_ شما كارآگاه ها هنوز معجون مركب پيچيده رو خوب نمي شناسيد ... سرژ واقعي منم
!
همه :
مریدانوس : از همون اول در عجب بودم که این مایکل دست و پا چبفتی چطوری تونسته تانکیان رو شکست ببده
مایکل : هااااااااااا .... یعنی چی؟!؟
سارا : اه ول کنید بابا ... باید بیل و هلگا رو نجات بدیم بابا
مایکل : مگه ندیدی این شروع کرد؟
استرجس : مایکل اگر خفه نشی تو رو میندازیم وسط شنل پوش ها
مایکل :
رونان : من نقشه ای دارم
همه : بگو بگو
رونان : اگر از روی پشتم بیابن پایین میگم ... 4 نفری رفتین اون بالا کمرم شکست
مایکل : من که پام آسیب دیده پایین نمیام ... شماها برید پایین
همه :
مریدانوس : چه رویی داره
مایکل : حسودیت میشه؟ ... سواری خیلی حال میده
رونان یک لحظه رگ سانتوریش بالا می زنه مایکل رو از روی پشتش پرت می کنه روی زمین
شنل پوشان :
کارآگاه ها :
سارا : رونان ، چیکار کردی بدبخت شدیم
مایکل در حالی که پاش رو گرفته بود و درد می کشید خودش رو روی زمین می کشید تا بتونه خودش رو به جوب آب برسونه و بیافته توش
چند تا از شنل پوش ها به سمت مایکل می دویدند و چیزی نمانده بود به او برسند که استرجس از پشت درخت با یکی از شیرجه های معروفش خودش رو انداخت بیرون و در حالی که روی هوا بود چند تا طلسم به سمت مرگخوارا فرستاد و همه شون رو نفله کرد و به بقل روی زمین افتاد
همه :
استرجس به سمت مایکل دوید تا بلندش کنه که 3 تا مرگخوار دیگه به سمتشون اومدن
حالا نوبت رونان بود که خودش رو بندازه وسط حواس مرگخوار ها رو پرت کنه تا مایکل و استرجس خودشون رو بندازن توی جوب
از اون طرف بیل و هلگا به طریقه ماگلی چند تا از شنل پوشان رو که حواسشون به صحنه مبارزه این طرف بود خلع سلاح کردند
سارا : مری فقط من و تو هیچ کاری نکردیم ضایع هست ها
مریدانوس : من برای اون مایکل هیچ کاری نمی کنم
سارا : حالا کی گفت واسه مایکل ، بیا بریم
سارا و مریدانوس که خیلی جوگیزر شده بودند با فریاد همه برای یکی ، یکی برای همه وارد صحنه مبارزه شدند و با طلسم دو تا از شنل پوشان نقش بر زمین شدند
تعداد شنل پوشان تقریبا نصف شده بود
بیل و هلگا به دنبال تانکیان و دو شنل پوش دیگه که در حال فرار بودند رفتند
استرجس و رونان با سه تای دیگه می جنگیدن
از اون طرف دو تا از شنل پوش ها به سمت مریدانوس و سارا می رفتند که روی زمین بیهوش بودند
دو شنل پوش به بالای سر مریدانوس و سارا رسیدن و چوب دستی های خودشون رو به سمت اون ها گرفتن
آماده اجرای طلسم بودند که یک نفر از فاصله پنج متری شیرجه زد جلوی دو تا شنل پوش که طلسم کروشیو رو اجرا کرده بودن
در همون لحظه سارا و مریدانوس هم که خودشون رو به بیهوشی زده بودند دو طلسم اکسپلیارموس رو اجرا کرده بودند
همه طلسم ها این وسط خورد به مایکل و افتاد روی زمین
همه اعم از کارآگاهان و شنل پوشان :
رونان و استرجس که شنل پوشان رو شکست داده بودند به صحنه رسیدن و با کمک سارا و مریدانوس دو تا شنل پوش دیگه رو هم سقط کردن
باز دوباره همه بالای سر مایکل جمع شدن
سارا : ما ... ما نمی خواستیم و میزنه زیر گریه
مریدانوس هم یواشکی داره میخنده
استرجس : دو تا طلسم کروشیو ... دو تا اکسپلیارموس ... در یک لحظه ... اوه اوه ... باید با کاردک جمعش کنیم
مریدانوس : الکی خودش رو انداخت وسط ... داشتیم کارمون رو می کردیم
رونان : شاید داره مثل دفعه قبلی مسخره بازی در میاره
میریدانوس : صد در صد
سارا : هووووم ... مایکل !!!
همه به مایکل نزدیک تر میشن و سعی میکنن به هر شکل ممکن به هوش بیارنش ...
استرجس موهاش رو می کشه ، رونان با سم هاش میکوبه روی دست مایکل ، مریدانوس و سارا هم قلقلکش میدن
یک دفعه مایکل شروع میکنه به کف بالا آوردن
سارا : ای وای ... بدترش کردیم
همه : استرجس مایکل رو میندازه روی پشت رونان ... رونان هم به سریع ترین شکل ممکن به سمت سنت مانگو حرکت می کنه
هلگا و بیل با تانکیان از راه می رسن
هلگا : گرفتیمش!
استرجس : مایکل آسیب دید ، رونان بردش سنت مانگو
مریدانوس : آسیب چیه ... مطمئنم ناقص شد
بیل : من میرم سنت مانگو دیدنش شما هم تانکیان رو ببرین و دو ساعتی بالای سرش بمونید که این یکی تقلبی نباشه
در این لحظه مایک لوری از راه میرسه
مایک : من اومدم ... کو؟ ... شنل پوش ها کجان
همه : دیر تر می اومدی
مایک : ای بابا چرا همه رو نفله کردین ... یکی هم واسه من نگه می داشتین
بیل : تو با اینا تانکیان رو ببر
سارا : شنل پوش ها چی میشن؟ ... بزاریم روی زمین بمونن؟
بیل : آره ... شب آشغالی میاد جمعشون میکنه
نخود نخود هر که رفت دنبال کار خود