هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: زمان برگردان مرگخواران
پیام زده شده در: ۱۲:۳۰ پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
#81
لرد نگاهی به اطراف کرد تا اینکه شاید بتونه دزد رو پیدا کنه. ولی اون آب شده بود رفته بود توی زمین.
لرد نگاهی به مبلغ پول زیر نامه کرد:
_400 گالیون!

بخش بزرگی از ذهن لرد میگفت:
_ولش کن بابا. تو از کی تا حالا با دامبلدور رفیق بودی و زندگیش برات مهم بوده؟؟

بخش متوسطی میگفت:
_ لرد من! جانانان جانانان. .درست است که تو فرزند تاریکی هستی ولی دامبلدور رقیب توست. تو که نمیخوای بدون رقیب توی آینده سر بکنی؟

لرد که از این کشمکش توی مغزش خسته شده بود بلند شد و داد زد:
_سکوت! ما اربابتان هستیم و دستور میدهیم ساکت باشید!

پیاده هایی که داشتن قدم میزدن نگاه ناجوری بهش کردن و لرد ساکت شد.
بخش فرشته ای مغزش درست میگفت! دامبلدور در آینده دشمنش بود! بدون آن خبیث بودن لذتی نداشت!
لرد باید آلبوس را نجات میداد.

لرد کاغذ پوستی برداشت و نوشت:
_400 گالیون جمع آوری کنید و نقشه ای برای نجات کودکی که من نمیشناسمش و خیلی معمولی است بکشید!

با احترام لردتان!

لرد خواست این را به جغد خود بدهد تا به خانه ریدل ببرد ولی یادش افتاد که مرگخوارانش اکنون کودکی بیش نیستند!
پس جمله (با احترام لرد آینده تان! ) را درست کرد.

به جغد خود گفت.:
_مرگخواران کودک مارا پیدا کن و این هارا بهشان بده! هرچه باشد الان هم خبیث هستند!




پاسخ به: اتوبوس شووالیه
پیام زده شده در: ۱۵:۳۵ چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
#82
_ما زودتر اومدیم. برین پی کارتون!
_ما فرزندان روشنایی هستیم.شما برین فرزندان تاریکی.

دعوایی شدید بین محفلیون و مرگخواران رخ داده بود. کسانی که در دعوا شرکت نمیکردند یکی سدریک بود که طبق معمول
گوشه ای به خواب رفته بود و دیگری امادابز بود که مودب تر از آن بود که بخواهد دعوا کند.
همین جور که دعوا بالا گرفته بود دامبلدور اومد وسط جماعت:
_فرزندان روشنایی و ... تاریکی. ساکت باشید!

به نظر می رسید که دعوا آرام گرفت ولی ناگهان یکی از مرگخواران داد زد:
_بروبابا!

بلا نگذاشت ادامه حرفش را بزند و مرگخوار مذکور بلند کرد و چند دور تاباند و به بیرون از مسافر خانه پرتاب کرد.
ولی دوباره دعوا شروع شد و این بار سر(کی از همه بی ادب تره؟؟ تو تو تو تو...) بود.
هرکی این دعوا را می فهمید فکر می کرد دوئلی مرگبار بود ولی کل دعوا همین بود:

این دفعه صاحب مسافر خانه بلند شد و گفت:
-چرا انقد دعوا میکنین؟ یا با هم آشتی میکنین و میرین توی اون اتاقه یا بیرون!

جماعت ساکت شد. آن دو نیاز به جای خواب داشتند پس لرد سیاه و دامبلدور به هم نگاه معناداری کردند و همزمان گفتند:
_بیایید برویم مرگخوارانمان.
_بیایید بریم فرزندان روشنایی.

محفلیون و مرگخواران با هم به سمت اتاق به راه افتادند.
دامبلدور با رضایت به آن ها نگاه می کرد.تا این که:
_یه چیزی... همدیگه رو بغل کنید تا بفهمیم آشتی کردید.
محفلیون که می دانستند نمیتوانند روی حرف دامبلدورحرفی بزنند برای بغل به نزد مرگخواران رفتند و هردو این طوری همو بغل کردند.

شب سختی برای هردو گروه بود...




پاسخ به: کارگاه ساخت ورد جادویی
پیام زده شده در: ۱۲:۵۲ چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
#83
ورد:ست اوردرد.(setorderd)
سازنده: پیتر جونز
کاربرد:مرتب وتمیز کردن مکان نشانه گیری شده.

روش اجرای افسون: چوبدست را بالای موارد مشخص شده میگیریم و همراه با حرکات موجی شکل ورد را به زبان می آوریم.




پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۲:۳۷ چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
#84
کٍی؟

موقع دیدن کلاه قرمزی.




پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۲:۱۲ چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
#85
چیکار؟
در حال گرفتن پیژامه پارتی همراه با مگان بودن.

هاروکا اندرو نصفه شب خونه مگان جونز با پیتر جونز در حال گرفتن پیژامه پارتی همراه با مگان بودن.




پاسخ به: ايستگاه كينگزكراس
پیام زده شده در: ۱۲:۰۶ چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
#86
استاد ها به پیشنهاد رودولف فکر کردند. فکری بود بس منطقی!
_خب... کسی ریزه میزه سراغ داره؟

همه به هم دیگه نگاه کردند. کسی ایده ای نداشت.
_خانوم اجازه! من می تونم برم.

استاد ها به مکان صدا نگاه کردند. اما دابز بود. دانش آموزکوشا و مودب گریف. پروفسور مگ گوناگال به اما نگاهی کرد و گفت:
_خب این از اما. دیگه کیو بفرستیم؟؟

پروفسور ها به هم دیگه نگاه کردند. هیچ کدام ایده ای نداشتند.
که یهو تام جاگسن گفت:
_یه چیزی! اگه سینوس زاویه پرتابو با تانژانت...

صداش قطع شد چون لرد سیاه هلش داد اونور و گفت:
_ساکت شو تاممان! ما ایده ای داریم بسی عالی!

استاد ها که کمبود ایده داشتن مشتاقانه به لرد نگاه کردند.
_ما میگوییم اگلانتاینمان همراه با اما برود.
استاد ها یه نگاه به اگلانتاین کردند یه نگاه به چمدون.
هیشکی جرئت نداشت به لرد بگه اگلانتاین خودش تنهایی توی چمدون جا نمیشه حالا که با اما هست به جای خود!

تام در گوش لرد چیزی گفت و حالت چهره لرد تغییر کرد.
_یا می توانیم ربکایمان را با حالت خفاشی اش با دابز بفرستیم. آخر خیلی گنده است!

استاد ها دوباره به ربکا نگاه کردند که هیکلش نصف اگلانتین هم نمیشد ولی بدون هیچ حرفی تایید کردند.
ربکا که آماده بود و خفاش بود با اما دابز به سمت چمدون رفتند.
استاد گفتند:
_خب کی پرتشون کنه؟؟

_ما میطونیم پتشون کنیم؟؟
این صدای هاگرید بود که آماده به استاد ها نگاه میکرد.




پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۱:۱۷ چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
#87
کجا؟
خونه مگان جونز.




پاسخ به: اتوبوس شووالیه
پیام زده شده در: ۱۸:۴۷ سه شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹
#88
اتوبوس به سمت نورلند به راه افتاد.
توی راه بودن و هرکسی یه جوری سرخودش رو گرم می کرد.
اگلانتاین پیپ میکشید و آخر اتوبوس یه دود درست وحسابی درست کرده بود.
تام جاگسن در حال خوندن کتاب علمی بود.
مروپ در حال میوه دادن به لرد بود در حالی که لرد دستش را پس می زد.
اتوبوس در حالی که آوازی ناخوشایند سر می داد در حال رانندگی بود.

پیتر کلافه بلند شد و گفت:
_این چه وضعشه؟ خسته شدم. کسی ایده ای نداره؟

لرد که در حال استراحت بود و مادرش هم دیگه به او میوه نمیداد و می خواست استراحت کنه گفت:
_ساکت باش پیترمان! بیرونت میکنیما!

پیتر میدونست که واقعیت داره، ساکت شد.

اتوبوس ایستاد.
لرد بلند شد و به اتوبوس گفت:
_اتوبوس چرا ایستادی؟
_پنچر شدم لرد . شما برین بیرون یه چیزی میل کنید و بیاید تا این برطرف شه .

لرد عصبی بود. و اصلا حوصله بیرون رفتن نداشت ولی گفت:
_یارانمان بیایید برویم.

آن ها با هم به مسافرخانه پا گذاشتند.




پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۶:۵۳ سه شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹
#89
چیکار؟
در حال بسته بندی کادو برای دانش آموزا بودن.

حسن مصطفی روز جهانی کودک تو هاگوارتز با وزیر سحر وجادو در حال بسته بندی کادو برای دانش آموزا بودن.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۳:۲۴ سه شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹
#90
چطورین ارباب؟ خوبین؟
ای وای سلام یادم رفت.
سلام ارباب!
ارباب یکی دفترچه خاطرات من رو برداشته و به همه نشون داده.
میشه نقدش کنین؟؟








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.