هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: هری پاتر چی بهت یاد داد؟
پیام زده شده در: ۱:۵۳ چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۸۵
#1
هیچی پسره بیناموس هیچی جز بی ناموسی ولی فکر نکنید من بی ناموس شدم خیلی هم بچه گلیم تازه یه نمه شجاع بودن هم بهم یاد داد:
1-از سوسک نترسم.
2-در قفلو میشه باز کرد نترس شاه کیلیدو در بیار.(مثله آلاهومارو عمل میکنه)
چیز دیگه یاد نداد همین.


فکر کنم من دهنمو ببندم بهتر باشه


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۹:۵۸ یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۵
#2
گزارشاتی که ازجلسات مرگخواران به دست رسیده است معلوم می کند که نجینی مار ارباب لردی برادر گمشده اش راپیداه کرد:

در یکی از جلسات مرگخواران که آنجلینا جولی بازیگر معروف هالی ویزارد و هالیوود مشنگ ها در آن همراه با مار خود به اسم هری که در این جلسه شرکت داشت برای لحظه ای مار خود را رها کرده و همه ی مرگخوارها با تعجب دیدین که این مار به سمت نجینی رفته و معاون لرد آناکین مونتانگ هم صحب خود را قطع کرد و ارباب هم با تعجب آن دو مار رو دید که با زبان ماری با هم حرف می زدند و لرد از صحبت های آنان فهمید که آنان در جنگل های آمازون به دنیا اومده و تا 2 سالگی هم در کنار هم بودند تا اینکه هر کدام به دست یک جادوگر افتاده بودند و حالا که همدیگر را دیدیه خیلی خوشحال و نجینی نیز از ارباب خواست که آن دو را باهم نگه دارد.
ارباب لردی هم مار جولی را از اون گرفته و حالا این دو مار در کنار هم هستند ولی ارباب که از اسم هری متنفر بود اسم مار جولی به نجین نور تغییر یافته.

عکس نجین نور(هری سابق) همراه صاحب خود:
[img align=left]Image and video hosting by TinyPic[/img]


این خبر اینقدر مهم بود که بر سردر سالن جلسات مرگخواران برای نمایش به عموم مردم حک شد:
[img align=left]Image and video hosting by TinyPic[/img]


فکر کنم من دهنمو ببندم بهتر باشه


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۴۲ شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۸۵
#3
کوییرل جان من می تونم گروهمو عوض کنم برم ریونکلا اصلا از گریف دیگه حالم بهم می خوره؟

اگه از تاریخ گرفتن این شخصیت بیش از یه ماه گذشته باشه غیر ممکنه مگه اینکه شخصیتت رو عوض کنی.موفق باشی


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۵/۶/۲۵ ۱۷:۲۵:۳۱

فکر کنم من دهنمو ببندم بهتر باشه


Re: جادوگر ماه
پیام زده شده در: ۱۳:۱۶ شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۸۵
#4
آقا منم مثله آناکین به ارباب لردولدمورت کبیر
رای میدم چون بقیه ی مدیرا که اصلا این آخر تابستونی اینگار خوابن در این مدت فقط اربابه که آنلاین و کار ها رو انجام می ده پس لیاقتشه جادوگر ماه بشه


فکر کنم من دهنمو ببندم بهتر باشه


Re: ناظر ماه
پیام زده شده در: ۱۲:۵۰ شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۸۵
#5
من هم به هاگرید رای می دم چون همچنین برای لیست شخصیت ها زحمت کشیده به بسیاری از کارهای هاگوارتز رسیدگی کرده و همین طور در جمع بندی تاپیک ها به خصوص اتاق ضروریات و دیگر تایپیک های ناظر آن بسیار خوب رسیدگی کرده.


فکر کنم من دهنمو ببندم بهتر باشه


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت
پیام زده شده در: ۱۶:۲۵ چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۸۵
#6
آقا منم میام پس همتون منتظر من باشیم می خوام بیام میتینگ رو بترکونم


فکر کنم من دهنمو ببندم بهتر باشه


Re: دژ مرگ(شکنجه گاه جادوگران سفید سابق)
پیام زده شده در: ۱۷:۵۶ چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۵
#7
این ماجرا ادامه ماجرا ایگور است
__________________________________
در همین موقع صدایی از حنجره یکی در اومد.
-وینگاردیوم له ویوسا
این صدا صدای بلیز بود حالا جسد دامبل بالای سر بلیز قرار داشت.مورگان:دمت غیژ بلیز
ملت:چی؟
مورگان:ورژن جدیدشه!
حالا دیگه محفلی ها تغییر مسیر داده بودن و داشتن به سمت بلیز می اومدن در همین موقعه بلیز جسدو به سمت آناکین پرت کرده بودصحنه شده بود عینهو وسطی جسد دامبلم که توپ بود واز این ور به اونور می رفت.
در همین موقع ارباب نعره ای از عصبانیت سر می ده:برید مرلینو بگیرید!!!!!
مر گخوارها:چشم چشم
در همین حال همه طرفه مرلین جمع شده بودن یعنی محاصرش کرده بودن یهو مرلین با پاش یدونه زد تو شکم مورگان.
مورگان:بگیر منو
یکی از مرگخوارها یک کله زد تو دماغ مرلین.مرلین هم در حالی که دماغشو گرفته بود ودماغ خونین خودشو مالش می داد نفهمید کجا می ره در همین موقع خودشو در بغل ارباب دریافت کرد.
لردی یک نیشخند کوتاهی زد و گفت:به به آقا مرلین از اینورا راه گم کردی؟
مرلین که تازه به خودش اومده بود اومد که از بقل لردی در بره که یهو لردی گفت:تشریف داشتین؟
بعد با حالت عصبانی گفت:بلیز بیا اینو جمع کن می خوام امروز حسابی حال کنم.
بلیز :ارباب ببرمش سر چوبه دار.
_آره دیگه احمق
بلیز داشت مرلینو که هی دادو هوار می کرد رو به سر چوبه دار می برد که مرگخوارها یه هو چشمشون به محفلی ها اوفتاد که وقتو غنیمت شمرده و داشتن تکه های جنازه رو بلند م کردن که ببرن.در همین موقع ولدی نعره ای از عصبانیت سر داد:
_احمقا برید جنازه رو بگیرید.
در همین موقع رودلف آرام به زنش گفت:ای بابا اونم اون بالا نشسته هی به آدم دستور میده!!$$$$$
لرد از اون بالا گفت:به به چی شنیدم هان؟
رودلف که از ترس دستوپاش شل شده بود نزدیک بود گریه اش در بیاد که زنش یه سوقولمه بهش زد وردولف ساکت شد.
_مانتی تو داری شیر موز می خوری تو این هیریویری هان؟
مانتی:
_خوب!خوب!خوب! حالا که بابا تو حالشو گرفتم بچش می فهمه کی چی باید بخوره
ردولف:ارباب تو رو خدا بخیال شو بچس نفهمید!
-ا پس بچس نه؟؟؟؟؟؟کروسیاتوس
ردولف افتاد روی زمین و همینطور زجه زد.
بلا:ای بد بخت ردولف هر چی بلا سر این میاد!
ولی مرگخوار ها که همه ی حواسشون به ردولف بود نفهمیدن چه بلایی سر مرلین که پای چوبه دار بود و اومد.....................................


فکر کنم من دهنمو ببندم بهتر باشه


Re: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۹:۱۵ یکشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۵
#8
1-اسم گذاری برای دوره های تاریخی جادوگری(5 امتیاز)
از زمان مرلین تا به دنیا آمدن 4 سازنده هاگوارتز:زمان اختراعات
از زمان به دنیا امدن 4 بنیان گذار تا ساخت هاگوارتز:زمان فشار آوردن 4 بنیانگذار به مغزها برای ساخت طلسم ها
زمان تاسیس هاگوارتز تا مرگ بنیان گذران:جنگ های بی چاره
زمان مرگ بنیان گذاران تا مرگ دامبل:زمان خاک بر سری جادوگران


2-انتخابات وزارت رو چجوری ارزیابی میکنید(10 امتیاز)
(این چه ربطی به درس داشت)انتخابات وزارت بسیار خوب و با کاندیدای خوب ارزیابی می شود به طوری که عجله در کار نیست و همه ی کار ها بسیار حساب شده پیش می رود و در آخر به امید اینکه در آخر رای گیری و معلوم شدن وزیر جنگ در نگیره

3-اسم 4 جن خانگی دیگر(5 امتیاز)
1-لیسادا:(اولین جن خانگی که در ریاضی و فیزیک استاد بود)
2-تونیک:(جن خانگی که برای اولین بار سوار هواپیمای مشنگ ها شده .)
3-هینوس:(جن خانگی که 5 تا حرف زبان لاتین را اختراع کرد.)
4-امپیزیر:(بیشترین عمرو در جن های خانگی داشت.)

4-از این درس 5 سوال تستی با جواب در بیاورید.
1-دروه ی خاموشی جادو گران در چه زمانی بود؟
1-هنگام مردن مرلین کبیر 2-زمان بنیان گذاری هاگوارتز 3-زمان مرگ دامبلدور@

2- بردونتاسا کجایی بود؟
1-ژاپنی@ 2-آلمانی 3-مکزیکی 4-هیچکدام

3-در بین موجودات خاکی کی خطرناکه؟
1-کارکاروف 2-جن خاکی @ 3-جن خانگی 4-مورد 1و2

4-در زمان قبل از مرلین اشباح چه رنگی بودن؟
1-قهوه ای 2-آبی 3-سبز @ 4-رنگ اونی که تودماغته

5-در کلاس این دفعه کی شیر موز می خورد؟
1-هدویگ 2-پروفسور کارکاروف 3-ققی 4-هیچکس


فکر کنم من دهنمو ببندم بهتر باشه


Re: ستاد انتخاباتی زاخاریاس اسمیت
پیام زده شده در: ۲۰:۰۰ چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۸۵
#9
زاخاریاس اسمیت عزیز یک سری نظر دارم که امیدوارم بعد از رسیدن شما به ریاست سحر و جادو تا حدودی که شده عمل کنید:

1-رپ خواندن در جادوگران آزاد و برای یک سری از جوانان الاف بی کار معتاد سرگرمی جور شود؟(مثله کشتن خود سرانه ی ساحران و جادوگران)

2-جنگ بین سیاه وسفید پایان یافته و کسی دیگر کاری به کار مرگخواران بدبخت نداشته باشد.

3--حمل اسلحه های غیر مجاز و همین طور طلسم های غیر مجاز در خیابان های هاگزمید و دیاگون و همین طور لندن آزاد شود.

4--مشاغل در وزارت خانه برای استخدام کار مندان جدید بیشتر تلاش کنند.

پس به امید اینکه زاخاریاس اسمیت به ریاست سحر وجادو برسه.
شعر هایی )که برای آقای اسمیت تدارک دیدیه شده(امیدوارم به کسی بر نخوره)


از وقتی رسید زاخار پاش به کاندیدا 661 طرفدار داشت تا به الان./زاخار صحیح سالم در خدمت وزارت مثله اینه که اینطوری قسمت جادوگران

زاخاریاس اسمیت که وارد وزارت میشه داره جاذبه تا سفیدا بخوان بجنبن از رده خارجن
زاخاریاس خداست بهتر از هر کاندیداس کاندید تو هم بشو مثله زاخار ولی نمیتونی چون این کار فقط کار ماست.


پی نوشت:ببخشید قافیه نداشت چیزی به ذهنم دیگ نرسد.


فکر کنم من دهنمو ببندم بهتر باشه


Re: كلاس طلسمات و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۱۲:۲۷ یکشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۵
#10
1)چرا بچه ها اونروز اونجوری بودن و خیلی جو گیزر بودن؟ 10 امتیاز!!!
خب شب اونروز روز ولنتایم بود وبچه اون شب به دلیل مصرف نوشیدنی آتشین و ابراز عشقو علاقه بیش از حد فردا صبح آن روز به شدت جوگیر شده و این جنگولک بازی ها رو ادامه دادن !
2)فکر کنید که نیاز مبرمی به مرلینگاه دارید و مرلینگاهی وجود نداره! با استفاده از طلسم" کریتدشن" توضیح بدید که روی چه چیزی مرلینگاه رو درست کردید و اینکه نحوه ی اجرا رو هم شرح بدید! 10 امتیاز!
خوب از قضا ما چون همیشه یه آفتابه جیبی همراهمون داریم(گلاب به روتون) با استفاده از آفتابه و تمرکز کردن به روی مرلینگاه مورد نظر(روم به دیوار)با حرکت سریع چوبدستی آفتابه رو تبدیل به مرلینگاه فرنگی می کنید.(البته بستگی داره چه جوری فکر کنید می تونید ایرانی هم ظاهر کنید) بعد از استفاده از مرلینگاه با تمرکز به جسم قبلی که قبلا مال ما آفتابه بود با تمرکز به آفتابه مرلینگاهو تبدیل به آفتابه قبلی می کنید.
3)یه دلیلی جور کنید و روی مک بون پشمالو طلسم" خفئیوس" رو اجرا کنید! ( نمایشنامه باشه لطفا!) 10 امتیاز!
سالن عمومی خیلی شلوغ بود قرار بود اون شب قراربود فیلم بالاتر از خطر 3 رو نشون بدن مک بون پشمالو وچوچانگ هم طبق معمول دست در دست هم روی یه کناپه خالی نشسته بودن و همین طوری مک بون حرف می زد وقتی فیلم شروع شد هم همه توی سالن هم خوابید به جز صدای مک بون که همین طوری مدام پشت سرهم حرفای عشقولانه برای چو بلغور می کرد.یک سری از بچه ها:هیسسسس!
کو گوش شنوا.آناکین:مک بو جای حساس فیلمه یا خفه شو یااگه فیلمو نمی بینی برو بیرون؟
-هدویگ:اه مک بون خفه شو دیگه چو تو یه چیزی بهش بگو.
یوان در این حال ازاون ور گفت:مثله اینکه حرف آدم حالیت نمی شه یا شایدم تنت می خاره. در همین موقع:خفئیوس.
دیگه مک بون چیزی نمی تونست بگه و بچه ها با خیال راحت فیلمو دیدن.


فکر کنم من دهنمو ببندم بهتر باشه






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.