لیندسی در محله ی آرام و خلوت گریمولد قدم برمیداشت سکوت سنگینی حکم فرما بود و جز صدای خش خش گامهای او روی برگهای خشک صدای دیگری شنیده نمیشد
.لیندسی یک بار دیگر به آدرسی که در دستش بود نگاهی انداخت او درست اومده بود اما پس خانه ی شماره ی 12 کجا بود?
حتی خانه های شماره ی11 و13 بودند اما 12 نبود .لیندسی آنقدر خسته شده بود که توان برگشتن نداشت برای همین در همان نزدیکی روی زمین نشست تا کمی استراحت کنه نفهمید دقیقن چقدر گذشت که با صدای هرمیون به خودش آمد:سلام تو اینجایی.لیندسی سرش را بلند کرد و با عصبانیت به هرمیون نگاه کرد وگفت:بله خیلی وقته که اینجام ما ساعت 8 قرار داشتیم الان ساعت(نگاهی به ساعتش میکند)9/5 است من یک ساعت ونیم اینجا نشستم
.هرمیون گفت:ببخشید یه مشکلی برام پیش اومده بود خوب حالا بهتره تا دیرتر از این نشده بیای با دامبلدور صحبت کنی تا عضو محفل بشی.
لیندسی بلند شد و با تعجب نگاهی به خانه ی شماره ی 12 که اکنون آنجا بود انداخت
وگفت:این از کجا اومد من هرچی گشتم نبود مطمئنم.هرمیون با لبخند گفت:خوب این هم از رموز محفله
دیگه بهتره بریم تو.عجله کن و بعد به داخل خانه رفت لیندسی هم پشت سر او داخل شد همه ی اعضا آنجا نشسته بودند لیندسی سلام کرد و بعد بدون هیچ مقدمه ای گفت:من خیلی خوشحال میشم که عضو محفل باشم
و علیه علیه او نفس عمیقی کشید و ادامه داد:علیه ولدمورت مبارزه کنم.این اولین بار بود که لیندسی این نام را به زبان میاورد و با بردن این اسم تمام اعضای بدنش می لرزید.سپس نگاهی به دامبلدور کرد و گفت:البته با اجازه ی شما.دامبلدور گفت:......
بیشرفت خوبی داشتی و به توصیه های دامبل مرحوم توجه کردی و میتونم بگم به خاطر بست زیبای قبلیت و همین طور این بستت شما تائید میشویدعکس امضا رو در اولین فرصت در رادیو محفل دریافت کنیدسیریوس
ویرایش شده توسط سیریوس(God Father) در تاریخ ۱۳۸۵/۱/۸ ۱:۲۱:۴۳