هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




مجله شايعه سازي!
پیام زده شده در: ۱۹:۳۴ شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۵
#1
اخبار اسموتی:

کار به مدیر انجمن هم کشید!!!

طبق خبری که هم اکنون توسط مارولو گانت، خبرنگار ما به دستمان رسیده، دیشب هوکی، اجنه خانگی و مشهور و اسموتر زیر دست سرژی جون، با دادن زیر میزی به ریمس لوپین، نگهبان شیف دیشب فروم مخفی مدیران، تونست به نوعی ایشون رو بپیچونه و وارد فروم مدیران بشه. ایشون بعد از ورود به این فروم به سمت اتاق خواب پروفسور کوییرل حمله ور شدند و ایشون را از خواب بیدار ساختند و مشغول اسموت ایشان شدند. گفتنیست که کوییرل جان کچل تازه به پزشک جهت کاشت مو مراجعه کرده بود که متاسفانه هوکی، همین یه ذره مو جدید ایشان رو هم صافیدن.

کوییرل اسموت گشته:

تصویر کوچک شده









این سومین حمله پیاپی به سومین نفر از مدیریت جادوگران است. به همین جهت مارولو گانت مصاحبه بسیار کوتاهی با وزیر مردمی کردند، که با هم می خوانیم:
گانت: جناب وزیر، نظر شما در مورد این اسموتر ها چیست؟
وزیر: مردم ما باید بدانند که من بیدی نیستم که با این اسموترها برقصم، من دولت تعیین کردم و همچنان می کنم......
.من تو دهن این رژیم منحوس اسموت می زنم..من دهن این رژیم رو...( سانسور گشت، ستاد مرکزی آسلام)


خبر به طور کل تکذیب شد.


ویرایش شده توسط مایک لوری در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۱۶ ۲۱:۱۵:۳۴

[img]http://www.filelodge.com/files/room24/643657/ImageUTYU.GIF[/im


اعضــــاي محفل!........از جلو نظام!
پیام زده شده در: ۲۲:۰۵ جمعه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۵
#2
چوچانگ گرامی:
از آنجا که عدم صمیمیت با وزارت و کارایی دامبلدور جزو اشکالات نمایشنامه من بودن، من جای شخصیت دامبلدور، شخصیت صمیمی با وزارت و محفلی کینگزلی شکلبوت رو انتخاب کردم و جایگزین دامبلدور کردم. پس نمایشنامه من فقط تغییر روی یک کاراکتر داشت، اما فکر می کنم با این کاراکتر دیگه چندان اشکالی نباشه.



کینگزلی شکلبوت، یک سری اسناد محرمانه رو به کارمندان وزارت سحر و جادو واگذار کرد تا تنها به مدت یک شب از این اسناد در سازمان اسناد نگهداری شود. این اسناد که گویا مدارک و توضیحات
مهمی در مورد گروه مرگخواران بود، در بسته های ویژه با چندین قفل جادویی در سازمان اسرار در کشوهای مخصوص قرار دادند، و آقایان استرجس پادمور، بیل ویزلی و مایک لوری رو به عنوان
مامورین محافظ این اسناد منصوب کردند.

همان شب،ساعت 23:00
وزات در سکوت عمیقی فرو رفته بود.. همه چراغ های وزارت خاموش بودند...غیر از سازمان اسرار...
مایک لوری در سازمان اسرار در حالی که روی صندلی ای نشسته بود و قهوه در فنجان می ریخت: پرسید قهوه میل داری بیل؟
بیل که کمی نگران به نظر می رسد و در فکر فرو رفته بود جواب داد: نه مرسی...
لوری: تو چطور استرجس؟
استرجس با خوشحالی جواب داد:
بله ممنون میشم...
لوری یک فنجان قهوه ریخت و به استرجس داد و خود مشغول خوردن قهوه اش شد....
برق وزارت رفت...
بیل: وای چه خبر شده...
استرجس: هیچی نیست..مثل اینکه برق رفته...
لوری: شما جایی رو می بینید...
بیل: لوموس...
ناگهان با نور آبی رنگی محیط و جمع آنها تا حدودی روشن شد..لوری پرسید: خب مگه برق وزارت جادویی نیست..پس چرا قطع شد...
بیل: نمی خواین بگید که کار یه نفر بوده...
استرجس با تاسف گفت: چرا، اتفاقا کار یک مرگخوار بوده....
مو بر اندام بیل ویزلی سیخ شد و شروع به لرزیدن کرد....
لوری: یعنی برای اسناد اومدن..آخه چه جوری فهمیدن..
بیل با ترس بیشتر گفت: معلومه..اونا..اونا کلی جاسوس دارن...
استرجس: شکلبوت گفت اگه با چیز مشکوکی مواجه شدیم فورا محدوده کشوی اسناد رو گشت بزنیم و اگه مشکوک تر شد اخگر نورانی به آسمان بفرستیم...پاشید..زوپس به همراتون...
هر سه بلند شدن تا برن گشت بزنند که در آن تاریکی مطلق صدایی گفت:
نیازی نیست..من اینجائم...
بیل و استرجس به زمین خوردن..گویا که یکی دائما پاهایشان رو اینور و اون ور می کشد...
اما مایک لوری فورا رو زمین غلطی زد و چوبدستی استرجس رو برداشت و در حالی که دو چوبدستی به دستانش داشت فریاد زد: لوموس مکسیماۀ
نور چوبدستی ها زیاد شد و لوری چوبدستی را چرخاند و توانست صورت سرد و بی روح مونتاگ، مرگخوار معروف و تحت تعقیب رو ببیند..
مونتاگ فورا چوبدستی کشید و فریاد زد: استاپفی....
لوری عقب عقب رفت و با یک چرخش چوبدستی به شکل نشان المپیک و زمزمه کلمه ای ، افسون مونتاگ رو برگرداند...
افسون با مونتاگ اصابت کرد و او را بی حال رو زمین انداخت...لوری به سمتش رفت و نور چوبدستی ها رو به جلوی صورتش برد و گفت: یا الله حرف بزن..از طرف کی آمدی؟
مونتاگ: نمی گم م م ...
لوری: باشه......... و چوبدستی را چرخاند و فریاد زد: براکیوم ایمنو....استخوان دست مونتاگ آب شد....و او از شدت درد فریاد می کشید و ناله میکرد...
لوری گفت: چی شد..حالا میگی یا اینکه بازم می خوای.......
مونتاگ: باشه..باشه..من ...من از طرف لرد اومدم م ...اگر تا دو ساعت دیگه اسناد رو به لرد نرسونم به وزارت حمله می نه..لرد می دونه که شماها فقط نگهبانید....
لوری گفت: بسیار خب...استرجس شما ایشون رو ببر... بیل شما خیلی زود با پودر پرواز اسناد رو ببر پیش شکلبوت...من هم یاهات میام..استرجس بعد از بردن ایشون با دفتر کارآگاهان منتظر سایر کارآگاهان باش....من هم باهاشون میام...
بیل و مایک اسناد را از کشو بیرون آوردند و به سمت شومینه رفتند و با پودر پرواز آنجا را به مقصد خانه شکلبوت ترک کردند...
استرجس هم مونتاگ رو بست و به دفتر کارآگاهان و بازداشتگاه آن برد.


و بدین صورت این سه مامور توانستند مدارک را از دست لرد نجات بدن و به کینگزلی برسونند. لرد هم از طریق نگهبان های جاسوس خود در وزارت از انتقال مدارک خبردار شد و گفتند اینقدر
خشمگین شد و زد پیتر پتی گرو رو له کرد.( زورش به شکلبوت می رسید اما دامبل هم چون با شکلبوت بود، ترسید،پیتر رو زد.)


ببین عزیز شما به بخش اول حرف من اصلا توجه نکردی گفتم شبیه فیلمهای ماگلی شده یعنی باید سبک جادوگری بکنیش! مثلا نشان المپیک چه ربطی به جادوگر داره؟؟

در ضمن گویا یادم رفته بوده بگم کل نمایشنامه دیالوگ بود و فضاسازی هم توش پیدا نکردم!

پ.ن. شخصیتی رو عوض کردن باعث تغییر رای نمیشه یه محفلی باید همیشه سوژه های جدید داشته باشه و دوباره بنویسه


ویرایش شده توسط چو چانگ در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۱۵ ۲۲:۴۲:۱۸

[img]http://www.filelodge.com/files/room24/643657/ImageUTYU.GIF[/im


مجله شايعه سازي!
پیام زده شده در: ۲۱:۲۴ جمعه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۵
#3
اخبار اسموتی

عله هم اسموت شد.

طبق وعده ای که سرژ تانکیان سردسته اسموتر ها بعد از اسموت کرام، داده بود، عله وب مستر کل را هم اسموت کرد. به گزارش مونتاگ، خبرنگار شایعه ساز ما، سرژ دیشب طی یک حمله انتحاری به انجمن مدیران به دفتر عله هجوم برده و از ته ایشون رو اسموت کرده و این در حالیست که هیچ مدیر دیگه ای از ورود سرژ به این فروم مخفی با خبر نشده است.
( عجب موجودیه این سرژ)

عله:
تصویر کوچک شده


کرام:

تصویر کوچک شده


خبر، به طور کل و از بیخ تکذیب گشت.


[img]http://www.filelodge.com/files/room24/643657/ImageUTYU.GIF[/im


گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۵:۵۶ جمعه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۵
#4
سلام به مجمع مدیران


سوالی داشتم:

من قصد دارم با یکی از مدیران انجمن یا حداقلش با یکی از ناظران ارشد مصاحبه ای انجام بدم. برای اینکه مصاحبه را در سایت قرار بدم باید برای بخش مقالات بفرستم یا اخبار؟

با تشکر
مایک لوری


[img]http://www.filelodge.com/files/room24/643657/ImageUTYU.GIF[/im


شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۰۲ جمعه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۵
#5
گزارش:

ای برادران، ای مدیران:

لطفا کمی دقت کنید، ما در ایفای نقش سایت دو نفر در یک نقش داریم.

تئودورنات

تئودورنات

یک مشکل ضایع می باشد. لطفا یه جوری حلش کنید.

با تشکر

بله دیدم ممنون.از این اشتباهات پیش میاد و متاسفانه نمیشه هیچ کدوم رو خارج کرد چون هر دو فعال بودن.عجیبه که ناظر اسلایترین متوجه این موضوع نشده چون هر دو عضو یه گروه با یه شخصیت هستن.فعلا باید صبر کنیم تا یکی از این دو شخصیت به قانون ایفای نقش توجه نکنه تا بتونیم خارجش کنیم.

کوییرل جان. من گزارش و روند فعالیت هر دو را هر هفته برات پی ام می کنم. تا کمکی کرده باشم.

ممنون
مایک لوری


ویرایش شده توسط مایک لوری در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۱۵ ۱۲:۳۳:۱۲

[img]http://www.filelodge.com/files/room24/643657/ImageUTYU.GIF[/im


اعضــــاي محفل!........از جلو نظام!
پیام زده شده در: ۲۰:۴۸ پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۵
#6
آلبوس دامبلدور، یک سری اسناد محرمانه رو به کارمندان وزارت سحر و جادو واگذار کرد تا تنها به مدت یک شب از این اسناد در سازمان اسناد نگهداری شود. این اسناد که گویا مدارک و توضیحات
مهمی در مورد گروه مرگخواران بود، در بسته های ویژه با چندین قفل جادویی در سازمان اسرار در کشوهای مخصوص قرار دادند، و آقایان استرجس پادمور، بیل ویزلی و مایک لوری رو به عنوان
مامورین محافظ این اسناد منصوب کردند.

همان شب،ساعت 23:00
وزات در سکوت عمیقی فرو رفته بود.. همه چراغ های وزارت خاموش بودند...غیر از سازمان اسرار...
مایک لوری در سازمان اسرار در حالی که روی صندلی ای نشسته بود و قهوه در فنجان می ریخت: پرسید قهوه میل داری بیل؟
بیل که کمی نگران به نظر می رسد و در فکر فرو رفته بود جواب داد: نه مرسی...
لوری: تو چطور استرجس؟
استرجس با خوشحالی جواب داد:
بله ممنون میشم...
لوری یک فنجان قهوه ریخت و به استرجس داد و خود مشغول خوردن قهوه اش شد....
برق وزارت رفت...
بیل: وای چه خبر شده...
استرجس: هیچی نیست..مثل اینکه برق رفته...
لوری: شما جایی رو می بینید...
بیل: لوموس...
ناگهان با نور آبی رنگی محیط و جمع آنها تا حدودی روشن شد..لوری پرسید: خب مگه برق وزارت جادویی نیست..پس چرا قطع شد...
بیل: نمی خواین بگید که کار یه نفر بوده...
استرجس با تاسف گفت: چرا، اتفاقا کار یک مرگخوار بوده....
مو بر اندام بیل ویزلی سیخ شد و شروع به لرزیدن کرد....
لوری: یعنی برای اسناد اومدن..آخه چه جوری فهمیدن..
بیل با ترس بیشتر گفت: معلومه..اونا..اونا کلی جاسوس دارن...
استرجس: دامبلدور گفت اگه با چیز مشکوکی مواجه شدیم فورا محدوده کشوی اسناد رو گشت بزنیم و اگه مشکوک تر شد اخگر نورانی به آسمان بفرستیم...پاشید..زوپس به همراتون...
هر سه بلند شدن تا برن گشت بزنند که در آن تاریکی مطلق صدایی گفت:
نیازی نیست..من اینجائم...
بیل و استرجس به زمین خوردن..گویا که یکی دائما پاهایشان رو اینور و اون ور می کشد...
اما مایک لوری فورا رو زمین غلطی زد و چوبدستی استرجس رو برداشت و در حالی که دو چوبدستی به دستانش داشت فریاد زد: لوموس مکسیماۀ
نور چوبدستی ها زیاد شد و لوری چوبدستی را چرخاند و توانست صورت سرد و بی روح مونتاگ، مرگخوار معروف و تحت تعقیب رو ببیند..
مونتاگ فورا چوبدستی کشید و فریاد زد: استاپفی....
لوری عقب عقب رفت و با یک چرخش چوبدستی به شکل نشان المپیک و زمزمه کلمه ای ، افسون مونتاگ رو برگرداند...
افسون با مونتاگ اصابت کرد و او را بی حال رو زمین انداخت...لوری به سمتش رفت و نور چوبدستی ها رو به جلوی صورتش برد و گفت: یا الله حرف بزن..از طرف کی آمدی؟
مونتاگ: نمی گم م م ...
لوری: باشه......... و چوبدستی را چرخاند و فریاد زد: براکیوم ایمنو....استخوان دست مونتاگ آب شد....و او از شدت درد فریاد می کشید و ناله میکرد...
لوری گفت: چی شد..حالا میگی یا اینکه بازم می خوای.......
مونتاگ: باشه..باشه..من ...من از طرف لرد اومدم م ...اگر تا دو ساعت دیگه اسناد رو به لرد نرسونم به وزارت حمله می نه..لرد می دونه که شماها فقط نگهبانید....
لوری گفت: بسیار خب...استرجس شما ایشون رو ببر... بیل شما خیلی زود با پودر پرواز اسناد رو ببر پیش دامبلدور...من هم یاهات میام..استرجس بعد از بردن ایشون با دفتر کارآگاهان منتظر سایر کارآگاهان باش....من هم باهاشون میام...
بیل و مایک اسناد را از کشو بیرون آوردند و به سمت شومینه رفتند و با پودر پرواز آنجا را به مقصد دفتر دامبلدور ترک کردند...
استرجس هم مونتاگ رو بست و به دفتر کارآگاهان و بازداشتگاه آن برد.


و بدین صورت این سه مامور توانستند مدارک را از دست لرد نجات بدن و به دامبلدور برسونند. لرد هم از طریق نگهبان های جاسوس خود در وزارت از انتقال مدارک خبردار شد و گفتند اینقدر
خشمگین شد و زد پیتر پتی گرو رو له کرد.( چون زورش به دامبل نرسید،پیتر رو زد.)

هوم...بیشتر شبیه فیلمهای ماگلی بود تا جادوگری! فکر نکنم کار کاراگاه ها هم حفاظت باشه دامبلدور میتونهخ جای امنتری پیدا کنه! در ضمن لازم نیست ژانگولر بازی در مورد خودتون دربیارید!

تایید نشد!


خب دوشیزه مکرمه، چوچانگ:
شما دلایل قابل قبول و واضحی برای تائید نکردن من اعلام نکرده اید.حالا دامبلدور ترجیح داده در سازمان اسرار اون اسناد رو نگهداری کنه، دامبله دیگه هر کاری ازش بر میاد. و کارآگاهانی که من در داستان وارد کردم همه محفلی اند، بیل و استرجس عضو محفل اند پس مورد اعتماد دامبلدور و مایک هم مفلی نیست اما طرف دامبلدور که هست. پس دامبلدور با توجه به اعتماد به این افراد اسناد رو در اونجا نگهداری کرد.


دامبلدور هرکاری ازش برنمیاد اگه میومد الان ولدمورتی وجود نداشت! حالا به این موارد بزرگتر هم فکر نکنیم دامبدلور زیاد با وزارت رابطه صمیمانه ای نداره که تو تالار اسرار نگهداری کنه! دو دلیل برای عضو نشدن شما کافیه!


ویرایش شده توسط چو چانگ در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۱۵ ۸:۵۹:۲۸
ویرایش شده توسط مایک لوری در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۱۵ ۱۱:۱۹:۵۸
ویرایش شده توسط چو چانگ در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۱۵ ۲۰:۵۳:۱۷

[img]http://www.filelodge.com/files/room24/643657/ImageUTYU.GIF[/im


شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۰۶ چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۵
#7
خب خب..
سلام به مجمع مدیران انجمن.
خوبید بروبچز.
خب بگذریم.
من بدم نمیاد کنار همین پستام تو قسمت دسته بندی کاربران و گروه ها ضمن:
کاربران عضو
ایفای نقش

بین این دو کلمه خوشگل پشنگ یه کلمه دیگه هم بیاد. و من دوست دارم اون کلمه:
""" اسلیترین"""
باشه...
پس گرفتید منظورمو دیگه؟
یعنی منو بفرستید به گروه اسلیترین. چون می بینم که آماتورهای این گروه دارن رنک میگیرن ما موندیم بی کلاه.
( کلاه وزارت قشنگتره...)
در کل می خوام اسلیترین رو با رول های خودم منفجر کنم..

مایک عزیز فکر کنم لازم باشه دوباره قوانین ایفای نقش رو بخونی.فقط درصورتی میتونی گروهت رو عوض کنی که کمتر ازیک ماه از عضویتت گذشته باشه در غیر صورت امکان نداره مگر اینکه با یه شناسه جدید و یه شخصیت جدید خودتو معرفی کنی که فکر نکنم حاضر باشی از تعداد پستات بگزری.شما قبلا عضو گروه گریفیندور بودی و به درخواست خودت خارج شدی اگه بخوای میتونم ترو دوباره جزو این گروه قرار بدم.موفق باشی

گریفندور هم بدنیست، موافقم کوییرل جان. من رو به گریفیندور بفرست. ممنون.


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۱۴ ۱۱:۲۹:۴۲
ویرایش شده توسط مایک لوری در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۱۴ ۱۱:۴۲:۱۹

[img]http://www.filelodge.com/files/room24/643657/ImageUTYU.GIF[/im


گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۰:۳۸ چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۵
#8
گزارش

کاربر به شناسه: نانسی دیگوری

در تاپیک اسکله تفریحی در پست شماره 15
در خط نهم پست یک کلمه بسیار زشت و غیر قابل بخشش به کار بردن. در آخر خط نهم.
لطفا هر چه سریعتر نسبت به ادیت نمایشنامه و آن کلمه اقدام فرمائید.

با تشکر
اقدام شد با تشکر کرام

متشکرم پویان جان.

خواهش لوری جان


ویرایش شده توسط کرام در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۱۳ ۲۱:۲۷:۳۳
ویرایش شده توسط مایک لوری در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۱۳ ۲۱:۳۲:۵۰
ویرایش شده توسط کرام در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۱۳ ۲۱:۳۶:۱۰

[img]http://www.filelodge.com/files/room24/643657/ImageUTYU.GIF[/im


بهترين ايده(زننده بهترين تاپيك)
پیام زده شده در: ۱۷:۰۵ چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۵
#9
خب خب..

بهترین تاپیک و زننده اش..

زیاد دشوار نیست..یه چیز واضحیه:

قلعه فرانکشتاین
زننده: نارسیسا بلک
در فروم امپراطوری تاریکی

زیرا:

رول های این تاپیک بسیار جالب و به سبک مورد علاقه من بود، من از اون رول هایی که کاربرانی مثل آنیتا دامبل یا بلیز یا پیتر جون یا خود نارسیسا می زدن لذت می بردم. هر چند که خودم تا به حال رولی توش نزدم اما از مطالعه رول های آن لذت می بردم.


[img]http://www.filelodge.com/files/room24/643657/ImageUTYU.GIF[/im


بهترين نويسنده در بحثهاي هري پاتري(غير رول پليينگ)
پیام زده شده در: ۱۵:۱۳ چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۵
#10
خب خب..

خودتون رو نکشید..
دیگه معلومه کیه...:::

بلیز زابینی

دست بزنید براش:



خب حالا دلایل:
هورکراکس ها رو بخونید.شما برای یافتن دلیل می تونید به تاپیک هایی واقع در انجمن های تالار اصلی و اسرار مراجعه کنید و ببینید، چنان جواب هایی به دیگران در این تاپیک ها میدن که ملت ساحره موندن چی بگن. مثلا همین تاپیک هورکراکس ها در پست 49 با یه جواب درست و قانع کننده بقیه رو به توهم برده.


[img]http://www.filelodge.com/files/room24/643657/ImageUTYU.GIF[/im






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.