"تدریس کلاس گیاهشناسی ترم 24 هاگوارتز"
جلسه اول
-برنامه رو ببین آخه! استادا واقعا عالی و متناسب با تخصصشون انتخاب شدن! پروفسور وارنر، گرنجر، گانت، لسترنج... اینجا رو ببین! حسن مصطفی که داور بین المللی مسابقات بود امسال قراره کوییدیچ تدریس کنه!
تام جاگسن بر خلاف سایر دانش آموزان، در آن ساعت از روز سرشار از انرژی و انگیزه یادگیری بود و با هیجان از برنامه کلاسهایشان تعریف می کرد.
-فکر کنم استاد کلاس گیاه شناسی تازه اومده. اسمشو قبلا نشنیده بودم. تو میشناسیش؟
-نه.
ریموند با جوابی مفید و مختصر، خود را نجات داده و سعی کرد جایی در گلخانه پیدا کند که از تابش مستقیم آفتاب ظهر در امان باشد. اما به این نکته توجه نکرده بود که اصولاً گلخانه در آفتاب گیر ترین نقطه هاگوارتز ساخته شده و آفتاب از هر طرف به درون آن حمله ور میشد.
-سلـــــــــام!
-یا ریش مرلین!
سو لی با کلاهی بزرگ تر از همیشه و پوشیده از برگهای مختلف، خودش را به کلاس گیاه شناسی رسانده بود. شکوفه های سفید و صورتی و بنفشی که از لبه کلاهش آویزان بودند، تقریبا زیبا محسوب می شدند؛ ولی شاخه هایی که از قسمت بالایی آن بیرون زده بودند، به هیچ وجه!
-باورتون میشه؟ من استاد شدم! استاد گیاه شناسی!
-اصلاً!
-غیرممکنه!
-جالب شد!
سو با یادآوری اینکه اکنون یک استاد است و باید رفتار متفاوتی نسبت به گذشته داشته باشد، نیش از بناگوش دررفته اش را جمع کرد؛ دستکش های پوست اژدهایش را پوشید و گلدانی مشابه گلدان هایی که جلوی هر جادو آموز قرار داشت را روی میزش گذاشت.
-خب اول بگید نظرتون راجع به
این گیاه چیه؟
جادو آموزان به شاخه عریان و خشکیدهای که از خاک بیرون زده بود چشم دوختند. بیشتر آنها حتی شک داشتند منظور استادشان از گیاه همان شاخه باشد.
-این زشت ترین و بی فایده ترین و مسخره ترین گیاهیه که تا حالا دیدم!
صدای
بوم بلندی در کلاس پیچید و از گلدان جلوی دانشآموزی که جمله قبل را گفته بود، دود غلیظی برخاست. با کم شدن دود، همه توانستند تفاوت آشکاری بین آن گلدان و بقیه گلدانها مشاهده کنند. برگ هایی با لبهی سوخته که هنوز دود از آنها بر می خاست، بر روی گیاه مشاهده میشدند؛ از سطح برگها مایع لزج زرد رنگی ترشح می شد که بوی نفرت انگیز و غیرقابل تحمل آن حال همه را بد و ماندن در گلخانه را غیرممکن کرده بود. سو از جا پرید و در مسیر میان میزها و دیوار شیشه ای گلخانه، به طرف گلدان مذکور دوید و در راه چند دانش آموز را هم به در و دیوار کوبید که تقصیر خودشان بود؛ دانشآموز نباید جلوی را استاد را میگرفت.
با خالی شدن شیشه محلولی سبز رنگ و درخشان بر روی گیاه، برگ ها به سرعت خشک شده و جدا شدند و گیاه به حالت عادی برگشت.
-این خفن ترین و باحال ترین گیاه دنیاست!
این بار صدای
بوم با دود غلیظ و بوی نامطبوع همراه نبود؛ بلکه رایحه ای شبیه به عطر چمن باران خورده فضای کلاس را پر کرده و برگ هایی قلبی شکل که از انتهای آنها حباب های صورتی و قرمز کوچک خارج میشد، روی شاخه گیاه نمایان شدند.
-پروفسور... این چه گیاهیه؟
-گیاه متاثر! خیلی حساسه و بیشتر از هر گیاه دیگهای به توجه و محبت نیاز داره. خیلی سریع از محیطی که در اون قرار داره تاثیر میگیره و شکل برگش به رفتاری که قبل از تشکیل اونا باهاش میشه بستگی داره.
سو نگاهی به چهره های متعجب و مشتاق جادو آموزان انداخت. برق رضایت از نتیجه اولین تدریسش، در چشمانش نمایان شد.
-برای شروع، نگهداری از این گیاه میتونه خیلی به رابطهتون با درس گیاهشناسی کمک کنه. حالا کاغذ پوستی و قلم پرتون رو آماده کنید تا تکالیف این جلسه رو بگم.
سو دستکش هایش را درآورد و روی میز کارش گذاشت؛ چوبدستیاش را برداشت و با یک حرکت آن، تکالیف جادو آموزان را با خطوطی نقره ای رنگ در هوا نوشت.
تکالیف جلسه اول کلاس گیاهشناسی:
1. بنویسید چه اتفاقی میفته و چه رفتاری با گیاهتون دارید؟ 2 نمره
2. این رفتار باعث میشه برگ های گیاهتون چه شکلی بشه؟ (باید واضح و کامل توصیفش کنید.) 3 نمره
3. نقاشی ای از وضعیت نهایی گیاهتون (بعد از تشکیل برگ ها) بکشید. 2 نمره
4. یکی از کاربردهای گیاه متاثر رو بنویسید. 3 نمره"از 4 تا 10 مرداد فرصت دارید تکالیفتون رو همینجا ارسال کنید. برای جواب دادن به سوالا، مهم ترین نکته استفاده از خلاقیتتونه. پس خودتون رو به متن تدریس محدود نکنید و سعی کنید تا جای ممکن خلاقانه بنویسید."