سوژه: کريسمس در هاگوارتز- ولم کن. بذار ميخوام بزنم دهنشو آسفالت کنم. دِ ميگم ولم کن ديگه مگه با تو نيستم؟
لودو در حالي که همچنان ارني رو چسبيده بود گفت: بابا تو هاگوارتز که نميشه اونا زيادن ميزنن لهت ميکنن.
ارني در حالي که همچنان تلاش ميکرد گفت: بابا من از دست اين سيريش خسته شدم ميرم بزنم لهش کنم.ما هم زیادیم. ولم کن تا تو رو هم له نکردم.
لودو در حالی که باز هم ارني را رها نکرده بود گفت: آخه چرا؟ حالا به مدل موهات خنديده کاري نکرده که. بيخيالش شو.
فرياد ارني در سالن عمومي هافل پيچيد:
کاري نکرده؟ تو که ميدوني من رو مدل موهام حساسم. بزنم شپلخت کنم؟لودو با
حالت ولش کرد و ارني از ميان جمعيتي که وسط سالن اجتماعات هافلپاف تجمع کرده بودند رد شد تا به سمت سالن عمومي گريفيندور برود و کار سيريوس بلک را بسازد.
جريان از اين قرار بود که صبح روز کريسمس سر ميز صبحانه ارني که تازه براي درست کردن موهاش دوازده گاليون و بيست و دو سيکل و شش نات پرداخته بود وارد سرسرا شد سيريوس از سر ميز گريفيندور تيکه اي آبدار بهش انداخته بود و همه به ارني خنديده بودند. بعد از صبحانه ديگه ارني جوش آورده بود ولي بروبچز مرگخوار هافلپاف با توجه به اين که هاگوارتز پر از محفليون بود مانع از حمله ي ارني به سيريوس شده بودند. ولي حالا ديگه ارني قاطي کرده بود و داشت ميرفت که بزنه سيريوس را له کنه.
وقتي نزديک سالن اجتماعات گريفيندور رسيد به تقليد از فيلم تروي بارها و بارها فرياد زد:
سيريش اما افسوس که هر چه فرياد زد هيچ کس محلش نگذاشت.
ديگه وقتي کم کم داشت نااميد ميشد يه پيرزن با کلاه و ريش بابانوئل در رو باز کرد.
ارني گفت: ببخشيد مادر ميشه به اون سيريوس نامرد بگين بياد دم در؟
-
ارني با صدايي بلند تر گفت: ببخشيد مادر ميشه به سيريوس بگين بياد دم در؟
-
ارني اين بار فرياد زد:
ببخشيد مادر ميشه به سيريوس بگين بياد دم در؟پيرزن سمعکش رو از جيب دامن راه راهي که پوشيده بود در آورد و پس از تميز کردن آن به وسيله ي چند تا تف سمعک را در گوشش چپاند:
- چي ميگي پسرم؟
- ببخشيد مادر ميشه به سيريوس بگين بياد دم در؟
- نه ننه.
- چرا؟
- چون از اينجا رفتن.
- ببخشيد آدرس جديدشونو ندارين؟
شارق (افکت تو گوشي آبداري که در گوش ارني خورد)
- مرتيکه مگه خودت خواهر مادر نداري از من شماره تلفن ميخواي؟ فکر کردي من بهت شماره ميدم؟ارني که هنوز مبحوت بود گفت: ببخشيد من اصلاً چنين چيزي نگفتم.
- تو غلط کردي که نگفتي. جوون هم جوون هاي قديم. بيا اينو بگير.پيرزن نود و هشت ساله کاغذي را در دست ارني چپاند که رويش شماره تلفن و... نوشته بود.
ارني:
پيرزن:
ناگهان از گوشه ي کادر شخصي رد شد.
ارني سريع به سمت او رفت. چند قدمي که نزديک شد فهميد که اون کسي نيست جز سيريوس.
دوباره فرياد زد:
سيريشسيريوس برگشت و مثل ماست او رو نگاه کرد.
ارني گفت: يا همين الان با من دوئل ميکني يا... يا ...
-يا چي؟
- يا خيلي بدي.
سيريوس کمي فکر کرد و بعد گفت: باشه. ولي این وسط که نمیشه. بيا بريم اتاق دوئل.
اتاق دوئل جايي به اندازه ي يک استاديوم فوتبال بود که دو دوئل کننده در وسط آن بودند و تماشاگران دورتدور آنان مينشستند. صداي تماشاگران شنيده ميشد:
- ارني چيکارش ميکنه؟.... سوراخ سوراخش ميکنه.
- سيريش بيا اينجا... سيريش بيا اينجا.
ناگهان صدايي همه را ساکت کرد.
موسيقي فیلم خوب بد زشت بود که پخش ميشد.
صداي گزارشگر به گوش ميرسيد:
با سلام خدمت شما بينندگان عزيز و ارجمند. در خدمت شما هستيم با پخش مستقيم دوئل سيريوس بلک و ارني مک ميلان... با اينکه روز کريسمسه ولي با اينحال صد هزار نفر در ورزشگاه حضور يافتند... حالا دو دوئل کننده به هم تعظيم ميکنن... اولين طلسم رو سيريش به طرف حريفش شليک ميکنه... ارني با یک جريوس جوابش رو ميده که سيريوس، جرويوس را با منحرفيوس رد ميکنه. حالا سيريوس دو طلسم پشت سر هم رو ميفرسته... پتريفيکوس توتالوس و سکتوم سمپرا... ارني از سکتوم سمپرا جاخالي ميده و پتريفيکوس توتالوس را منحرف ميکنه.... دوباره سيريوس حمله ميکنه... کاملاً دوئل را تحت کنترل داره... و بله ارني خلع سلاح ميشه... ديگه کارش تمومه... نه صبر کنيد... آگوستوس پاي داخل زمين پريده و داره از ارني حفاظت ميکنه... پشت بند او خانواده ي مالفوي هم ميپرن تو و به کمک ارني ميرن... حالا از اين طرف جيمز و کينگزلي و رفوس داخل زمين ميان... خانواده ي ويزلي هم خودشون رو به زمين ميرسونن... حالا لرد ولدمورت و آلبوس دامبلدور ميان وسط... دیگه تقریباً همه توی زمین دارن با هم میجنگند... صبر کنید حالا آنتونین دالاهوف و ایوان روزیه و پرفسور کوییریل به زمین وارد میشن... خدای من چی میبینم!... عله ی اعظم ظهور کردند... در اینجا من از شما خداحافظی میکنم که خودم هم برم وسط و مشغول شم.
معلم درس خود را با این جمله تمام کرد: و اینگونه جنگ جهانی جادوگران ملقب به جنگ کریسمس شروع شد.