لیلی دستشو می بره سمت نوک هدی ... رژ توی دستشِ ... هدی با چشماش به لیلی خواهش می کنه! ( تمنا می کنه! داره زار زار گریه می کنه! داره می گه لیلی بیخیال شو! خودم میگیرمت نترشی!
و لیلی هم با چشماش می گه نه نمی خوام نه نمی خوام!! )
یه هو یه دست دستای لیلی رو می گیره!!
-ها چیه اندرو؟
استر : نکنه با چشماش با تو هم حرف زد؟
لیلی :
همتون شنیدین؟
همه :نـــــــــــــه!
-اندرو ول می کنی دستمو یا نه؟
اندرو : صبر کن! من یه فکر بهتر دارم!
-
اندرو : نظرت در مورد امتحان کردن این رژ لب روی استر چیه؟ هر چی باشه هم ناظره! هم اینکه نمی دونیم این مالِ کیه و ممکنه نوک هدی خرابش کنه! هوم؟
لیلی : تصویب می شه!
هدی رو ول می کنن.هدی بلند می شه و زیر لب در حالی که چشماش پر از اشک شده می گه : اندرو! دعای خیرم همیشه پشت سرته!
استر :
من تو رو ..
لیلی : بشین بینیم باو! بچه ها! بگیرینش!
همه محکم استر رو می گیرن! ( محکم ها! نه شل! محکم! )
لیلی :
استر :
لیلی دستشو می بره جلو ... جلو تر ... (صحنه الان اسلو موشن می باشد ها!)
(حالا این تیکه رو باید با دو انگشت خود بینی خود را گرفته و بخوانید!!)
در همین حین ندایی می رسد : نــــــــــــه! اون مالِ منِ!
صدا صدای یک پسر بود!
-------------------------------------------------
قصد فقط جفت پا پریدن در داستان بود!