضاوت نکنید. پشت اون هیکل گاومیش‌طور هاگرید یک نخود مغز و یک دریا قلب رئوف هسته که باعث می‌شه از تک‌خوری بی‌زار باشه و خوراکی‌هاشه به بقیه هم بده. ما هم‌خونه که بودیم همیشه از غذای هر دوی ما می‌زد تا جونوراره سیر کنه و ما گشنه می‌خوابیدیم!


نقل قول:

وینسنت کراب نوشته:
کسی که اینقدر برای ایفای نقش سوژه سازه لایق وزیر شدنه.چون به نظر من مهم ترین وظیفه وزیر همینه. وزیر روستایی میتونه تجربه جالب و متفاوتی باشه.


مرحمت شما زیاد!


امیدوارم پاسخ تعریف شما ره به خوبی در دوران وزارت بدم و یک شوهر ... نه ... یک همسر مناسب برای شما دست و پا کنم که رسیدگی به مسائل جوانان خیلی مهم هسته و در فرهنگ روستا هیچ‌کس نباید عزب بمونه.


I'm sick of psychotic society somebody save me




پاسخ به: كلوپ شطرنج جادويی
پیام زده شده در: ۱:۲۳ چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۹۵
#63
سوژه جدید


- جر نزنید دیگه شهری‌های ضعیف! معلوم هسته که توان شکست کسی که یک عمر شیر پر از کلسیمه ره می‌نوشه ندارید!

- جر چیه مرد حسابی خوب اسب که این‌جوری حرکت نمی‌کنه!

- من روستایی هستم یا تو؟ من دامدار هستم یا تو؟ من یک عمر اسب‌سواری کردم یا تو؟ اسب هر طرفی که برای این هویج بگیری حرکت می‌کنه ... اسب های روستا حتّا هم‌زمان به دو جهت حرکت می‌کنن!

- خوب این شطرنجه ... اصن می‌دونی شطرنج ...

- معلوم هسته که می‌دونم! شطرنج ره مردم روستای ما ساختن! بازی ملّی ما هسته! اونیم که شما نادان‌ها بهش می‌گین شاه گاومیش هسته!

چیزی نمانده بود مرگخواران که تحمّل این حجم بی‌سابقه از حرف مفت را نداشتند از کوره در رفته و طلسم دوخت و دوز دائمی بر دهان باروفیو اجرا کنند امّا سر بزنگاه اربابشان سر رسید و آن‌ها را از این خدمت بزرگ به بشریّت باز داشت.

- چه خبره؟ باز دور چی تجمّع کردید؟

مرگخواران از فرصت استفاده کرده و برای کنار زدن باروفیو از صفحه شطرنج به ریسمانی که در برابرشان بود چنگ زدند!

- ارباب! می‌شه افتخار بدید و به ما بپیوندید تا بازی بزرگترین جادوگر دنیا رو ببینیم و چیزی از شما بیاموزیم؟

- هـــــــوم راستش ما شطرنج بلد ... اهم ... بیخود! ما اربابیم و همه چیز رو بهتر از هر کسی بلدیم!

- جسارتاً ما هم همینو عرض کردیم سرورم.

- نشنیدم ... چیزی گفتی؟

- نه سرورم!

- می‌فرمودیم، این مهره‌های بچّگانه‌ای که شما استفاده می‌کنید در شأن ما نیست.

- سرورم اگر دستور بدید مهره‌های مناسب براتون محیّا می‌کنیم.

لرد دستی به سرش کشید و ابروهایش را به هم گره زد. ظاهراً راه فراری نداشت، باید مدّتی آن‌ها را به دنبال نخود سیاه می‌فرستاد.

- برید چند فقره فیل بیارید بذاریم جای این‌ها تا ببینم چی می‌شه.

مرگخواران سریعا اطاعت کرده و برای اجرایی کردن دستور اربابشان راهی شدند. آن قدر سریع که متوجّه نشدند لرد هنگامی که نام فیل را می‌آورد به رخ اشاره کرد.


I'm sick of psychotic society somebody save me




پاسخ به: گـِـُلخانه ی تاریک
پیام زده شده در: ۱۶:۱۵ دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵
#64
نانوخلاصه: مرگخواران برای ساخت معجونی برای جلوگیری از خشک شدن گیاه مورد علاقه لرد، نیاز به اشک لرد دارن. [توصیه می‌شه از خلاصه قبل به این طرف رو مورد مطالعه قرار بدید.]

تصویر کوچک شده



مرگخواران با چهره‌هایی هوشمندانه به یکدیگر خیره شده بودند. ساعت‌ها بود که خیره بودند و کم کم چهره بعضی‌ها که حوصله‌شان سر رفته بود به و و تبدیل می‌شد. در این میان استثنائی به نام رودلف لسترنج نیز وجود داشت که از این حجم بی سابقه‌ی خیرگی لذّت می‌برد و طور بود! از قضا ودلف ایده ای هم داشت امّا ترجیح می‌داد مطرح نکند و خیره بماند.

- می‌رن وینکـــــیــــــــــا آ آ آ آ آ ... ازونا فقــَــَـــَــــَـــَـــط ... مسلسل‌هاشـــوئوئوئوئون ... به جا می‌مونــــه عه عه عه عه ... عجـــب رسمـــیــــــه ... رسم زمـــونه ... قصّه‌ی بوق و ...

شترق!

پس گردنی‌ای از ناکجاآباد حواله رولف شد و صدای خداوندگار عالم رول در جمع طنین‌انداز شد:

- اگه به فکر گیاه اربابت و جون همگروهیات نیستی، به فکر سوژه باش که واسه بار شونصدم داره نسول رجفیان توش ریپیت می‌شه و با مخای تعطیل اینا هم تا ابد هیشکی هیچّی به ذهنش نمی‌رسه که بره جلو!

- من یه ایده دارم!

- بگو رودلف.

- باید تو حیاط عمارت پول پارتی بگریم که توش ساحره‌ها لباس‌های بدن‌نما بپوشن و اعمال بی‌ناموسی انجام بدیم تا گشت آرشاد بیاد و گاز اشک‌آور بندازه تو خونه‌ی ریدل.


I'm sick of psychotic society somebody save me




پاسخ به: ستاد انتخاباتی "باروفیو"
پیام زده شده در: ۱:۵۹ یکشنبه ۶ تیر ۱۳۹۵
#65
سلام بر پشه ... نه یعنی همون پیکسی مخصوص ارباب! خوش اومدی به ستاد ... فقط حواس تو ره جمع کن که گاومیش ها با دم شکار نکنن توره چون به حشره حسّاس هستن!

نقل قول:

لینی وارنر نوشته:
می‌خواستم بدونم از اونجایی که تو خودت روستایی هستی و گاومیش داری و کلا اهل طبیعت و حیوانات و اینا هستی ... جایگاه حشرات در نزدت چطوره؟

یه بار که خانه ریدل قدم گذاشته بودی، منو مگس پنداشتی! حالا هی از من اصرار اصرار که پیکسی هستم، از تو انکار انکار که مگس هستی!

آیا قراره در دوران وزارتت، گونه‌ی حشرات قر و قاتی شه و هیچ‌کس نشناسدشون؟

برنامه‌ی شما برای این قشر قوی، اما ضعیف‌واقع‌شده‌ی جامعه چیه؟


یک وقت فکر نکنی ما دامدار ها حشرات ره موجودات مزاحم محسوب می‌کنیم ها! تازه این ره هم فکر نکنی که گاومیش ها هی حشرات ره شکار می‌کنن، من همه‌ی این هاره تکذیب می‌کنم. تازه از مگس کش هم استفاده نمی‌کنم.

ما روستایی ها کلّاً معتقدیم که مهم نیّت هسته ... حیوان حیوان هسته دیگه ... حالا غزال یا گوزن ... مگس یا پیکسی ... شنونده باید عقل ره داشته باشه.

برنامه‌ی من این هسته که مصرف هرگونه اسپری حشره کش ره ممنوع کنم چون شما این‌جوری اصلاً نمی‌تونید و اگر کسی‌ره نیش نزنید کاری با شما نداریم و اگر هم نیش بزنید به جای پشه کش زدن شما ره می‌فرستیم آزکابان که هم بقیه در امان بشن هم زندانی‌ها شکنجه بشن. چه تدبیری اندیشیدم!


نقل قول:

لینی وارنر نوشته:
برنامه‌هات واسه موزه چیه؟ دوران وزارت مورفین و چندی بعدش شدید اونجا عملیات انجام می‌گرفت، اما مدتیه تار عنکبوت بسته.

اگه قراره از خشکی در بیاد، چطور قراره در بیاد؟ و اینکه تکلیف اون عنکبوت‌هایی که جزء جامعه‌ی حشرات هستن و مدت‌ها اونجا سکنی گزیده بودن چی می‌شه؟


چیزی که واضح هسته اینه که فعّالیت‌های ارزنده‌ی موزه باید با قدرت ادامه پیدا کنه.
امّا، برای نظارت موزه و ادامه فعّالیت ها دارم سعی می‌کنم مخ چند نفر ره بزنم که هنوز زیر بار وعده‌های شیر پرچرب من نرفتن امّا بیشتر معتقد هستم که این کار ره باید به صورت مردمی و خورد خورد انجام داد، همون‌طور که یادمه یک مدّت این‌طوری بود که هر کس یک دوره از ترین‌ها ره جمع کرد و خیلی سریع و بدون این که کسی وقت زیادی ره از دست بده آمار ترین‌ها جمع شد. این روش به نظرم مؤثّر تر هسته و باعث می‌شه اون ناظر فرسوده نشه و فقط کارها ره تقسیم بندی و اولویّت بندی کنه و بیشتر نقش مدیریّتی داشته باشه.

عنکبوت‌ها ره می‌دم هاگرید پرورششون بده. نگاه به ظاهر زمخت این نکنید، از مادر براشون مهربان تر هسته.


نقل قول:

لینی وارنر نوشته:
آیا برنامه‌ای واسه انواع و اقسام مسابقات داری؟ اگه داری، برنامه‌ت در مورد مسابقات رو شرح بده. دیدیم که وزیر سابق جیگر، مسابقاتی تحت عنوان "فرار از آزکابان" که البته ایده اصلیش با ویولت بود رو برگزار کرد. آیا تو هم برنامه مشابهی خواهی داشت؟
جایگاه جامعه‌ی حشرات تو این مسابقات چطور خواهد بود؟ حق شرکت دارن؟ می‌تونن داور بشن؟ مگسا می‌تونن برای تماشا بیان؟ پشه‌ها می‌تونن در جایگاه ویژه تماشاچیا حضور به عمل برسونن؟


در مورد کیفیّت مسابقه ای که گفتی من چون اون موقع در روستا بودم و جادوگر تی‌وی هم اینه ره پخش نمی‌کرد، بی‌خبرم که بگم آیا برنامه مشابه دارم یا ندارم. فقط یک سری از حواشی‌ره در جراید خواندم که سر از صفحه حوادث درآورده بود و یکسری به قتل رسیده بودند و یک سری دیگه به دفاع از اون یک سری اوّل با تفنگ‌های آب‌پاش سراغ قاتلین رفته بودن!

امّا بیشتر از این که روی مسابقات فکر کنم، این ایده ره داشتم که یک طرح ره مطرح کنم و سعی کنم مدیران ره برای این کار مجاب کنم، اون هم این هسته که انجمن کوییدیچ مثل کتاب، تبدیل به سازمان ورزش ها و تفریحات جادویی بشه و زیرمجموعه وزارت سحر و جادو باشه. البته نه با دخالت مستقیم وزیر، بلکه وزیر ناظرش ره معرّفی کنه و در صورت رأی اعتماد مدیران اون شخص این انجمن ره جلو ببره. اون وقت می‌شه خیلی از تاپیک‌هایی که توشون مسابقات ایفایی برگزار می‌شه و مدّت ها هسته که غیرفعّاله ره توی این انجمن کرد و به طور متناوب مسابقات مختلف برگزار شه. خوبی این هسته که تمام این مسابقات زیر نظر یک انجمن قرار می‌گیره و مسابقه ها در سال پخش می‌شه. این طور که یک فصل لیگ کوییدیچ ره داریم، بعد از یک مدّت [مثلا] المپیک دیاگون ره داریم و ... و فعّالیت این انجمن از دوره‌ای بودن درمیاد و یکپارچگی خوبی ره ایجاد می‌کنه.

به هر حال نمی‌شه گفت که این طرح قطعی هسته چون موافقت مدیران ره لازم داره امّا من اصرار زیادی روی این کار دارم و نهایت تلاشم ره برای اجرایی شدنش می‌کنم.

با انجام این طرح وزارت می‌تونه به این سازمان کمک کنه و بودجه‌ی لازم ره برای تأسیس ورزشگاه‌های مینیاتوری مخصوص حشرات تأمین کنه.


خوش اومدی، تا نرفتی توی این سطل خامه‌ی محلّی یک شنا بکن که برای پوست تو خوب هسته!


I'm sick of psychotic society somebody save me




پاسخ به: ستاد انتخاباتی "تراورز"
پیام زده شده در: ۳:۵۰ شنبه ۵ تیر ۱۳۹۵
#66
اینجانب باروفیو، کاندیدای دوازدهمین دوره وزارت سحر و جادو، به عنوان مقدمه ای بر سفرهای استانی، سفرهای ستادی ره آغاز کرده و به ستاد شما آمدم. اصولا در فرهنگ روستا، مهمان «مایکلِ» مرلین هسته و ما خیلی مهمانی می‌ریم و من تصمیم گرفتم در ستاد بقیه کاندیدا ها بروم و اگر باقی کاندیدا ها هم به ستاد من آمدن قدم این‌ها روی چشم هسته. از طرفی ما روستایی ها معتقد هستیم که رقابت در کنار رفاقت قشنگ هسته و من سعی کردم این موضوع رو نهادینه کنم. [نگارنده خود نیز به حالت شکوفه تغییر شکل داد :|]

حاجی! ما روستایی‌ها آدم های مرلین‌شناس و معتقدی هستیم و احترام خاصّی برای حاجی ها قائل هستیم و شماره خیلی دوست داریم ... یعنی انقدر دوست داریم که خداسرشاهده نه خودم ... قلبِ من الان گرفته هسته ... اگر در رقابت بر سر چیزی جز وزارت بودیم من به احترام حضور شما کنار می‌کشیدم چون با یک حاجی رقابت ندارم، امّا ما به جدایی دین از سیاست معتقد هستیم. آیا شما نیستی؟ آسلامه ره ره در سیاست دخیل می‌کنی؟ نظر شما در این مورد چی هسته؟

نظر شما در مورد تعدّد تاپیک هایی که فعّالیت خاص و گروهک طور دارند چی‌چی هسته؟ آیا نتیجه ندادنی که جیگر توی گاهنامه نوشت به خاطر عدم پیاده‌سازی درست بود که شما قصد تکرار درسته ره داری و معتقدی به طور کلّی کار درستی هسته؟ یا معتقد هستی این نهادهایی که گفتی اون قدر ها زیاد نیسته که نتیجه مثبتی نداشته باشه؟

در مورد فعّالیّت‌های موزه که موارد زیادی ره در موردش مطرح کردید ... آیا اشخاصی‌ره برای هم‌کاری در این کار در نظر گرفتید و باهاشون مذاکره کردید؟ حقیقتش این بخش بسیار کار زمان‌بر و انرژی‌بری هسته ... در دوره مرحوم ملعون بگمن که هنوز موزه تأسیس نشده بود، ایشون یک بار تصمیم گرفت صرفاً تاریخچه‌ی انتخاباته ره - و نه کلّ سایت - ره در بیاره، بعد ایشون پدرش در اومد و اشخاصی که اون دوره‌ها ره به خاطر داشتند هم فرصت کافی‌ره نداشتن که اطّلاعات لازم ره بدن و ایشون کلّ یوم بی‌خیال شد ... دوره مورفین گانت این فعّالیت ها آغاز شد و تداوم خیلی خوبی هم داشت، امّا بعد از ایشون باز دوباره فعّالیت ها دوره ای و خورد خورد انجام شد و به جایی نرسید. حال شما که قصد دارید کامل‌تر از دوره مورفین این فعّالیت ها ره انجام بدین، نیروی انسانی لازم ره فراهم کردید؟

متچکّر هستم که بنده ره در ستادتون پذیرفتید و پاسخگوی ما هستید ... تا من نرفتم یه استخاره هم برای من بگیرید من ببینم رأی ره می‌یارم یا نه!


I'm sick of psychotic society somebody save me




پاسخ به: ستاد انتخاباتی "باروفیو"
پیام زده شده در: ۳:۰۷ شنبه ۵ تیر ۱۳۹۵
#67

تصویر کوچک شده


جا داره پاره ای توضیحات بدم شما ره!

1. کسانی که قصد حمایت از روستایی ره دارن لطف کنن این تصویر ره در امضا قرار بدن تا روستایی این ها ره بشناسه و بعد از وزیر شدن این ها ره تحصیلات بده!

- پیست .. پیست ... هــوی! نگو اینو ... بگو واسه تبلیغاته، یکمم نون قرض بده بشون. اونم تسهیلاته!

بله اصلاح می‌کنم، این تصویره ره قرار بدن که تبلیغات بشه چون رسانه شما هستید و روستایی قصد هزینه برای تبلیغه ره نداره چون بیت المال هسته و حیف هسته و بهترین تبلیغ اون هسته که ملّت به هم پیشنهاد کنن. بعد حالا اگه رأی آوردم نون هم قرض می‌دم شماره.

- هـــوی! نون قرض بده ینی تعریف کن ازشون باب

هان چیزه ... منظورم این هسته که من متعلّق به شما هستم و هرچی دارم از حمایت شما دارم.

2. از اون‌جایی که ربکا هفت‌تیرش ره گذاشت روی سر من و تهدیدم کرد که ...

- عجب تسترالی سوار شدیما! نگو اینو! یه دلیل دیگه بباف مرد حسابی.

بله همونطور که می‌گفتم در راستای استفاده از نیروهای به نسبت جوون و خوش‌فکر، ربکا جریکو هم بعد از هاگرید که معاون من هسته، به کابینه احتمالی اضافه شد.

3. یکی از دوستانم منه ره گفت مگه من تو هم‌دوره نیستیم؟ گفتم چرا! گفت بعد چطور توی پست ثبت نامت گفتی 9 سال هسته که عضو ایفا هستی؟ بعد من نشستم حساب کتاب کردم دیدم راست می‌گه! و از اونجایی که ریاضی روستایی ضعیف هسته من اینه ره اشتباه حساب کرده بودم. گفتم اینه ره بگم که اگر کسی به خاطر این می‌خواست به من رای بده نده که من با دروغ وزیر نشم.


I'm sick of psychotic society somebody save me




پاسخ به: ستاد انتخاباتی "باروفیو"
پیام زده شده در: ۲:۳۷ جمعه ۴ تیر ۱۳۹۵
#68
گو ... گون ... گیند ... گوندا ... چقدر اسم تو سخت هسته! بانو مورگن! خیلی خوش تشریف آوردین ستاد منه ره ... من کوییدیچ باز نیستم ولی کوییدیچ باز ها ره دوست دارم

نقل قول:

گویندالین مورگن نوشته:
من اعتراض دارم آقااا
قحط النسا شده؟ چرا هیچ کاندیدای زنی نداریم؟
روستایی نمیگه برای زن ها چه برنامه ای داره؟ چه می خواد بکنه؟ میخواد زن ها رو خانه نشین کنه؟
برای ایفا چه برنامه ای داره؟
چه ایده ای داره؟
یارانه میده؟
کلا چه می خواد بکنه؟


خداسرشاهده من مسئول این نیستم که منه ره نزن ... خانوم ها خودشون نیومدن کاندید بشن وگرنه من خودم اگر ساحره ای کاندید می‌شد به نفع این می‌کشیدم کنار!

عقیده من بر این هسته که ایجاد انجمن هایی برای دفاع از حقوق ساحره‌ها خودش قبول کردن این هسته که تمایز جنسی وجود داره! اگر من انجمن های ساحرگان ره راه‌اندازی نمی‌کنم دلیلش این هسته که روستایی به عدم تفاوت زن و مرد معتقد هسته و اصلا فرق خاصی نمی‌بینه ... مگه انجمن دفاع از حقوق جادوگرانه ره داریم که از حقوق ساحره ها دفاع کنیم؟ این کار خودش آخر تبعیض هسته! زن ها خودشون مختار هستن توی خانه بشینن یا برن سر کوچه سبزی ره بخرن، ولی خوب اگر بشینن توی خونه هم خیلی بد نیسته، از دامن ساحره هسته که جادوگر به معراج می‌ره

این که برنامه من برای ایفا چی هسته ره ره به طور کلّی در جواب سوال آخر رودلف (10) نوشتم امّا به طور جزئی تره ره در حال برنامه ریزی هستیم و بعد از نهایی شدن ریزش ره در ستاد یا تبلیغات ها اعلام می‌کنیم.

ما سبد کالا ره ره می‌دیم که شامل محصولات لبنی هسته و هم کمک اقتصادی می‌کنه و هم به سلامت جادوگران می‌اندیشه.

قبل رفتن حتما بفرمایید شیر و کیک میل کنید.


I'm sick of psychotic society somebody save me




پاسخ به: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۲:۱۶ جمعه ۴ تیر ۱۳۹۵
#69
- تو مطمئن هستی این کارگردان بهتر هسته؟ من شنیدم جیم جارموش و کیشلوفسکیره که رد کردیم خیلی خفن هستن ها!

- آره باو ... کدوم تسترالیه این جیر جار جور! از اولم نباس باش قرارداد می‌بستی. من که تا حالا فیلمی ازش ندیدم؛ ولی این دایی یه پیج داره کیلیپاش روزی 1000 تا لایک می‌خوره ... کرکر خندس فیلماش دیدی پیجشو؟ بوقی لند!

هاگرید و باروفیو وارد وارد مغازه آقای کارگردان شدند. کارگردان انگشتش را روی چوبدستی هوشمندش گذاشته بود و داشت در آن حرف می‌زد که برود در کانالش و ملت گوش کنند و بروند در پیج کورممد کامنت بگذارند که «شیر بوقی لند هم نیستی!» و طرفداران کورممد هم به تلافی بیایند در پیج او و طلسم های پیوند دهنده حوالی ساحره‌ی خانواده‌ی او کنند.

- به! خوش اومدی داش روبی ... سوجه این داداچمونه؟

- خودشه! می‌خوام یه فیلم تبلیغاتی واسش درست کنی همه بش رأی بدن.

- ببین ما کارمون همیشه آموزنده و عمیقه ... کار بدون پیام نداریم! مثلا الان یه عسک گذاشتم تو کانالم که شیش تَرک نشستن رو جارو، فوش کشیدم بشون! این کارم آخرت فرهنگ سازی بود ... ولی ببین دائاشم ... واسه تبلیغات طنز جواب نمیده، باهاس بزنی تو خط تاثیرگذار و گریه درار، الان احترام به والدین رو بورسه، تو ماه عسلم امشب یارو دس آقاشو ماچ کرد یه ملّتی جلو تیلیویزیونشون اشک ریختن. تو هم برو آقاتو وردار بیار تا یه تبلیغات مشتی واست دُرُس کنم.


فردای آن روز - استدیو


باروفیو و پدر بزرگوارش یکی یک دست کت و شلوار آبی راه راه که از آقای کارگردان گرفته بودند را به تن کرده و مقابل دوربین ایستاده بودند.

- خوب ... دست بدین با هم دیگه ... آها ... باروفیو لبخند بزن، پدر جان شما هم نصیحتش کن ... بریم؟ سه ... دو ... یک -> نتیجه!

- کات آقا کات فحش نده پدر جان، کار قراره تو تلویزیون پخش شه. بریم یه بار دیگه؟

نتیجه!

- پدر جان این چه نصیحتیه؟

- خوب باید قیمت شیره ره ببره بالا تا ما که دامدار هستیم وعضمون خوب بشه دیگه.

- خوب اون مال بعد انتخاباته، الان که قبل انتخاباته باید یه طوری رفتار کنی که همه به پسرت رأی بدن. بریم؟

نتیجه!

- آها ... این خوب شد، فقط یک مقدار پیازداغش رو زیاد کن که تأثیرگزاریش زیاد شه. بریم؟

تصویر کوچک شده


I'm sick of psychotic society somebody save me




پاسخ به: ستاد انتخاباتی "باروفیو"
پیام زده شده در: ۱۶:۴۵ پنجشنبه ۳ تیر ۱۳۹۵
#70
جناب لرد جناب ارباب قدم رنجه کردید ستاد روستایی ره منوّر فرمودید خبره ره می‌دادین گاومیشی چیزی زیر پاتون زمین می‌زدیم

نقل قول:

لرد ولدمورت نوشته:
بیا توضیح بده ببینیم چه مشکلی با مرفهان بی درد داری؟


دوشواری؟ دوشواری نداریم ما با مرفهان! خیلیم عالین! یکین!


نقل قول:

لرد ولدمورت نوشته:
اونا چه گناهی کردن که مرفه شدن؟ یا شاید هم گناهشون نداشتن درده؟
کار کردن...زحمت کشیدن...مرفه شدن.


ما ایناره کاری نداریم که! حرف ما این هسته که یک اشراف زاده چون درده ره نکشیده، درد مردمه ره نمی‌فهمه ... یک وزیر خوب اونی هسته که بتونه مردمه ره درک کنه و من کسی هستم که تمام مشکلاته ره با گوشت و پوست و استخون و شیر و ... درک کردم! به نظر من علت موفقیت شما به عنوان قوی‌ترین ارباب دنیا هم بعد از مصرف لبنیّات، این هسته که در یتیم‌خانه بزرگ شدید و درده ره کشیدید ... رودلف چرا انقدر ابروهای توره بالا پایین می‌کنی؟ این اداها چی هسته؟


نقل قول:

لرد ولدمورت نوشته:
شما قراره همین جوری به هر جایی دیر برسی؟


نه دیگه من وسیله زیر پایم نبود، گاومیشم پنچر بود ... از این به بعد موتور هاگریده ره می‌گیرم سریع خودمه همه جا می‌رسونم. به نظر خیلی موتور سالم و خراب نشویی هسته


نقل قول:

لرد ولدمورت نوشته:
نظرت درباره کودتا و کودتا کننده چیه؟


خیلی مختصر و مقید نظرم ره عرض کنم ... شیر خوردم


نقل قول:

لرد ولدمورت نوشته:
آیا این نشانی از بی وفایی و پشت کردن شما به گاومیش هاتون نیست؟ هنوز وزیر نشده فراموششون کردی؟ آیا شما فردی بی جنبه و خود باخته هستی؟


من قویّاً تکذیب کرده و از همین تیریبون به همه اعلام می‌کنم که گاومیش نقش تعیین کننده ای در وزارت من خواهد داشت و همه چیز بر مبنای شیر گاومیش خواهد بود. خیال شما راحت! انقدر شیری وزارت کنم که بیا و ببین!


نقل قول:

لرد ولدمورت نوشته:
به نظر ما شما یک فرد بی اصل و نسب و فاقد نام خانوادگی می باشید. کسی که ریشه نداشته باشه و معلوم نباشه در گذشته تاریکش چه چیز هایی نهفته است آیا شایستگی وزارت داره؟ یهو زد و نام خانوادگی شما بگمن بود...در اون صورت کی پاسخگوی ماست؟


خوب کلا روستاهای کشاورزی محور ریشه دار هستند و به ریشه خیلی اهمّیّت می‌دن، ما دام محور ها بیشتر به شیر اهمّیّت می‌دیم و شیردار هستیم. شیر به ریش در! ضمنا من هرگونه نسبت با فردی به نام بگمن ره تکذیب می‌کنم با این حال کس خاصی پاسخگو نیسته

سلام ما ره به بانو نجینی برسونید بگید نوش جونت که گاومیش های منه ره می‌خوریا ولی اون گاومیشی که سر صبحی داشتی نشخوار می‌کردی جنون گاومیشی داشت!



1_چرو هیچکدوم از کاندیدها ساحره نیستن؟!خب من الان از کی حمایت کنم؟!

چه معنی می‌ده ساحره جماعت کاندید بشه! در روستای ما ساحره اصلا رای هم نمی‌ده! چه برسه به این که خودشه ره کاندید کنه!


2_بیا ببینم تو هم اعتقاد داری به قطب سوم کردن وزارت،یا همون بیطرف بودن کفایت میکنه؟!اصلا بی طرف خواهی بود؟! و 3_اصولا این سایت کشش یه قطب دیگه رو داره؟مگه ما چقد عضو داریم؟!چقدرشون عضو خاکسترین؟!ایا درسته در حالی که محفل از فقر عضو رنج میبره،بیاییم یه قطب دیگه اضافه کنیم؟!کار درستی است؟

ارادت ها و عداوت های شخصی من به کنار، این مسائل به هیچ وجه من الوجوه وارد وزارت نخواهد شد. در همین راستا من از بین گزینه هایی که می‌تونستم باهاشون همکاری کنم، کسی ره به عنوان معاون آینده انتخاب کردم که در جبهه‌ی مخالف و گروه متفاوتی باشه و از همین تیریبون روبیوس هاگریده ره به شما معرفی می‌کنم که در صورت رای آوردن من، معاون وزیر خواهد بود و او هم یک فرد زحمت کش از قشر پایین جامعه هسته.

اما در مورد قطب سِیٌّم! بنا به دلایل زیادی من مخالف این قضیه هستم. از جمله مهم تریناش می‌تونم به اینا اشاره کنم که 1. تعداد عضو خوب کافی برای تقسیم بندی به سه قسمت وجود نداره اصلا! 2. وزارت یک امر موقتیه و هر شخص حداکثر یک سال رأس وزارت‌خونه قرار داره، اگر بخواد گروه سومی تشکیل بده با تغییرات مدیریتی مداوم این گروه به هیچ‌جا نمی‌تونه برسه چون در مدیریت و رشد یک گروه ثبات نقش خیلی تعیین کننده‌ای داره. 3. زیرساخت هایی لازمه برای تشکیل قطب سوّم به طور جدی از جمله دسترسی و انجمن جدید و توافق با مدیریت و رؤسای دو قطب اصلی سایت.

از قطب سوم که بگذریم، در صورتی که با توجه به میزان فعالیت سایت و تعداد اعضا، جمع بندی کابینه این باشه که امکان تشکیل یک گروهک هست، گروهی تشکیل می‌شه که شامل اعضای سفید، سیاه و خاکستری باشه و با تعامل با بقیه گروه ها سعی می‌کنه سایت رو در مقاطع مختلف فعال کنه. مهم ترین اصل این گروه هم همون تعاملیه که گفتم. توافق با سران سیاه و سفید لازمه فعّالیت های چنین گروهیه و من با خودمختار بودن این گروه مخالفم.


4_نظرت در مورد بغل کردن مادران وزیران سحر و جادویی دُوَلِ خارجه چیه؟!

روستایی‌ها همگی خونگرم هستن و سعی می‌کنن در مواقع سختی پشت هم باشن، من به عنوان وزیر این اخلاق و فرهنگ ره وارد عرصه سیاست می‌کنم و اگر سیاست‌مداری دچار مشکل شد به تمام نزدیکاش بدون تبعیض دلگرمی می‌دم.


5_اگه وزیر بشی قراره با چه کاربرایی مواجه بشیم؟!بهتر بگم،شفاف سازی کن که کابینه ات کین؟!اصلا انتخابشون کردی؟

معاون اول من همونطور که در جواب جناب لرد گفتم هاگرید هسته، اما در مورد بقیه کابینه ... کاری که مرحوم ملعون بگمن در دوره وزارتش کرد این بود که از بین سایر کاندیدا ها، کسی که ایده‌های زیادی داشت ره در کنار معاون اصلیش به کابینه اضافه کرد تا از ایده‌های اون هم استفاده کنه ... اگر من انتخاب شدم و در این مدت کسی بین کاندیدا ها بود که برنامه هاش نظرم ره جلب کرد حتما سعی می‌کنم راضیش کنم تا برای اجرای اون برنامه ها به کابینه اضافه بشه. به هر حال هدف همه ما یکی هسته و می‌خوایم این انجمن مهم ره به بهترین شکل فعّال کنیم، حالا روش ها و سلایق ما متفاوت هسته. حقیقتش چون توی چند روز اول تبلیغات وقتم هنوز به طور کامل خالی نشده فرصت نکردم برنامه های بقیه ره بررسی کنم که بگم الان آیا کسی این شرایطه ره داره یا نه، اما حتما این کاره ره می‌کنم.

در مورد سایر اعضای کابینه به جز معاون ها هم باید بگم که باز از معدود کار های درستی که مرحوم ملعون بگمن انجام داد این بود که کابینه ره با دادن مسئولیت تاپیک های مختلف شلوغ نکرد ... کاری که قبل از اون معمولا انجام می‌شد و در دوره آخر (جیگر) هم انجام شد و به اعتراف خود وزیر در گاهنامه، اشتباه بود چون ظرفیت هاره پخش کرد و ازشون به خوبی استفاده نشد.

و اما در مورد ریاست موزه و آزکابان باید بگم که هنوز مذاکرات به نتیجه نرسیده و احتمالا با افراد دیگه ای هم مذاکره می‌شه که به محض قطعی شدن ایناره اعلام می‌کنم.


6_به نظرت مشکل جونای ما الان شیره؟!یا نوع لباس پوشیدن و مد موهاشون؟!

یعنی تو واقعا فکر می‌کنی مشکل جوون های ما الان نوع لباس پوشیدن هسته؟ واقعا مشکل این هسته؟! وزارت باید بیاد توزیع شیره ره بهبود ببخشه، تغذیه جادوگرا ره درست کنه، فعالیت ره زیاد کنه ... خوب جوونای ما دوست دارن هر قرتی بازی ای بکنن! ربطش به من و تو چی چی هسته؟


7_از اونجایی که روستایی غیوره،نظرت در مورد بیناموسی چیه؟!

روستایی با هرگونه بی‌ناموسی اکیدا مخالف هسته و اگر بی‌ناموسی باشه اصلا نمی‌تونه و قلبش به درد می‌یاد!

یک اتفاقی که آخرین بار در دوره وزارت منیره اتفاق افتاد و بعد از اون ندیدم این بود که سعی کردن جریان بی‌ناموسی ره کنترل و جهت دهی کنن و اونه ره محدود به بعضی تاپیک ها کردن ... نتیجش هم درومدن بوق قضیه و به ابتزال کشیده شدن بود و چند مورد دعوا و بلاک و حذف پست! نتیجتا وقتی برداشت من از اون اتفاق این هسته کاملا مخالف این رویکرد هستم. جریان سازی مثبتی هم به نظرم نمی‌شه کرد، چند نفر معدود الان هستن که متوجّه معنای واقعی این سبک هستن و توانایی نوشتن درستش هم دارن از جمله فنگ که اسمش ره عوض کرده و من اسم جدیدش ره یاد نمی‌گیرم چون خیلی سخت هسته. ما این عده‌ی معدوده ره اگه جمع کنیم که توی سوژه‌های خاصی بنویسن، جریان سازی خاصّی صورت نمی‌گیره جز این که یه سری که جنبه ره ندارن عرصه رو برای تخلیّه خودشون باز ببینن و هجو زیاد شه.

اقدام برعکسش یعنی مبارزه با هجو هم که خوب همواره همه جای سایت بوده و هر پستی که از عرف خارج بشه و مخرّب باشه حذف شده.
اما اگر می‌خوای ببینی این حد از نظر من چی‌چی هسته، پست های من موجود هسته! نشون بدم؟


8_این بابا کیه داره نصیحتت میکنه؟!

پدر من هسته که کدخدای میش‌آباد هسته.


9_نمیگی؟!

چی ره؟


10_قراره پول شیر بیاد سر سفره های جامعه یا نه؟!یا بهتر بگم،وزارت مورد نظرت دقیقا نقشش تو ایفا چی خواهد بود!

ما خود شیر ره می‌ذاریم سر سفره! حقیقتش بیشترین چیزی که من از موقع تصمیم گرفتن برای کاندید شدن بهش فکر کردم اینه که چه سوژه‌ها و ایده‌هایی می‌تونیم ایجاد کنیم. وزارتخونه در واقع یک هیجان کاذب داره که می‌شه ازش استفاده بهینه کرد و به خاطر اقبالی که نسبت بهش وجود داره و توجّه بیشتری که می‌تونه جلب کنه، پتانسیل سوژه دادن و زیاد کردن فعّالیت داره. وگرنه هممون می‌دونیم که وزیر به طور رسمی فرقی با بقیه ناظر ها نداشته و یکی دو ساله اخیره که برای ایجاد تمایز حوزه نظارتش بیشتر شده. نتیجتا وزیر باید توانایی افزایش فعالیت به کمک ایده‌ها و فعالیّت‌های جذّاب رو داشته باشه و بتونه از ایده‌های بقیه هم به خوبی استفاده کنه و پیاده‌شون کنه چون طبیعتا افراد بیشتر ایده های متنوّع‌تری دارن.


I'm sick of psychotic society somebody save me








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.