هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: ((آلبوس دامبلدور)) قوی تره یا ((لرد ولدمورت))؟!!!
پیام زده شده در: ۲۰:۱۱ سه شنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۷
#1
اگر قوی بودن یعنی سرنوشت نا معلوم و آینده ی مبهم یک کودک با قتل پدر و مادرش بله! ولدمورت قوی است. اگر قوی بودن یعنی حسرت محبت تا امتداد پوست آدامس های بادکنکی دروبلزی که کودکی را تا انتهای تنهایی پیش می برد بله! ولدمورت قوی است.اگر قوی بودن یعنی تاریکی مطلق و وحشت و یاس یک زندانی تا بدل شدن به سگی مجهول و طالع نحس فرزند خوانده اش بله ولدمورت قوی است!
اگر قوی بودن یعنی وحشت از دیدن مجدد عکس های محفلی متلاشی شده که باقیمانده ی خاطرات آدم هایش عضو های تکه تکه شده و خون های به جا مانده بر دیوار هاست، ولدمورت تا این حد قوی است!
اگر قوی بودن یعنی تجمع چاپلوسان،متملقان،حیله گران و نیرنگ بازان زیر پای قدرت،به عنوان خادمان وفادار به عنوان مرگ خواران بله ولدمورت قوی است! و در نهایت اگر قوی بودن ابزاری باشد برای شب های بی ستاره و خواب های فراری انسان ها ولد مورت ارباب شب و قدرت است...
اما آلبوس دامبلدور....که محاسن سفیدش مظهر سپیدی صبح است و سکوتش سمبل خرد است، به عنوان انسانی خاکی و صاحب انواع قدرت های جادویی،کسی است که در عین قدرت ضعیف است.ضعیف بخاطر اقرار به ضعف!!!و در دنیایی که شر و خیر در نبرد همیشگی هستند، مبارزه با تاریکی را همان قدر مهم می داند که سرنوشت غول زاده ی جنگلبان را.سرنوشت آدم ها را همان قدر سفید می خواهد که امنیت فایرنز را ! سپر مدافعش ققنوس است یعنی اندیشه ی مبارزه با یاس دیوانه ساز ها را در امیدی می بیند که ققنوس شادی از خاکستر سال های رنج آن جامعه زاده شود. و رویا و آرزویش در آن آیینه ی نفاق انگیز جورابی پشمی بود و دانشش به اندازه ی زبان موجودات دریایی و بزرگی اش به اندازه ی بارانی از تیر سانتور ها و همسرایی مردم دریایی به عنوان ادای احترام مرگ او...
در دنیای دو قطبی خیر و شر گاهی قدرت تا غلبه ی ولدمورت ها پیش می رود.گاه روز ها.گاه ماه ها.گاه سال ها، اما نه همیشه...به قوا رونان سانتور همیشه بی گناهان اولین قربانیان هستند... گاه قدرت تا قربانی کردن همه ی بی گناهان پیش می رود. اما گاهی نیز قدرت آن حقیقت کوچکی است که در پوست آدامس هایی جلوه گر می شود که خبر از امید به آینده ای روشن می دهند.پس دامبلدور از ولدمورت بزرگ تر است.و گاه بزرگی به بهای سخره ی قدرت و قدرت نمایی پیش می رود!


_____________
امتیاز شما :5 از 5


ویرایش شده توسط بلاتريكس لسترنج در تاریخ ۱۳۸۷/۹/۲۷ ۱۹:۵۱:۱۵

خطاط اتاق آبی


تصویر کوچک شده


Re: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱:۴۳ سه شنبه ۵ آذر ۱۳۸۷
#2
مصاحبه ی خوبی بود.این دو نفر(مصاحبه گر و مصاحبه شونده) چقدر حرف برای گفتن داشتند!


خطاط اتاق آبی


تصویر کوچک شده


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۶:۴۲ جمعه ۱۲ بهمن ۱۳۸۶
#3
قانون اساسی ما نه برای انسان ها که برای فرشتگان آسمان ها نوشته شده است.
جور از حبیب بهتر کز مدعی رعایت...


خطاط اتاق آبی


تصویر کوچک شده


Re: توی خیالتون،شخصیتتون رو تو هری پاتر چه شکلی تصور میکنین؟
پیام زده شده در: ۹:۴۸ شنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۶
#4
هر چی فکر کردم ( در حدود نیم ثانیه) هیچ شباهتی بین خودم و شخصیت های هری پاتر پیدا نکردم. اما در همین قیاس بچگانه پروفسور مک گونگال رو ترجیح می دم.به خاطر وقار و غرور و متانت در خور توجهش! با اندک شباهتی با پروفسور تریلانی و لونا لاوگود در ذوق و قریحه و هرمیون گرنجر به توان n فاکتوریل در درس خواندن!!!! کلا تمام نکات مثبت شخصیت های کتاب رو در خودم احساس می کنم.(امضا: یک انسان فروتن)


خطاط اتاق آبی


تصویر کوچک شده


Re: کدو بازیگر نقش ((دامبلدور)) بهتر بود؟
پیام زده شده در: ۲۲:۴۴ دوشنبه ۵ آذر ۱۳۸۶
#5
من هم صد درصد با ريچارد هريس موافقم و البته با اسکاور.دقيقا با مورد اولی که اسکاور اشاره کرد موافقم!يعنی خيلی موافقم! واقعا همه ی فيلم های هری پاتر يک طرف و شکيبايی و متانت و وقار گامبون در اون صحنه يک طرف!!!! و البته اينم با اسکاور موافقم که مقصر کارگردانه نه بازيگر!در هر حال ريچارد هريس بهتره!


خطاط اتاق آبی


تصویر کوچک شده


Re: معجون عشق براي تو چه بويي مي ده
پیام زده شده در: ۲۰:۰۸ جمعه ۲۵ آبان ۱۳۸۶
#6
عشق این روزها بوی گل های پژمرده می دهد.بوی فاصله های انسانی.بوی باران و کباب و عطر لا به لای بوی دیوار های نم گرفته ورطوبت های خفقان آور و سرفه های خشک سینه مسلولی محکوم به زندگی در دخمه ای تاریک.عشق بوی قهوه های داغ می دهد لا به لای بوی سیب،بوی نرگس های مست زمستانی،بوی کتاب های کافکا. و عشق بوی غذا های مانده می دهد.زباله های پس مانده های غذا.آنجا که مقام آدمی گرسنه نزول می یابد در حد سگ ولگرد گرسنه ی سرما زده ای و بوی سیگار و دود رویــــا های بر بــــــــاد رفته!!!
عشق برای من بوی انسان می دهد.انسانی به پهنای این همه فاصله!این همه بو!!!
که براستی کدامیک از اینها برای ما آدم ها یادآوری بوی عشق را نمی کند؟؟؟؟؟؟


خطاط اتاق آبی


تصویر کوچک شده


Re: زیباترین جمله ی کتاب هفتم از نظر شما چی بود !؟
پیام زده شده در: ۲۰:۰۵ جمعه ۲۵ آبان ۱۳۸۶
#7
*کالین کریوی گرچه به سن قانونی نرسیده بود احتمالادزدانه به قلعه باز گشته بود.
او برای مردن چه کوچک بود....

*در آخرین لحظه اسنیپ زمزمه کنان گفت: به من نگاه کن پاتر...نگاه آن چشمان سبز به دو چشم سیاه افتاد و لحظه ای بعد گویی در ژرفای آن چشمان سیاه چیزی از میان رفت و آن را خالی و خیره و مات کرد...
*و زیباترین قسمت از دیدگاه من: دامبلدور به هری گفت: دلت برای مرده ها نسوزه هری.برای زنده ها دلسوزی کن و بیشتر از همه برای کسانی که بی عشق و محبت زندگی می کنن.شاید با برگشتنت بتونی کاری بکنی که روح های کم تری ناقص و علیل بشن و خونواده های کمتری از هم بپاشن.اگر این به نظرت هدف ارزشمندیه پس فعلا با هم خداحافظی می کنیم!


خطاط اتاق آبی


تصویر کوچک شده


Re: از کدام شخصیت کتاب بیشتر خوشتان می آید؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۹:۴۴ جمعه ۲۵ آبان ۱۳۸۶
#8
ابرفورث که خیلی پیش تر از اینها آلبوس را همانگونه که باید می دید و می خواست و فکر می کنم آلبوس تنها در کنار اب بود که احساس واقعی و حقیقی خود بودن را می کرد!!!!!!
لونا بخاطر زندگی بدون مادر و ایمان داشتن به پدر هر چند دیوانه باشد!
نویل بخاطر پوست آدامس هایی که می شد با آنها اتاقش را کاغذ دیواری کند!
مادر سیریوس بخاطر وفاداری به عقیده ی غلط و کثیفش حتی بر روی تابلویی با چسب دائمی و بخاطر داشتن جن وفاداری مثل کریچر و تربیت پسرانی هر چند متفاوت و موازی مانند خط های موازی ولی با انتهایی یکسان!
نارسیسا که علی رغم روحیه و ذات نادرست ، میراث بشری انسان به نام مهر مادری را در وجودش حفظ کرد.
عمه مارچ به خاطر قابلیت بادبادک شدنش!
بدعنق که اگر نبود هری پاتر چیزی کم داشت!!!!
سر بارون خون آلود بخاطر جای مورد علاقه اش برج نجوم و شباهت او و من در همین است: نجوم
و اسنیپ بخاطر روزهای کودکی.بخاطر صداقت او در توصیف روزهای خانه اش نزد لی لی!بخاطر ردای مشکی هاگوارتز که بیش از هر کسی برای قامت او مناسب بود....
بخاطر غرور چشمانش که یک عمر رازدار او بود!


خطاط اتاق آبی


تصویر کوچک شده


Re: چرا در" ایران" هری پاتر.ارباب حلقه ها و........... نداریم؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۸:۰۳ جمعه ۳۰ شهریور ۱۳۸۶
#9
یک نکته ی جالبی که در این تاپیک با آن مواجه شدم این است که در مقام قیاس اکثر ما از شاهنامه نام بردیم! به نظرم اگر چه این وظیفه ی هر ایرانی است که با کتاب ملی خودشان آشنا باشند اما این توقع غلطه که ما با توجه به سنمان لزوما باید شاهنامه را خوانده باشیم!
نقل قول:

پ.ن : من تمام حرف هایی که زده شده از پست های قبل و قبل تر و فقط عدم وجود اطلاعات فرهنگی و ذهن بسته شما عزیزان میدونم که هنوز نمی دونید ادبیات ایران کجاست و دری وری هایی که می خونید و بهش عشق میورزید کجاست .


البته جناب فلچر عزیز شاید حق با شما باشد اما فکر نمی کنم این نصیحت مشفقانه و پدرانه ی شما در روند خودآگاهی فکری ما هیچ تاثیری داشته باشه! به نظر من این مباحثه ها اصلا نشان از حرفی که شما گفتید نداره هیچ خیلی هم در نوع خودش قابل توجه هست! بنابراین شما لطف کنید و خودتون فرهنگ تبلیغ منابع ملی رو به دیگران آموزش بدید! و خودتون پیش قدم در ریشه یابی علل ضعف ما باشید!

دوستانی که خودشون تا چند سال پیش اگر ازشون می پرسیدند نظرت درباره ی رستم و اسفندیار چیه می گفتن آقا ما بچه ی این محله نیستیم لطفا به بی خبری دیگران هم احترام بذارن!


من یک بار دیگر هم می گم وجود خداوند هیچ مانعی در راه رشد قلم نویسندگان ما نیست گر چه مذهب نقش ویژه ی خودشو ایفا می کنه و البته این نکته رو هم باید به خاطر داشت که استبداد فکری در کار گروهی خیلی خطر سازه ولی در کار فردی صاحب فکر می تونه کار خودش رو انجام بده و مانعی وجود نداره!


خطاط اتاق آبی


تصویر کوچک شده


Re: چرا در" ایران" هری پاتر.ارباب حلقه ها و........... نداریم؟؟؟
پیام زده شده در: ۸:۴۵ سه شنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۶
#10
1) در مورد این سوال که چرا ما در ایران هری پاتر نداریم !
آیا منظور نداشتن یک شاهکار جهانیه که برای ما شهرت و افتخار رو به همراه داشته باشه یا منظور اثر فانتزیه!???

2) درباره ی علت رشد نکردن ما در حوضه ی ادبیات البته اگر واقعا اینگونه باشه!:


نقل قول:
1.سطح سواد:
2.سطح مطالعه
3.قدمت داستان نويسي
4.تخيل گرايي
5.غير واقعي بودن آثار تخيلي فارسي
.ساختار آموزشي و پرورشي كشور


نکاتی که ریگولس عزیز به آن اشاره کرد کاملا درسته.بی سوادی،
اهل مطالعه نبودن،نداشتن اطلاعات،سانسور،قیچی و ده ها دلیل دیگر!!!
ولی هیچ کدام از اینها دلیل نداشتن اثر ادبی نیست! چون اگر این دلایل را جواب مناسب بدانیم عملا معتقدیم که ادبیات کاملا بی بهاست و کاری است که هر آدم کوچه و برزنی باید از عهده ی آن بر آید!!!صنایع نفت ، پتروشیمی ، پزشکی و ... همه ی این رشته ها نیازمند متخصص هستند.حالا عوام می خواهد این رشته ها را بفهمد می خواهد نفهمد!اصلا لزومی ندارد که آدم عادی سر در بیاورد!و البته ادبیات هم شامل این قاعده است!مردم زمانه ی
حضرت مولانا،شیج اجل،حافظ و حکیم شاهنامه ؛ مردم فاضل و اندیشمندی نبوده اند(البته همه)!!!!!!! ولی فردوسی می گوید عجم زنده کردم بدین پارسی!!!
پس یک شاهکار در دل جامعه ی بسته و راکد هم می تواند شکل بگیرد و چه امروزه به علت گسترش روابط انسانی سطح فکر مردم ما بالاتر رفته!(البته از عصر خودمان عقب هستیم!قبول!!!)ولی از اعصار گذشته چه طور؟ آیا عجم بی سواد امروز سزاوار داشتن شاهنامه های نو نیست؟مسلما هست!!!!!!

3) و امـــــــــا :
نقل قول:

در ایران جمعیت داستان و رمان خون خیلی کمه اگر کسی هم کتاب زیاد بخونه معمولا علمی و درسی اکثر
داستان خونهای مملکت ما خانم های خانه دار هستن خانم هایی که برای پر کردن اوقات فراقتشون نه از
دلخاه بلکه به نا چار کتاب میخونن تمام نویسندگان ایرانی هم از این موضوع استفاده کرده و انگشت به روی نقطه ضعف
خانم های خانه دار میزارن.و اون نقطه ضعف چیه؟ کتابهای عاشقانه که آخرش هندی تموم بشه اونا این رو فهمیدن و
چون تنها فکر منفعت مالی هستن نه این که یه داستان ماندنی مثل هری پاتر باشه اونو چاپ میکنن خانم های
خانه دار هم گر و گر میخرن و میخونن ونمیفهمن اگر پولشون رو آتیش بزنن بهتر از خوندن این کتابهاست .



جوانی کجایی که یادت بخیر!!!
خانم های خانه دار این روز ها اینقدر دلمشغولی های پوچ و روزمره دارند که آدم آرزو می کند ای کاش دو جلد کتاب هر سال بخونند!حتی همون کتابهای به سبک هندی!
و البته خانم های تحصیل کرده و شاغل(در نگاه بزرگتر همه ی افراد جامعه که نه فقط یک قشر خاص) هم وضعیت بهتری ندارند!که این برمی گرده به وضعیت کنونی ما!!! که آدم هایش روز به روز دچار سیر نزولی فکری هستند!!! که بحث در حیطه ی این مسئله به جامعه شناسی بر می گرده و من نه سنم اجازه می ده و نه معلوماتم کافیه!

4) اما نظر من درباره ی نداشتن اثری مثل هری پاتر:
مسلما همه می دانید در دانشگاه رشته ی خاصی تحت عنوان زبان و ادبیات تدریس می شود؛فارسی،انگلیسی،فرانسه....... و البته وظیفه ی اصلی این رشته ها علاوه بر اینکه دانشجویان را با ادبیات و زبان های مختلف آشنا می کند این هست که
نویسنده به دنیا تحویل دهند!
در دنیا هر اثری که نوشته می شود دارای یک سبک خاص هست! یعنی امکان نداره کسی تو هوا کتاب بنویسه و کتابش رو در چارچوب آن سبک می نویسه! و بعد از انتشار اون کتاب همه ی منتقدین ادبی با توجه به سبک نویسنده حتی قبل از خواندن اثر قادر به توصیف کتاب
،چارچوب آن،حالت ها،شخصیت ها و زمان هایی که خلق شده هستند! اینکه چرا ما هری پاتر نداریم ؟ چون آن شاخه های ادبی که در ادبیات مدرن وجود دارد در دانشگاه های ما خوب پرداخت نشده،تدریس نشده!!!!!!!
?not good or bad...?only trained or untrained
ما فاقد آموزش کافی در این زمینه هستیم!!!! رولینگ با خلق هری پاتر اعجاز نکرده!زیرا سبک ادبی کتاب جدید نیست!بلکه با هوش خودش، سوار بر مرکب رسانه ها شد و البته اگر مخاطب خود را به گونه ای دیگر انتخاب کرده بود (که مطمئنا با با یک انتخاب متفاوت باید کتابی متفاوت می نوشت! )شاید این اقبال نصیبش نمی شد!در هر حال پشتوانه ی رولینگ تخیل قوی و هوش و ذکاوت او و البته نیروی امید بزرگی بود که تحت عنوان انتظار میلیون ها خواننده در طول خلق کتاب همراهش بوده است.جز این است که بزرگترین حامی رولینگ خوانندگان کودک و نوجوان ( و البته گروه های سنی بالاتر را هم شامل می شود! ) او بودند؟؟؟!!!! فکر کنید میل به کتاب خواندن در دوره ی زمانی خاص که هری پاتر نوشته شد وجود نداشت!!!! آیا از رسانه ها کاری بر می آمد؟بلــــــه!!!
ولی آیا یک نویسنده صرفا برای پول و شهرت و اعتبار می نویسد؟( چیزی که رسانه به همراه دارد!) مسلمــــــــا نـــــــــه........
این نکته غیر قابل انکار هست که بستر فکری جامعه در حال رشد کودک و نوجوان آمادگی ظهور این کتاب را داشت!چون نویسندگان زیادی را تاریخ به خود دیده است که تنها به آینده تعلق گرفته اند و از طرف مردم زمانشان نا دیده گرفته شدند!......
در هر حال از اینکه دیدم دوستانم خیلی عالی موضوع را بررسی می کنند و برای بدست آمردن پاسخ تبادل فکر می کنند خیلی خوشحالمو امیدوارم به حرفهای من هم فکر کنید!
در ضمن زشت نیست که برای خلق اثر جهانی مثل هری پاتر بخواهیم سوژه ی جادو را تکرار کنیم؟ و البته حضور خدا مانع ترقی فکری یک نویسنده نخواهد شد....نویسندگان ما باید به دنبال سوژه های فکری جدید و البته به دنبال بهانه های جدید باشند.


خطاط اتاق آبی


تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.