یاهو
با سلام به همگی و مرسی از سوالاتووون!!! ببخشید که سریع جواب بعضی سوالارو دادم!!!
1-اول از همه اینکه منو چند تا دوست داری ؟ (:دی) عزیزم؟ من تو رو دوست دارم؟ تو کیسیتی؟
خیلی جونم خیلی برام ارزش داری و من دوست دارم گلم! ( کاملا جدی بود حرفم)
2- اسم ، سن ، روز و ماه و سال تولد ، و شهر تولد؟ مقطع و رشته تحصیلی ؟ چند تا برادر و خواهر ؟فریبا ( اما بیشتر اعضا منو به اسم "ستاره" میشناسن) ! متولد 14 آذر 1369 ! شهر گرگانجلس ! دانشجوی ترم 4 راهنمایی و مشاوره ! جز خودم دوتا خواهر بزرگتر دارم+ یه خواهر زاده جیگر!
شاخه سایت جادوگری3- چه زمانی و به چه شکلی برای اولین بار با هری پاتر آشنا شدی ؟ در حقیقت چه چیز هری پاتر بود که تو رو جذب خودش کرد ؟دوم راهنمایی بودم که دوستم یه دفتری داشت که روش عکس یه پسر بچه با عینک روش طراحی شده بود. یکم ازش پرسیدم این کیه و اینا ! تا کم کم آشنا شدم و خودم تو نت در موردش سرچ کردم. تا مدتها فقط تو سایت دنیل عکس و پوستر اشو سیو میکردم!
... داستان زندگی و تنهاییش و توانایی انجام کاراش بود که منو علاقه مند به خودش کرد. کتاباش رو واقعا دوس داشتم و به نظرم دوران خیلی خوبی بود.
4- چه زمانی و به چه شکلی با سایت جادوگران آشنا شدی ؟ اون موقع جادوگران چه فرقی با حالا داشت ؟من سال 83 با سایت آشنا شدم. اونم با جستجو تو سایتای اچ پی ! اولایش خوشم نمیومد، چون سر در نمیاوردم که جریان چیه! حتی چندبار بلاک و حذف شدم.
... اما وقتی راه افتادم دیگه خیلی باحال بود.
به نطرم جادوگران الان با تمام پیشترفتهای خوبی که کرده، صمیمیت سابق رو نداره. به طور مثال من یادمه تو چت حتی دیالوگ و اینا رو کار میکردیم. کنفرانسهای گروهی داشتیم، و از روحیات و علایق هم بیشتر آشنا بودیم. من جدیدا فعالیت نداشتم نمیدونم آیا هنوز هم مثل گذشته هست یا نه!
5- حتما دوران تازه واردی خودتو خوب یادته.
لرد سیاه سوالی در رابطه با این موضوع داره که بیشتر به سال های 84 و 85 برمیگرده. لرد سیاه: ما(ارباب خودشونو جمع میبندن) یه موقعی شناسه غیر هری پاتری داشتیم شوتمون کردن بیرون...هر چی گریه زاری کردیم رامون ندادن...و چون مرگخوار بودیم لرد خشانت به خرج داد و ما وحشتزده شدیم و مجبور شدیم تغییر چهره بدیم و مثل بچه آدم برگردیم!
شما چطور موفق شدین جسیکا پاترو حفظ کنین؟!شوت شدین، برگشتین؟یا کلا همینجا تشریف داشتین؟ خدمت لرد بلک عرض کنم که : نــــــــــع ! من همینطوری خوش خوش میگردم واسه خودم و کسی هم بهم حتی تذکر نداده که چرا شناسه م مربوط به ایفای نقش نیست! از همون اول که رسما" ثبت شدم شناسه م همین بود!
6- لرد سیاه بازم سوالی از دوران جاهلیت (دوران تازه واردی :دی) دارن ازتون.
لرد سیاه: اوایل عضویتتون چرا تو تاپیک داستانهای سه کلمه ای گیر کرده بودین؟!(ارباب طی تحقیقاتش متوجه شد)...دلیلش علاقه بود یا مثل خیلی از تازه واردا جرات نمیکردین جاهای مختلف پست بزنین؟من سه کلمه ای پست میزدم؟ واقعا ؟
... چرا چیزی یادم نمیاد ؟؟؟
آلزایمر گرفتم آیا ؟؟؟؟؟؟ آه ریگولوس ! عزیزم ، کوجاااییی...
7- عمو دالاهوف می پرسه که:
بهترین و بدترین خاطره تون در سایت در طول این دوران طولانی عضویتتون چیا هستند؟ بهترین هاش:
اولین بار که برای عضویت در محفل پست زدم ( زمانی که میلاد دامبل بود) و کلی ذوق شده بودم!
موفقیت ها و رنک هام تو گریف !!!
قهرمانی ریش سفیدان !
و مهمتر از همه دوستای گلی که پیدا کرده بودم و دارم!!!
بدترین هاش:
بلاک شدن یه هفته ایم !!
پراکنده شدن گروه 5 نفرمون که 4 تامون آذرماهی بودیم و یکی ماه مرداد! واقعا حیف شد ! خیلی !
" اونی که منیروا میگه یه گروه دیگه بود. "
8- تا به امروز شخصا چند تا تاپیک زدی توی سایت که خیلی کارشون گرفت ؟ جدا از زدن تاپیک، اصلا کدوم تاپیک های غیر رول و رول رو در دوران خودت و همچنان دوست داری ؟خب من هیچ تاپیکی یادم نمیاد زده باشم !! بیشتر برای ادامه ی کار تاپیک ها سوژه میدادم تا فعال بمونه ، بخصوص در تالار گریف که پامو از توش بیرون نذاشتم !!
خارج از گریف، من تاپیک " پایین شهر " رو دوس دارم! از رولهای جدی خیلی خوشم میاد " مکانهای اهریمنی" یا خانه شماره 12 یا خانه ریدل اینا، اما طنز هم بسته به حالم داره! هرچند اونا رو هم دوس دارم مثل خوابگاه گریف یا "امین آباد" خدا بیامرز و بقیه که خاطره دارم ازشون!
9- قبل از شناسه "جسیکا پاتر" ، آیا شناسه دیگری در سایت داشتی ؟
آره ! اما شروع رول هام با این شناسه بود!
10- همه ما هری پاتر خوندیم و احتمالا دوست داشتیم خیلی از قسمت های داستان، شخص ما باشیم. حالا چه با شخصیت های رولینگ یا چه با شخصیت هایی تخیلی خودمون. شناسه ات، یعنی جسیکا پاتر کاملا ساخته ذهن خودته. با توجه به اینکه شخصیت های هری پاتری هم بودند برای انتخاب، علت اینکه این شناسه رو ساختی و به رول پلیینگ سایت معرفی کردی، چیه ؟ من اینو ساختم چون هیچ آشنایی و مهارتی در انتخاب شخصیت های اصلی نداشتم. و فکر میکردم اگه جای شخصی باشم نتونم خوب از عهده ش بربیام! من خودم با توجه به سابقه و شناخته فعلیم فکر میکنم بتونم انشالله اگر بیام سایت و مجددا فعالیت کنم یه نقش خیلی خفن رو بردارم!
قبلا" برای نقش " هرمیون" رول زده بودم اما انصراف دادم!
11- چطور با مدت عضویت نه چندان طولانی، تونستی در سال 84 برای یه مدتی ناظر و رئیس محفل ققنوس بشی ؟ علتش چی بود ؟ پارتی بازی (:دی) ؟ فعالیت زیاد در ارسال پست ؟ رول های با کیفیت ؟ وقتی بهت پیشنهاد شد، چه حسی داشتی ؟ پارتی بازی؟ اوه خدای من! من حتی از حرف زدن تا بزرگان سایت میترسیدم! " از ریگولوس بپرسین، میدونه"
... اما کم کم رو مخم کار شد که بابا اینا آدم هستن مثه ما و من دیگه ترسم فروکش کرد!!!
من فکر میکنم نحوه ی نوشتنم بود که باعث شد منو جز کاندیدا قرار بدن، من روزانه 3-4 پست در گریف و محفل میزدم و خیلی راضی بودم. زمان بیشتری برای فعالیت داشتم و خب اینا خیلی ملاک باشه برای نظارت.
اولین بار که پیشنهاد شد خب واقعا" انتظار نداشتم، چون خودم رو در این حد نمیدونستم! اما با کمک و یاری دوستان دوران خوبی بود.
دستشون درد نکنه !!!
12- جد بزرگوارت، حضرت گودریک گریفیندور کبیر می پرسند که : چرا آخرین باری که ناظر تالار گریف بودی ، یه ماه به یه ماه میومدی سایت؟! مگه یادت نبود ناظری؟! ای تاج سر !!! مراااا ببخششاییید !!!
... هنوز جای سیخ کباب رو دستمون هست شما دیگه مارو نزن !!!
یادمان بود باباجان ! اما وقتش نبود. بچه ها میگفتن فعالیتی نیس در تالار تو نیا !!! ما هم که ساده بودیم و باور میکردیییم!!!
13- چند بار رسما از جادوگران بریدی و خواستی بری و دیگه اصلا بازش نکنی ؟ چه چیزش تا حالا نگه داشته تو رو ؟ با توجه به اینکه دو سالی هست به شکل پراکنده سر میزنی به سایت، میتونی بگی چه چیز جادوگران بیش از هر چیز دیگه جذبت میکنه ؟این جمله ای بود که میگفت: دلبستگی من به جادوگران و اعضاش خیلی زیاده و اینا !
من واقعا اونو قبول دارم! هربار که سرمیزنم به سایت برام جالب و تازه س ! همین هم باعث شده همچنان سر بزنم بهش !!! چون یاد
آور خاطر ات خوب زیادی هست برام.
14- دوباره لرد سیاه میگن که : به ارباب اطلاع دادن که شما دارای قدرتهای ویژه ای هستین.مثلا قادرین یک شبه دامبلدور رو نابود کنین...حالا میخوام از خودتون بشنوم که چقدر در نابودی این دامبلدور آخر نقش داشتین؟! و کلا چه احساسی داشتی وقتی این بیچاره(مستر بلک ایماگو دامبلدور) تک و تنها مونده بود تو اون خراب شده(محفل)؟ چی؟ عزیز دلم تنها مونده بود و بهم نگفته بود ؟!؟! تو خیلی مردی همسر گلم!!! شجاعانه ایستادی و اون رفقای بدت کمکت نکردن؟!؟ همه ی غمها ر و ریختی تو دل و ریشت تا من غصه نخوردم؟!! من از مرلین ممنونم که همچین شووووی جیگری رو انداخت تو دامنمون!!!
من نقشی جز خدمت به دامبل آخر نداشتم! اما قدرتمان مثل آهنرباس با قدرت جذب بالا !
15- کدوم یکی از این سبک های رول رو ترجیح میدی : الف) طنز ب) جدی ج) بی ناموسی ؟ به چه دلیل ؟ جدی همیشه برام در اولویت بوده !
اینکه برام برای ادامه دادن رول فکر کنم و سوژه بسازم و ذهنم رو درگیر کنم دوس دارم.
تابه حال بیناموسی کار نکردم ! اما طنز رو هم دوس دارم، نشاط میده به آدم.
16- بزرگترین درس یا تجربه یا عبرت یا هر کدوم از این چرندیات (:دی) که از سایت جادوگران دریافت کردی، چی بوده ؟دوست داشتن و محبت و خلاقیت !
17- اوایل عضویتت در سایت، بیشترین فعالیتت در چه زمینه ای بود ؟ چه فرد یا افرادی کمک کردن تا فعالیت خودتو وارد مسیر پیشرفت کنی ؟ به مفهوم بهتر کیا کمک کردن تا دوچندان از سایت و تفریحش لذت ببری ؟! بیشتر در پستهای گروهی کار میکردم، بیشتر فکر و تلاشم فعالیت توی تالار بود و بعدش محفل.
خب دوستانی که کمک کردن ، استرجس، سجاد " شناسه شو یادم نیست" ! بیل ویزلی ، ققی و خیلی های دیگه که یادم نیست. :دی
بعداز کمک های اینا دیگه با دخترای سایت آشنا شدم که همشون رو واقعا دوس دارم و برادران رو که جای برادرم بودن
18- لرد سیاه و گودریک گریفیندور: طی تحقیقاتمون به تمایلات شدیدا سفیدانه شما پی بردیم...برای چی یه مدتی مرگخوار شدین شما؟!کسی تشویقتون کرد مرگخوار بشین؟ من محفل رو خیلی دوست داشتم و دارم! اولین گروهی که بود عضوش شده بودم و فعالیت در اون رو دوس داشتم. یه مدتی بنا به شرایط روحی و خوندن کتاب زیااااااااات ، خواستم نوع نوشتنم رو عوض کنم و خاکستری بنویسم! دوران خوبی بود. طرز نوشته هام خیلی متفاوت بود و من حال میکردم.
کسی منو برای مرگخوار شدن شکنجه نکرده بودددد!!
19- اگه قرار بود شخصیت دیگه ای رو انتخاب کنی برای ایفای نقش از همون اول عضویتت، کدوم رو میگرفتی و به کدوم یکی از گروه های چهارگانه هاگوارتز میرفتی ؟گریف رو دوست دارم چون سالهاس که اونجام. اگر بخوام دوباره شناسه بگیرم " هرمیون " رو میگیرم و بازم گریف میمونم!!!
20- ایفای نقش سیاسی ! من شخصا از اونجایی که میدونی من فعالیت سیاسی و اجتماعی مختلف دارم به شکل های ارادی و غیر ارادی اخیرا علاقه پیدا کردم که رول هام رو با مسائل انتقادی به شکل های طنز بنویسم. انگار یه جورایی مورفین میزنم با این کار به خودم و نقش آرام بخش داره. نظرت تو چیه ؟ مدیران معتقدن با توجه به شدن سایت در قبل، این نوشته ها باید سانسور بشن چون خطر آٰفرین هستن و همه های سربازان سایبری آقا ریز به ریز رول های تخیلی ما رو هم میخونن. هووم؟ نظرت چیه ؟ پستهای انتقادی در قالب طنز رو دوست دارم! به نظرم خیلی هم دشواره اون مدل نوشتن. اما خب باید خیلی مواظب بود که بچه های بالا نیان اینجا رو یخه کنن!!!
درضمن : صاف بشین بینم! خرجی نداریم فعالیت ... هم میکنی؟؟
21- لرد سیاه می پرسن که : سال 84 تو یکی از تاپیکا اعلام کردین که اگه میتونستین،طلسم شکنجه گر رو روی معلم پرورشیتون اجرا میکردین...حالا که سالها از اون موقع گذشته...هنوزم همون احساسو دارین؟الان اگه میتونستین این طلسم رو اجرا کنین، شخصی وجود داره که به نظر شما سزاوار این طلسم باشه؟من هیچ وقت از نظرم برنمیگردم! خیلی کم پیش میاد البته که در معلم و استاد جماعت صدق نمیکنه!!!!!
... الان شخصا روی استاد آمار امتحان میکردم که منو بعد از 20 سال زندگی داغدار کرد و با نمره 7 انداخت تا ما هم بفهمیم تک شدن چه مزه ای دارهههه!!!
و منو علی چقدر بهم دلداری میدادیم!!!
22- تو هزار و چهارصد پست زدی تا حالا. خب این رقم درکش چندان ساده نیست. یعنی چه مقدار این پست نظر دادن بوده و چه مقدارش رول ؟ عمدتا تعداد انگشت شماری از اعضای نسل اول و دوم سایت به این رقم میرسن. اگه بیشتر این تعداد پست روله، میخوام بدونم کدوم انجمن از بین انجمن های رول سایت بوده که تو بیشتر این رول ها رو توش نوشتی ؟ یادم نیست آخرین پستی که واسه نظر زدم کی بود. هووم؟ سال 87 ! خب زمان زیادی گذشته ! اما باور کن دروغ میگه هرکی گفته 1000تای اول نظر بوده!!!
... من رولهامو عمدتا" تو تالار خودمون زدم و بعد از اون الف دال و محفل و پایین شهر اینا !
درضمن " ماشالله " یادت نره !!
23- خنده دار ترین سوژه ای که در رول خوندی چی بوده و از چه کسی اونو نوشته بود ؟ پستهای طنز علی منو میخندونه! با اینکه توش پر از حرف و غمه اما طنزهاشو دوس دارم! رول خاصی یادم نیست اما پستهای تره ور و مریدانوس هم قشنگ بود!
24- ترین های سایت همیشه سالم برگزار نشده. اما خب با توجه به اینکه از آغاز اولین دورهای ترین ها بودی در سایت، میخوام که بهترین و شایسته ترین اعضای تاریخ سایت (این هفت – هشت سال) رو انتخاب کنی از نظر خودت... بهترین نویسنده طنز : آرشام " مسعود "
بهترین نویسنده جدی : خودم!!! " ته خودشیفتگی"!
بهترین نویسنده هر دو سبک : ریگولوس بلک
بهترین نویسنده بحث های هری پاتر : زابینی
بهترین ناظر انجمن : آبرفورث
بهترین تاپیک : زنگ انشا
بهترین گروه (محفل – الف.دال – مرگخواران – وایت تورنادو و ... ): همشون رو دوس دارم ، نمیخوام فرقی قائل شم! شرمنده !
25- چه کاری بوده که دوست داشتی در محیط سایت جادوگران انجام بدی اما هیچ وقت نتونستی ؟ حالا یا موقعیتش نبوده یا حسش نبوده ! یا چه حرفی، کلام مادرانه ای و از اینا میخواستی بگی که نگفتی ؟ :دی اهم اهم ! دوستان قدر یکدیگر بداننننیییم!!! :bigkiss:
من همه آردامو الک کردم عزیزم !!! بیشتر دلم میخواد مثه گذشته پست بزنم اما فرصتشو ندارم... چون دلم برای بچه های سایت تنگ میشه و منو ناراحت میکنه.
26- تاریخ تولد یکی از اعضای سایت ( با ذکر نام عضو ) ؟ بهترین دوستانت در سایت چه کسانی هستند و اینکه دوست داری به چه کسانی آشنا بشی که نیستی ؟ از کدوم یکی از اعضای سایت بیشتر خوشت میاد ؟!20 دی 68 !!
بهترین دوستام آنیتادامبلدور و دابی و جرج ویزلی " سعید" هستن که هنوزم درارتباطیم باهم البته گاهی تدی تبریک سال نو میگه >>> خارج از سایت!!
اما در سایت خیلی از اعضای قدیمی دوستم بودن و رابطه ی صمیمانه ای باهم داشیم ! آبرفورث، جیمزسیریوس و جیمزلوپین و تره ور و منیروا و بقیه دوستان که خیلی زیادن و من یادم نیست!
27- از اونجایی که شخصیتت خواهر هری پاتره، آیا تا به حال با خود هری پاتر ارتباط از طریق پیام شخصی یا مورد مشابه داشتی ؟ آبجی وبمستر ! تا به حال ازش توی رول سوژه ساختی ؟ نه ! هیچ وقت صحبتی نداشتیم باهم ! اما آیدیشو اوایل جز ادد لیستام داشتم که هیچ وقت ندیدم آنلاین شه! ترس از مدیریت اونقدر زیاده که من یادم رفته خواهرشوهر بازی دربیارم واسه جینی، اما بچه ها لطف دارن بهم میگن عــمــه جســی !!!
28- دوره ی ما، دوره ی اینترنت هوشمند و ای.دی.اس.ال و وایرلس و اینا نبود. دوره ی کارت اینترنت و سرعت های لاکپشتی بود که روی پول تلفن هم هزینه میذاشت . یادته که چقدر خرج کارت اینترنت های هفتگی ات می شده ؟ چند درصدش خرج جادوگران می شد ؟ آیا رضایت داشتی ؟آه خدای من ! من روزی هزار واسه کارت 2-5 ساعته میدادم که 80درصدش واسه جادوگران میرفت...
غصه اون روزا رو نمیخورم چون استرس و هیجانای خودشو داشت، وقتی اول ماه میشد و ترس از پول قبض ها که همیشه بالای 30-40 تومن بود + کلی پول اکانت هایی که میدادم !!! یادش بخیر!!
29- لرد سیاه: تا حالا شده شما و ریگولوس با هم پست بزنین؟(منظورم اینه که یک پست رو با هم بنویسین)چند باری درمورد سوژه ی پست ها باهم مشورت کردیم و داستان رو جلو بردیم ! اما اینکه باهم بنویسیم ، نــه نشده !!
30- نظرت در مورد این افراد چیه ؟تد ریموس لوپین: عروس خانوم ؟!
... دوستش دارم، هم رول هاشو هم خودشو هم صداشو !!! آخرین باری که حرف زدیم فردای سالگرد ازدواجش بود که بهم تلفن کرد!!! رولهاشو نمیبینم ! سرش شلوغه ؟!؟!؟
مرلین قدیمی:آنتونین دالاهوف: اولین مسافر پروازی شهرستانی !؟!؟ من وقتی جریان میتینگ اومدنش رو برای مامان اینا گفتم یه طور عجیبی منو نگاه کردن که یعنی " خب منظور " ؟
و من :
لرد ولدمورت: متاسفانه خیلی آشنایی ندارم! اما همیشه شخصیت کسی که لرد میشه رو دوس داشتم! واقعا نیاز به خلاقیت و حوصله دارن! بهت میاد ...
پرسی ویزلی: گلدفاکس و دیگر هیچچچ!!!
آنیتا دامبلدور: دوستتتت گل و عزیز منننه !!! خیلی خیلی باحال و دوست داشتنی! دوبار توفیق زیارتش رو داشتم که خیلی خوب بود. بخصوص وقتی مشهد بودم و من و اون دوستام رو پیچونده بودیم و برای خواهرزاده م که اونموقع 3 ماهش بود سوغاتی میخریدیم! فداش شم!!!
مک گونگال: برادر فراموش کارمن! متاسفانه شماره ت رو از لیست مخاطبینم پاک کردم شهاب جان! هرچند تو اولین کسی بودی که تو سایت شماره مو داشتی!!! نمیدونم چرا همیشه وقتی میخوای فعال شی و رول بزنی غیبت میزنه !! هووم؟
جیمز جیغول: برادرزاده ی عزیزم! پسر شوخ و سرحالی که منو یاد شیطونی هام مینداخت. امیدوارم هرجا هست شاد و سلامت باشه!!!
گودریک گریفیندور: منجی تالار گریف! باباشاه مااا !! سرور همه ناظرای تالار !!! اما پدرجان شما یه دور شمشیرت رو بچرخون ملت بترسن و فعالیت کنن، چرا زدی تو غلاف آخههه ؟!؟!
پروفسور کوییرل: یه زمانی کسی ادعا میکرد فامیل ایشونه!
اولین رولی که ازشون خوندم درمورد داستان اعتیادش به نت و جادوگران بود که طنز نوشته بود ! کلا آشنایی ندارم باهاشون متاسفانه.
31- منیره خانوم (مک گونگال) می پرسن که: چند تا داداش و آبجی در سایت داری و داشتی و کدومشونو بیشتر دوست داری ؟! از هرکدوم 10 تا فکر میکنم! قبلا بیشتر بود چون فعالیتم بیشتر بود اما الان بیشتر عمه و مادربزرگ شدم تا خواهر و برادر !!!
با کسایی که خارج از نت هم ارتباط دارم بیشتر صمیمی هستم و وستشون دارم.
32- آرنولد می پرسه که : این جریانی که ریگول گفت (زن و شوهری) داخل روله یا خارج رول هم خبرایی هست؟ اگه خارج رولم خبری هست شیرینیش چی می شه؟شیرینی ؟! چی هست؟ پوشیدنیه ؟؟؟
آرنولد عزیز، ریگولوس جان همسرگل بنده در دنیای واقعی هستن که خیلی دوسشون دارم!
ایشالله میخوای برای عروسی دعوتت کنیم یا یه دفعه ای شام بیوفتی ؟! هوووم؟ :دی
33- بازم منیره میگه: نظرت راجع به تابستون 85 سایت چیه ؟58 ؟ خبری بود؟ من یادم نیست !!! اما تابستان خوبی بود، مدرسه ها تعطیل بود...
شاخه هری پاتری34- خنده دار ترین و گریه دار ترین قسمت های کتاب های هری پاتر از نظرت کدام قسمت ها بودند؟ وقتی هری تو قبرستون بود و تنها و اینا خیلی تاسف برانگیز بود، ناراحت شدم اما یادم نمیاد واسه داستانش گریه کرده باشم!
قسمت خنده دارش هم وقتی بود که ازدواج های پیاپی شکل گرفت آخر آخر داستان که رفتیم 19 سال بعععععد!!!
35- شده تا حالا از اون زمانی که هری پاتر رو شناختی تا حالا، حس کنی که خیلی تنهایی و تنها دوستت صفحات کتاب های هری پاتره ؟ اگه شده، چیکار کردی ؟ نه ! همیشه موقع تنهایی کسی رو داشتم که باهاش حرف بزنم!
36- شده تا حالا یکی یا چند تا از کتاب های هری پاتر رو چندین بار بخونی یا حداقل فصل هایی از اون رو چند بار متوالی بخونی ؟ اوهوم! کتاب 5 و فصلهایی که هری اینا رفته بودن به وزارت و بعدش جمله مرگخوارا ! و یا مسابقات 4 جادوگر که در کتاب جام آتش بود.
37- بگو که هر کدوم از این شخصیت ها و موجودات چه حسی رو بهت منتقل میکنن. دمنتور: مرگ
هاگرید: پشتیبان
هرماینی: دیکشنری
هری: نوری در تاریکی
ولدمورت: کلبه ی وحشت
باک بیک(هیپوگریف) : پرواز
دامبلدور: پدربزرگ مهربون
38- به نظرت فیلم ها به اندازه کتاب ها قوی بودند؟ بهترین و بدترین فیلم ها کدوم ها بودند ؟ نه، من کتابارو بیشتر دوست دارم چون قدرت ذهن و تخیل و اینا رو درگیر میکنه تا فکر کنم!!! همشون خوب بود، یادم نیست کدوم فیلم بد بوده !!
شاخه خارج از سایت39-دالاهوف سن که : این آقای ریگولوس چه رفتاری با شما در دنیای حقیقی دارند؟ ما که خیلی از دستشون راضی ایم. اون یه مرد فوق العاده س که واقعا احساسات آدم رو درک میکنه. من واقعا واقعا ازش راضی ام چون خیلی مهربون و مودب و گل هست!
40- لرد سیاه می پرسن : جلوی چشم ارباب...دو تا از مرگخوارای ارباب تا مرحله ازدواج پیش میرن و ارباب از این موضوع بی خبر میمونه و تازه بعد از اینکه کار از کار گذشت متوجه موضوع میشه. چطور موفق شدین این موضوع رو از ارباب پنهان کنین؟آیا کلا سعی کردین مخفیش کنین یا براتون مهم نبود کسی بفهمه؟ارباب مارو میبخشن کلا دیگه؟؟؟ هااا ؟!
جدا از شوخی خیلی اطلاع نداده بودیم که باهم صمیمی هستیم و اینا، جز تو وبلاگهامون که عنوان رسمی ش مطرح شد! به این موضوع که به بقیه بگیم فکر نکرده بودیم!!!
41- آقای یاکسلی می پرسن :
الف) آبنبات چوبی دوست داری یا تمر هندی؟
ب) روزی چند بار از ریگول جون کمربند میخوری؟تمر هندی بیشتر دوس دارم!!!!
... وووییی
عزیزم من اگه کتک نخوردم شبم روز نمیشه، اونم از نوع کتک های عاشقانه !!
: ygrin: ... اون منو هیچ وقت نمیزنه!!!
42- به غیر از هری پاتر، چه کتاب هایی در ژانرهای تخیلی خوندی ؟ آن طرف شب ! توآیلایت ! بچه های مهتاب !
و ...
43- بهترین کتاب (داستانی و غیر داستانی کلا) که تا به حال خوندی چیه ؟
داستان زیااااات خوندم!!! اما " غوغای همیشه " قشنگ بود!
44- فعالیت های جانبی و یا تفریحی که کنار درس خواندن در دانشگاه داری، چی یا چیا هستن ؟ من مدیرمسئول اولین نشریه تخصصی عکس دانشجویی کشور هستم که واقعا تو کشور تکه !!!
تو کانونهای هلال احمر و ... هم عضو هستم!!! کتاب میخونم و گاهی نقاشی میکشم.
45- لرد سیاه میگه : این جناب بلک چرا اینقدر حرص میخوره کلا؟!البته احساس میکنم الان آرومتر شده...وقتی اینیگو بود من میگفتم آخرش یه روزی خدایی نکرده، زبون ایوان لال، این سکته میکنه! (:دی ) همیشه همینجوریه؟آره ! خیلی نگران اینجاس! تا وقتی به چیزی که دوست داره و براش برنامه ریخته نرسه همش تو استرسه!! منم نگرانشم !!!
46- زیبا ترین و تاثیرگذارترین جمله یا شعری که تا به حال شنیدی و خیلی بهش اعتقاد داری چیه ؟- هوا گرفته بود و باران میبارید، کودکی آهسته گفت:
خدایا! درست میشود، گریه نکن!
47- سیب زمینی سرخ کرده سخت تره یا نیم رو ؟!سیب زمینی! اما چون خوشمزه تره انجامش میدم!!! :دی
48- با هم از یه کوچه خلوت رد میشیم. می بینیم پسر هفت – هشت ساله ای یه کیف مدرسه روی دوششه و یک زنی با عنوان مادر داره محکم چند بار متوالی سر پسرو میکوبه به دیوار و پسر گریه میکنه و ناله و مادر میگه: اینقدر میکوبم تا خون بزنه بیرون از کله ات !
و بعدش با چندتا لگد پسرو میندازه زمین و کشون کشون با خودش میبره سمت یه آپارتمان. واکنش تو چیه ؟خب باید دید علت چیه ؟! اینکه بخوای تو خیابون مغز بترکونی که نشانه ی سلامت روانی نیست! فکر میکنم باید مادر رو برای کودک آزاری به 2 تا 5 سال حبس محکوم کرد!
49- در حد دو بیت یا هر چقدر بیشتر که دلت میخواد، شعر بساز (فرقی نداره چه سبک شعری :دی ): جسیکا پاتر ، پیکر ، پارک جادوگران ، فلزی ، سوزن ، عروسک ، دود ، مادر ، شیهه ، رخش جسیکا پاتر سوار بر رخش بود
عروسک سوزنی اش را به دوش میکشید
دود سیگار پیکر مادرش را احاطه کرده بود
و تنها جادوگران است که میماند!!!
50- بهترین و بدترین خصوصیت اخلاقیت در زندگی واقعی ؟بدترین: زود رنح ، اعتماد به نفس کم
بهترین: دلسوز ، رازدار ، مهربون ، احساساتی
51- دالاهوف: بهترین دوست و بدترین دشمنتون کیا هستند؟دشمنی ندارم که بخوام یادم بیاد ! سعی میکنم همه رو دوست داشته باشم مگه اینکه ضربه خورده باشم!
بهترین دوست کسی هس که همیشه باهامه " علی "!!
52- هدفت از زندگی کردن چیه ؟ چی میخوای از زندگی ؟ کلا چه هدفی توی کله ات داری و میخوای در آینده سراغ چه کار و هدفی بری ؟ من زندگی میکنم که به آرزوهام برسم! میخوام به مردم کمک کنم. البته با توجه به رشته ای که میخونم امیدوارم موفق باشم. ایجاد رابطه دوستانه با دیگران رو دوس دارم.
53- انتخاب کن : الف) گیتار الکتریک ب) پیانو ج) گیتار کلاسیک د) ویولونویولون !
54- بهترین فصل ؟ بهترین غذا ؟ بهترین عطر ؟ بهترین خوراکی ؟ بهترین گل ؟ خوشمزه ترین دارو ؟پادشاه فصلها پاییز !!! ... غذا عدس پلو ! ... عطر دانهیل قرمز !...
من عاشق تنقلات هستم... شربت سرماخوردگی!
55- علایقه هایت در زمینه های مختلف رو بگو...
خواننده: شادمهر ، ابی
بازیگر: بهرام رادان
فیلم: پروانه های آبی
کارتون: عصر یخبندان
آهنگ : دلبر " ابی "
شاعر : سهراب - حافظ
نویسنده : ---
کتاب : مهر و ماه
ماشین : شاسی بلند - تویوتا
کشور : ایران
اسم دختر و پسر : ستاره - سهیل
مارک و برند : ---
ورزش : دراز و نشست :دی
بازی رایانه ای : ---
گوشی موبایل :فعلا سونی اریکسون دارم!
56- غیر از جادوگران، در چه سایت های هوادارای یا تفریحی دیگه عضو بودی و فعالیت داشتی؟ بیشتر سایتهایی که بچه های خود سایت میزدن و دعوت به همکاری میخواستن ! + چندتای دیگه که نمیگم تبلیغات شه!! :دی
57- روز بارش بارون اسیدی، رایحه ی سرب خالص و تو در یه تاکسی هستی که شیشه اش پایینه. اگه هندزفری توی گوش باشه، چه سبک آهنگی رو می پسندی در این موقعیت ؟راک , و سبک های معترض!
58- حجاب ! جبره یا مصنویته ؟ حجاب رو دوست دارم!!! یه نوع انتخابه بدون هیچ تحمیل یا چیز دیگه ای !!!
59- نقاشی های زیادی کشیدی ! یه پا باباشاه نباشی، ننه شاه هستی و نقاشی میکشییه ! :دی . بهترین اثر هنری که تا به حال خلق کردی، نماینگر چه صحنه یا منظره ای بود ؟ جایزه یا رتبه هم گرفت ؟قربونت !!
هیچ جاییزه ای نگرفتم ! فقط یه دوره تو نمایشگاه گروهی شرکت کردم! بهترین اثرم یه نقاشی رئال هست که ظرف انار و گلدون شیشه ای و اینا رو نشون میده که با پاستل گچی کشیدم!
60- خودتو در یک خط و چند واژه فقط توصیف کن ! چشمهایت را روی هم بگذار، من همانی ام که هیچوقت مرا ندیده ای!!
61- چه سوالی دوست داشتی ازت بپرسم که نپرسیدم و خودت لطف کن بپرس و جواب بده بهش ! نه دیگه سوالی نیست !!! میثی !!!
62- پیشنهادت برای مهمان بعدی چه کسی هست ؟ (لطفا بگو "آمیکوس کرو" چون قبلا قول دادم ایشون باشه ! :دی )آ- آآآممم ! بچه نکن !!
- اههه
آقا از پشت اشاره میکنن برادر آمیکوس" بیاد ! دوس داره معروف شه ما بهش رای بدیمم!!!
63- و اینک آخر الزمان... ! هر چه دل تنگ یا گشادت میخواد بگو ! :دیدل تنگ من میخواد همه جا صلح و آبادی باشه ! یارانه هارو بیشتر کنن تا ما با خیال راحتتری جهاز بگیریم!!!
... امیدوارم همگی شاد و سرحال باشن و ممنون که برای من وقت گذاشتن!!!
با بهتری آرزوها ...
بسیار موتوشکریم از حضور ارزشمند شوما !
ویرایش شده توسط [fa]جسیکا پاتر[/fa][en]JΣδδ¡СД[/en] در تاریخ ۱۳۹۰/۲/۱۰ ۱۸:۴۶:۱۹