هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: انجمن تفرقه بین دو جبه ی سیاه و سفید
پیام زده شده در: ۱۲:۰۹ پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۹
#91
در محفل ققنوس، صبح‌ها ساقه طلایی با چایی کمرنگ سرو می‌شد و شب‌ها سوپ پیاز. به نهار و میان وعده هم اعتقاد چندانی نداشتند. بنابراین دامبلدور که مدت‌ها بود رنگ میوه و ویتامین ندیده بود، از این پیشنهاد استقبال کرد.

قطعات میوه در حلق دامبلدور فرو می‌رفت و قطعات قند در دل مروپ آب می‌شد. برای مرگخواران همه چیز غیرعادی به نظر می‌رسید اما کسی مایل نبود ایرادی به آن‌چه موجب رضایت صددرصدی مروپ از زندگی شده است، وارد کند.

- مادر شما همیشه از غذا خوردن من انقدر هیجان‌زده می‌شی؟

- البته پسرم! بالاخره هرچقدر هم بزرگ بشی و برای خودت کسی شده باشی برای من هنوز همون گوجه گیلاسی کوچولوی مامانی.

دامبلدور بدش نمی‌آمد به مرگخواران القا کند که ابهتی که برای لرد در نظرشان شکل گرفته پوشالی است همچنین ممکن بود بتواند اطلاعات مفیدی هم به دست بیاورد. بنابراین مروپ را به ادامه‌ی صحبت تشویق کرد.

- مادر من وقتی کوچولو بودم چجوری بودم؟ تصویر کوچک شده


نوار رضایت مروپ از زندگی از صددرصد عبور کرده و لبریز شد و اضافه‌ی آن به شکل اشک شوق از چشمش جاری شد. آن‌گاه با صورتی خیس شروع به داستان‌سرایی از کودک دلبندش کرد.

- فندق مامان نمی‌دونه که مامان چه شب‌هایی رو بر بالینش ...

پیش از آن که مروپ فرصت نقل چیزی از فداکاری‌های خود را پیدا کند، دامبلدور حرفش را برید.

- دستشویی کدوم طرف بود؟

او واقعا در خوردن میوه زیاده‌روی کرده بود.

- تو مطمئنی وارث بر حق جد منی؟

- می‌شه این بحثو بذاریم برای بعد از ...

- سالازار کبیر هیچ‌وقت نمی‌ر*د! *

- چی؟ یکم عفت کلام داشته باش پدربزرگ! اینا همش افسانه ...

- تو ر*دن جد بزرگت رو دیدی پسر؟

- نه! فقط لطف کنید یکم عفت کلـ...

- پس اونی که افسانه است ر*دن ایشونه.

دامبلدور هیچ وقت این‌طور قانع نشده بود.


* در این باره، گوگل کنید: رهبر کره شمالی به دست شویی نمی‌رود!



پاسخ به: آموزشگاه مرگخواری
پیام زده شده در: ۱۰:۳۸ پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۹
#92
- اشکالی نداره! ما توی علوم مشنگی ...

- چشم وارثم روشن! چقدر مظلومه ... یاراش! یارای وفادارش! شمایین. مشتی خائن به اصالت جادوگری. واسه سیر کردن شیکمتون به روشای مشنگی رو میارین! زمان سالازار ... مرلین بیامرزدش! این‌جوری نبود که! یه بار یه نفر واسه سیر کردن شیکمش به جای چوبدستی با نیزه شکار کرد. سالازار به صلیب کشیدش! زمان سالازار ... این‌طوری نبود که! یه بار یه نفر به جای چوبدستی با با به صلیب کشیدن شکنجه کرد ... سالازار ...

- آقای گانت ... به نظرم سوژه مناسبی رو برای وارد شدن انتخاب نکردین. بالاخره لرد سیاه شما رو که مثل ما از خانه‌ی ریدل بیرون نمی‌کنه! الان احتمالا شما پیش خودشونید و دارید به یاد دوران باشکوه گذشته نوشیدنی می‌نوشید.

مرگخوار هوشمندی این را گفت و ماروولو را از سوژه حذف کرد. سپس مرگخوار اول بیان ایده‌ی خود را ادامه داد.

- یه چیزی داشتیم به اسم سانتیر...سانیتر...سانتروف...سانتیرفوج...سانترفیژ...

ساعتی بعد، هکتور پاتیل حاوی «آب‌تام‌طلا» را زده بود زیر بغل و با نهایت سرعت به ویبره‌ی دورانی می‌پرداخت تا آن را غنی‌سازی کند.



پاسخ به: فرهنگستان ريدل
پیام زده شده در: ۹:۵۳ پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۹
#93
همزمان با بازگشت کراب، یک نفر دیگر وارد آرایشگاه شد. شخصی با پیکر سفید و بی شکل که هاله‌ای خاکستری اطراف آن را گرفته بود.

- آینه چون عیب تو بنمود راست، خود شکن ... آیینه شکستن خطاست!

تصویر مرد چاقی که بطری نوشیدنی کره‌ای در دست داشت برای چند لحظه در نویزهای پشت سر کراب ظاهر شد و سپس، پیکرش دوباره بی شکل شد. متن «متاسفانه این شخصیت انتخاب شده. لطفا از لیست شخصیت های خالی، شخصیت جدیدی انتخاب کنید.» مقابل چشمان پیکر به نمایش در آمد.

- انتخاب شده؟ دو روز رفتم مو رو از ماست سیستم بکشم بیرون نمادهاشو افشا کنم ... شناسمو به کی دادین؟

عبارت «به این! » مقابل چشمانش نقش بست و همزمان شخص دیگری هم وارد شد.

- آینه چون عیب تو بنمود راست، خود شکن ... آیینه شکستن خطاست!

- این چرا دیالوگ منو کپی کرد؟

لرد لحظه‌ای آینه را فراموش کرد و نگاهی به دو مشتری جدید انداخت.

- این‌جا چه خبر است کراب؟ این دونمایه‌ها کیستند؟

- این‌جا چه خبر است کراب؟ این دونمایه‌ها کیستند؟

- گستاخ دیالوگ ما را نیز کپی کرد!

- می‌بینید ارباب؟ می‌بینید شخصیت ما رو دادن به کی؟

- ارباب؟ تو کاربر عضوی بیش نیستی. افتخار بندگی ما را نداری.

کاربر عضو نگاهی به لرد و مادرش انداخت. نگاهی به سوژه انداخت که پوکرفیس گوشه‌ای ایستاده بود و نقشی در پستش ایفا نمی‌کرد. ناگهان یاد جمله‌ی «ما سه نفر رو کجا می‌برین» افتاد! باید هر چه زودتر شخصیت خود را معرفی می‌کرد.

- زمان سالازار ... مرلین بیامرزتش! این‌طوری نبود که. یه بار یه آینه‌ای در رفت ... سالازار با پوتین رفت تو شیکمش. آینه هم با شیشه خورده رفت تو پوتین سالازار!

- بیش از این یک خاندان اصیل را معطل نکن کراب. این کاربن را بیرون بینداز و آینه‌ات را نزد ما بیاور.



پاسخ به: از ترومن سوال کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۳۷ چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹
#94
نقل قول:

گابریل ترومن نوشته:
نقل قول:

تراورز نوشته:
چرا؟

برو تو اعلام جرم تو وزارت خونه نگاه کن


اعلام جرم؟ وزارتخونه؟ هه! ساده‌ای! اونام از خودشونن! اینا رو به اسم زندانی می‌فرستن آزکابان ... دم ظهر به بهانه‌ی راز و نیاز با دیوانه‌سازا می‌برنشون اون پشت یــَـــــــک پرس چلوکباب سلطانی می‌ذارن جلوشون بی پدر و مادرا رو!



پاسخ به: از ترومن سوال کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۵۸ چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹
#95
انصافا ... زمان سالازار اینجوری بود؟


ما نباشیم، کی باشه؟!


پاسخ به: از ترومن سوال کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۵۲ چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹
#96
رژیم تا کی دووم میاره؟


ما نباشیم، کی باشه؟!


پاسخ به: از ترومن سوال کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۵۱ چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹
#97
اینا مادراشون خرس بودن؟ گراز بودن؟ گاومیش بودن؟ این پدرفنگا از کجا اومدن؟


ما نباشیم، کی باشه؟!


پاسخ به: از ترومن سوال کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۳۸ چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹
#98
چرا وقتی نشون می‌داد درصدو، آقای ترومن می‌خند؟


ما نباشیم، کی باشه؟!


پاسخ به: دفتر مدیریت مدرسه
پیام زده شده در: ۶:۰۰ سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹
#99
سدریک!

شما تا حالا انجمن قلعه هاگوارتز رو باز کردی؟ ده نکردی دیگه! وا کن! خوب بگرد! صفحات دو و سه رو هم! جایی به اسم کلبه‌ی هاگرید می‌بینی؟ نخیر! نمی‌بینی! می‌دونی چرا؟ چون مدرسه بودجه نداره! واسه یه کلبه فکسّنی! حقوق مدیریتم که کفاف نمی‌ده من برم این سیاتیک لامصّبو عمل کنم! چل سال گاز بده کلاچ بگیر مسافر بکش سیاتیک بگیر ... آخر سر اتحادیه تاکسی‌رانی چی می‌گه؟ می‌گه از کجا معلوم واس خاطر کارته؟ حتما تو اوقات فراغت با توپ دولایه کوییدیچ بازی کردی زانوت آب آورده. ده نوکرتم با این وضع قاراشمیش اوقات فراغت کجا بود؟
حالا تو این وضعیت مملکت ... با اون وزارت بی‌صاحاب ... تو اومدی به من اعتراض می‌کنی؟ به کدوم نتیجه؟ به نتیجه‌ای که هنوز اعلام نشده؟! اصلا تو کمک به مدرسه دادی که دهنت بازه و اعتراض می‌کنی؟ چندتا از اعضای گرامی هافلپاف کمک به مدرسشونو دادن؟ تف! زمان سالازار ... مرلین بیامرزتش! از این خبرا نبود که! کسی کمک به مدرسه جمع نمیکرد! هاگوارتز ارج و قربی داشت! به مرلین که ما گر خرد داشتیم ... کجا این سرانجام بد داشتیم؟


هاگريد!

والا! تو یکی دیگه بچپ تو کلبت منو کفری تر از این نکن!


زاخاریاس!

ای روح سالازار! ما کجای راه رو اشتباه رفتیم که به این روز افتادیم؟ هر بی اصل و نسبی به خودش اجازه می‌ده در حضور نواده‌ی شما نظر بده ... ببین پسر جان! یه نصیحت بهت می‌کنم ... هر وقت گفتن زاخاریاس، اون وقت خودتو وسط بینداز!

در پاسخ په پست دومتم باهاس بگم که ******* فنگ ****!



پاسخ به: شرح امتيازات
پیام زده شده در: ۴:۴۵ سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹
نمرات جلسه اول کلاس‌ها


کلاس‌های عمومی:

اسلیترین: 37
ریونکلا: 34.675
گریفیندور: 37.832~~
هافلپاف: 37.4625

کلاس‌های اختصاصی:

اسلیترین: 21
ریونکلا: 52.63~
گریفیندور: 48.96~
هافلپاف: 30.83~


ریز نمرات دروس عمومی


کلاس پرواز و کوییدیچ:

اسلیترین: 7
ریونکلا: 8.8
گریفیندور: 9
هافلپاف: 9.5

کلاس مراقبت از موجودات جادویی:

اسلیترین: 10
ریونکلا: 8.125
گریفیندور: 9.6
هافلپاف: 9.5625

کلاس گیاهشناسی:

اسلیترین: 10
ریونکلا: 9.25
گریفیندور: 9.45~~
هافلپاف: 8.6

کلاس طلسم‌های باستانی:

اسلیترین: 10
ریونکلا: 8.5
گریفیندور: 9.7~
هافلپاف: 9.8


ریز نمرات دروس اختصاصی


کلاس تاریخ جادوگری:

اسلیترین: 12
ریونکلا: 11.3
گریفیندور: 18
هافلپاف: 7.16~

کلاس ماگل شناسی:

اسلیترین: 4.3~
ریونکلا: 8.3~
گریفیندور: 10.6~
هافلپاف: 5.3~

کلاس اصول تغذیه و سلامت جادویی:

ریونکلا: 20
گریفیندور: 10
هافلپاف: 13

کلاس معجون سازی:

اسلیترین: 4.6~
ریونکلا:13
گریفیندور: 10.3
هافلپاف: 5.3~




امتیازات کسر/افزوده شده توسط مدیر پیرو این اطلاعیه:


اسلیترین: -20
ریونکلا +10


ویرایش شده توسط مافلدا هاپکرک در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۱۲ ۲:۱۸:۱۶
ویرایش شده توسط ماروولو گانت در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۱۵ ۳:۰۵:۳۱
ویرایش شده توسط مافلدا هاپکرک در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۱۵ ۳:۲۸:۱۹

ما نباشیم، کی باشه؟!






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.