با عرض سلام:
اسم من پرفسور فرد لوپین .
من برادر ریموس لوپین هستم....
من قبلا" هم افدام به ثبت نام کردم....
ولی متا"سفانه نتیجه ای از جانب شما نداشت...
پس دوباره اقدام کردم...
من خواهان پست جستجو گر هستم....
هر تیم که باشه...
در ضمن دسته ی جاروی من آزرخش!!!
یعنی می شه؟
عضو گروه فعال سازی تاپیک های خاک خورده ایفای نقش جادوگران
[b][font
با عرض سلام:
اسم من امیر.دوست جون جونیه مایک لوری!!!!
منم می خوام بیام نمایشگاه کتاب ...
پس ساعت و محل قرار را لطفا" به منم بگین...
جمعه؟
کی؟
و کجا؟
ممنون می شم...
عضو گروه فعال سازی تاپیک های خاک خورده ایفای نقش جادوگران
[b][font
به نظر من اگه حد مرز نداشته باشه خیلی بی مزه می سه و در ضمن اگه حد و مرز نداشته باشه سیاهی همه ی دنیا رو می گیره!!
عضو گروه فعال سازی تاپیک های خاک خورده ایفای نقش جادوگران
[b][font
من که چیزی از ایفای نقش و نمایشنامه و این چیزا سرم نمیشه اما من میک لوری رو چون خیلی بامزه و خنده دار می نویسه خیلی قبول دارم. اگه نمایشنامه لوريي رو تو ژندارمری بخونید از خنده می ترکید خیلی خنده داره. یه چیزو بگم که من چون از نمایشنامه خنده دار خوشم میاد لورری رو برای نمایشنامه خنده دار گفتم برای نمایشنامه جدی کسی رو نمی شناسم. من هم مثل بقیه سواد دارم بلتم نمایشنامه با حال رو از بی حال تشخیص بدم. لوری خنده دار می نویسه من هم خنده دار دوس دارم پس مال ایشون رو انتخاب کردم دلیل من که مناسبب بود.
عضو گروه فعال سازی تاپیک های خاک خورده ایفای نقش جادوگران
[b][font
سلام:
اسم من:پرفسور فرد لوپین
و پست مورد علاقه:جستجو گر
همین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چه آسون...
با تسکر...
عضو گروه فعال سازی تاپیک های خاک خورده ایفای نقش جادوگران
[b][font
در روزی از همین روزا,در خانه ی شماره ی 12 محلهی گریموالد,بروبچز خوشتیپ و خوشگل و قشنگ محفل شومینه ی خونه نشسته بودند و می گفتند و می خندیدند:
هرمیون:آقا... آقا من یه جوک بگم؟تو رو خدا؟تو رو به مرلین!!!
دامبل: بنال......!!!
هرمیون:یه روز یه مرده می خوره به نرده...!!!!ها ها ها
سیریوس:بچه ها بخندید ضایع نشه... یو ها ها ها...
ملت حاضر در خانه:یو ها ها ها ها ها ها ...
دامبل:خب... خب ...سکوت اختیار کنید...هی هرمیون پاشو برو نوشیدنی منو بیار...
هلگا:منظورت همون الکات100% مشنگیه نه؟؟؟؟
دامبل:تو رو سننه؟؟؟؟کب با تو بود؟؟؟؟میگم کرام آیدی تو رو بلاک کنه...ها...
هرمیون:سیریوس برو کفن دامبل بیار...
سیریوس:چرا؟؟؟
هرمیون:چون می خواد این الکل مشنگی رو بخوره و اگه بخوره مرخصه...
دامبل:خب دیگه ... همه یه روزی میرن دیگه!!!!ما هم با نوشیدن الکل!!!و از جایش بلند شد و مثل اسکول ها رفت طرف بوفه...و مشروب رو باز کرد و ریخت تو حلقش!!!!
قلپ... قلپ... قلپ...تموم شد...
دامبل روی رمین چپه شد و جان به جان آفرین تسلبم کرد...
هلگا:خب... خب... از این به بعد ریاست محفل با منه!!!!
سیریوس:هلگا... زیادی حرف می زنی... تو اصلا" خجالت نمی کشی؟؟؟؟؟حجاب اسلامی را رعایت نمی کنی...
هلگا:فوری چادرش گذاشت...
یهو از اون طرف تالاس می یاد و وارد جمع می شه و می گه:ولی جاتون خالی تو هاگوارتز با دیانا به حالی کردم که نگو...
هلگا:بدبخت...بیچاره به زنت بگو عین من حجاب رعایت کنه !!!!و به چادرش اشاره کرد...
یهو درب منزل باز شد...
فرد لوپین پرید تو خونه و نعره زد: هی ...هلگا ... مگه من نگفته بودم که دیگه اینجا نیا... اگه یه بار دیگه بیای اینجا طلاقت می دم!!!
هرمیون:هلگا نگفته بودی که شوهر داری...
هلگا:ای ...بابا... من ... من... که شوهر ندارم... ایت فرد راستش دوست منه...
سیریوس:پس چرا گفت طلافت میدم...؟؟؟؟
فرد:اصلا"به تو چه ربطی داره...هلگا پاشو بریم خونه...
هلگا:بی خیال...فرد تو هم بیاتو محفل چون من...
فرد:...حرف نباشه بریم...
هلگا:مگه تو عاشق کشتن مرگخوار را نیستی؟
پس بیا تو این گروه تا نابوده شون کنیم...
فرد:باشه... و پرید طرف هلگا...
(متاسفانه این قسمت به خاطر داشتن صحنه های غیر اخلاقی توسط منکرات سانسور شد...)
خب من می خواب در محفل عضو شم...
به من گفتن که نمایشنامه می خواد...پس من این نمایشنامه را به اعضای محفل تقدیم می کنم...
پرفسور فرد لوپین
هوم...باز فقط دیالوگ بود...و این نه طنز خوبی بود و جدی هم کلا نبود! باید بیشتر سعی کنی.
تایید نشد.
ویرایش شده توسط پرفسور فرد لوپین در تاریخ ۱۳۸۵/۱/۲۴ ۱۶:۴۷:۴۵
ویرایش شده توسط چو چانگ در تاریخ ۱۳۸۵/۱/۲۴ ۲۳:۰۲:۵۴
عضو گروه فعال سازی تاپیک های خاک خورده ایفای نقش جادوگران
[b][font
سلام به خدمت عزیزان:
اگه ممکن درس دفاع در برابر جادوی سیاه را به من بدبن!
با تشکر:
فرد لوپین
ثبت نام اساتید توی خرداده نه الان,مدرسه اول تیر باز میشه
ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۵/۱/۲ ۶:۳۴:۰۳
عضو گروه فعال سازی تاپیک های خاک خورده ایفای نقش جادوگران
[b][font
سلام:
آقای لوپین برادر گرامی:من در بارهی شخصیت فرد توضیح دادم. در بارهی اهداف فرد هم توضیح دادم. من به کمک شما و راهنمایی های ارزنده ی شما و خواهرم هلگا هافلپاف را بهترین گروه می کنیم...
پس شخصیت من را قبول کنید...
یا نشکر:فرد
باشه...بیا ببینیم چیکار می کنی
ویرایش شده توسط ریموس لوپین در تاریخ ۱۳۸۵/۱/۱ ۱۷:۳۴:۲۲
عضو گروه فعال سازی تاپیک های خاک خورده ایفای نقش جادوگران
[b][font
سلام:
من در مورد شخصیت فرد لوپین توضیح می دم.
من می خوام در هافلپاف برای ترم بعد می خوام معلم بشم...
و من به بهانه ی این که خواهرم:هلگا هافلپاف در آنجا خدمت می کنه منم هافلپاف را برداشتم...
کافی نیست!
ویرایش شده توسط ریموس لوپین در تاریخ ۱۳۸۴/۱۲/۲۴ ۲۲:۳۶:۳۰
عضو گروه فعال سازی تاپیک های خاک خورده ایفای نقش جادوگران
[b][font
سلام:
اسم:فرد لوپین
گروه:هافلپاف
لقب:مهربان
وضعیت:مجرد
مدارک تحصیل:دکترای دفاع در برابر جادوی سیاه
علاقه مندی ها:تدریس وکمک به جادوگران دیگر
مهارت:تدریس
سن:150 سال
قد:180
رنگ مو:خرمایی
رنگ چشم:خرمایی
برادر ریموس لوپین در حال حاضر در هاگوارتز تدریس می کنم.
بدون عینک:
چوب جادو:22اینچ دارای پر ققنوس و انعطاف پذیز
ظاهر کلی:لاغر ومردنی{دوستانم می گویند}
جنس:مرد
توانمندی ها:مقابله با جادوی سیاه به خصوص با ولدومورت.... تاریخ تولد:1980./19/9
لطفا" قبول کنین!!!
قبول می کنیم!اما بعد از اینکه بیشتر توضیح دادی قراره بعنوان برادر من تو هافلپاف چیکار کنی!بیشتر توضیح بده در مورد خودت لطفا
ویرایش شده توسط ریموس لوپین در تاریخ ۱۳۸۴/۱۲/۲۰ ۱۶:۰۵:۱۷
عضو گروه فعال سازی تاپیک های خاک خورده ایفای نقش جادوگران
[b][font