هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: R.A.B.: این شخص کیست؟
پیام زده شده در: ۲:۱۲ پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۵
#1
نقل قول:
کلا اینکه به نظر من این موضوع خیلی غیر منطقیه که نامه برای خود دامبلدور باشه . چون دامبلدور اصلا فرصت نوشتن این نامه رو نداشته . وقتی هم که از بالای برج افتاده پایین نه چوبدستی داشته نه چیزی حالا مداد خودکار از کجا میاره رو دیگه من نمیدونم .


خو ب مثل اینکه اشتباهی پیش اومده من که هیچ وقت نگفتم که اون نامه کذایی رو دامبلدور نوشته . چون واسه من هیچ توهومی وجود نداره که دامبلدور زندهاس و قبلنم دلایلم رو گفتم و روشون تاکید دارم و با کسایی که اعتقاد دارن دامبی زندس هیچ بحثی ندارم چون این افراد چنان دلایلی میارن که اگه خود جی کی هم تو کتاب 7 میخواست دامبلدور زنده کنه نمیتونست یه همچین استلالایی رو علم کنه (با احترام به همه کسایی که فکر میکنن دامبلدور زندس (ولی اشتباه میکنن) )

نقل قول:
من نگفتم که ریگلوس یا کلا ر.آ.ب قدرتش از دامبلدور بیشتره . هنوزم میگم که دامبلدور قوی ترین جادوگر بوده . اما شاید شخصیت ر.آ.ب اطلاعاتی داشته که دامبلدور نداشته .


وجه تمایز قدرت ریگلوس و دامبلدور جادوی سیاه یعنی ریگلوس برای اینکه به جاودانه ساز برسه یا باید یکی باشه مثل دامبلدور (که عمرا نیست) یا اینکه تو جادوی سیاه تبهور داشته باشه خوب حال میرسیم با اینکه اصلا ریگلوس با جادوی سیاه میونه خوبی داشته یا نه ؟

نقل قول:
نمیدونم شاید ریگلوس ذاتا آدم بدی نبوده . حتی خود سیریوسم گفت که وقتی که برادرش فهمید که ولدمورت از او میخواهد چه کارایی کند ترسید و خواست از ارتش سیاه بیرون بیاد .


خوب کاملا مشخصه که چه کارایی با جادوی سیاه میشه کرد قتل جنایت اذیت و ازار مردم فکر کنم ریگلوس وقتی داشت مرگخوار می شد پی این چیزا رو به تنش مالید کلا کسی که به طر ف جادوی سیاه کشیده میشه نباید از این مسئل ترسی داتشته باشه مگر اینکه با جادوی سیاه خوب آشنا نباشه و تو گروه مرگخوارها با جادوی سیاه واقعی روبرو بشه و بترسه و به قول شما فرار کنه !! خوب اینجا یه اتفاقی میفته ریگلوس نسبت به دامبلدور برتری که پیدا نمیکنه هیچ خیلیم نا چیز به نظر میاد حال این وسط یه سئوال به وجود میاد پس این ریگلوس شما چه طور تونست کاری رو انجام بده که دامبلدور نتونست ایا با ابن تفاسیر این حرف منطقیه ؟
یه چیز دیگه RAB واقعی داره به نوعی خودشو قربانی میکنه تا شاید حریف ولدمورت در اینده بتونه شکستش بده
قبول کن که ریگلوس انگیزه کافی رو نداره که RAB باشه .چرا باید خودشو فدا کنه تا ولدمورت در ایندهای که احتمالا اون توش نیست از بین بره چون کشوندتش به کار خلاف ؟

نقل قول:
این دیگه یه چیز مشخصیه که اون شخص باید از نزدیکان ولدمورت باشه یا خیلی راجع به زندگی او بدونه . فکر نمیکنم کسی باشه که در این موضوع شک داشته باشه .

من فکر کردم هنوز واسه بعضی ها مشخص نیست اگر انقدر مشخصه چرا اسم ریگلوسی میاد وسط که هیچ شناختی از تام ریدل نداره این که تو گروه مرگخوار بوده که نشد شناخت اگه اینطوریه مالفوی ولدموررتو از همه بیشتر میشناسه !!!
منظور من از شناخت نزدیک یه نفر مثل دامبلدور بود شایدم اسلاگهورن البته منظورم این نیست که اسلاهورن RAB (عمرا با اون شکمش) منظورم کسیه که شناخت کامل و کافی از ولدمورت داره شاید دامبلدور یه اشنایی نزدیک داشته که با هاش در تام ریدل حرف زده شایدم کسای دیگه ایی باشن که در مورد ولدمورت اطلاعات داشته باشن (البته منظورم این نیست که دامبلدور به کسی در مورد هوروکراسها حرفی زده باشه چون طبق کتاب فکر میکرد فقط خودشو هری هستن که از راز ولدمورت خبر دارن )



Re: R.A.B.: این شخص کیست؟
پیام زده شده در: ۲۱:۰۴ چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۵
#2
بیلز جان فرض بگیریم حرفای شما قبول!
ولی شما میدوونی که ریگلیوس بردار کوچیک سیریوس بوده و با توجه به سن و سالش که حداکثر بین 25-30 بوده فکر نمیکنم یه ادم به این سن و سال به اندازه دامبلدور بزرگ تجربه داشته باشه . دامبلدور که دامبلدور بود اونجوری شد دیگه وای به حال این آقا !!!!
در ضمن ما هیچ جا نشنیدیم برادر سیریوس قدرت خاصی داشته !؟

حالا یه فرض دیگه رو بگیریم بردار سیریوس داخل جادوی سیاه از دامبلدور ماهرتر بوده و توانسته بوسیله این جادوها از غار فرار کنه !!
حالا یه همچین آدمی که انقدر روی جادوی سیاه تبهور داره و جزء مرگخوارها هست و اگر اینجور باشه احتملا نور چشمی ولدمورت هم هست چرا باید و لگد بزنه به بخت خودش ؟!
و یادتوون باشه دامبلدور چه راهی و طی کرد و کل زندگی ولدمورت رو زیر رو کرد تا تونست به راز ولدمورت پی ببره !!!
در ضمن دامبلدور شاهد حرکت رو به رشد ولدمورت بود دواقعه باید بگیم که اونو خوب میشناخت و واسه همین تونست به راز ولدمورت پی ببره و بخاطر همین مسئله من فکر میکنم RAB هم یه نفر مثل دامبلدور هست که از نزدیک با ولدمورت در ارتباط بوده !


ویرایش شده توسط من یعنی خودم در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۲۷ ۲۱:۱۱:۱۲


Re: نظر سنجي براي انتخاب بهترين كتاب هري پاتر (همراه با جايزه)
پیام زده شده در: ۱:۵۱ دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۸۵
#3
کتاب سوم 3 به نظر من فوق العاده بود
به نظر من این کتاب از نظر معمایی قابل قیاس با کتابهای اگاتا کریستی بودشایدم در نوع خودش بشه گفت بیشتر . سیروس بلکی که تو کتاب اول ما فقط یکبار اسمشو شنیده بودیم تبدیل میشه به مرموزترین و اصلی ترین شخصیت این کتاب و کتابهای بعدی
انقدر ما نو این کتاب غافلگیر میشیم که هر چقدرش که بخوام بنویسم بازم می دونم یه چیزی جا میوفته ولی با این وجود به تعدادیشون اشاره میکنم :
باد شدن تقریبا ناخواسته عمه مارتا و ترس و دلهوره اخراج شدن هری از هاگوارتز !!!
نقش غارتگر که در نهایت معلوم میشه مال پدر هری و دوستانشه
گرگینه بودن لوپین
جونورنما بودن پدر هری و دوستانش
فهمیدن دلیل واقعی تنفر اسنیپ از پدر هری (زمانی که نجاتش داد )
گربه عجیب و باهوش هرمیون
تغییرات ظاهری موش رون که خیلی به چشم نمیاد و در نهایت میشه از عوامل مهمی که پیتر رو لو میدن !
مشخص شدن وضعیت بید کتک زن مرموز که همیشه واسه ما سئوال بود این بید تو مدرسه چیکار میکنه و اینکه اساسا کارش چی بوده !
پیشرفت جادویی هری و اشنایی اون با چو هم از این کتاب شروع شد و نشون از بلوغ شخصیتی هری میداد
زنده بودن پیتر پتی گرو یی که همه اونو یه قهرمان می دونستن که در نهایت در کمال ناباوری میبینیم که زندس و علاوه بر اینکه یه قهرمان نیست بلکه یه خیانتکار اونم به بد ترین شکلی که بشه تصورش کرد
پیشگویی که ما همه میشونیم و بهش توجه نمیکنیم چرا ؟! چون از ذهن تریلانی بیرون امده و در کمال نا باوری میبینیم که درست از اب در میاد و همینطور معمای زنده گذاشتن پیتر به دست هری که هنوز منتظر ببینیم پیتر قرار واسه هری چیکار کنه که دامبلدور به هر میگه یه روز از کاری که کردی خوشحال میشی !؟
بازم بگم اینا دنیایی از هیجان و پیچیدگی بودن که تو کتب 3 مارو مجذوب و میخکوب میکردن
بازم هست هرمیون مرموز هرمیونی که به طور عجیب همه جا دیده میشد و مشخص شدن راز گردنبندش
درگیی شدن هری با چندین دیمنتو ر و نجات جونش توسط پدرش که در نهایت میفهمیم خودش بوده و در آخر نجات سیروس که من شخصا هیچ امیدی به نجاتش نداستم که یکدفعه دامبلدور میاد و میگه دوشیزه گرنجر 3 دور کافیه !!!
در اوایل کتاب سیروس بلک یه قاتل فراری و بدترین دوشمن هری معرفی میشه ولی در اواخر کتاب تبدیل میشه به بهترین دوست و حامی هری که در نهایتم میشه پدر خونده هری(مشکل هاگزمید حل میشه )
اگه طولانی شد ببخشید ولی هیفم اومد که بعضیاشو نگم چون از خواندن تک تک این موارد و موضوعها لذت بردم



Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۳۶ دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۵
#4
نام : ابرفورث
نام خانوادگی: دامبلدور
جنس: مرد
رنگ چشم: آبی روشن
گروه : گریفیندور
مو : بلند ،سفید و خاکستری
ظاهر کلی : قد بلند وچهار شونه بسیار شبیه برادر بزرگم آلبوس هستم
کویدیچ : اولین دروازبانی که در هاگوارتز کاپتان شد
چوب جادو : دارای موی تک شاخ و چوب درخت خاس 35 سانت هم طول داره محکم و در عین حال انعطاف پذیر هست
علاقه ها: طلسم های باستانی و جادوی سیاه وهمچنین شناخت مردم
جانورنما:به شکل یه شاهین در میام که 3 برابر شاهیهای معمولیه
توانمندی : من اختراع کننده ضد طلسمهای جادوی سیاه و متخصص طلسمهای باستانیام که با ترکیب این طلسمها تونستم طلسمهای کاراتر و قدرتمند تری بوجود بیآوردم ( یه چیزی تو مایه های اسنیپ )



من ابرفورث دامبلدور هستم کسی که عاشق طلسم های جدید و قدرتمند بود .بعد از فارغ تحصیلی از هاگوارتز سالها در تنهایی روی جادوها و طلسمهای مختلف کار کردم و اونها رو روی حیوانات امتحان میکردم و لی از بین اونها فقط جادو های سیاه و طلسمهای باستانی بودن که حس قدرت طلبی منو ارضا می کردن
تا اینکه با لرد سیاه آشنا و اون منو تحت تاثیر قرار داد به نحوی که من تمام تجربیاتم در اختیار اون گذاشتم و شاهد این بودم که هروز پیشرفت میکرد .در همین بین بود که آلبوس به سراغ من اومد ومنو از این کار منع کرد و موقعیی که با مخالفت شدید من روبرم شد منو تردد کرد و از خودش روند ولی من از اینکه با ینفر هم سطح و خودم در ارتباط بودم خوشحال بودم و لذت می بردم تا اینکه اون منو به عضویت مرگخوران دراورد اول خیلی خوب بود چندتا موجود خبیس و جندتا غول رو از بین بردیم ولی خیلی زود وضع فرق کرد و به نیت واقعییه ولدمورت پی بردم و خواستم از گروه خارج بشم نتیجش از دست دادن یکی از گوشام وفرار من از مقرر مرگخوارها بود
الان سالهاست که در خفا زندگی میکنم و بعد از سالها توانستم به راز جاودانگی ولدمورت پی ببرم همینطور میدونستم که ولدمورت توی طلسمهای باستانی خیلی قوی نیست به همین دلیل روی طلسمهای باستانی کار کردم و اونها رو بست دادم و و ضد طلسمهای قدرتمندی برای مقابله با جادوی سیاه اختراع کردم که بوسیله اونها تونسم چندتا از جان پیچهای اونو نابود کنم و حالا قصد دارم تجروباتمو در زمان لازم که دور هم نیست در اختیار تنها رقیب لردسیاه یعنی هری پاتر قرار بدم تا به این وسیله بتونم انتقام خودم و برادرم رو بگیرم


------------------------------------------------
این شخصیت قبلا گرفته شده

بله میدونم عزیز ولی طبق قوانین اگر یک ماه صاحبش به سایت نیاد
نقش به کسی دیگه یی داده میشه و الویت با کسیه که تو لیست انتظار یعنی من و مدیر اون قسمت این موضوع رو تایید کرد و گفت خودمو اینجا معرفی کنم

دوست من با توجه به این که نفر قبلی هنوز مدت یک ماه از نیومدنش به سایت نگزشته بود من شما رو تائید نکردم وگر منم واقفم که بعد از یک ماه تاخیر شخصیت از شخصی گرفته و به دیگری واگزار میشه

------------------------------------------------

دوست عزیز همونطور که خودت میدونی طبق قوانین هر کسی که نقشی رو میگیره باید با همون شناسه فعالیت داشته باشه و من توی اعضاء گشتم کسایی که با این شناسه هستن بیش از یک ماه که فعالیت نمیکنن که من لینک پرفایهاشونو این پایین میزارم
قابل ذکر که این موضوع توی لیست انتظار تایید شده !!!


http://www.jadoogaran.org/modules/profile/userinfo.php?uid=8122
http://www.jadoogaran.org/modules/profile/userinfo.php?uid=15670دوست من این شناسه از بیست و هشتم اسفند وارد سایت نشده و تا بیست و هشت فروردین وقت داره پس من نمیتونم این شخصیت رو به شما بدم ولی خیلی خوشحال میشم یا با یک شناسه ی دیگه خودت رو معرفی کنی یا یکم وایستی تا اگه آبر قبلی نیومد این شخصیت رو به تو بدیم


http://www.jadoogaran.org/modules/profile/userinfo.php?uid=3817


ویرایش شده توسط من یعنی خودم در تاریخ ۱۳۸۵/۱/۱۵ ۱۴:۴۲:۲۹
ویرایش شده توسط کریچر در تاریخ ۱۳۸۵/۱/۱۶ ۱۰:۵۷:۵۰


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۴:۵۶ یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۸۵
#5
نام : ابرفورث
نام خانوادگی: دامبلدور
جنس: مرد
رنگ چشم: آبی روشن
گروه : گریفیندور
مو : بلند ،سفید و خاکستری
ظاهر کلی : قد بلند وچهار شونه بسیار شبیه برادر بزرگم آلبوسه هستم
کویدیچ : اولین دروازبانی که در هاگوارتز کاپتان شد
چوب جادو : دارای موی تک شاخ و چوب درخت خاس 35 سانت هم طول داره محکم و در عین حال انعطاف پذیر هست
علاقه ها: طلسم های باستانی و جادوی سیاه وهمچنین شناخت مردم
جانورنما:به شکل یه شاهین در میام که 3 برابر شاهیهای معمولیه
توانمندی : من اختراع کننده ضد طلسمهای جادوی سیاه و متخصص طلسمهای باستانیام که با ترکیب این طلسمها تونستم طلسمهای کاراتر و قدرتمند تری بوجود بیآوردم ( یه چیزی تو مایه های اسنیپ )

من ابرفورث دامبلدور هستم کسی که عاشق طلسم های جدید و قدرتمند بود .بعد از فارغ تحصیلی از هاگوارتز سالها در تنهایی روی جادوها و طلسمهای مختلف کار کردم و اونها رو روی حیوانات امتحان میکردم و لی از بین اونها فقط جادو های سیاه و طلسمهای باستانی بودن که حس قدرت طلبی منو ارضا می کردن
تا اینکه با لرد سیاه آشنا و اون منو تحت تاثیر قرار داد به نحوی که من تمام تجربیاتم در اختیار اون گذاشتم و شاهد این بودم که هروز پیشرفت میکرد .در همین بین بود که آلبوس به سراغ من اومد ومنو از این کار منع کرد و موقعیی که با مخالفت شدید من روبرم شد منو تردد کرد و از خودش روند ولی من از اینکه با ینفر هم سطح و خودم در ارتباط بودم خوشحال بودم و لذت می بردم تا اینکه اون منو به عضویت مرگخوران دراورد اول خیلی خوب بود چندتا موجود خبیس و جندتا غول رو از بین بردیم ولی خیلی زود وضع فرق کرد و به نیت واقعییه ولدمورت پی بردم و خواستم از گروه خارج بشم نتیجش از دست دادن یکی از گوشام وفرار من از مقرر مرگخوارها بود
الان سالهاست که در خفا زندگی میکنم و بعد از سالها توانستم به راز جاودانگی ولدمورت پی ببرم همینطور میدونستم که ولدمورت توی طلسمهای باستانی خیلی قوی نیست به همین دلیل روی طلسمهای باستانی کار کردم و اونها رو بست دادم و و ضد طلسمهای قدرتمندی برای مقابله با جادوی سیاه اختراع کردم که بوسیله اونها تونسم چندتا از جان پیچهای اونو نابود کنم و حالا قصد دارم تجروباتمو در زمان لازم که دور هم نیست در اختیار تنها رقیب لردسیاه یعنی هری پاتر قرار بدم تا به این وسیله بتونم انتقام خودم و برادرم رو بگیرم


این شخصیت قبلا گرفته شده



بله میدونم عزیز ولی طبق قوانین اگر یک ماه صاحبش به سایت نیاد
نقش به کسی دیگه یی داده میشه و الویت با کسیه که تو لیست انتظار یعنی من و مدیر اون قسمت این موضوع رو تایید کرد و گفت خودمو اینجا معرفی کنم



دوست من با توجه به این که نفر قبلی هنوز مدت یک ماه از نیومدنش به سایت نگزشته بود من شما رو تائید نکردم وگر منم واقفم که بعد از یک ماه تاخیر شخصیت از شخصی گرفته و به دیگری واگزار میشه


ویرایش شده توسط من یعنی خودم در تاریخ ۱۳۸۵/۱/۱۳ ۵:۲۶:۳۳
ویرایش شده توسط من یعنی خودم در تاریخ ۱۳۸۵/۱/۱۳ ۵:۲۹:۰۲
ویرایش شده توسط من یعنی خودم در تاریخ ۱۳۸۵/۱/۱۳ ۵:۳۰:۴۹
ویرایش شده توسط کریچر در تاریخ ۱۳۸۵/۱/۱۳ ۱۹:۲۹:۵۵
ویرایش شده توسط من یعنی خودم در تاریخ ۱۳۸۵/۱/۱۴ ۰:۳۷:۴۲
ویرایش شده توسط کریچر در تاریخ ۱۳۸۵/۱/۱۴ ۱۸:۱۷:۰۲


Re: به نظر شما اگه دامبلدور مرده حالا رازداره محفل کی می شه؟؟
پیام زده شده در: ۳:۵۲ چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۴
#6
نمی دونم چرا ولی همیشه برادر دامبلدور ذهن منو به خودش مشغول کرده !
همونطور که چند نفر گفتن اگر رازدار محفل یه آدم با بونیه و یکی از اشنا های دامبلدور باشه حضورش قابل قبولتره
مثلا همین R.A.B خودمون که احتمال خیلی ضعیفی هست که بردار یا برادر دوقلوی دامبی خودمون باشه :O
ولی فقط حرف اول اسمش به RAB ما میخوره !!!!!!



Re: بعد از دامبلدور و لرد سیاه کی قوی ترین جادوگره؟
پیام زده شده در: ۳:۴۸ شنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۴
#7
اگه R.A.B زنده باشه قویتر از خیلی هاست یه چیزی تو ما یه های دمبلدور خودمون در غیر این صورت اسنیپ
وگرنه من بقعیه رو انقدر قوی نمی بینم مثلا مکگنگال تو کتاب 5 نتونست از پس 3 نفر بر بیاد
مودی هم تو وزرات خونه ضایع شد
می دونید لوپین و بقعیه اشخاص هم اونجوری نیشتن که دیگران ازشون حساب ببرن
ولی 3 نفر رو هیچ وقت فراموش نکنین یکی اسلاگهورن و هری و هرمیون الته این دوتا اخری وقتی بزرک شدن



Re: تغییر چهره ناگهانی اسنیپ
پیام زده شده در: ۵:۱۱ شنبه ۱۲ آذر ۱۳۸۴
#8
بابا شما کی می خواین بزرگ بشین
چرا باور نمیکنین دمبلدور مرده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اونایی ام که ,ولیام بردلی گفت تیز بینی نیست سفستس !!!!
تمام شد . جی کی خودش گفت بود که تو این کتاب هم یکی از نزدیکان هری ممیره
فقط کافیه یکم منطقی به قضیه نیگاه کنین می فهمین که اسنپ و ولدمورت هیچ وقت فکر نمی کردن که لوسیوس مالفوی از پس چندتا بچه بر نیاد اینو تو کتاب 6 داریم و اگه دقت کنین می بینین که محفلی ها چقدر دیر دیر می رسن
در ضمن این خود اسنیپ بود که باعث شد که هری از چفت شدگی زده بشه و با ز اون بود که راه رو برای رفتنهری به وزارتخونه هموار کرده بود !
و باز این اسنیپ بود که با طعنه هاش باعث شد سیریوس از مخفیگاهش بیاد بیرون و کشته بشه!!
و باز اسنیپ بود که در مورد اون جن خونگی به ولدمورت اطلاعا ت داده بود
ووووو این اسنیپ بود که پیشگویی رو شنیده بود و به گوش ولدمورت رسونده بود و در واقعه اسنیپ با عث تمام بدبخی های هریه
اگر درست نگاه کنین می بینید که اسنیپ هچ کار مفیدی واسه محفل نکرده و همیشه پشت اسم جاسوس دو جانب قایم شده!!!
در کتاب 6 جی کی از زبان دمبلدوور به ما گفت که انسانهای بزرگ اشتبهات بزرگ میکنن

یه چیز دیگه به نظر من دمبلدور بزای جونش نبود که التماس میکرد اونجا 4-5 مرگخوار بودن که فقط می خواستن مرگ دمبلدور رو ببینن و دمبلدور هم اینو خوب می دونست که می میره ولی نمیخواست کسی که مورد اعتمادش بوده قا تلش باشه همین !!!

حالا بازم اسمون ریسمون ببافین و دمبلدور مرده رو زنده کنین با ز بگید با ذهن جویی اسنیپ رو صدا کرد بیا منو بکش ( کسی که مسموم شده و جون نداره رو پاهاش وایسه )


p.s. با همه این تفاسیر من دوست دارم که اسنیپ سمت هری باشه ولی فقط 20% میتونم احتمال بدم که درست باشه


ویرایش شده توسط من یعنی خودم در تاریخ ۱۳۸۴/۹/۱۲ ۲۰:۱۲:۱۰






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.