امتیازات جلسه اول نوگل های باغ دانش مامان!
از دستپخت مامان ایراد می گیرن؟ توی چشمای مامان زل می زنن می گن کله پاچه غذا نیست؟!
مامان خیلی انتقاد پذیره. اونقدر انتقاد پذیر که به همشون صفر میده!
زاخاریاس اسمیت:از پستت مشخص بود دقیق جریانات ایفای نقش رو دنبال می کنی. شخصیت هارو خوب می شناسی و در جریان تغییرات سوژه هاشون هستی. اول پستت رو خیلی خوب شروع کردی...بلافاصله نپریدی تو دفتر مودی! مخصوصا اینکه برای اولین بار دیدم عجله نکردی خیلی غافلگیر و خوشحالم کرد. پایان پستت و غش کردن زاخاریاس هم بامزه بود. یکم فقط باید بخش های مختلف پستت رو از صافی رد کنی. یه جاهایی خیلی خوبه ولی یه جاهایی متوسطه...یه سری دیالوگ ها خیلی بامزه اند و یه سری کمی ساده اند.
فقط دوتا نکته: لحضه ای و لحضات غلطه. لحظه ای و لحظات درسته.
امتیاز: 17آیلین پرینس: کمی سرعتت توی جلو بردن سوژه ها بالاست. توی همه ی سوژه ها یه "مقصد" وجود داره. اینکه ما به اون مقصد برسیم چندان اهمیتی نداره چون همه میتونن به اون مقصد برسن! ولی اینکه بتونی از راه های غیر متعارف به مقصد برسی نوشته ت رو خاص می کنه. این راه غیر متعارف رو زمانی بدست میاری که به جزئیات توجه کنی. الان توی این سوژه مقصد دادن کله پاچه به لرد سیاه بود ولی تمرکزت رو نباید روی این مسئله می ذاشتی. میتونستی بیشتر در مورد اتفاق هایی که از زمان برداشتن کاسه کله پاچه توسط آیلین براش میفته بنویسی تا زمانی اون کاسه رو برسونه به دست لرد سیاه.
اما از سرعت پست و توجه به جزئیات که بگذریم شکلک ها خوب و به جا بودن. شخصیت ها هم توی چارچوبشون رفتار می کردن. ظاهر پست هم مرتب بود.
امتیاز: 15لاوندر براون:علائم نگارشی یکی از مهمترین و ابتدایی ترین ارکان نوشتن هستن. نبودشون یعنی محروم کردن عمدی خواننده از خوانش صحیح نوشته. هیچ جمله ای نباید بدون علائم نگارشی بمونه. چه دیالوگ باشه چه توصیف، چه یک کلمه باشه چه یک جمله!
از علائم نگارشی که بگذریم شروع پستت می تونست با یه دیالوگ هیجان انگیز همراه باشه. مثلا این رقابت لاوندر با هرماینی جالب بود. لاوندر می تونست با خودش حرف بزنه و بگه که نباید بذاره هرماینی ازش جلو بزنه.
نقل قول:
به نظرم اگر مودی توی محفل بود بجای اقامتگاه موقت جالب تر بود. چون همین روش ورودت به محفل خودش سوژه های بیشتری در اختیارت می ذاشت. شخصیت مودیت هم نسبتا زود قانع شد و در رو برای لاوندر باز کرد. از طرف دیگه وقتی مودی فهمید غذا رو مادر لرد سیاه درست کرده هم خیلی بیخیال بود!
پایان پستت نتیجه گیری نسبتا خوبی داشت ولی جای کار زیادی هم داشت. می شد بیشتر توضیح بدی که مودی چطوری کاسه کله پاچه ش رو پشت صندلیش خالی کرده.
امتیاز: 13پومانا اسپراوت:همون توضیحی که به لاوندر دادم رو دوباره تکرار می کنم:
نقل قول:
علائم نگارشی یکی از مهمترین و ابتدایی ترین ارکان نوشتن هستن. نبودشون یعنی محروم کردن عمدی خواننده از خوانش صحیح نوشته. هیچ جمله ای نباید بدون علائم نگارشی بمونه. چه دیالوگ باشه چه توصیف، چه یک کلمه باشه چه یک جمله!
معمولا دیالوگ ها با لحن محاوره ای نوشته میشن. توی لحن محاوره ای عین لحن روزمره مون می نویسیم. مثلا توی لحن روزمره مون نمیگیم:
نقل قول:
_این بوی چیست؟چه بوی نفرت انگیزی دارد!نکند آدم کشته ای و این جنازه اش است؟
بلکه می گیم:
"این بوی چیه؟ چه بوی نفرت انگیزی داره! نکنه آدم کشتی و این جنازشه؟"نکته بعدی اینه که توصیف های پستت خیلی کمه. پست های پر دیالوگ معمولا پستای سرگرم کننده ای هستن ولی به شرطی که نویسنده ای با تجربه بنویسدشون که به خوبی بدونه چه دیالوگ هایی ارزش نوشتن دارن و چه دیالوگ هایی ساده اند و آوردنشون فایده خاصی برای نوشته نداره. یه نویسنده با تجربه میدونه چطوری جای خالی توصیف هارو با دیالوگ ها پر کنه. توی پست شما نبود توصیف ها مشخصا حس می شه. یه خواننده دوست داره موقع خوندن نوشته براش توضیح بدن که شخصیت ها چه حالت و حسی دارند. مکانی که این شخصیت ها توش قرار دارند کجاست و چه شکلیه، بنابراین یکی از مهمترین وظایف یک نویسنده فضاسازی هست. فضاسازی هم با دیالوگ دشواره. پس روی توصیف هات بیشتر کار کن و افزایششون بده.
شخصیت مودی یه شخصیت شدیدا مشکوک و بی اعتماده. اینکه پومانا رو با طلسم فرمان بیرون کرد و با خیال راحت نشست کله پاچه ای که مادر لرد سیاه پخته رو خورد با منطق این شخصیت جور در نمیاد. باید یه راهی برای آزمایش غذا پیدا می کرد.
با انگیزه ادامه بده. مطمئنم با تمرین بیشتر خیلی زود بهتر می نویسی.
امتیاز: 12شیلا بروکس:نقل قول:
_شیلا؟ اجازه دادیم بیای تو که دیگه نیای اینجا روی اعصاب ما راه بری! دوباره که اومدی!
اولش کمی گنگ شروع شد. کاشکی اشاره می کردی منظور لرد از اجازه دادیم بیای داخل و نیای اینجا چیه؟ داخل محوطه خانه ریدل؟ داخل گروه مرگخوارا؟ داخل اتاقش؟
سعی کن موقع نوشتن خودتو جای خواننده بذاری که هیچ تجسم ذهنی نداره و می خواد برای اولین بار نوشته ت رو بخونه.
نقل قول:
شیلا قاشق کوچکی از توی کیفش درآورد و مقدار خیلی کمی از کله پاچه رداشت و بر دهان برد!
بر دهان گذاشت. فعل برد اینجا زیاد هماهنگی نداره.
شخصیت ها خوب بودن. رفتارشون هم در چارچوب بود. دیالوگ آخر لردم در عین سادگی بامزه بود.
امتیاز: 16جرمی استرتن:نوشتن در درجه اول به حوصله نیاز داره. باید روی صحنه ها و شخصیت ها کار بشه. به جزئیاتش دقت بشه. نوشته شما هیچ توصیفی نداشت تا خواننده بتونه تجسمش کنه. دیالوگ ها هم نمیتونستن وظیفه توصیف هارو به دوش بکشن.
بیشتر باید روی رفتار شخصیت ها دقت کنی. لرد پستت کمی لوس بود. لرد سیاه خیلی رسمی تر صحبت می کنه و انقدر راحت از کوره در نمیره تا بخواد کلماتی استفاده کنه که با شخصیتش سازگار نیست. برای شناخت شخصیت ها پست های بیشتری بخون و به رفتار و مدل بیان کردن دیالوگ ها خوب دقت کن.
با خوندن و تمرین بیشتر مطمئنم خیلی زود بهتر می نویسی. ادامه بده.
امتیاز: 10کندرا دامبلدور:در مورد پست شما هم دوباره تکرار می کنم:
نقل قول:
علائم نگارشی یکی از مهمترین و ابتدایی ترین ارکان نوشتن هستن. نبودشون یعنی محروم کردن عمدی خواننده از خوانش صحیح نوشته. هیچ جمله ای نباید بدون علائم نگارشی بمونه. چه دیالوگ باشه چه توصیف، چه یک کلمه باشه چه یک جمله!
گذاشتن شکلک هم دلیلی بر نذاشتن علائم نگارشی نیست. جملات اول پستتون اصلا مشخص نیست که دیالوگه یا توصیف. اگر دیالوگه پس چرا علامت (-) نداره؟
روش فاصله گذاری توی یک پست به این شکل هست:
"مودی این بار داد زد:
-نه کندرا !من کله ای که در پاچه پخته نمی خوام.
این بار کندرا داد بلندی زد و گفت:
- پس باشه الستور ، حالا گه این را نمی خوری پس می زنمش روی صورتت!"همونطور که ملاحظه می کنی بعد دیالوگ و قبل از شروع توصیف دوتا اینتر زدم تا این دو بخش از هم جدا بشن.
سعی کن پست های بیشتری بخونی تا هم بیشتر با شخصیت ها آشنا بشی و هم نکات بیشتری یاد بگیری.
امتیاز: 10آرتمیسیا لافکین: شیوه صحیح فاصله گذاری توی پست ها به این شکله:
"الستور ناگهان قابلمه رو از خودش دور میکنه!
-اوه! فک کردی من غذای مادر ولدی رو میخورم آره؟ اشتب کردی! من لب به این نمیزنم!
حالا که خودمو لو دادم دیگه نمیتونم تحمل کنم!
-یا میخوری یا فکر ازدواج با منو از کلهات بیرون میکنی! بعدشم اگه گانت قاتلی چیزی بود که استاد هاگوارتزش نمیکردن که باهوش!"دقیق و با جزئیات توصیف می کنی و خواننده رو با خودت همراه می کنی. این خیلی خوبه. شروع و پایان نسبتا خوبی هم داشتی. لحن اول شخص مفردی هم که انتخاب کرده بودی ساده و صمیمی بود. فقط به نظرم اگر بیشتر با شخصیت های داخل ایفای نقش آشنا بشی قدرت طنزت هم بیشتر بشه.
امتیاز: 15 فلور دلاکور:همیشه علائم نگارشی رو به آخرین کلمه یا فعل جمله قبل بچسبون بعد از علامت یه فاصله بذار بعد جمله بعدی رو شروع کن. شکلک ها هم همیشه با یک فاصله بعد از علائم نگارشی قرار می گیرن. خوب بود. به جزئیات اهمیت میدی و شخصیت ها هم می شناسی. با تمرین بیشتر طنزت هم قوی تر میشه.
امتیاز: 17ریموند:نقل قول:
نامه ای به ایزد گوسفندگان و چرندگان و گوزن ها!
- با سلام و درود برخدای منان.
خداوندا نمیدانم چگونه شد که کله
پاچه را جزء خوردنی ها حساب کردی، اما مطمئنم که اشتباهاتی رخ داده! لطفا این مسأله را پی گیری کن مگرنه زیر این صندوق پیشنهادات دشویی میکنم!
گوزن ها کلاه "آ با کلاه" رو هم می خورن؟! تاس اشتباهه...طاس به معنای کچلی درسته.
خیلی خوب بود. خیلی با جزئیات توصیف می کنی. دیالوگ هات هم بامزه اند.
نقل قول:
پ.ن: آه پروفسور! متاسفانه فرزند شما اجازه ی ادامه به ما نداده و ما را بخار نمودند، مگر نه بیشتر حول موضوع اصلی تکلیف مانور میدادیم!
زنجبیل مامان خوب کاری کرد...حقت بود!
نقل قول:
این بالا هوا خوب است و کولر نمیخواهیم، ولی حقیقتا یک نکته را باید یاد آوری کرد!
کله پاچه غذا نیست!
کاملا هم غذاست! مخصوصا کله پاچه گوزن!
امتیاز: 19
امتیازات گروه ها:
هافلپاف: (17+12+10+15) ÷ 3 = 18
ریونکلاو: (15+16+10+19) ÷ 3 = 20
گریفیندور: (17+13) ÷ 3 = 10