هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۳۲ جمعه ۲۹ فروردین ۱۳۹۹
#91
نام: فلور دلاکور

گروه : گریفیندور

پاترونوس : دلفین

رنگ چشم : آبی

نژاد : اصیل زاده

متولد 1977

چوب دستی : بیست و چهار سانتی متر ، جنس صندل سرخ ، و مغز موی پریزاد

اخلاق : در ابتدا بسیار مغرور بود اما بعد دارای رفتار بهتر و مهربان تر شد

معنی اسم : گل درباری

نام پدر : موسیو دلاکور

معرفی :در سال 1977 در فرانسه متولد شد .او به عنوان یکی از چهار قهرمان توسط جام اتش انتخاب شد ، او در ابتدا بسیار مغرور بود و با حالتی کوچک پندارانه با دیگران بر خورد میکرد و در جشن کریسمس همراه راجرز دیویس از گروه ریونکلا به جشن رفت او بسیار از هاگوارتز انتقاد میکرد از غذاها ، دکوراسیون اما بعد از انتقاد های خود کاست در مرحله اول اژدهای سبز ولزی گیر او امد و موفق شد تخم طلا را از او بگیرد و در مرحله دوم موفق نشد خواهرش را از اب بیرون بیاورد و در مرحله سوم نیز اولین کسی بود که از مسابقه خارج شد او یک دورگه از پریزادها بود زیرا مادر بزرگش یک پریزاد بود و به دلیل زیبایی اش پسران را به خود جذب میکرد او در سال 1995 در گرینگوتز موقتا مشغول به کار شد و با بیل ویزلی نامزد کرد او حتی بعد از صدمه دیدن بیل ویزلی توسط گری بک همراه او ماند و در سال 1997 با او ازدواج کرد و وقتی وزارت خانه سقوط کرد انها به روستایی رفتند و به برخی از افراد محفل هم پناه دادند انها در قلعه هاگوارتز شجاعانه جنگیدند و پس از ان زندگی جدیدی را برای خود ساختند و دارای سه فرزند به نام های ویکتوریا ، دومینیکو و لویس شدند .خواهر او گابریل دلاکور است که همیشه به خاطر نجات او توسط هری از او تشکر می کند


-----
تایید شد!


ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۲/۲ ۶:۲۰:۳۵

Happiness cannot be found But it can be made


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۲۲ جمعه ۲۹ فروردین ۱۳۹۹
#92
سلام
اگه شخصیتی که انتخاب می کنیم گروهش مشخص نباشه یا از مدرسه دیگه ای باشه می تونیم بهش گروه بدیم؟


Happiness cannot be found But it can be made


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۳:۳۹ پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۹
#93
سلام و درود بر کلاه گروه بندی

من یه اصیل زاده ام و با دورگه ها مشکلی ندارم

پاترونوسم دلفینه و به شدت به ریونکلا و گریفیندور علاقه دارم

شجاع و باهوشم و عاشق کار گروهی

اگه میشه منو تو ی ریونکلا یا گریفیندور بنداز


Happiness cannot be found But it can be made


پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۷:۵۹ سه شنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۹
#94
هری و رون بالاخره راه هاگوارتز رو پیدا کرده و به سمت اونجا در حال حرکت بودن اونها به دلیل نامعلومی موفق به عبور از دریچه نشده بودن در نتیجه با اتومبیل اقای ویزلی که قابلیت پرواز داشت در حال حرکت به سمت هاگوارتز بودن که در راه ناگهان تقویت کننده نامرئی از کار افتاد
هری : رون حواست هست انگار دوباره ظاهر شدیم
رون : وای نه ، ایراد داره ، بزار دوباره امتحانش کنم
و با مشت بر دکمه کوبید اما اثری نداشت
رون : حالا باید چکار کنیم ؟
هری : برو بالا که کمتر توی دید باشیم
رون ماشین را از توده ی ابری گذراند و بالای ان قرار گرفتند و چند دقیقه بعد...
هری : رون دقت کردی بالای سرمون تاریک شده
رون : آره انگار صدای خرناسه هم میاد شاید ماشین باز ایراد پیدا کرده الان یکم جابه جا میشم
هری سعی کرد بالای سرش را نگاه کند و ناگهان از وحشت خشکش زد
هری با ارامش و وحشت گفت : رون ماشینو تکون نده
رون : شوخی می کنی اگه تکون ندم که پرت میشیم پایین
هری که دیگه جرعت صحبت کردن نداشت فقط با دست به بالا اشاره کرد ، رون به سختی به بالا نگاه کرد و بادیدن اژدهای عظیم بالای سرشان شروع به داد و فریاد کرد اژدها به سرعت متوجه انها شد و به سویشان حمله ور شد
هری : رون برو برو داره میاد
رون به سرعت تغییر مسیر داد و سعی کرد از دست اژدها فرار کند اما اژدها با دمش به ماشین ضربه ای زد و باعث شد هری از در اویزان شود
هری : رون کمکم کن دارم میفتم
رون : دستتو بده من
هری با تلاش فراوان سعی می کرد دست رون را بگیرد اژدها هنوز هم ول کن نبود رون بالاخره موفق شد دست هری را بگیرد و او دوباره سوار شد
هری : رون نگاه کن اونجا هاگوارتزه اگه بریم اونجا دیگه دستش بهمون نمیرسه
رون فورا به سمت هاگوارتز حرکت کرد اما ناگهان سر و صدا کم شد
هری : فکر کنم دیگه دنبالمون نمیکنه
یک دفعه ضربه ای محکم به ماشین وارد شد از کاپوت ماشین دود بلند میشد و به سرعت به سمت هاگوارتز حرکت می کرد اژدها به ماشین ضربه زده بود انها درحال سقوط بودند که ناگهان متوقف شدند
رون : نگاه کن این درخته نجاتمون داد
اما رون در اشتباه بود زیرا درخت بسیار عصبانی بود و.....
تصویر شماره 12


در مورد کلیت داستان خلاقیت خوبی داشتی، ولی یکم سریع پیش بردی. می‌تونستی بیشتر از حس و حال و اتفاقاتی که میفته بگی. راستی... با علائم نگارشی بیشتر رفیق شو و سعی کن ته جملاتت نقطه بذاری، یا اگه جمله‌ای در ادامه‌ی دیگری بود ویرگول بینش بذاری.

تایید شد.

مرحله بعد: گروهبندی


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۹/۱/۲۷ ۲۱:۵۶:۴۳

Happiness cannot be found But it can be made


پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۱۰:۳۸ یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۹
#95
رون و هری در حال پرواز به سوی مدرسه بودند که ناگهان
رون :
چی شد یه دفعه چرا از کار افتاد
فکر کنم خراب شده
هری : دوباره دکمه رو بزن اگه کار نکنه همه ما رو میبینن
رون : نه کار نمیکنه بهتره زودتر راه مدرسه رو پیدا کنیم
هری : دقت کردی داره یه صدایی میاد
رون : اره منم میشنوم ، یعنی چی میتونه باشه
هری : شاید صدای قطاره ... چرا بالای سرمون تاریک شد ؟
از جات تکون نخور
اژدهایی عظیم در حال پرواز بالای سر انها بود
رون با صدایی لرزان : چطوری تکون نخورم دارم رانندگی می کنم
هری : مارو دید دیدمون برو رون برو راه مدرسه از اون طرفه دیدمش
اژدها با سرعت به سمت انها شیرجه رفت و انها نیز به سمت هاگوارتز حرکت می کردند
هری : اگه به مدرسه برسیم نمی تونه بهمون حمله کنه پس برو
رون : مگه دارم چیکار می کنم
اژدها با شدت به انها ضربه می زند و انها به درون حیاط مدرسه پرت میشوند و گیر درخت کهنسال می افتند و...
تصویر شماره 12

داستان رو یه مقدار زیادی سریع پیش بردی. از روی تمام جزئیات و سوژه ها پریدی. سعی کن وقت بیشتری بذاری و طوری بنویسی که خواننده بتونه با داستانت و شخصیت هات ارتباط برقرار کنه. در نتیجه توی نوشتن اصلا عجله نکن.
منتظر یه داستان بهتر ازت هستم.
فعلا تایید نشد.


ویرایش شده توسط فنریر گری‌بک در تاریخ ۱۳۹۹/۱/۲۵ ۱۸:۰۸:۵۷

Happiness cannot be found But it can be made


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۰:۲۱ یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۹
#96
سلام
من 15 سالمه و یه اصیل زاده ام

دوست دارم ریونکلا یا گریفیندور باشم

پاترونوسم دلفینه و با دو رگه ها مشکل ندارم

شجاع و با هوش هم هستم


Happiness cannot be found But it can be made






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.