هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: جادوگر ماه
پیام زده شده در: ۱۷:۳۱ سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۶
#71
مگه میشه به کس دیگه ای جز آراگوگ رای داد؟
دلایلش رو هم بقیه گفتن، من دیگه نمیگم.


تصویر کوچک شده

Only Raven


پاسخ به: المپیک دیاگون
پیام زده شده در: ۱۶:۳۱ سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۶
#72
اطلاعیه شماره 2


شیوه نامه مسابقه



مرحله اول: ادامه دهید...
سوژه ی داده شده را به نحو مناسب در سبک طنز ادامه دهید.

موارد مهم در امتیازدهی مرحله اول:
1.املا و نگارش، استفاده ی صحیح از علائم نگارشی و شکلک ها، درست نوشتن کلمات
2.پیش بردن سوژه به نحو مناسب و نجات سوژه از انحرافات احتمالی
3.طنز خوب
4. سلیقه ی داور

مرحله دوم: ریتا شوید!
زیرآب بزنید! شایعه بسازید!
یکی از شخصیت های ایفای نقش را در نظر بگیرید و زیرآبش را به صورت طنز پیش دیگران بزنید.

موارد مهم در امتیازدهی مرحله دوم:
1.تکراری نبودن ایده ها
2.استفاده ی مناسب از ظرفیت شخصیت ها و داشتن طنز خوب
3.املا و نگارش
4.نگذشتن از حد و مرز و بی احترامی نکردن به شخصیت ها

مرحله سوم: زنده بمانید.
با شرکت کننده ای که از طریق قرعه کشی مشخص می شود، در سبک آزاد دوئل کنید و جان سالم به در ببرید.

موارد مهم در امتیازدهی مرحله سوم:
1.املا و نگارش
2.ارتباط درست و صحیح پست با سوژه ی داده شده
3.پست ها به صورت نسبی و در مقایسه با دوئل کننده ی مقابل، سنجیده می شود.


داور ها: ریتا اسکیتر و لایتینا فاست


قوانین و نحوه ی امتیازدهی:
1.امتیازها از 30 محاسبه می شود.
2.امتیازهای دو داور با یکدیگر جمع شده و میانگین آن به عنوان امتیاز فرد در هر مرحله منظور خواهد شد.
3.امتیاز تمامی مراحل با هم جمع شده و امتیاز نهایی فرد را تشکیل خواهد داد.
4.عدم شرکت در یک مرحله به عنوان انصراف از ادامه مسابقه تلقی خواهد شد.
5.به نفرات اول تا سوم مسابقه، رنک تعلق خواهد گرفت.

مهلت ثبت نام: ساعت 24 روز جمعه 7 مهرماه 96 در همین تاپیک

پی نوشت: زمان شروع و جزئیات هر مرحله طی اطلاعیه ی جداگانه ای به اطلاع شرکت کنندگان خواهد رسید.


ویرایش شده توسط ریتا اسکیتر در تاریخ ۱۳۹۶/۶/۲۸ ۱۶:۳۵:۲۶

تصویر کوچک شده

Only Raven


پاسخ به: المپیک دیاگون
پیام زده شده در: ۱۲:۴۴ سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۶
#73
اطلاعیه شماره 1


برگزاری دور جدید المپیک دیاگون!


بدینوسیله به اطلاع همه ی علاقمندان، اعم از ساحران و ساحرگان، حشرات، دوزیستان و گیاهان می رساند که پس از مشورت های فراوان، نظارت دیاگون تصمیم بر برگزاری دور جدید سری مسابقات المپیک دیاگون، پس از شش سال، نموده است.

علاقمندان می توانند تا روز ساعت 24 روز جمعه 7 مهر 1396 در همین تاپیک ثبت نام نمایند.

قوانین و مراحل مسابقه متعاقبا، طی اطلاعیه های بعدی، به سمع و نظرتان خواهد رسید.


ویرایش شده توسط ریتا اسکیتر در تاریخ ۱۳۹۶/۶/۲۸ ۱۶:۴۳:۱۴

تصویر کوچک شده

Only Raven


پاسخ به: گورستان ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۶:۳۰ یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۶
#74
-دقیقا داری چیکار میکنی آرسینوس؟ چرا مارو روی این میز خوابوندی؟
-فکر کردم دوست دارید صداتون اربابانه باشه، ارباب.

لرد از روی میز برخاست، گلویش را صاف کرد و گفت:
-صدای من به اندازه ی کافی اربابانه هست.

مرگخواران:

-چرا این شکلی به من نگاه می کنید؟

همه ی مرگخواران، با چشم هایی که از تعجب گرده شده بود، همزمان گفتند:
-ارباب، شما همین الان چی گفتید؟
-گفتم چرا این شکلی به من نگاه می کنید.

مرگخواران با تعجب به یکدیگر نگاه می کردند؛ هیچ کدام نمی دانستند چه اتفاقی برای لرد سیاه افتاده...

-"عجیب و غریب شدن لرد پس از زنده شدن: لرد سیاه از افعال مفرد استفاده می کند" نوشتی قلم؟ بفرست بره.


تصویر کوچک شده

Only Raven


پاسخ به: خاطرات مرگ خواران
پیام زده شده در: ۱:۰۳ یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۶
#75
روی زمین، میان انبوهی از لباس، کاغذ و قلم پر نشسته بود. یکی از کاغذ  ها را به دست گرفته بود و نمی دانست با آن چه کند...
ذهنش آشفته بود. هزاران فکر دور سرش می چرخید.

نقل قول:
کارنامه کنکور همتونو همینجا منتشر خواهیم کرد!

قلم پر تندویسش، خودش را به سر و صورت او می کوباند تا شاید بتواند توجهش را جلب کند و او را، از افکارش بیرون بیاورد.

-نه، نمیشه. اونجا رو دیگه نمیبینه.

قلم پر مقداری روی هوا به این طرف و آن طرف رفت و دور خود چرخید، سپس دوباره به صورت او حمله کرد.

قلم را از بالایش گرفت و از صورتش دور کرد.
-دیگه داری بد قلقی می کنی ها! نکنه دلت میخواد به سرنوشت قبلی دچار شی؟

قلم پر رو به گوشه ی اتاق کرد و از ترس به پرهایش تکانی داد.

-چی داشتی می گفتی؟... نمیدونم، بد هم نیست. شاید اگه بذارمش رو اون تار عنکبوت گوشه ی اتاق ببینه.

از جا برخاست و به طرف تار عنکبوت هایی رفت که از لحظه ی ورودش تا به حال، هنوز وقت نکرده بود تمیزشان کند.
کاغذ را همانجا، میان تارهای عنکبوت، گذاشت. پس از اتمام کارش، قدمی به عقب برداشت تا نتیجه را ببیند.
-خوب شد. بریم.

و در حالی که کف اتاق زیر پایش جیر جیر می کرد، از در خارج شد.


تصویر کوچک شده

Only Raven


پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۲۱:۲۸ شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۶
#76
اهم.
به علت مسافرت بودن مصاحبه شونده و بسیاری دیگر از اعضا، مصاحبه یک هفته تمدید شد.
این آخرین مصاحبه ی دوره ی تابستان نود و ششه. نفر بعدی متعاقبا، در زمان خودش اعلام میشه.

فایل سوالات رو داشته باشیدفعلا، تا پیکسل بیاد جواب بده.

پیوست:


zip Pixie Warner.zip اندازه: 150.78 KB; تعداد دانلود: 25


تصویر کوچک شده

Only Raven


پاسخ به: یتیم خانه سنت دیاگون
پیام زده شده در: ۱۵:۳۷ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۶
#77
خلاصه:
مرگخوارا با خبر شدن که دامبلدور بچه داره و بچه ش تو يتيم خونه ى سنت دياگونه. ريگولوس به شکل بچه درمياد تا بره و بچه رو پيدا کنه، اما دير مى کنه. برای همین لرد، آريانا و هکتور رو هم مى فرسته و اونا موفق میشن بچه رو به خونه ی ریدل بیارن. محبت بچه به دل لرد سیاه میشینه و لرد، اسم بچه رو میذاره تام مارولو جونیور.
اخلاق لرد عوض شده و مرگخوارا میترسن که لرد، تبدیل به دامبلدور دوم بشه. به همین خاطر، مرگخوارا تصمیم میگیرن که بچه رو به گردش ببرن و بهش خبیث بودن رو یاد بدن. لرد موافقت میکنه، اما تصمیم گیری رو به عهده ی خود بچه میذاره.
تا این جا، نه تنها مرگخوارا موفق نشدن بچه رو راضی کنن باهاشون بیاد گردش، بلکه بچه تصادفا لینی رو میکشه و حشرات، برای گرفتن انتقام خون لینی، به خونه ریدل حمله میکنن.
...................


رز، لینی را بغل کرده بود و به طور هم زمان، در سوگ لینی و از ترس خورده شدن توسط حشرات مهاجم، جیغ می کشید. آرسینوس بچه را بالا گرفته بود و پوکرفیس وار، این پا و آن پا می کرد تا حشراتی که داشتند برای گرفتن بچه از بدنش بالا می آمدند، بیفتند. آریانا به هر چیزی که دم دستش بود، دیوانه وار اکسپلیارموس می زد و سعی داشت بچه را از دست آرسینوس بگیرد. نیمی از دیوارها و مبلمان اتاق تام مارولو جونیور، توسط حشرات خورده شده بود، اما عجیب تر از همه، خنده ی بی وقفه ی بچه بود که همه چیز را به بازی گرفته بود.

-اینجا چه خبره؟

با شنیدن این صدا، همه ی مرگخواران و حشرات سر جای خود ایستادند و به دنبال منبع صدا گشتند.

ریتا اسکیتر که تازه از راه رسیده بود، بدون توجه به چهارصد هزار جفت چشمی که به او زل زده بودند، در حالی که حواسش بود پایش را روی هیچ حشره ای نگذارد، راه خود را از بین آنها و مرگخواران باز کرد و روبروی مبل نسبتا سالمی که از قبل یافته بود، ایستاد. نگاهی از سر انزجار به مبل انداخت، سپس دستمالی از کیفش در آورد، بی هیچ عجله ای مبل را تمیز کرد و روی آن نشست.
پس از آن که کاملا مستقر شد، رو به حشرات کرد و گفت:
-شما خجالت نمی کشید؟

قلم پر ریتا که در تمامی این لحظات بی وقفه مشغول نوشتن بود، لحظه ای باز ایستاد، پری به تاسف تکان داد و دوباره مشغول نوشتن شد.

حشرات که گویا خجالت کشیده بودند، سرهایشان را پایین انداختند و به سمت جایی که از آن آمده بودند، روانه شدند. یکی از آن ها لینی را از برگ های رز گرفت و با خود برد.

-خوب دفنش کنین.

مرگخواران ابتدا نگاهی به ریتا، سپس به یک دیگر و در آخر به بچه کردند.


ویرایش شده توسط ریتا اسکیتر در تاریخ ۱۳۹۶/۶/۱۳ ۱۶:۲۰:۵۶

تصویر کوچک شده

Only Raven


پاسخ به: کوچه ناکترن
پیام زده شده در: ۲۱:۳۶ شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۶
#78
پست پایانی سوژه

-اینو ولش کن اصن. اون چی؟ اون چطوری مرگخوار شد؟

پیرمرد می دانست اتفاقی در حال وقوع است؛ سوزش علامت شومش این را به او می گفت.

-این یکی؟ این یکی... اولش سعی کرد عضو محفل شه. اون قدر تو گوشش خونده بودن که سفیدی خوبه و سیاهی بد، که میخواست تو محفل عضو شه، اما قبولش نکردن. بعد که خودش چشم و گوشش باز شد، متوجه شد قلبش به اندازه ی زغال سیاهه.
-لرد قبولش کرد؟
-خیلی رفت و اومد تا بالاخره لرد قبولش کرد. بهش می گفت تو هنوز معلوم نیست میخوای کدوم طرفی باشی، هنوز سیاهی رو تو وجودت نمی بینم. اما بعد از فعالیتای سیاهی که انجام داد، بالاخره با اکراه قبولش کرد.

پسرک که مجذوب لحن حرف زدن پیرمرد شده بود، بی آن که حتی پلک بزند پرسید:
-بعدش چی شد؟
-یه مدتی خیلی پیداش نبود. دیر میومد، زود می رفت. حتی گاهی اوقات تو ماموریت ها هم شرکت نمی کرد. بعضیا می گفتن لرد بهش یه ماموریت اختصاصی داده که خیلی مهمه، اما اون تو ماموریتش شکست خورد؛ برای همینم دیر برگشت. وقتی هم برگشت، هویتش رو عوض کرده بود. اون موقع دیگه نزدیکای غیب شدن لرد بود، به خاطر همین خیلی نتونست...

-حرف زدن با این بچه ی خون لجنی اینقدر مهمه که پیام های ما رو نادیده می گیری؟

پیرمرد و پسر بچه، هر دو، به سمت منبع صدا برگشتند.
باورش برای پسرک سخت بود، چندبار به تصویر روی دیوار نگاه کرد تا مطمئن شود.
-این... این... لرد سیاهه؟!

پیرمرد که به شدت احساس خطر می کرد، زیر لب گفت:
-هیچی نگو. هیچی نگو!

سپس با احتیاط قدمی رو به جلو برداشت و گفت:
-نه، سرورم! من فقط... این پسره میخواد مرگخوار بشه، من داشتم داستان مرگخوارا رو براش تعریف می کردم.
-کروشیو.

پیرمرد از درد به خود پیچید؛ قهقهه ی تیزی فضا را پر کرد.
لرد سیاه، پس از آن که دست از خندیدن برداشت، با صدای هیس مانندی به مرگخوار نافرمان گفت:
-فکر می کنیم درست رو به خوبی گرفته باشی. بعد از اینکه اون بچه رو کشتی، بیا.

و پیرمرد را با پسرک تنها گذاشت.

پیرمرد با تردید نگاهی به پسربچه، که داشت از ترس به خود می لرزید، انداخت. سپس چشمانش را بست و صورتش را برگرداند.
-آواداکداورا.


تصویر کوچک شده

Only Raven


پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۹:۱۷ شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۶
#79
خب دیگه.. بسه.

بیشتر از این منتظرتون نمیذارم و مهمون جدید رو معرفی میکنم:
کاپیتان کوییدیچ ریونکلاو، صاحب چندین و چند رنک فعالترین عضو ریون و مرگخواران، مدیریت هاگوارتز، مدیریت سایت، حشره ی پر کار و شدیدا رو اعصاب()، پیکسل، پیکسی، پیکسی لات...

لینی وارنر


رو دست بسته آوردم براتون. بفرمایید سوال پیچش کنید.


تصویر کوچک شده

Only Raven


پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۸:۰۰ جمعه ۱۰ شهریور ۱۳۹۶
#80
نقل قول:
لینی اون سوال رو قشنگ تر من جواب داد دیگه. خلاصه که نگران هیچی نباشین با نداشتن منوی من چیزی رواز دست ندادین فقط از نفرین زوپس فرار کردین.

یعنی می خواستی بلاکمون کنی، ولی نتونستی؟

لازم شد همه اش گفته بشه دیگه...
جریان مربوط به مسابقه کوییدیچه.

نقل قول:
یک و نیم.. عه نه یه دقیقه بعد یک ساعت بعد
- عه! شهاب سنگایی که در اثر برخورد چاله ی سوی و شیشیم سینوس رادیکال جیگر با گاف مکسور، وارد فضا شدن رو الان میشه دید.

پست من تو مسابقه با هافل، مقادیری سینوس رادیکال جیگر داشت.. و.. مشکوک بود دیگه.

کرومب هم هنوز زودشه. میارمش حالا بعدا.
الان کسایی هستن که 6-7 ساله نیومدن، بعد کرومب رو بیارم که 3 سال پیش اومده؟

نقل قول:

جدا از شوخی، مصاحبه‌ی خوبی بود. خیلی وقته ندیدم بعد از مصاحبه هم سؤالاتی پرسیده بشه.

معلومه که مصاحبه ی خوبی بود.
و این نشون میده استعداد مصاحبه گری من بیشتر از توئه، روبهک! "ک" تحقیر بود.

ملت!
بیاین حرفاتونو بزنید سریع تر، فردا شب فرد جدید رو معرفی کنم.


تصویر کوچک شده

Only Raven






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.