1)موارد استفاده از ورد یاد شده را بنویسید و اگر در هرکدام طرز اجرای ورد متفاوت است آنرا هم ذکر کنید.(4مورد 10 امتیاز)
1- از این ورد برای سر گرم کردن کودکان استفاده میشود .( با اجرا بر سر اسباب بازی های کودکان )
2- برای تخت کودکان استفاده میشود . در این نوع باید به آرامی ورد را ذکر کنیم .( تخت با خاندن لا لایی به خوابیدن کودک کمک می کند .)
3- اگه حال نداریم بریم چوب بیاریم بریزیم توی شومینه ، می تونیم این ورد رو بر روی چوب ها اجرا کنیم تا با دستور دادن به انها بپرند درون شومینه .( برای اجرا ی این ورد باید چوب دستی را به صورت هشت لاتین بچرخانیم .)
4- می تونیم قطعه چوبی بر روی سر در خانه نسب کنیم و سپس ورد رابر رویش اجرا کنیم سپس هر کسی که خواست وارد خانه شود قطه چوب بهش خوش آمد می گویید .
2)طلسمی که چینجرس اجرا کرد چه بود و چگونه انجام می شود؟(5 امتیاز)
همون طور که میدونیم ورد احضار اکسیو هستش اما چینجرس زبانش مشکل داشت گفت : اکشیو !
بعد به دلیل اینکه این خانوم عینکش رو گم کرده بود بجای اینکه شمشیرش رو نشونه بگیره چوب بقلشو نشونه گرفته بوده و بعد هم که اون چوبه تبدیل شده به یک شمشیر .
3-)مقاله ای در مورد اینکه اولین بار کی و چگونه طلسم وود موور بکار رفت و توسط چه کسی ساخته شد بنویسید.(10 خط 15 امتیاز)
این ورد رو جد ، جد ، جد ،... من کشف کرد و از اون به بعد هم فامیلیش شد وود /.
حالا اگه بخوام داستانشو تعریف کنم این جوریه :
در زمان های جد، جد، جد، ...من حاکمی زندگی میکرد که بهش خبر می رسونن که تا یک هفته ی دیگه حاکم کشور همسایه برای کشو ر گشایی از سمت جنگل و شبانه به سمت کشور ما حمله ور می شوند . این حاکم هم که قدرت مقابله با لشکر کشور همسایه را نداشت به مردم دستور میدهد که تا سه روز دیگر مردم هر پیشنهادی برای مقابله با لشکر دشمن دارند نزد وزیر شاه بیان کنند و هر کس هم که بهترین نظر را دهد پس از او پادشاه این کشور خواهد بود .
مردم هم با شنیدن این خبر به سرعت دست به کار شدند ، هر کس پیشنهادی میداد یکی میگفت دور شهر خندق حفر کنیم یکی می گفت برج های محکم بسازیم و ...
یک روز گذشت اما نظری داده نشد . در گوشه ای از این شهر هم جد ، جد ، جد، ... من در فکر راه چاره ای بود که ناگهان به فکر این می فتد که جنگل را رام خود کند پس تکه چوبی را بر داشت و تلسم هایی را بر روی آن اجرا کرد اما هیچ کدام اثر بخش نبودند ، دیگر از اجرای تلسم ها خسته شده بود و فقط کلمات مبهمی را زمزمه می کرد : وود موود ، وود مووز، وود "موور "
با گفتن کلمه وود مور تکه چوب جان گرفت و به حرکت در آمد . سپس با خوشحالی نزد پادشاه رفت و داستان را برای وی تعریف کرد ، سپس پادشاه لشکرش را به هم راه جد ،جد ، ...من به جنگل فرستاد .
انها این ورد را یکی یکی بر روی تمام درختان اجرا کردند .
و ...
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پرفسور بعد یه سوال داشتم :
چرا چینجرس وقتی چوب دستی داشت می خواست از شمشیر استفاده کنه ؟