چو لباس سفیدی تنش کرده بود و کمبربند آبی به کمرش بسته بود
مازا عقب عقب میرفت
مازا :هو چو منم مازا
چو با نوک پاش زد نو چشه مازامولا!
فلور چو رو از پشت گرفت: :چو ولش کن مازامولاست
چو فلور و می زنه کنار میزاره دنبال مازامولا
******
مازامولا بالای میز وایساده و دلش و گرفته و این پا اون پا میشه!
چو کنار فلور نشسته
فلور:بابا بیا پایین کاریت نداره که
مازامولا زیر چشمش کاملا کبوده: آره مشخصه
!
مازا:تورو خدا فلور ا یقه اینو بگیر ببر اون طرف:این فکر می کنم نوفهمه تو وزرارت یه کاریش کردن فکر کنم حافظشو از دست داده
فلور بابا بیا پایین شوخی کرد
مازامولا که روی میز تقریبا داشت طناب میزد گفت:فلور خواهش میکنم
فلور به سر تا پای مازامولا نگاه کرد:ببنیم تو چرا هی میپری بالا پایین؟
مازامولا صورتش به سبزی میزد:چون میخوام برم دست شویی!
فلور جبران میکنم!!!خواهش میکنم
فلور لبخند گشادی زد و بی توجه به مازا شروع کرد با چو حرف زدن
چو که حواسش پرت شده بود مازامولا از فرصت استفاده کرد و نوک ناخون پاشو گذاشت پاییین و از میز اومد پایین که دید چو با سرعت جن دنبالش گذاشته!
مازامولا دقیقا با همین قیافه عقب عقب رفت
چو لبخند مهربانه ای زد:بابا مازا منم چو
چو:باهات شوخی کردم
مازا:برو عقب!!!!
چو:مازامولا!!؟شوخی کردم
مازاموا یه لحضه چپ و راست و نگاه کرد گفت :مطمئنی دیگه؟
و چو با نوک انگشتاش کوبوند توی پیشونی موذمال!
چو دستاشو روی هم گذاشت و خم شد: اوس
چو:اینه!
___________________________________________
سدریک مشتاقانه داره فلور و نگاه میکنه
فلور لباس آبی رنگی تنش کرده و درحال حل کردن جدول پیام امروزه!
من روی کاناپه ای بین سدریک و فلور نشستم و دارم پروندهی پاتر و ورق میزنم
سدریک دهنش هم چنان با لبخند گشادی باز ه و به یه نقطه خیره شده و اونم فلوره!
من که سرمو باند پیچی کردم و سرم با تبک عصبی جلو عقب میره
یه چشمم کاملا هیچی نمیبینه در اثر ضربات چو
همون طور که سرم پایینه بالا رو نگاه میکنم
سدریک: ببخشین خانوم فلور جایی مونده من تمیز کنم؟
من نگاه مشکوکانه ای به سدریک میکنم و دو انگشتم رو با دقت توی دهنم میکنم و شروع کردم به
ورق زدن
سدریک تقریا مردمک چشاش شکل قلب شده
فلور نمیدونم چرا امروز خوشگل شده بود!
سدریک 675 بار گلدون روی میزی که فلور روش نشسته رو پاک کرده بود و همین الانی که دارم اینو
مینویسم برای677 بار پاک کرد ولی من نمیدونم چرا به جای گلدون فلور رو نگاه میکنه
سدریک:ببخشین خانوم فلور میخواین من یه بار دیگه ظرفها رو بشورم؟
من چند لحضه یه فلور نگاه میکنم..فلور صورتش قرمزه و موهاشو میزنه پشت گوشش
من دهنم باز مونده یه نگاه به سدریک میکنم یه نگه به فلور
سدریک همچنان مردک چشماش قلبیه
من نمیدونم فلور چرا این قدر تند تند پلک میزنه
و من همچنان دارم با دهان باز این دو تا رو نگاه میکنم!
_________________________________
آوریل کنار در وایساده خانوم مو بلوندی زیر برف استاده و چتر سیاهی دستش داره و پالتوی مشکی تنگی هم تنشه و همه ی موهاشو یه طرف صورتش ریخته
خانومه نگاهی به پشت سر آوریل میندازه و به سرتا پای آوریل نگاه میکنه و با صدایی که دوبلرش صد
در صد زیزیگولوه:ببخشید این جا آداسه؟
آوریل :بله؟
-من میخوام با آداس مذاکره کنم
آوریل چند تا پلک میزنه؟: بابت چی؟:
خانومه:من میتونم در مورد وب مستر ساحره به شما کمک کنم
آوریل ابری بالای سرش میاد: این خانوم ژیگول پیگول چه کمکی میتونه به ما بکنه:" اسمتون؟
خانومه که سعی داره تقریبا آوریل و هل بده تا بیاد تو:آنیتا!
_______________________________________-
خانو مو بلوند منو یاده صفحه ی بک گراند بیقبیق پاتر میندازه(اشاره به پستم تو زز)
آنیتای عزیزم چون دو پسته شده بوداین جوری کردم!