هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: سالن امتحانات
پیام زده شده در: ۱۹:۱۴ شنبه ۳ شهریور ۱۳۹۷
#61
سوالات امتحانی کلاس مراقبت از موجودات جادویی (ترم 22)



1. یه جانوریو فرض کنین که همه معتقدن تخم ارزشمندی داره. علت با ارزش بودن این تخم رو شرح بدین.

پانگرال یه جونوریه که همه معتقدن تخمش ارزشمنده. البته این بر اساس افسانه ها و کتابای ممنوعه س. بعضی معتقدن، جنین این تخم خیلی مغذیِ و علاوه بر این در بعضی ع کتابای ممنوعه نوشته شده که این جنین می تونه بیماری های لا علاج مثل: آبله اژدهایی رو درمان کنه و حتی در بعضی ع کتابای قدیمی تر و ممنوعه تر نوشته شده، جنین این تخم باعث جاودانگی می شه. کمیاب بودن تخم هم همچین فرضیه رو می سازه. اما منبع دقیقی مبنی بر حقیقت ماجرا وجود نداره. مکان زندگی این جونور رو قله اورستِ و کسی تابه حال اونو مشاهده نکرده.


2. از کجا می‌شه فرق یه جانور واقعی از جانورنماش رو فهمید؟ می‌تونین فقط یه جانورو در نظر بگیرین و تفاوتش با حالت جانورنماش رو توضیح بدین.

طبق مطالعه گسترده ای که داشتیم، نحوه تشخیص رو فقط جادوگری می دونه که تلفیقی ع علوم ظریف "جانورشناسی" و "تغییر شکل" داشته باشه. دقت کنین! گفتیم جادوگر؛ طرف باس حتما جادوگر باشه. حالا نحوه شناسایی خیلی ساده س. مثلا گرگا؛ اگ گرگه دندناش مث آدم بود جانور نماس اگ نه گرگه، اگه موهاش نرم بود جانور نماس چون؛ جانورنما ها موهاشونو شونه می کنن، اگ آروم بی سر صدا بود بدونین گرگه و نقشه ای در سر داره؛ گرگ در حالت جانورنما زوزه می کشه واس فرار ع بدبختیش!
مائه شتر گاو پلنگ!
شاهگوش کوچولو!
نبرد ما و ننه شاهگوش!
عروسی و طلاق لینی!





سوالات امتحان معجون سازی (ترم 22)



1. استفاده‌ی زیاد از فیلیکس فلیسیس چه عوارضی داره؟

شجاعت و غرور کاذب؛به طوری که شما می ری بالا پشت بوم می گی من یه جادوگر توانا هسم، باس بپرم من ع عهده هر چی بر میام و می پری و... رفتن به فضا؛ شما فک می کنی تو فضایی اون بالا بالا هایی و حس خوشی کاذب داری. توهم زا؛ توهم می زنی و ننه بابات و گاو گوسفند فرض می کنی، حتی مشاهده شده که بر اثر توهم طرف زده یکیو کشته. افسردگی؛ شما حس می کنی ع شما بدبخت تر تو این جهان نیس و شروع به خود زنی می کنی (در اثر مصرف زیاد بر عکس کار می کنه.) و در آخر گلاب به روتون مُلَیِنم هس!


2. دو مورد از فایده‌های پاتیل معجون سازی را بیان کنین. استفاده از پاتیل برای معجون سازی جزو فواید حساب نمیشه!

طبق مطالعه که در مورد پاتیل ها و خواص اونها داشتیم، در قدیم ع پاتیل به عنوان تخت خواب سفری استفاده می کردن یا توش می خوابیدن، یا سر تهش می کردن روش می خوابیدن.( پاتیل های اونموقع بزرگ بودن)امروزه فقط گابلین ها ع پاتیل به این منظور استفاده می کنن. دومین استفاده ش؛ می شه باش پروانه گرفت! ما خودمون امتحان کردیم. ابتدا پاتیل رو می گیری بالا سرت، پس ع رؤیت پروانه دنبالش می کنی و با پاتیل گیرش می اندازی!
معجون تو حلق کنی!
کلاس خفن معجون سازی!
مچ گیری!
خجالت!




سوالات امتحانی کلاس پیشگویی (ترم 22)



1. کدوم یکی از روش‌های پیشگویی گفته شده رو میپسندین؟ چرا؟(گوی پیشگویی، تشخیص احتمال بارش چه چیزی از روی ابرها، صور فلکی)

صور فلکی؛ چون ما ع ستاره ها و صور فلکی خوشمون میاد. البت یه دلیل دیگه هم داره اینکه معمولا ما ع طریق ستاره ها اتفاقاتی رو پیشبینی می کنیم که به مذاقمون خوش میاد. مثلا همون پیشگویی که کردیم درمورد یوآن بمپتون. یا همین چن وفت پیش فهمیدیم قراره یه چوب بیسبال نو بخریم که درس ع آب دراومد. البت یه دلیل دیگه ای که داره اینکه، ما همینطوری بی دلیل خوشمون میاد ع این روش! اصن به شما چه؟!


2. در چه مواقعی برای پیشگویی، ما از گوی پیشگویی استفاده میکنیم؟ (4 مورد)

هر وقت عشقمون کشید! شما هم گیریا! واس هر چی دلیل می خوای! زمانی که خورشید بر مدار راس و السرطان عمود بتابه و کسینوس زاویه پای پیشگو یک دوم سینوس زاویه پای همون پیشگو باشه ، هم زمان یه اورانگوتان وحشی در جنگل های آمازون فریاد "هیهات" سر بده و خواستار آزادی باشه، یه ققنوس خاکستر بشه و ع اون خاکستر یه ققنوس دیگه متولد بشه، در نپال جسد یه یتی کشف شه و دانشمندان مشنگ ع این کشفشون کله همو بجوان، یه تسترال توسط یه مشنگ دیده بشه؛ مواقع مناسبی هستن واس استفاده ع گوی برای پیشگویی!
هرم پیشگویی مصری!
پیشگویی خفن ما!
بارون گاو!
صورت فلکی گاو عصبانی رم کرده!



ویرایش شده توسط آلکتو کرو در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۳ ۱۹:۱۸:۲۷
ویرایش شده توسط آلکتو کرو در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۴ ۱۵:۱۷:۱۴
ویرایش شده توسط آلکتو کرو در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۴ ۱۵:۳۱:۰۳

اگر بار گران بودیم رفتیم!


پاسخ به: من کیستم؟من چیستم؟
پیام زده شده در: ۲۲:۵۳ پنجشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۷
#62
صرف اینکه کنجکاو شدیم!

هلنا ریونکلاو نیس؟


اگر بار گران بودیم رفتیم!


پاسخ به: شهر لندن
پیام زده شده در: ۲۳:۰۹ چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۷
#63
سوژه جدید:


- ای بابا این شهردارم شور شو درآورده. دوتا کاغذ پاره که این جنگولک بازیا رو نداره!
- معلوم بود آدم جوگیریه ولی نه تا این حد! از فیل های تو سیرکم جو گیر ترِ!
- حالا چیکار کنیم؟ مجبوریم یه جوری خودمونو گم و گور کنیم کسی متوجه نشه.
- آره همین خوبه پس بریم.

فلش بک- چند روز قبل- شهرداری لندن

در باغ بزرگ شهرداری لندن غلغله ای برپا بود. همه جادوگران از سرتا سر لندن جمع شده بودند تا اولین سخنرانی شهردار جدید را بشنوند. سرتا سر باغ پر بود از صندلی هایی که جادوگران در آن ها، جا گرفته بودند و منتظر ورود آلکتو کرو، شهردار جدید لندن بودند.
آلکتو کرو، ردای بلندی بر تن داشت و نشان شهرداری لندن بر سینه اش می درخشید.

- ساحرگان و جادوگران محترم، سام علیکم! ع دیدن تک تک تون خوشحالیم و امیدواریم که همکاری مسالمت آمیزی با هم داشته باشیم، طوری که باهم به مشکل بر نخوریم.

همه جادوگران از نحوه صحبت کردن آلکتو گیج شده بودند.

- مطمئنیم که سوالای زیادی ذهنتون رو درگیر کرده. سوالاتی درباره شهردار قبلی؛ مث اینکه شهردار قبلی بارو بندیلشو بسته، قهر کرده رفته خونه باباش؛ بنابراین ع این لحظه ما شهردار لندن هسیم. تا اینجا سوالی نیس؟

ملت جادوگر سوالی نداشتند. حتی اگر سوالی هم داشتند، ترجیح دادند لام تا کام حرفی نزنند؛ زیرا از وجنات شهردار جدید مشخص بود که با کسی شوخی ندارد.

- حالا که سوال ندارین، می ریم سراغ قوانین جدید شهر لندن.

آلکتو کاغذی را که بی شباهت به طومار نبود، باز کرد.
- قانون اول: شب ها ساعت نه خاموشی مطلق، هر کی ع این قانون سر پیچی کنه اعدام می شه! قانون دو: ساعت ده شب به بعد، حکومت نظامی اعلام می شه هرکی ع این قانونم سرپیچی بکنه بدون تشکیل دادگاه و فوت وقت اعدام می شه! قانون سوم: پلیس شهر لندن ع طرف ما حکم چوب دستی به اختیار داره، هر گونه خلاف و بی احترامی به مامورین قانون، بدون شک منجر به اعدام می شه! و بالاخره قانون چهارم: همه مردم لندن باس موهاشونو دورنگ کنن ناقض این قانون هم بدون چون و چرا اعدام می شه! اعتراضی نیس؟

مردم چگونه می توانستند اعتراض کنند وقتی می دانستند سرانجامی جز اعدام ندارند.

- خو! همه این حرفا به خاطر این بود که به مطلب اصلی برسیم. دیشب دو ناقض قانون ساعت نه شب به شهرداری حمله کردن و اسناد مهمی رو دزدیدن. این افراد "ی. ب "و "گ. م" بودن. شهرداری محترم لندن ع شما شهروندان با شعور می خواد که این دو ناقض قانون رو هر چه سریع تر بازداشت کنن. هر کسی که این عوامل فساد جامعه رو تحویل شهرداری لندن بده، پاداش خوبی دریافت می کنه! ما رفتیم زت زیاد!

شهروندان لندن:


ویرایش شده توسط آلکتو کرو در تاریخ ۱۳۹۷/۵/۳۱ ۲۳:۱۸:۴۶

اگر بار گران بودیم رفتیم!


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۱۲ چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۷
#64
سلام ارباب!
خوب و خوشین ارباب!


ارباب غرض از مزاحمت، اومده بودیم، ببینیم آیا مایل هستین دوباره قدوم مبارکتون رو، روی تخم چشم ما بذارین؟


اگر بار گران بودیم رفتیم!


پاسخ به: گـِـُلخانه ی تاریک
پیام زده شده در: ۲۱:۴۷ چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۷
#65
- چی گفتی لینی؟ نشنیدم.
- گفتم نمیرم!
- اونوقت چرا؟
- چون دلم نمی خواد! همیشه من باید با همه مذاکره کنم. چرا؟ چون کوچیکم دلیل می شه بهم زور بگین؟

بلاتریکس سعی کرد خودش را کنترل کند.
- لینی من اعصاب ندارما! یکی یکی بالا تو از جا می کنما!

لینی دست به سینه مقابل بلاتریکس بال بال می زد.
- الان چه بهونه ای دارین؟ چرا من باید برم؟ همیشه می گین تو حشره ای تو برو؛ تو بال داری پرواز می کنی تو برو. چرا یه بارم یکی از شما ها، مثلا همین کراب نمیره؟

کراب که با وسواس تمام ریملش را تجدید می کرد، حرف لینی را شنید.
- خب معلومه چون استرس می گیرم، عرق می کنم ،آرایشم خراب می شه!
- لینی می گم برو!
- نه نمی رم! نمی تونید به من زور بگید!
- نمی ری نه؟
- نه!
- خودت خواستی!

بلاتریکس خیزی به سمت لینی برداشت و سعی در گرفتنش کرد؛ اما لینی چون می توانست پرواز کند، دم به تله نمی داد و از دست او فرار می کرد.
- تا کی می تونی در بری؟ بالاخره که می گیرمت.
- کور خوندی! من فرز تر از این حرفام.

انگار موضوع قطر فراموش شده بود زیرا همه مرگخواران، محو تماشای جدال بین بلاتریکس و لینی بودند که ناگهان لایتینا به سوراخ اشاره کرد.
- عه! اونجارو بچه ها. قطرهه نیست.

همه مرگخواران حتی بلاتریکس و لینی، به سمتی که لایتینا اشاره می کرد نگاه کردند.

- مثل اینکه رفت تو سوراخ!





ویرایش شده توسط آلکتو کرو در تاریخ ۱۳۹۷/۵/۳۱ ۲۱:۵۰:۴۴
ویرایش شده توسط آلکتو کرو در تاریخ ۱۳۹۷/۵/۳۱ ۲۲:۰۱:۴۵

اگر بار گران بودیم رفتیم!


پاسخ به: باشگاه اسلاگهورن
پیام زده شده در: ۲۲:۳۳ دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۷
#66
- از جنه بپرسیم؟
- چیو دقیقا؟
- پیچ پیچیو دقیقا!

بلاتریکس کروشیو جانانه ای نصیب مرگخوار مذکور کرد.
- اینو بگیر تا بفهمی اینجا کجاست، من کیم و الان وقت شوخی نیست.
- معجون تغیر قد و معجون مرگخوار آدم کن بدم؟

مرگخواران، حوصله پاسخ دادن به سوالات تکراری هکتور را نداشتند؛ بنابراین توجهی به او نکردند.

- ما یه فکر بکر داریم!

همه مرگخواران به سمت آلکتو برگشند و به او زل زدند.

- چرا اینجوری نگاه می کنین؟

لایتینا درحالی که هدفونش را از گوشش در می آورد، گفت:
- خب منتظریم فکر بکرتو بشنویم.
- اینجا هاگوارتزه نه؟

مرگخواران:

- ما یادمون اومد واسه درس مراقبت ع موجودات جادویی،ع معجون تغییر اندازه استفاده کردیم. فک کنیم یکمیش هنو تو کلاس مونده باشه.

مرگخواران سرشان را به نشانه موافقت تکان دادند.
- خو حالا که بره بیارتش؟

مرگخواران دوباره به آلکتو که با آدامس چسبیده به موهایش درگیر بود، زل زدند.

- چرا دوباره به ما زل زدین؟
- چون تو باید بری بیاریش!

چشمان آلکتو مانند نلعبکی، گشاد شده بودند.
- چرا ما؟
- چون تو پیشنهاد دادی خودتم برو!
- ای بابا اصن ما نمی دونیم کلاس کجاس؟ اونجا پر ع جونورای خطرناکِ که ما ع اونا هیچی نمی دونیم ممکنه کشته شیم!

بلاتریکس به سمت آلکتو حمله ور شد.
- ببین آلکتو من اعصاب مصاب ندارم! یا می ری عین ساحره آدم معجونو میاری یا عین شوهر نازنینم دارت می زنم.
- باشه رفتیم. مگ ما چی گفتیم! فقط لینیم بدین بعد بریم.
- منو می خوای چیکار؟
- چون تو استاد درس مراقبت ع جونورای جادویی هسی. می دونی چجوری رامشون کنی!
- باشه لینی رو هم ببر فقط برو!



اگر بار گران بودیم رفتیم!


پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۲۲:۲۰ جمعه ۲۶ مرداد ۱۳۹۷
#67
1. بدن چشم‌ورقلمبیده‌ی دماغ‌گنده‌ی دهن‌گشاد رو یا توصیف کنین که چه شکلیه، یا نقاشیشو بکشین. قاعدتا اگه نقاشی می‌کشین کله‌شو هم باید رسم کنین. (3 امتیاز)

خب عرض شود به خدمتتون که، این موجود نازنین و زیبا، بدن گرد و قلنبه داره که با راه راه های سیاه خیلی خوشگل شده. رنگ این حیوون یکی در میون زرد صورتیِ!
پاهاشم عین پاهای چهار پایانِ ولی به جا سم انگشت میمون داره!
ملاحظه کنید!


2. چرا لینی رفت تو دهن این جانور؟ (1 امتیاز)

شما چیکار داری؟
مگ فضولِ لینی هسی؟
عه... خودت که لینی هسی!
خو ع قدیم گفتن عقد دختر عمو پسر عمو رو تو آسمونا بستن! لینی قصد ازدواج داره! چشم ورقلمبیدهِ دماغ گندهِ دهن گشادِ( چه اسم نفس گیری!) پسر عمو لینیه! لینی رفت که تو دهن چشم ورقلمبیدهِ دماغ گندهِ دهن گشاد، گل بچینه چون عروسه دیگه!


3. اتفاقاتی که بعد از رفتن لینی به داخل بدن چشم‌ورقلمبیده‌ی دماغ‌گنده‌ی دهن‌گشاد میفته رو توضیح بدین. (3 امتیاز)

همون طور که گفتیم؛ لینی رفت که تو دهن اون موجود (دستمون شکست ع بس که اسمشو تایپ کردیم!) گل بچینه! اما غافل ع اینکه تو دهنش گلی وجود نداره! نه تنها تو دهنش بلکه تو تموم بدنش هم نداره! خو لینی رفت و رفت؛ ع مری گذشت، رفت تو معده، وقتی رسید به روده؛ دیگه با خودش گفت" از این جلوتر ممکنه اتفاقات ناجور بیوفته و از مسیر های ناجور تر سر دربیارم." بنا براین کلا ع همون راهو پیش رفت ع دهنش اومد بیرون و کلا قید عقد، پسر عمو، ازدواج و تشکیل خانواده رو زد!

4. ویژگی بارز این جانور به نظرتون چیه؟ چرا؟ (1 امتیاز)

این جانور زیبایی چشم گیری داره!
جوری که دیگران رو محو خودش می کنه!( یکی شونم لینی بود!)
خیلیا بهش پیشنهاد ازدواج دادن ولی رد کرده قصد ادامه تحصیل داره بچمون!
یکی دیگه ع ویژگی های بارزش، صداقت شه! بچه مون هرگز دروغ نمی گه علف خوارم هس تازه! تواضع هم پیشه می کنه!

5. توصیفی از محل زندگی چشم‌ورقلمبیده‌ی دماغ‌گنده‌ی دهن‌گشاد با توجه به اونچه که تو سوال 4 گفتین ارائه بدین. (1 امتیاز)

همونطور که گفتیم هم خوشگله، هم گیاه خوارِ، هم صادقِ، هم متواضعِ!
بهترین جا برای زندگی این موجود جنگلِ که هم توش گیاه بخوره، هم دروغ نگه هم متواضع و تارکِ دنیا شه!


6. انتقادات و تعریفات و پیشنهاداتتون به این کلاس رو بدون تعارف وارد کنین! (1 امتیاز)

انتقاد:
شما خیلی استاد خوبی بودینا! ولی خو این نقاشی یکم همه رو اذیت کرد! ما که خودمون به شخصه استرس گرفتیم! کاش فقط تو یک جلسه استفاده از نقاشی صورت می گرفت، که یکم خسته نشیم.

تعریف:

همین نقاشی خیلی به خلاقیت کمک کرد. ما خودمون به شخصه نقاشیمون بهتر شد!(قابل توجه ما تو هنر 14می گرفتیم!)
کلاساتون کسل کننده نبود؛ هیجان داشتیم!
تدریس و سوالات عالی بودن!
همینطور نحوه نمره دادن عالی و منصفانه بود!
ما که راضی بودیم.

پیشنهاد:

پیشنهاد خاصی نداریم. ولی اگ می شه ع دفعه بعد یکم چاشنی نقاشی رو کم تر کنین!





اگر بار گران بودیم رفتیم!


پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۱:۴۲ جمعه ۲۶ مرداد ۱۳۹۷
#68
١- وقتى خجالت مى كشين چه شكلى مى شين؟ مى تونين عكس بدين يا توصيف كنين. اگه توصيف مى كنين كوتاه باشه.[مثلا رز وقتي خجالت مى كشه، كش مياد و كش مياد و كش مياد و بعد يهويي رها مى شه و ميره تو زمين كه از علت هاى اصلى سوناميه! ]( ٦نمره)

ما اصولا اصن خجالت نمی کشیم!
اما وقتی خجالت بکشیم گونه مون سرخ می شه مث همه!
اما ما یه فرق اصاصی با همه داریم. وقتی خجالت می کشیم، انقد عرق می کنیم که تو عرق خودمون غرق می شیم!
ما هم یکی ع دلایل سیل هسیم!
خوشوقتیم!
این شلکی!


۲-فکر می کنین سوال های امتحان چی باشن؟(۳ نمره)


1- تفاوت بین چوب بیسبال و معجون را ذکر کنید. (دونمره)
2- چگونه معجون بدون استفاده از چیزی در حلقوم دشمن کنیم؟( سه نمره)
3- نحوه ایجاد یک زلزله هجده ریشتری را با رسم شکل توضیح دهید. (پنج نمره)
4- چگونه از ویبره به سایلنت تبدیل شویم؟(یک نمره)


۳-کلاس معجون سازی آموزنده،خفن و پر از ویبره بود یا نه؟( ۱ امتیاز)

پر ع ویبره بود، ولی خفنو شک داریم!

شوخی کردیم هم خفن بود هم پر ع ویبره.
کلی باش حال کردیم!
اصن یه چی دیگه بود!


اگر بار گران بودیم رفتیم!


پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۲۱:۱۲ جمعه ۲۶ مرداد ۱۳۹۷
#69

1. یه صورت فلکی رو در نظر بگیرین و توضیح بدین که شکل چیه.

اولش که ما هیچی ندیدیم!( قبلا گفته بودیم ما اصن چیزی ع پیشگویی سرمون می شه!)

اما بعد که یکم دقت کردیم یه چیزایی رو دیدیم!
ستاره های وسط به هم وصل می شدن و یه بیضی مانند می ساختن! و ا هر طرف بیضی دوتا چیز بیض مانند دیگه وصل می شدن شبیه گوش بودن، بالا تر از گوشا دوتا، شکل مخروطی به بیضی اولیه وصل می شدن که شکل شاخ بودن؛ داخل بیضی چند تا ستاره دو تا شکل مخروطی دیگه می ساختن، که شکل چشم بودن و کمی بالا تر از چشما چند تا ستاره با وصل شدن بهم؛ شکل ابروی بالا رفته رو نشون می دادن که نشونه عصبانیتِ؛ وسط بیضی بزارگ یه شکلی بود که نفهمیدم چیه، ولی ما رو یاد دماغ گاو می انداخت، پایین دماغ هم چند تا ستاره به شکل دهن اخمو بودن.

بعد از کمی فکر کردن به این نتیجه رسیدیم که صورت فلکی گاو عصبانیِ رم کرده ست!


2. نقاشی همون صورت فلکی رو بکشین.

گاو عصبانیِ رم کرده!


3. حالا بر اساس همون صورت فلکی تحلیل کنین که چه اتفاقی قراره بیفته.

خب... ما گاوا رو خوب می شناسیم! اصلا می دونیم نشانه این صورت فلکی چیه. این صورت فلکی اینو می گه که: تا چند وقت دیگه قرارِ یکی ع گاوای لیتل میش آباد ( زادگاه بارفیو فقید) به یه راسوی بوگندو (تو ستاره ها حرفی نزده بود غریزه مون اینو می گه! )، که برحسب تصادف یوآن بمپتونه یه شاخ حسابی بزنه؛ که دل ما رو خنک کنه!


اگر بار گران بودیم رفتیم!


پاسخ به: خانه های هاگزمید
پیام زده شده در: ۲۰:۱۴ جمعه ۲۶ مرداد ۱۳۹۷
#70
- عه... چخه... سگ بد برو!
مروپ این کلمات را تکرار کرد، اما غافل از اینکه خود مروپ داشت چخ می شد!
- چرا همچینک می شم!

دامبلدور که از دور شاهد ماجرا بود، به مروپ که داشت محو می شد، نزدیک شد.
- مروپ فرزندم! هزار بار بهت گفتم تام رو ادب کن نره سمت تاریکی؛ اینم از عاقبت گوش نکردن به حرفم. اما حالا که داری می ری، بذار یه نصیحت پدرانه بهت بکنم.

صدای دامبلدور چوبدستی اش را بیرون آورد و روی گلویش گرفت و با صدایی که انگار از ته چاه می آمد، رو به مروپ گفت:
- مروپ عزیز! هرگز برای مرده ها دلسوزی نکن، مخصوصا...

ناگهان ساحره ای بازوی دامبلدور را گرفت.
- ای بابا! دامبل جون چقد اینو می گی؟ خسته نشدی؟ بیا بریرم عشق و حال!

دامبدور درحالی که ساحره را از خود جدا می کرد گفت:
- بذار نصیحتمو بکنم فرزند! الان میام!

اما وقتی نگاه به مروپ انداخت، متوجه شد مرومپی در کار نیست و در جایی که مروپ ایستاده بود، نوشته ای وجود داشت؛ با مضمون: "مروپ گانتold"

- ای بابا! یه بارم خواستم یه فرزند تاریکی رو به روشنایی هدایت کنم اینطوری شد.

اما ناگهان از جای مروپ، گاد فری میدهرست سبز شد.

- سلام فرزند روشنایی!
- سلام پدر روشنایی!
- بیا بریم نوشیدنی کره ای بزنیم فرزند! البته بگو که بیست و یک سالت شده چون فرزندان روشنایی نباید، قبل از سن بیست و یک سالگی نوشیدنی کره ای بخورن!

میدهدست سری تکان داد، اما وقتی خواست برود، سگ پاچه اش را گرفت.
- هاپ هاپ!
- ای بابا! چخه حیوون! میدهرست شدم دست از سرم برداری!

اما سگ این حرف ها حالیش نبود او عاشق میدهرست که بوی مروپ را می داد، شده بود.

- ناراحت نشو فرزند روشنایی! به همه عشق بورز این سگ هم تو رو دوست داره چرا بهش عشق نمی ورزی؟ همین منو گلرت رو ببین! همین تفاوت هاست که تفاهم رو می سازه!


اگر بار گران بودیم رفتیم!






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.