هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۸:۴۸ چهارشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۳
#81
درود

نقد پست هری پاتر، کلبه سفید:

هری، پسر عزیزم! هری!
شايد با برگشتنت ، بتونی کاری کنی که روح های کم تری ناقص و عليل بشن و خونواده های کم تری از هم بپاشند. اگر اين به نظرت هدف ارزشمنديه پس فعلا با هم خداحافظی ميکنيم.

جانم؟ چی؟ نقد میخواستی؟ شوما این پست رو به من نیشان بده اصلاً! آهان نیشان دادی ظاهراً!

خب خب خب... هری عزیز، پستت پست کوتاهی بود، ولی هیچوقت نمیشه گفت یه پست به خاطر کوتاهی ـش پست بدی بوده. اتفاقاً پستت به نظر من پست خوبی بود.
نوشته هات همونطوری که انتظار دارم، دقیق و کم نقصه. استفاده ی به جا و دلچسب از شکلک ها شاید بزرگترین نکته ی مثبت پستت باشه که واقعاً آدم رو بعضی وقت ها به خنده می اندازه. مشکل نگارشی تقریباً نداری، توصیف و فضاسازی ـت خوبه. (هرچند توی این پستت بیشتر هم می تونستی این کار رو بکنی.) سوژه رو هم جالب پیش بردی و ورود جیمز و لیلی داستان رو هم جذاب تر کرده.

ولی حالا توی این نقدم چی میخوام بهت بگم؟

ببین هری. الان اگه اشتباه نکنم پست تو 7مین پست این سوژه ـس. این سوژه هم همونطوری که می بینی یه جورایی خاله زنکی و گیس و گیس کشی و ایناست. توی 6 پست قبلی تغییر خاصی توی داستان به وجود نیومده و یه جورایی فقط روی موقعیت ها مانور داده شده.
به نظر من جایی که تو این پست رو زدی، کاملاً زمانش بود که یه موضوع اصلی به سوژه بدی. یه موضوعی که بشه اصل داستان و این گیس و گیس کشی ها روی محور اون صورت بگیره. نمی دونم منظورم رو متوجه میشی یا نه؟

بذار بیشتر برای تو توضیح بدم. الان با این ورود جیمز و لیلی، داستان وارد فاز جدیدی از کل کل بین جینی، چو و لیلی میشه که این وسط حالا شخصیتایی مثل بهبود و بابا پنجعلی و نقی و ارسطو نمک میریزن!
ولی اگه تا آخر سوژه کار بخواد همینجوری پیش بره خیلی لوس و مسخره میشه. مثلاً می شد یه مأموریت ناگهانی محفل به پست اینا بخوره یا این که مجبور بشن با مرگخوارا رو به رو بشن یا چیز های دیگه. مهم اینه که سوژه درست شکل بگیره.

پستت خوب هری، ولی به نکته ای که بهت گفتم حتماً دقت کن.
موفق باشی.


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده

موفقیت برای انسان بی جنبه مقدمه گستاخی ـست...


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۴:۰۴ سه شنبه ۲۳ دی ۱۳۹۳
#82
درود

نقد پست فرد ویزلی، خاطرات یاران ققنوس:

فرد، پسر عزیزم.

همونطوری که گفتم، این پستت باعث شد اصلاً دید من نسبت بهت عوض بشه و واقعاً به توانایی ـت ایمان بیارم. از توصیف های قشنگ و فضاسازی های حرفه ای ـت گرفته، تا دیالوگ نویسی خوب ـت و ظاهر زیبای پستت و خیلی چیزای دیگه. اما حالا ما میخوایم به ایراد هایی بپردازیم که اگه نبودن این پست خیلی فوق العاده می شد.

فرد عزیز، تو هم مثل خیلی از اعضای حال حاضر جادوگران روی داستان، سوژه و پیش بردن روند منطقی این ها مشکل داری. همون موقع که درخواست برای ورود به محفل دادی این مشکل رو توی پست های قبلی ـت دیدم و برای همین بهت تأکید کردم که روی داستان پستت کار کنی.

توی این رولی که تو نوشتی، صحنه های جذاب و به اصطلاح اکشن ـی اتفاق افتاد، اما آیا داستان ما هم توی این رول خوب بود؟
به نظر من این داستان یه کم دیگه کلیشه ای شده که یه عده محفلی یه جایی گیر بیفتن، مرگخوار ها بهشون حمله کنن و جایی که دارن شکست می خورن بقیه ی محفلی ها برسن و نجاتشون بدن.
کلاً من اگه جای تو بودم داستانی به غیر از این جنگ و حمله و این ها انتخاب می کردم. البته مشکلی هم نداره و همین داستان هم می تونست خیلی بهتر پیش بره.
بهت پیشنهاد می کنم سعی کن غیر قابل پیشبینی باشی. تو اینجا و مخصوصاً توی رول های تکی هیچ محدودیت ـی نداری. می تونستی یه شکست سنگین و غیر منتظره روی دست محفلی ها بذاری و یا یه تعقیب و گریز پر هیجان. ولی خطرناک ترین چیز برای ما توی ایفای نقش، کلیشه ای شدن ـه.

غیر از این مطلب، می خواستم بهت بگم که سعی کن اتفاقات توی پستت منطقی باشه. منطقی بودن به معنی امکانپذیر بودن نیست. برات یک مثال می زنم. فاوکس قدرت این رو داره که خیلی آدم رو جا به جا کنه. ولی آیا دامبلدور واقعی، برای رفت و اومدش از فاوکس استفاده می کرد؟ محفلی ها هم همیشه آویزونش بودن؟ مسلماً نه. محفلی ها می تونستند غیب و ظاهر بشن و به مرگخوار ها حمله کنند.
این که محفلی ها با آویزون شدن از فاوکس بیان امکانپذیر هست، ولی منطقی نیست.

سعی کن همیشه قبل از شروع نوشتن ـت بدونی که داستان قراره از کجا شروع بشه، چه اتفاقاتی توش بیفته و به کجا ختم بشه.

در کل پست خوبی بود فرزندم.


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده

موفقیت برای انسان بی جنبه مقدمه گستاخی ـست...


پاسخ به: جادوگر ماه
پیام زده شده در: ۰:۵۹ دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۳
#83
منم مثل همه ی دوستان دیگه ـم که با صداقت رأی ـشون رو به دوست داشتنی ترین پروفسور جادوگران دادن، آلبوس دامبلدور سابق، ادوارد بونز فعلی (پروف خودمون!) رو انتخاب می کنم.
ممنونیم پروف.


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده

موفقیت برای انسان بی جنبه مقدمه گستاخی ـست...


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۱:۱۲ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۳
#84
سلام فرزندم.

خیلی خوشحال میشم وقتی می بینم نویسنده های خوبی مثل تو هم میان و درخواست نقد میدن. مسلماً بهترین نویسنده ها هم گاهی نیاز به نقد دارن.

خب پسرم. پستت رو خوندم و بهت هم گفتم که پست خوبی بود در کل. فضاسازی ها خیلی خیلی خوب بود، استفاده ی درست از واژه ها، پاراگراف بندی ها، سبک نوشتن و خیلی چیز های دیگه کاملاً قابل قبول بود و هیچ ایرادی نمیشه بهشون گرفت.
من توی این پستی که تو زدی فقط به یه چیز می تونم ایراد بگیرم، که البته متأسفانه مهم ترین جز یک پست ـه.

داستان رول تو توی یه جمله این بود که سیسرون نشسته بود برای خودش غذا درست می کرد که درخواست کمک گرفت و رفت به یه پسر بچه کمک کنه، اما غذاش رو دزدیدن.
حالا به نظر خودت این داستان اونقدرا قوی هست که پشتوانه ی یه پست رول تکی باشه آقای هارکیس؟
در ضمن تو قرار بود یه پست سفید بنویسی. پستی که باهاش از بین سفید و سیاه و خاکستری، سفید بودن رو انتخاب کنی. من فکر می کنم خیلی داستان بهتری رو می تونستی انتخاب کنی.

حالا بیایم و راجع به همین داستان ـت صحبت کنیم.

حتماً می دونی که هر داستانی، یک نقطه ی شروع، نقطه ی اوج و نقطه ی پایان داره. اصولاً ترتیب این ها باید رعایت بشه.
تو شروع داستان ـت خیلی خوب و به اندازه بود، نقطه ی اوج ـش هم تقریباً خوب بود ولی وسط نقطه ی اوج داستان تموم شد!
درسته، این هم یه شیوه ای ـه که داستان رو توی اوج تموم می کنند، ولی یادت نره که باید به اوج داستان کاملاً پرداخته بشه و همه ی سوالاتی که در ذهن خواننده به وجود اومده جواب داده بشه، بعد تموم بشه.

الان من به عنوان خواننده اصلاً نفهمیدم این پسر بچه کی بود، کنار پناهگاه چیکار می کرد، سر سیسرون چی اومد و سوالات مشابه دیگه ای.

ولی در کل ازت راضی بودم سیسرون عزیز.
امیدوارم نقد من به دردت بخوره.
موفق باشی.


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده

موفقیت برای انسان بی جنبه مقدمه گستاخی ـست...


پاسخ به: ناظر ماه
پیام زده شده در: ۱۰:۴۷ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۳
#85
به نظر من آقای پاتر توی این چند ماه حسابی زحمت کشیده و توی تجربه های نظارت ـش هم خیلی خوب داره عمل می کنه. سطح رول نویسی بالایی هم داره.
رأی من هری پاتر ـه.


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده

موفقیت برای انسان بی جنبه مقدمه گستاخی ـست...


پاسخ به: بهترین عضو تازه وارد
پیام زده شده در: ۱۰:۴۵ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۳
#86
قطعاً کسی به جز روبیوس لایق این عنوان نیست.


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده

موفقیت برای انسان بی جنبه مقدمه گستاخی ـست...


پاسخ به: قوانین مسابقات و عضویت کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۲:۲۹ پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۳
#87
قوانین مسابقات کوییدیچ - زمستان 93

* قوانین مسابقات کوییدیچ

1- تیمها بعد از قرعه کشی و تعین زمان برگزاری مسابقات ، در روزهای تعیین شده و در ورزشگاهی که توسط فدراسیون برایشان مشخص شده است با یکدیگر مسابقه میدهند.

2- هر تیم یک نمایشنامه مشترک می نویسد و بازیکنان آن تیم باید تنها نمایشنامه هم تیمی خودشان را ادامه بدهند . برای مثال: بازیکن a1 از تیم A نمایشنامه اول را برای تیم خودش می نویسد و بازیکن a2 ، هم تیمی آن باید تنها پست بازیکن a1 را ادامه بدهد . در تیم B ، بازیکن b1 برای تیم B نمایشنامه می نویسد و بازیکن b2 ، هم تیمی او باید نمایشنامه بازیکن b1 رو ادامه بدهد. در آخر هر تیم یک نمایشنامه مشترک دارد و تعیین تیم برنده از روی نمایشنامه تیمهاست.

3- كل تعداد نمايشنامه هاي هر تيم حداقل بايد 3 پست باشد و همچنين حداقل سه بازيكن بايد در بازي شركت كنند.

4- هر بازیکن در مسابقه اجازه زدن 1 پست رو دارد.
× تبصره الف: یک نفر از اعضای تیم اجازه ی زدن 2 پست در یک مسابقه را دارد.

5- سوژه بازی ها کاملاً آزاد و در اختیار خود تیم است، اما این سوژه ها باید کاملاً مربوط به کوییدیچ باشد. زمان و مکان سوژه ها مهم نیست.

6- اگر بازی دو تیم مساوی شد، هر تیم یک نفر از اعضایش را انتخاب می کند و وی تنها می تواند یک پست بزند ، سپس دو پست دو تیم بررسی و مقایسه شده و پست برتر برنده ، تیم برنده را مشخص می کند. به چنین بُردی، برد در پنالتی گفته می شود.

7- اگر تیمی در زمین بازی حاضر نشود، علاوه بر این که تیم مقابل با نتیجه 100-0 بازی را برنده می شود، 100 گالیون هم از تیم بازنده کم خواهد شد.
× تبصره الف: منظور از حاضر نشدن در زمین این است که تیم مورد نظر حتی 1 پست هم ارسال نکرده باشد.

8- مسابقات به صورت تک بازی است و برگشت ندارد.

* قوانین امتیاز دهی

1- در امتیاز دهی نمایشنامه نهایی یک تیم چند نکته مهم است: روند یکنواخت نمایشنامه که بستگی به کار گروهی قوی دارد، زیبا بودن سوژه نمایشنامه، استفاده از قواعد دستوری مناسب و نداشتن غلط املایی. بطور کلی نمایشنامه ای برنده میشه که زیبا و جذاب باشد.

2- نحوه نوشتن مهم نیست . طنز یا جدی نوشتن ملاک امتیاز دهی نیست.

3- داور باید برای هر بازی، به هر کدام از نمایشنامه ها از 100، امتیاز بدهد. سپس میانگین (جمع تقسیم بر تعداد) را بگیرد و به عنوان امتیاز هر تیم اعلام کند.
× تبصره الف: اگر تیمی به نحوه داوری اعتراض داشت، کاپیتان تیم باید اعتراض خود را در کمیته انضباطی اعلام کند تا داور دوم برای بازی انتخاب شده و بازی را قضاوت کند.

× تبصره ب: هر تیم در طول فصل فقط 1 بار می تواند درخواست داور دوم بدهد. در صورتی که نتیجه ی مسابقه تغییر کرد و اعتراض بجا بود، 1 شانس دیگر به تیم داده می شود.

* قوانین نقل و انتقالات

1- در هر بازی، معادل میانگین امتیازات هر بازیکن، به قیمت او اضافه می شود. به طور مثال: بازیکن a1 از تیم A در مسابقه اول 2 پست می زند که امتیازات 86 و 92 می گیرد. در پایان این بازی مبلغ 89 گالیون به قیمت این بازیکن اضافه می شود.

2- در هر بازی، معادل امتیاز کلی هر تیم، گالیون به این تیم داده می شود. به طور مثال: تیم A در بازی اول 3 نمایشنامه داشته است که امتیاز های 86، 92 و 84 گرفته است. در نتیجه امتیاز کلی این تیم 87.3 می شود که یعنی 87.3 گالیون به موجودی تیم اضافه می شود.

3- هر تیم، برای خرید بازیکن از تیم دیگر، باید پس از توافق با بازیکن و کاپیتان تیم، قیمت بازیکن را به تیم دیگر پرداخت کند و در سازمان عقد و ثبت قرارداد اعلام کند.

× تبصره الف: هر تیم برای به خدمت گرفتن بازیکنانی که متعلق به هیچ تیمی نیستند، باید مبلغ 20 گالیون به فدراسیون کوییدیچ بپردازد.

4- هر تیم برای فسخ قرارداد با یک بازیکن باید نصف قیمت آن بازیکن را به فدراسیون کوییدیچ بپردازد.

5- نقل و انتقالات در طول لیگ آزاد است.

* قوانین ورزشگاه ها

1- در صورتی که بازی ها در زمین های بی طرف برگزار شود، امتیاز حاصل برای دو تیم شرکت کننده برابر است.

2- هر تیم می تواند با پرداختن مبلغ یک ورزشگاه به فدراسیون، بازی های خود را در خانه برگزار کند و از این مزیت بهره ببرد. به این صورت که با توجه به ظرفیت ورزشگاه، درصدی به امتیازات تیم اضافه خواهد شد.

نقل قول:
300 گالیون، ورزشگاه 10000 نفری، اضافه شدن 2% به امتیازات تیم
600 گالیون، ورزشگاه 20000 نفری، اضافه شدن 4% به امتیازات تیم
1200 گالیون، ورزشگاه 40000 نفری، اضافه شدن 8% به امتیازات تیم


× تبصره الف: در صورتی که دو تیم ورزشگاه اختصاصی داشتند، بازی در ورزشگاهی برگزار می شود که ظرفیت بیشتری دارد و درصد اضافه شده در آخر، اختلاف درصد دو تیم خواهد بود. به طور مثال: تیم A ورزشگاه 10000 نفری و تیم B ورزشگاه 20000 نفری دارد. در این صورت بازی در ورزشگاه B برگزار شده ولی فقط 2% به امتیازات ـش اضافه خواهد شد.

× تبصره ب: در صورتی که ظرفیت ورزشگاه ها برابر بود، هر تیم یک نفر از اعضایش را انتخاب می کند و وی تنها می تواند یک پست بزند ، سپس دو پست دو تیم بررسی و مقایسه شده و پست برتر برنده، زمین مسابقه را مشخص می کند.

* قوانین رتبه بندی

1- هر برد 2 امتیاز، هر باخت در ضربات پنالتی 1 امتیاز و هر باخت 0 امتیاز خواهد داشت.

2- در صورت برابر شدن امتیازات تیم ها از قانون بازی رو در رو استفاده می شود. به این صورت که هر تیمی که بازی بین این دو تیم را برده باشد در جایگاه بالاتری قرار می گیرد.

* جوایز

تیم قهرمان: برابر با امتیازات گرفته شده در طول لیگ توسط این تیم، گالیون دریافت خواهد کرد.
تیم نایب قهرمان: برابر با نصف امتیازات گرفته شده در طول لیگ توسط این تیم، گالیون دریافت خواهد کرد.
تیم سوم: برابر با 30% امتیازات گرفته شده در طول لیگ توسط این تیم، گالیون دریافت خواهد کرد.

* تا پیش از شروع مسابقات این قوانین قابل تغییر هستند. در صورتی که نظر، انتقاد و یا پیشنهادی دارید به دفتر نظارت انجمن مراجعه کنید.

تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده

موفقیت برای انسان بی جنبه مقدمه گستاخی ـست...


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۵۰ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳
#88
درود

دامبلدور هستم! آلبوس پرسیوال ولفریک برایان دامبلدور. آخرین نواده ی خاندان دامبلدور.
داستان زندگی من، از سال ها پیش شروع شد. جایی که پرسیوال و کندرا دامبلدور که به تازگی به هم ازدواج کرده بودند، در یک دهکده ی جادویی به نام دره ی گودریک، اولین فرزندشون متولد شد.
از همون کودکی پدر و مادرم چیزهای عجیبی توی من دیدند. اون موقعی که توی 9 ماهگی اولین جادوی خودم رو انجام دادم و رنگ موهای پدرم رو عوض کردم.
بعد ها، یه خواهر و یه برادر به جمع خانواده ی دامبلدور ها اضافه شد. آریانا و آبرقورث، کسانی بودن که من دیوانه وار عاشقشون بودم. بهترین روزهای کودکی من در شیطنت های دو نفری با آبر خلاصه میشد.

بالاخره زمانش رسید که به هاگوارتز برم. هیچوقت یادم نمیره که برای رسیدن آخرین روز های سپتامبر لحظه شماری می کردم. دل توی دلم نبود که سوار قطار سکوی 9 و سه چهارم بشم و به سمت رویای کودکی ـم برم.

شاید در اولین لحظاتی که کلاه گروهبندی روی سرم قرار گرفت فریاد گریفیندورش تالار اصلی رو پر کرد و بعد هم صدای تشویق گریفیندوری هایی که کنار خودشون برام جا باز می کردند.

از اون زمان ها خیلی می گذره. الان من پیرمردی هستم، با ریش های سفید بلند که نشون میده به آخرین مراحل زندگی ـم نزدیک شدم. خیلی چیز ها در گذشته ی من بوده که براشون متأسف ـم و خواهم بود. از غرور احمقانه ای که در جوانی من رو گرفته بود. از حماقتم که باعث کشته شدن خواهر عزیزم شد. از رفاقت و ایده هایی که با یک جادوگر سیاه به نام گلرت گریندل والد داشتم و اشتباهات بزرگ و کوچکی که کردم.

اما حالا اینجام، تا در برابر ظلم و ستمی که جادوگری سیاه به نام لرد ولدمورت به راه انداخته بایستم. چند سالی میشه که محفل ققنوس رو تشکیل دادم و داریم تلاش می کنیم که جهان را از این لکه ی ننگ بشریت پاک کنیم. کسی که یک روزی شاگردم بوده و الان قصد جون ـش رو دارم.


معرفی نامه تون قرار داده شد.


ویرایش شده توسط سيريوس بلك در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۱۶ ۲۲:۳۱:۵۷

تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده

موفقیت برای انسان بی جنبه مقدمه گستاخی ـست...






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.