هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۲۳:۱۹ شنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۵
#61
بعد از اینکه گلرت آرام آرام از دادگاه خارج شد، هری چکشش را تکان داد و به قلی پاتری که بغل دستش نشسته بود گفت:
-قلی بگو نفر بعدی بیاد.
-نفر بعدی بیاد.
-به من نه ابله! به شاکی ها بگو!
-آها! زودتر بگو خو!

قلی سرفه ای کرد و فریاد زد:
-نفر بعد!

بلافاصله جن خانگی کریه و زشتی که جز لنگ کثیفی چیزی به تن نداشت و یک بطری وایتکس در دست کوچکش گرفته بود، در جایگاه ظاهر شد.
- بجنگید! بجنگید به نام ارباب ریگولوس شجاع که حامی جن های خونگیه! بجنگید با لرد سیاه...
-کریچر اینا دیالوگهای کتاب آخره! شکایتت رو بگو!

کریچر چند لحظه صبر کرد تا یادش بیاید در دادگاه حضور دارد سپس یک تکه کاغذ که به نظر می رسید بخشی از یک کتاب باشد را ظاهر کرد و آن را جلوی هری گرفت:

نقل قول:
دامبلدور قاب آویز کوچک را ته قدح سنگی بیرون آورد و آن را داخل ردایش جا داد...


هری با تعجب پرسید:
-خو؟

کریچر با صدای ریز و گوش خراشش فریاد زد:
-خو؟! خو؟! کله زخمی پرسید خو؟! این دامبلدور قاب آویز ارباب ریگولوس رو دزدید! من و ارباب ریگولوس کلی زحمت کشید! ارباب ریگولوس کل معجون قدح رو نوشید و قاب آویز خودش رو جایگزین کرد! بعدش این پیری قاب آویز ارباب منو دزدید! کریچر دید که ارباب ریگولوس چقدر سختی کشید! کریچر تقاضای مجازات برای پشمک داشت! کریچر تقاضا داشت که پشمک جهت مجازات تمام وایتکس های کریچر رو نوشید!

هری با چکش چند ضربه زد تا جن خانگی را از ادامه صحبت باز دارد.
-بسیار خب کریچر. رسیدگی میشه.

کریچر سری تکان داد، بطری وایتکس اش را برداشت و جایگاه شاکی را ترک کرد.

هری رو به قلی پاتر گفت:
-قلی جان بگو نفر بعدی بیاد.
-نفر بعدی بیاد.
-ابله! به شاکی ها بگو!
-آها! زودتر میگفتی خو!
-

قلی سرفه ای کرد و برای بار دوم فریاد زد:
-نفر بعدی!


ویرایش شده توسط کریچر در تاریخ ۱۳۹۵/۵/۳۱ ۱۳:۵۹:۰۱

وایتکس!



پاسخ به: خانه ی جغد ها
پیام زده شده در: ۱۱:۴۶ جمعه ۲۲ مرداد ۱۳۹۵
#62
سوژه جدید

کریچر در حالی که بطری حاوی وایتکس را از زیر لنگ سفید و چرک اش بیرون می آورد، وارد خانه جغد های هاگوارتز شد.
-اون خون آشام به کریچر گفت که تقسیم کار کرد! کریچر باید خانه جغد ها رو با وایتکس تمیز کرد!

کریچر در بطری اش را باز کرد و مقدار زیادی وایتکس برروی زمین ریخت، سپس روی زمین نشست و با دستمالی که از غیب ظاهر کرده بود شروع کرد به پاک کردن زمین. ناگهان چیزی توجه جن خانگی را جلب کرد. بین تمام جغدها، یک جغد سیاه کوچک روی میله ای نشسته بود و چنگالش را با نوک منقارش تمیز می کرد.

حس عجیبی درون کریچر فعال شد؛ آخرین وصیت ارباب ریگولوسش مبنی بر "سیاه نبودن" را به یاد آورد. بنابراین "کنان" به سمت جغد رفت و بطری حاوی وایتکس را روی جغد خالی کرد!


فلش بک_خانه ریدل

لردسیاه بر روی صندلی باشکوهی نشسته بود و مار عظیم الجثه اش را نوازش می کرد که ناگهان در اتاق با صدای قیژقیژی باز شد.

-ارباب!
-به شما یاد ندادن در بزنید!؟
-ببخشید ارباب!
-ارباب معجون در زدن بدم؟

همین که دای خواست در را ببندد تا این بار در بزند، لرد فریاد زد:
-خبر مرگتون تا وسط اتاق ما اومدین حالا دارین میرین بیرون در بزنید؟!

دای و هکتور به سمت اربابشان برگشتند.

-ما برای شما ماموریتی داریم.
-ارباب معجون ماموریت...

دای سقلمه ای به هکتور زد و هکتور ساکت شد سپس سرفه ای کرد و گفت:
-می فرمودین ارباب!
-بله می فرمودیم...ماموریت شما از این قراره که برین تنها جغد سیاهی که توی خانه جغدهاست برای ما بیارین!
-همین ارباب؟
-بله و حواستون باشه که به خوبی از جان پیچ ما...یعنی غذای پرنسس ما مواظبت کنید! دخترمون هوس جغد سیاه کرده!

هکتور و دای با لبخندی به یکدیگر نگاه کردند؛ ماموریت ساده ای به نظر می رسید، هرچند نمی دانستند که کریچر آن روز در خانه جغدها چه گندی زده است...!


وایتکس!



پاسخ به: چرا از انتشار "هری پاتر و فرزند نفرین شده" هیجان زده نشدیم؟
پیام زده شده در: ۱:۵۱ پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۵
#63
به هیچ عنوان قصد دفاع از نمایشنامه رو ندارم اما شاید لازم باشه یه چیزایی رو بگم:

خیلی از اعضا به نثر نمایشنامه اعتراض کردن که چرا دیالوگه و اینا.
شما دارین نمایشنامه میخونین نه رمان! این متنی بوده که بازیگران باهاش تمرین می کردن. پس نمیشه از این لحاظ بهش ایراد گرفت چون رمان نیستش.

لادیسلاو و لیلی لونا عزیز! دقیقا کجای این نمایشنامه زمان رو بردن جلو!؟ همیشه که برمی گشتن عقب! درواقع زمان برگردان فقط پنج دقیقه توی گذشته می موند و بعدش به زمان حال بر میگشت.

راستش رو بخواین من شخصا از انتشار نمایشنامه خیلی ذوق زده شدم! اوایل هم به نظرم داستان جذاب بود. یک پاتر توی اسلیترین، صمیمی ترین دوست یک مالفوی و...
اما هرچی بیشتر خوندم بیشتر از نمایشنامه متنفر شدم. سوژه ای داشت به شدت ضعیف! مخصوصا هویت دلفی به عنوان دختر ولدمورت و بلاتریکس! این مسخره ترین سوژه ممکن بود!

یه نکته همین الان به ذهنم رسید. یه قسمتی از کتاب بود که سدریک زنده موند، مرگخوار شد و نویل لانگ باتم رو کشت. با مرگ نویل هیچ وقت نجینی کشته نشد و ولدومورت توی نبرد آخر هری پاتر رو می کشه. در نتیجه دنیایی تاریک بوجود میاد که آمبریج میشه مدیر هاگوارتز و اسنیپ هم یک معلم باقی می مونه!
نکته اسنیپه! چطور اسنیپ زنده اس؟ نه مرگ هری و نویل و نه مرگخوار شدن سدریک دیگوری هیچ تاثیری توی این ماجرا نداره! اسنیپ مرد چون لردسیاه فکر می کرد ابرچوبدستی متعلق به اسنیپه! پس واقعا پیروزی سیاهی یا سپیدی هیچ تاثیر بر مرگ اسنیپ نمی ذاشته! در هر دوحال اسنیپ کشته میشده.

البته از حق نگذریم به نظر من این نمایشنامه با وجود سوژه به شدت مزخرفش اجرای خوبی داشته. حداقل بازیگرها که به توصیفات کتاب نزدیک بودن چه شخصیتای قدیم و چه جدید.

در کل از اینکه میبینم رولینگ این نمایشنامه رو تایید کرده دارم شک می کنم که آیا واقعا کتاب های قبلی رو هم خودش نوشته!؟ هرچند کاملا مشخصه اهداف تجاری پشت این نمایشنامه اس.


وایتکس!



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۱۵ سه شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵
#64
لطفا جایگزین بشه.ممنون

نام: کریچر

گونه: جن خانگی

گروه: گریفندور

چوبدستی: ندارد.

سلاح
:وایتکس! و هر نوع مواد شوینده دیگر!

توانایی ها:امکان انجام دادن برخی جادوها بدون استفاده از چوبدستی. آپارات در مکانهایی مانند هاگوارتز.

محل زندگی:خانه شماره دوازده گریمولد، هاگوارتز

ظاهر: جنی است به شدت زشت و کریه با گوش های دراز و خفاش مانند ، پشت سرش موهای سفید و فرفری دارد و جز ملافه ای که مثل لنگ به دور خود ميپیچد، چیز دیگری برتن نمی کند.


خصوصیات رفتاری: کریچر جزو غیرقابل تحمل ترین شخصیت های جهان است! از انواع شوینده ها و سفید کننده ها استفاده می کند و همیشه یک بطری حاوی وایتکس با خود حمل می کند.

از هیچ تلاشی جهت اذیت کردن محفلی ها دریغ نمی کند و همیشه میگوید دلیل عضویتش در محفل "نجات دادن خانه گریمولد از دست پشمک و دوستانش" است...! البته تا به حال چندین بار دیده شده که با وایتکس به مرگخواران حمله میکند!



معرفی شخصیت:
کریچر جن خانگی بدترکیب پیر خاندان بلک است که بعلت تنها ماندن درخانه باستانی خاندان بلک وناظرفوت بهترین اربابش ریگولوس بلک بوددچارافسردگی شدیدی می‌شود.

آرزوی وی این است که سرش را در کنار سر بقیه جن های خاندان بلک قرار دهند.
پس از مرگ خاندان بلک، سیریوس صاحب وی شد و مقر محفل ققنوس را به خانه گریمولد تغییر داد. کریچر هم از هیچ تلاشی در جهت اذیت کردن محفلی ها دریغ نکرد...!

کریچر به سیریوس خیانت کرد و باعث مرگ سیریوس شد. با مرگ سیریوس، خانه گریمولد و کریچر به هری پاتر رسید. از آنجا که کریچر و هری از یکدیگر متنفر بودند، هری کریچر را به هاگوارتز فرستاد تا نزد همنوعانش در هاگوارتز کار کند.

پس از نبرد هاگوارتز به جبهه سفیدی پیوست و به گریمولد بازگشت. با اینکه می داند در گذشته اشتباه کرده اما هیچ گاه به اشتباهاتش را به زبان نمی آورد و به رفتارش به شکل گذشته است. 
هیچ کس در گریمولد از او را جدی نمی گیرد و همه به نوعی دوست دارند از شرش خلاص شوند...!
این جن علاقه شدیدی به استفاده از وایتکس در هر زمان و هرمکان دارد...!



انجام شد.


ویرایش شده توسط رز ویزلی در تاریخ ۱۳۹۵/۵/۲۰ ۱:۱۷:۳۸

وایتکس!



پاسخ به: ملاقات های کنار دریاچه
پیام زده شده در: ۱۶:۵۶ جمعه ۸ مرداد ۱۳۹۵
#65
لوئیس نابود شد! لوئیس داغون شد! لوئیس ضربه روحی خورد! لوئیس ضربه معنوی خورد! لوئیس آلبوس دامبلدور را می پرستید اما اکنون...
لوئیس " " کنان از سوژه خارج شد تا برود معتاد شود و در جوب زندگی کند! سپس از سرنگ مشترک استفاده کرده، همچون بعضی از این فیلم های مشنگی ایدز بگیرد!

اورلا از روی مبل بلند شد و در حالی که با تکان سر موهای بلند و سیاهش را به عقب راند، گفت:
-نه واقعا فکر نمی کنم این طور بوده باشه! پروفسور با یک خانم قرار داشتند. مگه گلرت زندانی نیست؟

قبل از آنکه کسی بخواهد پاسخی بدهد، صدای آرام و گوشخراشی شنیده شد:
-کریچر از صبح تا شب باید خونه رو تمیز کرد! این محفلی ها به خونه ارباب ریگولوس نفوذ کردن...کریچر نذاشت که خونه رو به کنترل درآورد! اگه بانو بفهمه یک دامبلدور تمایلاتی اینجاست چه خواهد گفت؟

کریچر دستمالش را در سطل آبی که کنارش قرار داشت فرو برد، سپس شروع کردن به دستمال کشیدن جام های خاندان بلک و ادامه داد:
-این دختره ی متنفر از سیاهی فکر کرد که اربابش با گریندل والد نبود چون گریندل والد در حال حاضر زندان بود اما دختر متنفر از سیاهی ندونست که شاید اربابش با شخصی مثل خودش قرار داشت! در اون کاغذ که چیزی از هویت اون فرد معلوم نبود!

محفلی ها:

-کریچر جام رو تمیز کرد. کریچر باید به اتاقش برگشت و شمشیرش رو برق انداخت!

طی سالهایی که کریچر در خانه بلک ها تنها می زیست، مخش تاب برداشته بود و حتی کوچک ترین افکارش را هم بر زبان می آورد و کاری به عواقب آن نداشت.

محفلی ها پس از شنیدن سخنان کریچر سرجایشان خشکشان زد، آنها به این جنبه از قضیه فکر نکرده بودند! کارشان از ردا دریدن و سر به بیابان گذاشتن گذشته بود بنابراین هریک رفتند تا با اسید خود را غسل دهند! البته کارگردان آنها را برگرداند. چون اگر کسی بر نمی گشت، سوژه همین اول کاری فلج می شد.

هرمیون که همیشه در نقش مغز متفکر حضور داشت، نامه عاشقانه را از دست اورلا گرفت و گفت:
-من یه فکری دارم!

سپس با نوک چوبدستی اش ضربه ای به کاغذ زد و گفت:
-اپاره سیوم!

ابتدا به نظر رسید که هیچ اتفاقی نیفتاده است اما پس چند لحظه، درست در نقطه ای که امضای نامه ناپدید شده بود، خطوط ریزی ظاهر شد؛ گویی دستی نامریی در حال نوشتن بود.
ابتدا امضایی به شکل بادکنک ظاهر شد سپس کلمه "خانم م.م" زیر امضای نامه نقش بست.

ویولت ماگت را نوازش کرد و گفت:
-حاجیتون رسما ملتفت شد که پروف مون با هیچ گلرتی قرار نداشت! حالا چی کا کنیم؟

لوئیس که متوجه اشتباهش شده بود، ترک کرده از جوب بازگشت و پاسخ داد:
-بریم سراغ آموزش مخ زنی!


وایتکس!



پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۱۹:۰۶ پنجشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۵
#66
1- هدف و انگیزه تون از عضویت در محفل ققنوس؟!
کریچر جن بد!
کریچر از کارهاش پشیمون نبود!
کریچر نخواست کارهاش رو جبران کرد! کریچر خواست عضو محفل شد تا پشمک و دوستاش نتونست خونه بانو رو خراب کرد!

2- سیاهی دل مرگخوارا رو با چه چیزی تمیز و پاکیزه میکنین؟

کریچر از صبح تا شب کار کرد! کریچر همه چیز رو با سفید کنند دامستوس سفید کرد!


3- چند مورد از فواید ریش پروفسور دامبلدور رو نام ببرید!
ریش دامبلدور قابلیت داشت که کریچر باهاش خونه رو تمیز کرد.

میشه با ریش دامبلدور جنازه ارباب ریگولوس رو از زیر دریاچه بیرون کشید.



4- خلاقیت سفیدتون رو به کار بندازین و سه تا لقب ناقابل برای ولدمورت اختراع کنین!

کریچر این کار رو نکرد! کریچر به لرد سیاه لقب نداد! کریچر جن سیاه!

قاتل ارباب ریگولوس!
ارباب قاتل ریگولوس!
قاتل ریگولوس ارباب!



(کریچر کاری نداشت که ارباب ریگولوس در حال حاضر مرگخوار بود!)


5- به نظرتون بهترین راه نابودی و از صحنه روزگار خارج کردن سیاهی و تاریکی چیه؟

کریچر عقیده داشت که باید شمشیر کشید و جنگید!


6- با چه روشی ولدمورت رو به عشق دعوت میکنین؟

کریچر جن سیاه!
کریچر از عشق متنفر بود! اما اگر کریچر مجبور بود، از معجون عشق استفاده کرد!


7- اسم رمز ورود به دفتر پروفسور دامبلدور؟


ارباب ریگولوس! ...سوپ پیاز!

با این‌که خیلی ارباب ریگولوسی( همون مادرسیریوس) ولی بیا تو فرزندم جنم.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۳۹۵/۵/۷ ۱۹:۲۹:۵۵

وایتکس!



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۰:۰۲ پنجشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۵
#67
نام: کریچر

گونه: جن خانگی

گروه: گریفندور

چوبدستی: ندارد.

سلاح: شمشیری که در حین خطر آن را ظاهر می کند.

توانایی ها: امکان انجام دادن برخی جادوها بدون استفاده از چوبدستی. آپارات در مکانهایی مانند هاگوارتز.

محل زندگی: خانه شماره دوازده گریمولد، هاگوارتز

ظاهر:
کریچر قد کوتاهی دارد. گوش های دراز و بینی بزرگ و قوز کرده ای دارد. موهای پشت سرش به رنگ سفید است. ملافه های سفید و کثیفی به تن می کند و قاب آویز ارباب ریگولوسش را به گردن می آویزد.

خصوصیات رفتاری:
کریچر وفادار به خاندان بلک و جبهه سیاه بوده است. وی به سیریوس بلک خیانت کرد و باعث مرگ او شد. از صاحب جدید اش یعنی هری پاتر متنفر بود. گند زادها و خائنین به اصل نسب متنفر است. پس از نبرد هاگوارتز به جبهه سفیدی گرایش پیدا کرد، اما به دلیل غرورش هرگز شفاهی به چنین چیزی اعتراف نکرده است.

معرفی شخصیت:
کریچر جن خانگی خاندان بلک بوده است. بزرگترین آرزوی وی این است که سرش را در کنار سر بقیه جن های خاندان بلک قرار دهند.
پس از مرگ خاندان بلک، سیریوس صاحب وی شد و مقر محفل ققنوس را به خانه گریمولد تغییر داد. کریچر هم از هیچ تلاشی در جهت اذیت کردن محفلی ها دریغ نکرد...!

کریچر به سیریوس خیانت کرد و باعث مرگ سیریوس شد. با مرگ سیریوس، خانه گریمولد و کریچر به هری پاتر رسید. از آنجا که کریچر و هری از یکدیگر متنفر بودند، هری کریچر را به هاگوارتز فرستاد تا نزد همنوعانش در هاگوارتز کار کند.

پس از نبرد هاگوارتز به جبهه سفیدی پیوست و به گریمولد بازگشت. با اینکه می داند در گذشته اشتباه کرده اما هیچ گاه به اشتباهاتش را به زبان نمی آورد و به رفتارش به شکل گذشته است.
هیچ کس در گریمولد از او را جدی نمی گیرد و همه به نوعی دوست دارند از شرش خلاص شوند...!



شناسه قبلی


تایید شد.
برای گرفتن دسترسی محفل ققنوس باید مجددا به دامبلدور مراجعه کنی.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۵/۵/۷ ۱۵:۳۵:۱۹

وایتکس!







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.