نتیجه دوئل لایتینا فاست و آملیا فیتلوورت:امتیاز داور اول:
آملیا فیتلوورت: 26 امتیاز – لایتینا فاست: صفر امتیاز
امتیاز داور دوم:
آملیا فیتلوورت: 25.5 امتیاز – لایتینا فاست: صفر امتیاز
امتیاز داور سوم:
آملیا فیتلوورت: 25.5 امتیاز – لایتینا فاست: صفر امتیاز
امتیاز های نهایی:
آملیا فیتلوورت: 25.5 امتیاز – لایتینا فاست: صفر امتیاز
برنده دوئل:
آملیا فیتلوورت!..................
-خانم فاست، خواهش میکنم. شما دارین چیکار میکنین؟ اون هنوز کامل نشده.
ساحره میانسال در حالی که چشمش را به تلسکوپ چسبانده بود دستش را بی هدف در هوا تکان داد.
-ساکت باش...چیزی نمونده. الان پیداش میکنم. باید همین نزدیکیا باشه. این چیه؟ یه تیله بزرگ میبینم.
آملیا با استیصال فریاد کشید.
-اون تیله نیست. چشم منه! من نمیفهمم شما چرا با تلسکوپ دارین دنبالش میگردین. فرار نکرده بره مریخ که...
خانم فاست بالاخره دست از سر تلسکوپ ناتمام آملیا برداشت.
-دیگه نمیدونم چیکار کنم...کجا رو دنبالش بگردم...نیست. دختر کوچولوی بیچاره من یک روز و نیمه که نیست.
آخرین بار ساعت یازده و پنجاه دقیقه دیدمش که تو اتاقش بود. داشت با عصبانیت یه چیزایی درباره پریدن رولش میگفت. تو میدونی رول چیه آملیا؟
آملیا سرش را به دو طرف تکان داد.
-متاسفم...شاید وزغی ملخی چیزیه...چون پریده دیگه...
خانم فاست برای چند لحظه باناامیدی به اتاق آملیا نگاه کرد. سپس کیفش را برداشت و از اتاق خارج شد.
به محض خارج شدنش، لبخند معصومانه آملیا به حالت خبیثانه تغییر پیدا کرد!
-خب...برگردیم سراغ کارمون. کجا مونده بودیم؟
در کمدش را باز کرد.
لایتینا در حالی که دهانش با چسب پهنی بسته شده بود، دست و پا بسته در گوشه ای از کمد افتاده بود.
-ببین...مراحل کار رو برات توضیح میدم. این تلسکوپ الان تقریبا آماده اس. فقط احتیاج به یک عدسی قوی داره. چیزی مثل چشم یه ساحره. سر تلسکوپ رو باز میکنم...و یکی از چشماتو توش کار میذارم. بعدش مطمئنم عالی کار میکنه. خوشحال باش. تو داری به بشریت خدمت میکنی.
صداهای نامفهومی از گلوی لایتینا خارج شد.
-اممم...متاسفم. نمیتونم با یه چشم ولت کنم...بعدش...میکارمت تو باغچه. بیا امیدوار باشیم که تو هم مثل رز ریشه میدی و رشد میکنی.