هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۱:۰۸ چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۸۵
#1
خیلی خوشحالم که اینقدر با مرام هستید که جواب می دید. من هم بگم که من توی سایت طفره زن یه مقامی دارم. برای همین خبری رو که خودم ترجمه کردم اول برای طفره زن فرستادم و بعد برای شما. البته این رو نگفتم که شما خبر رو بزنید، چون شاید به قول ولدمورت سیاست شما اینه که حتی با منبع هم از سایتهای دیگه خبر نزنید. من گفتم که فکر نکنید من خبر رو دزدیدم یا به قول مافلدا که پی ام زده بود کپی و پیست کردم.


هفت سطر عشق
1- دلبستگی من به زندگی از دلبستگی شما به جادوگران کمتره
[size=x-large][color=00CC00]2- آینده Ù


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۳:۱۰ سه شنبه ۹ خرداد ۱۳۸۵
#2
بابا سیاست، چقدر سایتتون سیاسیه ما خبر نداشتیم. خوب من که نگفتم حتما باید خبر من رو روی سایت بزنی. گفتم اگه ایرادی داره و سیاسیه! پی ام بدید و بگید ایرادش چیه. اینطوری من دیگه دو ساعت الاف نمی شم خبری رو ترجمه کنم و بفرستم که شما تایید نکنید.


هفت سطر عشق
1- دلبستگی من به زندگی از دلبستگی شما به جادوگران کمتره
[size=x-large][color=00CC00]2- آینده Ù


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۸:۱۰ دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۸۵
#3
آقایان و خانومهای مدیر محترم. سلام چطوری؟ خوبم. تو چطوری. آقا شما با من لج کردید یا با همه همینگ.نه برخورد روا می دارید؟ من دو روزه که یه خبر فرستادم. بابا جون من یا بگید ایراد خبر کجاست یا بزنیدش روی سایت. آخه چقدر باید فرستادن یه خبر روی سایت طول بکشه؟


ویرایش شده توسط تری بوت در تاریخ ۱۳۸۵/۳/۸ ۱۸:۲۴:۱۱

هفت سطر عشق
1- دلبستگی من به زندگی از دلبستگی شما به جادوگران کمتره
[size=x-large][color=00CC00]2- آینده Ù


Re: فدراسیون کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲:۱۴ شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۵
#4
در راستای قدم برداشتن به سوی صلح جهانی و حل مشکلات بین سفید و سیاه، آلبوس دامبلدور در یک حرکت بی نهایت ارزشی، دو روز پیش به لرد ولدمورت نامه ای نوشته که امروز در رسانه ها منتشر شد. متن این نامة 16 بخشی به شرح زیر است:

1- ای نوادة بر حق سالازار اسلیترین
چرا می جنگی، آیا نیکی و صلح را شیرین تر نمی یابی؟
2- آقای لرد ولدمورت کبیر
آیا نمی بینی که تو با این کارهایت هر روز خود را نزد مردم منفور تر می کنی؟
3- ای لرد کبیر
آیا متوجه نیستی که اینک که دنیا به سوی نیکی و سپیدی حرکت می کند، تو در مقابل این حرکت ایستاده ای؟
4- ای لرد
آیا تو نمی فهمی که هر کس مقابل حرکت دنیا بایستد از بین خواهد رفت؟
5- آقای ولدمورت
تو اینقدر کمبود عقلی داری که نمی فهمی اگر تلاش های تو در راه درست انجام می گرفت اکنون هیچ فقیری در دنیا وجود نداشت؟
6- جناب تام ریدل
آیا مشکل روانی تو در این حد است که متوجه نمی شوی اگر جنگی رخ ندهد هیچکس مثل این تری بدبخت جنگزده نخواهد شد؟
7- آقای ریدل
آیا تو این همه شوت هستی که متوجه نمی شوی نمی توان ارتشی را شکست داد که پشتوانة عظیم مردمی از آن حمایت می کند؟
8- تام
آیا تو اینقدر احمقی که نمی فهمی ملت غیور و میهن پرست و شهید پرور گریفندور در مقابل حملات دشمن مستکبر پایداری می ورزند؟
9-هی پسر
مگه تو این همه نفهم هستی که نمی دونی دیمنتور نمی تونه با روح بجنگه؟
10-هوووووو مرتیکه
تو این قدر حیوانی که به یه جغد بدبخت هم رحم نمی کنی؟
11- جناب آقای حیوان
تو که بره ای نمی دونی این بلرویچ عرضه نداره که بهش مأموریت می دی؟
12-هووووش میمون
تو اینقدر اورانگوتان هستی که با پیکان جوانان، تازه اون هم گوجه ای، نیروی کمکی می فرستی؟
13-تام بی شرف
تو اینقدر خری که چهار تا چول و چپل رو دور خود جمع کردی؟
14-کره بز
تو این قدر الاغی که متوجه نمی شی من بین این چول و چپل ها چند تا عامل نفوذی دارم.
15-تام ..........و .........
آخه مرتیکة فلان فلان شدة بی غیرت، اون سامانتا که حیثیت خونوادگی تو رو به باد داد. اگه مردی برو جلوی اون رو بگیر
16-تام ........و .......(فرق این یکی با قبلی اینه که این ناموسیه)
برو جوجه. آخه الاغ، بی شعور، نفهم، مرتیکة ......... و ..........، چرا بلرویچ رو می فرستی جلو؟ می ترسی؟ مردی خودت بیا. حسابت رو می رسم، حقت رو می ذارم کف دستت. یه بلایی سرت میارم که تیکه بزرگه ات گوشت بشه. سی و دو تیکه ات می کنم بین تیم های جام جهانی تقسیم می کنم. هر یارت رو هم بیست و سه تیکه می کنم و از هر کدوم یه تیکه می دم به بچه های تیم ایران تا جون بگیرن.

پی نوشت: از آقای لرد ولدمورت محترم، نوادة بر حق سالازار اسلیترین در خواست می کنم تا در صورت امکان پاسخ این نامه را برای ما ارسال نمایند.

این هم متن نامه بود. اینک بزرگترین علامت سؤال دربارة این نامه پاسخ دادن یا ندادن ولدمورت به این نامه است. این موضوع اکنون نقل محافل خبری، از جمله بی بی سی، سی ان ان، پی ام سی، تی 2 و رویترز گردیده است. ضمن اینکه لیلی اوانز، وزیر امور خارجة ولدمورت، اعلام کرده که این نامه حاوی نکات جدیدی نیست.
......................................................................................
این نامه به شخصیت ولدمورت نوشته شده، یه وقت سوء تفاهم نشه، به خود آقای لرد محترم و خانم سامانتا جسارت نشه، در ضمن آقای ناظر جون مادرت این رو پاک نکن، اگه ایرادی داره به خودم بگو یا همون قسمت رو سانسورش کن. اوه اوه، آقا بای بای، من در رفتم، لرد ولدمورت و وب مستر سایت و ناظر افتادن دنبالم، مامانی...........


ویرایش شده توسط تری بوت در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۳۰ ۲:۲۸:۴۶

هفت سطر عشق
1- دلبستگی من به زندگی از دلبستگی شما به جادوگران کمتره
[size=x-large][color=00CC00]2- آینده Ù


Re: فدراسیون کوییدیچ
پیام زده شده در: ۴:۳۴ جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۵
#5
چیه؟ شاخ و شونه می کشی؟آخه تو که .......... هستی،فکر کردی چیکاره ای؟ مو بچة آبودانم، می فهمی؟ همینجا میام صافت می کنم. می خوای وب مستر بشی؟ زرشک. خودت و لردت رو یکی می کنم. یه بار خو زدم له و لورده اش کردم بسش نبود. اومد لیلی و جیمز رو کشت مو خودم جلوش رو گرفتم. بعد می گن هری کرده. کا، اینا لاف می زنن!! مو خودم عضو ریونکلاو و تیم بلغارستان هستم. همینجا در یک عمل ارزشی و ارزشمند و با ارزش، از طرف تمام ریونکلاوی ها و بلغارستانی ها (جز اون نامردهای ....... که رفتن با لرد ولدمورتِ .......) اعلام می کنم که ما به عنوان سفید با سیاه می جنگیم.
مو خودم با بچه های الف.دال و محفل رفیقم، می رم بهشون ندا می دم با چهارصد پونصد تا از بچه های پایه میام این نی نی ها رو بندازم بیرون.
مردی وایسا، می کشمت. چهار تات می کنم، تیزی می کشی؟ مردی با چوبدستی بجنگ، تیزی مال بچه سوسول هاست (چه جلب، اینها تیزی هاشون از چوبدستی قوی تره!)


تری: سلام چطوری؟
دامبل: خوبم تو چطوری؟
تری: خوبم کا، بچه ها خوبن، هری و لوپین و اینا.
دامبل: آره بد نیستن.
تری: بریم بشینیم یه چایی بخوریم کارت دارم.
دامبل: بشین.
و حالا تری تصمیم می گیرد رک و پوست کنده حرف یزند.
تری : راستش دامبل جون.........پول می خوام، بچه هام گرسنه ان، سه روز غذا نخوردن، مادرم مریضه، باید عملش کنن. منم کلیه هام اشکال داره جون تو.
دامبل: خوب، باشه بیا، این 1000 تومن رو بگیر برو خوش باش.
تری: دمت گرم کا، ما رفتیم.
تری در را باز کرد که برود. ناگهان برگشت و گفت: راستی دامبل، این یارو بلرویچ و لرد فلانی خیلی دارن قد قد می کنن. حالشون رو می گیری یا خودم بگیرم.
دامبل: مگه تو می تونی؟
تری: اختیار داری کا، مو خودم دو سه باری دوتاشون رو گرفتم، التماس کردن ولشون کردم.
دامبل: اگه اینطوره این دفعه هم یه ضد حالی بهشون بزن.
تریبه این صورت در آمد و گفت: حقیقتش مو که گفتم، مادرم مریضه و بچه هام ......
دامبل: افتاد، دمت گرم. راستی داری می ری با اون هزار تومن یه کارت اینترنت بخر من فردا برم حال اینها رو بگیرم. بقیه اش برای خودت، فقط کارت رو زود بیار.
تری به این شکل در آمد و از اتاق بیرون رفت.

دامبل داشت برای مبارزه فکر می کرد که ماندانگاس دوید داخل اتاق.
دامبل: تو نمی تونی یه بار مثل آدم بیای؟ هر دفعه سرت رو مثل ...... می اندازی پایین و میای.
ماندانگاس: حالا این دفعه رو گیر نده، بیرون دیمنتور ها ریختن داخل و دارن میان این طرف.
تری در را باز کرد و نفس نفس زنان به داخل اتاق آمد.
تری: عجب سمجن این دیمنتورها، دو ساعته می گه بیا ماچت کنم!!! منم در رفتم اومدم. اینم کارت.
ماندانگاس :سلامت کو؟ چرا مثل جن بو داده می پری وسط مگه تو .......
دامبل: لطف کن خفه شو ماندانگاس، باید یه فکری بکنیم.........


ویرایش شده توسط تری بوت در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۲۹ ۴:۵۴:۲۵
ویرایش شده توسط تری بوت در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۲۹ ۵:۰۸:۰۱

هفت سطر عشق
1- دلبستگی من به زندگی از دلبستگی شما به جادوگران کمتره
[size=x-large][color=00CC00]2- آینده Ù


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۷:۰۲ سه شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۵
#6
با تشکر از مونالیزا که سریع به من جواب داد می گم که هیچ ای میل و پیام شخصی در این باره به دست من نرسید. البته تا 2 دقیقة پیش که یک پیام شخصی از طرف مافلدا به من رسید.


هفت سطر عشق
1- دلبستگی من به زندگی از دلبستگی شما به جادوگران کمتره
[size=x-large][color=00CC00]2- آینده Ù


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۵:۰۸ سه شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۵
#7
با سلام خدمت آقایان و خانمهای گردانندة سایت نسبتاً محترم. من بدبخت بیچارة بینوا امتحان داشتم ولی نشستم شیش صفحه خبر رو توی 2تا 4 ساعت ترجمه کردم. امتحانم هم خراب شد. باباهه هم با شمشیر افتاد دنبالمون. حالا سه روزه خبر رو فرستادم برای این مدیران نسبتاً محترم که خبر روی سایت نسبتاً محترمشون نیست، سه روز گذشته، شصت بار آن شدن ولی پی ام نزدن بگن خبر نسبتاً محترمت چه اشکالی داشت. البته من می دونم این مدیران نسبتاً محترم بلافاصله بعد از اینکه این پست رو ببینن دیلیتش می کنن یا اگه بخوان خیلی لطف کنن در طی یه کار به شدت ارزشی شناسة بنده رو مورد عنایت قرار داده و بسته می فرمایند. فقط امیدوارم قبل از اینکه این پست دیلیت بشه مردم ببینن و یه کوچولو دلشون بسوزه.


هفت سطر عشق
1- دلبستگی من به زندگی از دلبستگی شما به جادوگران کمتره
[size=x-large][color=00CC00]2- آینده Ù


Re: گفتگو با ناظران *محفل ققنوس*
پیام زده شده در: ۲۱:۱۱ جمعه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۵
#8
آقایون ناظران نسبتاً محترم، من کجا باید برلی محفل ثبت نام کنم؟


هفت سطر عشق
1- دلبستگی من به زندگی از دلبستگی شما به جادوگران کمتره
[size=x-large][color=00CC00]2- آینده Ù


Re: **ثبت نام الف.دال**
پیام زده شده در: ۲۱:۰۹ جمعه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۵
#9
هوا بهاری بود، آسمان پر از ابر بود، بچه های الف دال دور هم جمع شده بودن، یه هو تری بوت در رو باز کرد و گفت:
چه ثبت نام جالبی!! اینجا همه چی می شه دید جز راهنمایی برای ثبت نام در الف دال، حالا من باید چطوری ثبت نام کنم

این رول نبود، قسمت اول فقط برای خنده بود.


هفت سطر عشق
1- دلبستگی من به زندگی از دلبستگی شما به جادوگران کمتره
[size=x-large][color=00CC00]2- آینده Ù


Re: بهترين عضو تازه وارد
پیام زده شده در: ۴:۵۲ جمعه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۵
#10
حقیقتش من اومدم اینجا تا به خودم رای بدم چون تازه واردم و کسی رو نمی شناختم، آخه من 4 روزه عضو سایت شدم و توی این 4 روز 2 خبر و 3 نوشته فرستادم، عضو تیم کوییدیچ شدم، و عضو گروه راونکلاو شدم. البته خیلی کارهای بزرگی نکردم ولی خوب آدم به خودش رای بده که عیبی نداره، داره؟ آخه رای که کوپنی نیست. البته رای های دوستان رو که دیدم و کارهای بلرویچ و آمبریج رو خوندم یه کوچولو کم آوردم. ولی خوب، اونا یه ماهه عضو سایت شدن و من 4 روز.

متاسفانه به خودتون نمیتونید رای بديد ... ایشالا همین روال رو ادامه بدید و دوره بعد بهترين عضو تازه وارد بشید ! این رای مردود اعلام میشه ...


ویرایش شده توسط دراکو مالفوی در تاریخ ۱۳۸۵/۲/۲۲ ۱۵:۲۹:۴۴

هفت سطر عشق
1- دلبستگی من به زندگی از دلبستگی شما به جادوگران کمتره
[size=x-large][color=00CC00]2- آینده Ù






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.