با سلام

به دلیل مشکلات از مدیر درخواست دارم که شناسه را ببنند..

چون حدود 1 روز پیش با شناسه جدید تایید شدم..

موفق باشید

بای

سلام..
یه مورد بود پروفسور کوییریل
من قبلا با شناسه فرانک لانگ باتم تو سایت بودم(از اول تیر تا وسطای شهریور 1385)
الانم کراب هستم..میخواستم بدونم میشه امتیازم از اون شناسه به این شناسه منتقل بشه..(جزو دانش آموزان بالای 200 امتیاز بودم)
همین..
ممنونم.
بای

یه کارنامه با نام فرانک لانگ باتم ساختم.کارنامه ها فقط با اسامی کسانیکه با اون در کلاسها شرکت کردند قرار میگیره.موفق باشی

با سلام..
نقص های نمایشنامه ها
خب.

گودریک عزیز این پستی که زدین مشکلات زیادی داشت..
این چه وضعه:
نقل قول:
ضمیر رو واسه چی گذاشتن؟؟
این جور پستا طرفدار نداره..
سعی کن بیشتر کار کنی..
نمایشنامه کوتاه هم جالب نیست
..
در مورد زاخایاس:
همه مراحل کار جالب بود بجز قسمتی شرح عملیات که توش چند تا مشکل داشت...
با اینکه کوتاه بود ولی جالب بود..
من در مورد شما با آلیشای عزیز صحبت میکنم..
..
خب دوستان توجه کنید
1-نمایشنامه باید نسبتا بلند باشه
2-توی پستایی که میزنین اقراق به کار نبرید(یه کاراگاه که همیشه برنده ماجرا نیست)
***
موفق باشین
بای

نام:وینسنت
فامیل:کراب
شهر:لندن
کشور:انگلیس

موقعیت:معاون آلیشا تو کاراگاهان به همراه توبیاس ارزشی
علایق:قبلا طرف لرد بودم..الان بی طرف..
**
***
یه اعلامیه میزدین خودتونو معرفی کنین ما هم گیج نزنیم واسه پستیدن..
دیدم همه زدن منم زدم دیگه..

هیچی...
خیلی ارزشی پیدا کردم..
پارسال وبلاگمو تو گوگل ثبت کردم..
یه ماه بعد اومدم یه سرچ کنم ببینم هست یا نه..
بعد چشمم افتاد به این..
پریدم تو سایت..
8 ماه بعد هم فعالیتمو شروع کردم

معجون شماره 1*
نام معجون:معجون خرابکار
سازنده:کراب
علایم معجون:
بو:داره ولی زیاد مشخصی نمیکنه
رنگ:سبز تیره
مزه:فوق العاده بدمزه-تلخ
و ..
ترکیبات:
پودر پهن گاو
3 سانتیمتر پوست موش
17 عدد تخم هندوانه(سیاه)
بال مگس.(.1 بال کافیه)
خون تکشاخ(25./. لیتر)
مز کپک زده(2 عدد)
خواص این معجون
این معجون طوری ساخته شده که هر کسی آن را بخوره هر 15 دقیقه (دور از جون شما) استفراغ میکنه..
همین
..
طرز ساخت
هر چی ترکیبات داریم میریزیم تو پاتیل
پاتیلو انقدر هم میزنیم که دستمون دیگه نای کار نداشته باشه
بعد از 17 دقیقه استراحت
دوباره میفتیم به جون پاتیل
سه بار این کار را تکرار میکنیم
(دقت کنید..17 دقیقه باید وقفه بیفته)
حالا جنس پاتیل ما از آهن تبدیل شده به حلب..
معجونو تو یه جام میریزیم..
بعد از سه روز میتونین بخورین..
نوش جان..
تذکر*****
مصرف این معجون برای سنین بالای 12 توصیه شده
اگر از کسی ناراخت هستین میتونین اینو روش امتحان کنید..
توجه کنین..
یه وقت نزنه به سرتون همه معجونو بدین بهش..
این خیلی مهمه..
**
هر 1 لیتر آب 2 قاشق معجون..
اگر زیاد معجون تو آب بریزین طرف ترشش میشه..
هر 2 دقیقه یه بار اون کارو میکنه..
بعدش هم طرف بعد از 3 روز جان به لرد سیاه تقدیم میکنه و کپه مرگشو میذاره..
***
****
*****
معجون شماره 2**
نام معجون:سوسیسیوس
سازنده:کراب
علایم معجون:
بو:داره..خیلی خوشبو
رنگ:داره..آبی آسمانی
مزه:داره..واقعا خوشمزه
ترکیبات:
یه دونه چوب جادویی با پر ققنوس
دو تا دونه نخود
یه پاتیل
آب
و ..
خواص:
این معجون هر چیزی را به سوسیس تبدیل میکنه..
من چون عاشق سوسیسم برای صرفه جویی در مصرف پول این معجونو درست کردم..
طرز تهیه:
نخود را روی یه لایه چوب ام دی اف میزاریم.
چوب را بالا میاریم و میگیم..
سوسیسویس
حالا نخودا تبدیل به سوسیس شدن..
(این مرحله در واقع هیچ سوسیسی درست نشده..بلکه اون سوسیس ها مجازی اند..)
خب..
داشتم میگفتم..
اونا رو میریزیم تو پاتیل
بعد از 2 ساعت که خوب جا افتاد میذاریم برای مدت 3 روز خوب جا بیفته..
معجون حاضره..
نوش جان..
تذکرات سازنده***
این معجون رایگان نیست..
در مرحله آخر باید بدونین که چطوری میشه هر چیزی رو به سوسیس درست کرد..
برای اون که چطور یاد بگیرین لطف کنین و 10 گالیون به این شماره حصاب بریزید..
شماره**صندوق 227 در بانک گرینگوتز**
خب..
حالا میگم..
برای تبدیل به سوسیس باید یه گرم پودر له شده ی نیش حلزون های گوشتخوار رو به معجون اضافه کنین..
موفق باشین..
***
****
*****
معجون شماره 3***
نام معجون:عکسیوس
سازنده:کراب
علایم:
فاقد بو و مزه..
رنگش زرد است..
ترکیبات:
آب..
پاتیل
چوب جادو
یه دونه مو جن خانگی(مونث)
طرز تهیه:
همه را در پاتیل ریخته..
17 بار بر جهت غقربه ساعت و 15 بار بر خلاف عقربه ساعت چرخ میدهیم..
بعد از 9 روز معجون آماده است..
تذکرات:
این معجون برای تمام سنین آزاد است..
مهمترین خواص این معجون این است که سازنده آن باید اسلیترینی باشد..
حالا خواص..
این معجون طوری ساخته شده که مانند لولوخورخوره عمل میکنه..
اگه کسی که این معجونو ببینه اصیل زاده باشه بر اون هیچ اثری نداره..
ولی اگر او یک دورگه یا مشنگ زاده باشه اون فرد رو به درون تاریکی ها میبرد و ترس را در او به وجود میادور(وای..چه معجون اارزشی باحالی)
..
تمام

خب..
خبرها که حاکی از ریگلوس است..
ولی من یه لحظه که داشتم فکر میکردم مخم رفت طرف یه چیزه مشکوک..میخوام یه نظر بدم که یکمی غیر عادی هست..
خمونطور که میدونیم خانواده بونز از خانواده بزرگ جادوگری هیت..
رولینگ هم نظرشو در مورد اونا تو کتاب شاهزاده مطرح کرده..
من یه لحظه مخم رفت به طرفه امیلا بونز..(او جادوگر بزرگی بود)..
الف و ب مطابقت میکنه فقط ر میمونه که خدا می دونه چی هست..
خب..
نظرمو گفتم..
نظرتونو اگه بدین خوشحال میشم

مادام پادیفوت به سمت پیشخوان رفت تا سفارشها رو بیاره..
در همون لحظه آنکین رو به زاخی کرد و گفت:این پادیفوت چقدر بی ناموس بازیدر میره..خجالت نمی کشه؟؟500 سالشه بازم ...(این تیکه باید سانسور میشد...
زاخی هم که اصلا به حرفای آنی گوش نمیداد و فقط داشت به یکی از دخترا نگاه میکرد و برای اینکه نشون بده داره گوش میکنه همش اینطوری میکرد:
آنی:هووی..زاخی!!کجایی با تو هستما!!!
زاخی:
آنی که میبینه زاخی به حرفاش اصلا توجه نداره یه چک میزنه تو گوشه آنی..:poser:
زاخی:بی شعور چرا میزنی؟؟
دوستای زاخی که این حرکتو از طرف آنی میبینن حمله میکنن به طرف آنی..
آنی:
***5 دقیقه بعد***
پادیفوت:ای بی ادبا..آبرو واسه کافه من نذاشتین..از این به بعد هیچ دختری به همراه پسر به این مکان ارزشی نمیاد..
ملت:باشه..
یکی از دخترا:نه..من نمی تونم دوری آنی رو تحمل کنم..
ملت:
آنی:..آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا..بی وفا حالا که کافه شده تیریپ مجردی؟؟(عجب شعره باحالی سرودم)
ملت:
پادیفوت داشت یکی یکی بچه ها رو مینداخت بیرون که یه دفعه یکی درو باز میکنه..
پادیفوت:سلام کراب..
ملت:
کراب:اینجا چه خبره؟؟به به..آنی و زاخی عزیز..مشکوک میزنین..
پادیفوت:کراب جوونم..چی میخوری؟؟
کراب:به حق چیزای ندیده..زنیکه 500 سالشه داره واسه منه جوون لاو میترکونه..
پادیفوت:گم شو بیرون..
کراب:فحش نده..الان میرم..هیچ کی نمیاد بریم..
دخترا:
آنی و زاخی:..
زاخی و آنی میفتن سره کراب و تا اونحایی که میتونن کرابو میزنن..
کراب:..ایشالا شناستون پاک بشه..
در همون لحظه آلبوس میپه تو مغازه..
آلبوس:سلام بچز هافل و اسلی..
کراب:سلام آلبوس جوون..منو از دست اینا نجات بده..
آلبوس:واسه همین اومدم..
آنی و زاخی:
آلبوس:طبق ماده 744 کتاب آفتابه سازان
اینحانب آلبوس دامبلدور..مدیر مردمی سایت اعلام مینمایم که آنی استنبز بره جلو بوق بزنه..
به دستور لرد سیاه..
شناسه آناکین استنبز بسته شد..همین..تمام..
ملت:
آناکین:(بعد از اعلامیه آلبوس آناکین چهره اش اینطوری شد.از خنده به گریه..)
کراب:..زاخی آنی رفت..حالا من میدونم با تو


**
***
دیدم این تاپیک در حال کپک زدن بود اومدم که فعالش کنم..
افراد طنز نویس ماهر بیان..
تاپیکه جالبیااااا...


عزيز من. فكر كنم ديگه تو سايت زاخارياس اسميت نداريم. الان تبديل شده به بادراد ريشو
در ضمن ازت ممنونم كه اين تاپيك رو راه انداختي

در همین موقع یکی از پشت سر آرتیکوس گفت:تو فکر کردی میتونی ما رو دست بندازی احمق؟؟؟
آرتیکوس:تو کی هستی؟؟کجایی؟؟خودتو نشون بده!!
طرف:من کی هستم و چی کار دارم به تو ربطی نداره..اگه بخوای زرنگ بازی دربیاری و لردو گیر بندازی کور خوندی..
آرتیکوس:منظورت چیه؟؟
طرف:جمعه ساعته 4 بعد از ظهر،اگه جواب رو بدی کار ندارم،،اگه ندی اینجا رو آتیش میزنیم!!
آرتیکوس: ..آتیش بزنین فکر نکنم لرد خوشش بیاد..اینجا یکی از جاودانه سازها وجود داره..پس ۀتیش زدن رو بیخی شین..
طرف:نه..خیلی گیج تر از اون چیزی هستی که فکر می کردم..فکر میکنی لرد انقدر کودن هست که هورکراکسشو تو این ساختمون بذاره و بره و اونو بسپاره به خدا؟؟؟
آرتیکوس:خدا؟؟لرد مگه خدا رو هم میشناسه؟؟
طرف:حرف بیخود نزن..من نگهبانه هورکراکس هستم..پس هیچ مشکلی برای آتیش زدن وجود نداره!!
آرتیکوس:چی؟؟نه..یعنی همه این کارها یک طوتئه بود؟؟
طرف:آره..لرد تو رو میکشه..
آرتیکوس: ..باشه میگم ولی..
آرتیکوس چندین دقیقه صحبت کرد ولی این صحبت ها هیچ فایده ای نداشت چون طرف رفته بود..
آرتیکوس:کجایی؟؟رفتی؟؟
***
رابستن:عجله کنین..
دراکو:برای چی؟؟
رابستن:چون دارن میان؟؟
دراکو:کیا؟؟
**
ادامه بدین..
پست های این تاپیک داره ارزشی میشه..
به نظر من این داستان رو تموم کنیم..
و یه داستان طنز واسه این تاپیک بنویسیم..
چون تاپیکای طنز بیشتر طرفدار داره تا جدی

جاگسن:منظورت چیه؟مگه من اون علامت رو تو برج روشن ظاهر کردم
هوکی:تو نکردی ولی اون دوستای مسخرت کردن؟؟
ملت اسلیکخاک بر سره تو کنن هوکی..تو باید افتخار کنی که افراد قدیمی اسلیترین تونستن حال این دامبول ارزشی رو بگیرن..
هوکی:
کراب:ابرو میندازی؟؟؟بی تربیت
هوکی:
کراب:ببند نیشتو
جاگسن:بابا ول کنین این کارا رو..مثلا داشتیم در مورد چگونگی پست زدن فکر میکردیما..کی با 30 تا 50 خط موافقه؟؟
ملت:
جاگسن:35 خط تصویب شد..
همه داشتن یه چیزایی واسه همدیگه بلغور میکردن که یه فرد آشنا و قدیمی در تالارو باز میکنه..
ملت:
*****
پست ها فوق العاده ارزشی شده..
یه طنز نویس ماهر بیاد یه موضوعو شروع کنه..
کی حاضره بیاد..
طنز نویسی بهتر از جدی هست..
پستهای جدی زیاد جذب نمیشن..