نام: اوری
گروه: اسلیترین
سابقه تحصیلی: no response to paging
دروس مورد علاقه:نجوم و تغییر شکل و ریاضیات جادویی و معجون سازی و دفاع در برابر جادوی سیاه کوییدیچ وتاریخ جادوگری و وردها وطلسم ها جادویی

نام: آوری

من پوریا راد هستم 18 ساله.

نحوه ی اشناییم هم با هری پاتر این بود که یه روز که اول راهنمایی رو میخوندم حوصله م از خوندن کتابای ژول ورن سر رفته بود رفتم کتاب فروشی وگفتم یه کتاب تخیلی خوب به من معرفی کنید اونو بخرم بعد کتابفروشم که فکر میکرد خیلی بارشه یه کتاب کوچولو ولی چاق اورد که من اول نتونستم درست بخونم بعد که فروشنده اسمشو گفت فهمیدم اسمش هری پاتره. بعد من خوندم و تموم کردم و خیلی خوشم اومد چون من همیشه این جور کتابارو دوست داشتم. بعد اصلا نمی دونستم این کتاب ادامه داره. ولی یه روز دختر خاله ام که قفسه ی کتابمو نیگا میکرد تعجب کرد که من هم هری پاتر میخونم . بعد وقتی از من پرسید جلد بعدیهشم خوندم من همینجوری موندم.بعدش جلدهای بعدشو اون به من داد و اونهارم تموم کردم و دیگه اینبار منتظر کتاب پنج بودم که بیاد.

"بعد" هارو بشمرید.

من نمیدونم شما(امیلی اسپلمن) اینو که فامیلی اصلی سیریوس استابی بوردمنه از کجا در اوردی.

البته یه چیز دیگه در اوردی که اونم اینکه بلک اسم مستعاره .

البته نکته ای که در حرف شما هست اینه که شما همه چیزو برعکس کردی.

یعنی اینکه استابی بوردمن اسم مستعاره و بلک اسم واقعیه که شما همه چیزو برعکس کردی.

در نتیجه بهتون پیشنهاد میکنم که کتاب پنجو دوباره بخونید و در نظرتون تجدید نظر بکنید.

و در مورد موضوع اصلی باید بگم خب RAB مخفف ریگولوس .... بلک باشه که خب .... هم میشه اسم میانی.

و اگه به کتاب پنج نگاه کنید میبینید که ریگولوس بلکو مرگخوارها کشتن و اونو به خاطر فضولی در کار ولدمورت کشتن.

و البته رولینگ هم حالش گرفته شده که به این زودی راز بزرگشو فاش کرده ن

خب نه.

میدونید چرا میگم نه؟ خب نمیدونید چون هنوز نگفتم. حالا میگم عجله نکنید.

ما چندین بار طریقه ی عملکرد اوادا کداورا رو دیدیم.

در کتاب چهار یک بار در فصل اول و یک بار در فصول اخر. هر دو چند ویژگی مشترک داشتن. یکی نور سبز هست که توی مرگ دامبلدور هم هست.

موارد دیگه هستند که ما رو به شک میندازند. در توصیف مرگ فرانک برایس اومده که از جاش تکون نخورد و مرد و به زمین افتاد یعنی قبل از افتادن به زمین مرده بود.

در توصیف مرگ سدریک هم اومده که هری صدای افتادن چیز سنگینی رو روی زمین احساس کرد. ایا سدریک قبل از مرگ جیغ و داد کشید یا بهتر بگم فرصت این کارو داشت.

ولی در توصیف مرگ دامبلدور اومده که او از زمین جدا شد یا همون پرت شد و بعد از ارتفاع افتاد . ایا برای فرانک و سدریک این اتفاق افتاد؟ نه، نه تنها اونها پرت نشدند بلکه به ارامی روی زمین افتادند. این خصیصه ی ورد اواداکداوراست. اما در مرگ دامبلدور آیا این خصیصه ی همیشگی تغییر میکنه؟ ایا چون دامبلدور ادم بزرگ و مهمی هست باید مرگش دراماتیک باشه و پرت بشه و بیافته و ما مجبور به تصویر آهسته کردن اون صحنه بشیم؟

باید بگم که ماهیت اون عوض نشده بلکه کل اون عوض شده. شما اگه توجه بکنید در کل کتاب به وردهای غیر کلامی توجه زیادی شده و اگه مهمترین درس کلاس ششم رو بگیم باید از ورد غیر کلامی نام ببریم. پس بعید نیست اسنیپ به یک ورد دیگه فکر کرده باشه و اونو اجرا کرده باشه و برای منحرف کردن دیگران نام ورد اواداکداورا رو گفته باشه.

همون طور که میدونید تنها گفتن یک موجب عملی شدن اون نیست بلکه چیزهای زیاد دیگه ای وجود داره پس بعید نیست اسنیپ اون کارهای دیگه رو نکرده و فقط ورد رو به زبون اورده.

و البته دلیل همه ی اینها این هست که اسنیپ و دامبلدور نقشه کشیدند که صحنه ی مرگ دامبلدور رو اجرا کنند و مرگخوارها رو منحرف کنند که فکر کنن دامبلدور مرده و از بابت اون خیاشون راحته.

میخواستم یه تاپیک بزنم ببینیم این Spinner's End کجا قرار گرفته.
البته اگه میگید زیاد جا برای حرفنداره باید بگم در مورد این یه مقاله تو Hp-lexicon هست و خیلی هم میشه بحث کرد.

به نظر من کارگردان قابلی نداشت. و فیلمنامه نویس همیشگی این مجموعه نقطه ضعف همیشگی اون هم هست.

اولا بسیاری از شما نظر دادین که خیلی زود از روی مسائل مهم و حیاتی فیلم گذشتن. خب این حرف کاملا به جاییه. یه چیزی که باید بگم اینکه من screenplay این فیلمو که توی word دارم 398 kb هستش در حالی که فیلم یک تا سه به ترتیب size شون ایناس:

1/366

2/858

3/793

با مقایسه ی این میبینیم که فیلم اول فقط فیلمنامه ش از این فیلم کمتره و بقیه با اختلاف فاحشی بیشترن. و این باعث میشه واقعه ای مثل مسابقه ی سه جادوگر رو به راحتی از روش رد بشن. البته شما شاید بگید کل فیلم به این ربط داشت ولی من میگم سه مرحله واقعا خیلی بدتر از اونی بود که من فکر میکردم.

مخصوصا توی هزارتو از هیچ چیزی خبر نبود. نه از ابوالهول نه اون هیولاهای بزرگ و جنگ هری باهاشون.

این کم بودن فیلم و گذشتن از روی همه چیزو از یه جای دیگه هم میشه فهمید که اونهم اینه که مهمانها از همون اول وارد میشن و کارهایی که میان اومدن اونها و رفتن هری به مدرسه صورت گرفته کلا حذف شده.کلا نمایشنامه نویس بیخیال خیلی چیزها شده.

نام: سقوط
نویسنده: آلبر کامو
انتشارات: نیلوفر
مترجم:شور انگیز فرخ
قیمت: 1400 تومان

کتاب سقوط کتابی تقریبا مختصر نوشته ی آلبر کاموست که داستان یک وکیل فرانسویه که در هلند زندگی میکنه و در یک بار نشسته تا برای کسانی که به بار میان زندگی خودشو شرح بده و در این حین نحوه ی سقوط شخصیت خودش رو از اوج اسمان به قعر چاه های تاریک جایی که واقعا بدش میاد به مخاطب بازگو می کنه. البته این کتاب به سبک تک نویسیه یعنی همون کسی که به بار اومده و به سخنان وکیل گوش میده ماییم. شما هم اگر بخونید و اخلاقیات این وکیلو ببینید قطعا مشترکاتی با اون پیدا می کنید. این کتاب در واقع داستان زندگی تنها اون وکیل نیست بلکه پروسه ی سقوط انسان امروزی رو شرح میده

یک مجموعه داستان کوتاه هستش به نام Mosses from an Old Manse and other stories نوشته ناتانیل هاثورن البته نمی گم برید هر 11 داستان کوتاهش رو بخونید اما دومین داستان کوتاه این مجموعه به نام Young Goodman Brown هست که چون خیلی مشهوره شاید خیلی هاتون خونده باشید اما اگه نخوندید می تونید به لینک زیر بریدو متن اصلیشو بگیرید. البته نمی دونم به فارسی ترجمه شده یا نه ولی به احتمال زیاد ترجمه شده چون خیلی مشهوره. به جرات میتونم بگم از بهترین داستانهای کوتاهیه که تا حالا خوندم شایدم بهترین باشه از دست ندیدش:
Young Goodman Brown

خب چیزهای زیادی هست که ما نمی دونیم. مثلا این که اتاق مدیران چه رمز و رازهایی میتونه داشته باشه. و شاید یه جای مخفی توی همون اتاق باشه.

بعد گفتین که نمیشه توی هاگوارتز از آپارات و اینا استفاده کرد. خب مگه اینا رو کی گذاشته همین دامبل و اینا گذاشتن خب.

همونطور که میدونید وقتی که امتحان اپارات از دانش اموزها میگرفتن برای چند لحظه طلسمو از مدرسه برداشتن.

پس دامبلدور هم میتونه این کارو بکنه و طلسمو برداره بعد هرجایی که میخواد ظاهر بشه. مطمئنا جاهای زیادی هست که وزارت نمیتونه بگرده.

یه چیزی هم که هست میتونسته توی همون هاگوارتز بوده باشه.

مثلا تو کتاب پنج برای اینکه هری و همراهانش که اونو به قصر گریمولد می بردن دیده نشن از یه وردی استفاده کردن که ادمو نامرئی میکرد.

حالا نمی خوام بگم دامبلی از این استفاده کرده باشه ولی قطعا وردهای شبیه این و حتی خیلی پیشرفته تری هستن که اتفاقا دامبلی هم از اونا خبر داره و از اون استفاده کرده.

ایده ی این که دامبلی یه انیماگوس باشه هم جالبه و در اینصورت باید همون bumblebee باشه که کوچک هم هست و جلب توجه نمی کنه.

چیز دیگه که هست اینه که دامبی میتونه portkey هایی توی اتاقش داشته باشه و به وسیله ی اونها هرجا یا پیش هرکس که می خواسته رفته باشه.

این هم که گفتین بخواد توی بدن جانور دیگه ای هلول کنه بعیده. چون ولدمورت به خاطر اینکه ضعیف بود فقط چیزی شبیه روح و حتی ضعیفتر از اون براش باقی مونده بود با اون شبه روح توی بدن جانورا می رفت تا قدرت جسمانی داشته باشه. این در حالیه که دامبلدور احتیاجی به این کار نداره چون خودش جسم داره.