نام: تانکس
نام کامل: نیمفادورا تانکس(اما دوست دارم یا نام خانوادگیم بشناسنم و صدام کنن!)
سن: حدودا 20
تاریخ تولد: 19/11/1973
جنسیت: دختر
گروه: ریونکلا
تحصیلات: تازه فارغ التحصیل شده
شغل: کاراگاه وزارتخانه و از اعضای محفل ققنوس
نژاد: دورگه
مادر: آندرومدا بلک(اصیل زاده)
پدر: تد تانکس(مشنگ زاده)
توانمندیها: دگرگون نمای مادرزاد_اختفا_تغییر چهره
دسته جارو: شهاب 260
چوب: از جنس چوب آبنوس و داخلش موی اسب تک شاخ انعطاف پذیر و 21 سانتی متر
علاقه مندی: گروه خواهران عجیب و ریموس لوپین
رنگ چشم: متغیر(معمولا تیره و براق)
مو: متغیر(معمولا کوتاه و سیخ سیخ به رنگ صورتی آدامسی)
ظاهر کلی: متغیر(معمولا دارای صورتی قلبی شکل و رنگ پریده)
اطلاعات اضافی: دست و پا چلفتیم_با اینکه دوست دارم کمک کنم ولی معمولا خرابکاری میکنم.به طور کلی آدم شوخیم ولی یه مدت خشک و ملال آور شده بودم و دگرگون نماییم با مشکل مواجه شده بود و شکل سپر مدافعم عوض شده.
از نگهبانهای مستقر در هاگوازتز
ویرایش شده توسط جوجو کوچولو در تاریخ ۱۳۸۵/۱۱/۶ ۱۷:۴۸:۳۴
نام : تانکس
شغل : کارآگاه
گروه : ریونکلاو
ویژگی مهم : دگرگون نمای مادرزاد
از اعضای : محفل ققنوس
خصوصیات ظاهری :
دارای صورتی قلبی شکل
رنگ پریده
چشمانی تیره و براق
موهای کوتاه و سیخ سیخ با ته رنگ بنفش یا صورتی آدامسی
(البته چهره ی اون همواره در حال تغییره!)
اسم کامل: نیمفادورا تانکس (ولی ترجیح میدم با نام فامیلیم بشناسنم و صدام کنن)
جارو : شهاب 260
یه الگویی تو کتابهای رولینگ وجود داره به این صورت که استادان دفاع در برابر جادوی سیاه در آخر سال به میزان خباثتشون آسیب میبینن:
بدترینش مال کراوچ بود چون یه مرگخوار وفادار بوده
بعد از اون کوییرل
لاکهارت و آمبریج بد بودند ولی طرف ولدمورت نبودند پس آسیب دیدند ولی زنده موندن
اما لوپین و مودی خداحافظی بهتری از هاگوارتز داشتن.
اگر این الگو رو قبول کنیم با این حساب اسنیپ "وفادار دامبلدور" بوده.
نام:آنجلینا جانسون
گروه:گریفندور
سن:18
معرفی:من عاشق کوییدیچم و واقعا متاسفم که مدت کوتاهی یعنی فقط یک سال کاپیتان تیم محبوبم بودم الان هم از هاگوارتز فارق التحصیل شدم و امیدوارم بتونم شغل مناسبی پیدا کنم
عضو گروه الف.دال بودم و به این موضوع افتخار میکنم
در یول بال نیز با فرد ویزلی همراه بودم
تایید شد!
ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۵/۱/۲۸ ۰:۳۶:۳۱
کتاب 6 از همه بهتر بود.
دلیل:1.مرگ دامبلدور 2.جان پیچ ها3.ماجراجویی های زیاد 4.بالاخره هری یه جایی پیروز نبود(مبارزه با دوزخی ها) 5.اطلاعات زیادی که از ولدمورت بدست آوردیم
از اسنیپ و دامبلدور خوشم می آد.چون هردو باهوش و مرموزند.البته سدریک رو هم دوست داشتم .چون باهوش و خوشگل و بامرام و ... بود.