هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (برتا جورکینز)



Re: پروژه ی بعدی رولینگ
پیام زده شده در: ۸:۱۴ دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۰
#1
سلام به همه دوستان چقد حس خوبیه که بعد چندین سال اینجا یه چیز پست میکنم به نظر من همه اینا بازار گرمی برادران وارنره کلا این جزو فردادشون با رولینگه که قبل هر فیلم یه کاری بکنه که هری پاتر بیافته رو زبونا دقت کنید تو چند سال اخیر همیشه همچین چیزای بوده حالا احتمالا ایندفعه مفصل تره


عشق یعنی جادوی نا محسوس چشم
عشق یعنی ساحری در کیش عشق
عشق یعنی حسرت بوی بهشت
عشق یعنی آخرین سیØ


Re: صحنه محبوب کتاب 7 که میخواین توی فیلم ببینین؟
پیام زده شده در: ۱۳:۳۱ پنجشنبه ۶ آبان ۱۳۸۹
#2
با سلام خدمت دوستان خیلی خوش حالم که بعد چندین سال میخ.ام تو این سایت نظر بدم احساساته نوستالژیکم بر انگیخته شد من صنحه ای که بالاخره نویل به خودش اعتقاد پیدا میکنه و نجینی رو میکشه واقعا دوس دارم


عشق یعنی جادوی نا محسوس چشم
عشق یعنی ساحری در کیش عشق
عشق یعنی حسرت بوی بهشت
عشق یعنی آخرین سیØ


Re: وضعیت دوبله ی فیلم ها
پیام زده شده در: ۷:۱۶ یکشنبه ۹ تیر ۱۳۸۷
#3
یک نکته کاملا بارز در صنعت دوبله ایران افت شدید دوبله در سال های اخیر هستش همون طور که میدونید در سال های گذشته دوبله ایران بعد از کشور ایتالیا یکی از بهترین دوبلور ها رو داشت ولی در حال حاضر .... (فقط کافیه به فیلم های دوبله شده جدید نگاه کنید )
که فیلم های هری پاتر هم از این قائده مستثنی نیستند
اگه فیلم سوم هری پاتر رو به صورت دوبله دیده باشین پی به صحبت من می برید در ضمن فیلم 5 هم توسط شرکت .... در حال دوبله است
من خودم به شخصه ترجیح میدم یه فیلم رو با یه دوبله خوب ببینم نه با یه دوبله بسیار ضعیف که علاوه بر دوبله افتضاح هر 2 دقیقه رنگ فیلم هم از قرمز به سبز و بلعکس تغییر میکنه ( شبکه 3)
در حال حاضر به نظر من بهترین گزینه دیدن فیلم با زیر نویس انگلیسی است آخه تازگی ها زیر نویس های فارسی مثل اینکه یه فیلم دیگرو زیرنویس کردن برای مثال وقتی من در طی چند هفته گذشته فیلم های Forbidden kingdom و Iron Man رو دیدم کاملا زیرنویس فیلم متفاوت با صحبت های هنر پیشه ها بود پس بهترین حربه تقویت زبان اینگلیسی است
در ضمن به نظر من دوبلور هاگرید در فیلم 1 و 2 کارشو خوب انجام داده بدود .


عشق یعنی جادوی نا محسوس چشم
عشق یعنی ساحری در کیش عشق
عشق یعنی حسرت بوی بهشت
عشق یعنی آخرین سیØ


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۸:۱۵ دوشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۷
#4
منم دوباره یه چند بیتی مینویسم برداشت به عهده شما !!!!!!!

------------------------------------------------------
سحر کلام این ساحر به ظاهر زیبا
اغوا گر است همچو خدعه های آن شیخ دد سیما

اما

هو هوی اغوا گر این جغد پیر
دیریی نمی پاید رفتنیست زود یا دیر

---------------------------------------------------

حربه منحوس دین از عدم تا حال در دنیا
کشور گشایی با بیرق بیرنگ خدا در دنیاست

روحانی ملبس به ردای کفر حاکم حکم خداست
مهدی نیک پیکر بازیچه حکام ماست

-------------------------------------------------------

در آخر هم باید بگم :


کهنه درخت بی باک جهان در نزاع ست با تند باد
افسون این افسانه را خواهد شکست در نبرد با این تند باد

================================
در پایان یه مقدار از بیت های که قبلا نوشتم رو هم می زارم که هر کدوم در مورد یکی از شخصیت های کتاب هری پاتر خوشحال میشم که نظرتون رو بگین و بگین که هر کدوم از این بیت ها در مورد کی هست ؟

1) ای سیاست پیشه مغرور بی تدبیر
ای محکوم به زوال در این گرداب تقدیر

2) ای شکنجه گر کودکان جادوگر(بی مادر)
ای دوشیزه ی وزغ پیکر

3) ای منسوب شده از جانب وزارت خانه
ای ناکام مانده در تصرف این خانه

4) ای جن بی لباس بی سرور
ای دنباله رو مکتب بی رهبر

5) ای گرگ نمای بی احساس
ای گری بک دندان ز الماس

6) ای که میکشی تا بسازی هوکراکسی جاودان
ای سارق کنجینه های جادوگران

7) ای تنها مانده در کوهستان های ایرلند
ای همنشین غول های رانده زین قرن

-------------------------------------------------------


ویرایش شده توسط برتا جورکینز در تاریخ ۱۳۸۷/۳/۲۰ ۱۰:۱۹:۵۶

عشق یعنی جادوی نا محسوس چشم
عشق یعنی ساحری در کیش عشق
عشق یعنی حسرت بوی بهشت
عشق یعنی آخرین سیØ


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۸:۳۱ پنجشنبه ۱ آذر ۱۳۸۶
#5
من چند بیتی راجع به بعضی از شخصیت های کتاب های هری پاتر نوشتم که یه سری از اون ها رو اینجا مینویسم :

-----------------------------------------------------------
کرنلیوس فوج :

ای سیاست پیشه مغرور بی تدبیر
ای محکوم به زوال در این گرداب تقدیر

آمبریج :

ای شکنجه گر کودکان جادوگر
ای دوشیزه ی وزغ پیکر

ای منسوب شده از جانب وزارت خانه
ای ناکام مانده در تصرف این خانه

دابی :

ای جن بی لباس بی سرور
ای دنباله رو مکتب بی رهبر

گری بک :

ای گرگ نمای بی احساس
ای گری بک دندان ز الماس

ولدومورت :

ای که میکشی تا بسازی هوکراکسی جاودان
ای سارق کنجینه های جادوگران

گراپ:

ای تنها مانده در کوهستان های ایرلند

ای همنشین غول های رانه زین قرن

---------------------------------
در آخر هم چند بیتی مینویسم با الهام از صحنه مرگ اسنیپ و چشمان هری :

عشق یعنی جادوی نامحسوس چشم
عشق یعنی ساحری در کیش عشق
عشق یهنی حسرت بوی بهشت
عشق یعنی آخرین سیب بهشت
عشق یعنی آخرین جادوی عشق


<< عشق یعنی آهویی نقره فام >>


ویرایش شده توسط برتا جورکینز در تاریخ ۱۳۸۶/۹/۱ ۸:۴۹:۳۰

عشق یعنی جادوی نا محسوس چشم
عشق یعنی ساحری در کیش عشق
عشق یعنی حسرت بوی بهشت
عشق یعنی آخرین سیØ


Re: چگونه با کتاب های هری پاتر آشنا شدید؟
پیام زده شده در: ۸:۴۳ سه شنبه ۲۲ آبان ۱۳۸۶
#6
تایپیک جالبیه باعث میشه دوباره خاطرات گذشته رو مرور کنیم
داستان آشنا شدن من با هری پاتر خیلی جالب بود من قبل از اینکه کتاب در ایران ترجمه بشه به طور کاملا اتفاقی با کتاب آشنا شدم یادم میاد سال های اول راه اندازی شبکه چهار بود که اون اوایل خیلی برنامه های انگلیسی پخش میکرد منم در اون زمان حدودا کلاس سوم ابتدایی بودم یه روز که اتفاقی شبکه چهار رو گرفتم دیدم داره یه سری بچه رو نشون میده که چوب جاروی پرنده دستشونه و کنار یه خانومی ایستادن (که بعدها فهمیدم که جی کی بوده) و دارن عکس میگیرن که دست همشون هم یه کتاب بود منم که در اون زمان چیزی یادی از انگیلیسی بلد نبودم فقط نگاه میکردم . پیش خودم با حسرت گفتم که این کتابها رو که در ایران ترجمه نمیکنن .
بعد از چند سال یه بار که رفته بودم نمایشگاه کتاب یه کتابی رو دیدم به نام هری پاتر که خیلی اسمش برام آشنا بود هرچی هم فکر میکردم یادم نمیومد که کجا این اسم رو شنیدم بلاخره بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم کتاب رو گرفتم و شروع کردم به خوندن .
خوب من از بچگی به داستان های افسانه ای و تخیلی علاقه زیادی داشتم مثل آرتور شاه و شمشیر اکسکالیبور. مرلین و ...
ولی زیاد اهل خوندن کتاب نبودم یعنی به صفحه 50 که میرسیدم خسته میشدم در واقع بیشتر دوست داشتم بشنوم در مورد هری پاتر هم یک چنین حالتی پیش اومد یه مقدار از کتاب رو که خوندم با اینکه جالب بود گذاشتم کنار بعد از چند روزی دیدم که مادرم داره کتاب رو برای برادر کوچیکم میخونه منم رفتم گوش دادم اون قسمت های بود که هاگرید هری رو به کوچه دیاگون میبره که بیش از اندازه خوشم اومد و ازهمون روز شرع کردم به خوندن در واقع هری پاتر مقدمه ای بود برای کتاب خون شدن من. بعد از یه مدت کتاب 2 و بعدش هم کتاب 3 اومد که من بعد از خوندن کتاب 3 تا چند روز گیج بودم که چه قدر این داستان زیباست که یه موش که از کتاب یک در داستان بود در واقع دم باریکه و ...
همین طور گذشت تا به امروز که ترم 3 دانشگاه هستم و هنوز هم وقتی این خاطراتو مرور میکنم یه حس خیلی عجیبی دارم حس دلتنگی حس ... واقعا نمودنم چی بگم . فقط باید گفت خداحافظ ................................. هری

عشق یعنی قصه ی دیروز دور ................


=================================
حالا برسیم به سوال هی بعدی

من همه کتاب ها رو دوست دارم
کتاب یک که همه چیز شروع شد .
کتاب دو که درهای تلار اسرار باز شد .
کتاب سه که درهای زندان آزکابان به روی سیریوس باز شد .
کتاب چهار که زندگی دوباره ولدومورت آغاز شد .
کتاب پنج که پیشگویی آشکار شد .
کتاب شش که گذشته ولدومورت افشا شد .
و دوباره کتاب شش که دامبلدور از ما جدا شد .
و در آخر کتاب هفت که همه چیز تمام شد .........................

==================================
بهترین فصل از نظر من فصل داستان شاهزاده از کتاب هفت بود که واقعا زیبا بود و من رو تکون داد .


عشق یعنی جادوی نا محسوس چشم
عشق یعنی ساحری در کیش عشق
عشق یعنی حسرت بوی بهشت
عشق یعنی آخرین سیØ


Re: كتاب هفتم : هری پاتر و قدیسهای مرگبار
پیام زده شده در: ۸:۰۳ یکشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۶
#7
به نظر من يادگاري هاي مرگبار چيزي نيست جز شمشير گيريفندور و قاب آويز اسليترين اگر هم دقت کرده باشين اين دو شي در کاور هاي مختلف کتاب ديده ميشن ولي سوال اينه چرا مرکبار :

به نظر من اين دو شي به اين دليل مرگبارن چون شمشير وسيله اي براي نابودي لرد توسط هري وقاب اويز هم براي هري مرگباره چون لرد ميتونه به وسيله اون هري رو نابود کنه ميدونيم که هري ولرد نميتونن با چوب جادو با همديگرو نابود کنن پس اين يادگاري هاي مرگبار سالازار و گيريفندور تنه راه غلبه يکي بر ديگري است

همون طور که بارها گفتم کليد نابودي لرد در دستان سالازار و گيريفندور يعني شمشير و قاب آويز يعني همون يادگاري هاي مرگبار بنيان گزاران


عشق یعنی جادوی نا محسوس چشم
عشق یعنی ساحری در کیش عشق
عشق یعنی حسرت بوی بهشت
عشق یعنی آخرین سیØ


Re: رده بندی کتابهای تخیلی!!
پیام زده شده در: ۷:۵۸ یکشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۸۵
#8
تعداد بسیار زیادی کتاب های فانتزی وجود داره وهر کدوم زیبایی وجذابیت خاص خودشو داره که هر کسی ممکنه از یکی از این کتابها بیشتر خوشش بیاد در زیر من نظر خودمو مینویسم(البته از هری پاتر و ارباب حلقه ها فاکتور گرفتم)

1) نیروی اهریمنی اش (سه گانه) (در ایران 5 جلد)

2)نبرد با شیاطین

3)سرزمین اشباح

4)اراگون

5)دلتورا

6)سابریل

7)نارنیا

8)ارتمیس فاول

9)وار کرفت


عشق یعنی جادوی نا محسوس چشم
عشق یعنی ساحری در کیش عشق
عشق یعنی حسرت بوی بهشت
عشق یعنی آخرین سیØ


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۸:۰۶ چهارشنبه ۸ آذر ۱۳۸۵
#9
دو بیت شعر در مورد لرد:

ای که میکشی تا بسازی هوکراکسی جاودان

ای سارق گنجینه های جادوگران
----
ای جدا مانده روح از بدن

ای در نیافته ارزش روح خود در بدن
---
ای ازدهای کوهستان تاریکی

ای دیو سیرت زشت بنیاد

========================
یه بیت در مورد دابی:

ای جن بی لباس بی سرور

ای دونباله رو مکتب بی رهبر

========================
یه بیت در مورد گراپ:

ای تنها مانده در کوهستان های ایرلند

ای همنشین غول های رانه زین قرن

=======================
یه بیت در مورد فیلچ:

ای جادوفش بی جادو

ای گوشه گیر پست ترسو

=======================
دو بیت در مورد شاهزاده:

مردد گشتم در این سرداب تاریک

در این دخمه بی نور خورشید
------
به دنبال شناخت شاهزاده

بسی گشتم در این دخمه با آه و ناله

======================

امید وارو که جالب بوده باشن

شعرات خیلی قشنگ بود.ولی بهتر بود در مورد هرکدام بیشتر بگی چون اینجوری اسمش شعر نیست.با این حال خوب نوشتی.


ویرایش شده توسط برتا جورکینز در تاریخ ۱۳۸۵/۹/۸ ۸:۰۸:۲۳
ویرایش شده توسط برتا جورکینز در تاریخ ۱۳۸۵/۹/۸ ۸:۲۴:۰۵
ویرایش شده توسط ایگور کارکاروف در تاریخ ۱۳۸۵/۹/۲۲ ۲۰:۲۲:۲۰

عشق یعنی جادوی نا محسوس چشم
عشق یعنی ساحری در کیش عشق
عشق یعنی حسرت بوی بهشت
عشق یعنی آخرین سیØ


Re: بحث در مورد جان پيچ ها
پیام زده شده در: ۸:۵۱ دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۸۵
#10
با تشکر از آرتور و مینورا در مورد این موضوع من قبلا در یه تایپیک به طور کامل صحبت کردم و به هوراه دوستان به نتایج جالبی رسیدیم که لینکشو در پست قبل خودم گذاشتم خوشحال میشم که اونو با دقت بخونید در زیر خلاصه ای از اون تایپیک و در واقع نظر شخصی خودمو مینویسم :

-------------------------------------------------

1) لرد برای بازگشت به بدنش روح درون هیچ هوکراکسی رو باز نکرده به عبارتی همچنان 6 هوکراکس دارد.

2) روح درون هیچ یک از هوکراکس ها جای روح اصلی لرد رو نگرفته اند.

3) روح اصای لرد هیچ اسیبی ندیده و وارد هیچ هوکراکسی نشده

4) هیچ هوکراکسی به طور خود کار برای باز گشت لرد فعال نشده

5) به طور کلی هیچ یک از هوکراکسها نقشی در برگشت لرد به بدنش نداشتند( هوکراکسها فقط باعث جلوگیری از مرگ کامل شدند )

6) تازمانی که هوکراکس ها وجود دارند به روح اصلی لرد آسیبی نمیرسه ولی جسمش میتونه نابود شه

7) روحی که در الان در بدن لرده همونی که در یک سالگی هری در بدنش بوده

8) در واقع این نقطه ضعف هوکراکس ها در باز گردوندن روح فرد به جسمش یه جورایی پاسخ به همسولات بود که از دید ما پنهان شده بود

9) لرد به سنگ جادو نیاز داشت تا دو باره به بدنش برگرده زیرا روحش با وجود هوکراکس ها جاودانه بود وفقط نیاز به جسم داشت

10) لرد طلسم گوشت خون و استخوان رو اختراع کرد که نقطه ضعف هوکراکس ها رو پوشش بده

11) منظور دامبلدور از اینکه گفت لرد بیشتر از هرکسی در جاودانگی پیشرفت کرده این بود که لرد تونسته بر نقطه ضعف هوکراکس ها غلبه کنه

12) هیچ وقت شاهد دو یا چند ولدومورت با هم نیستیم چون تمام روح ها محبوس در هوکراکس ها هستند و فقط روح اصلی لرد با قی میمونه که دارای جسمه.

13) منظور دامبلدور از روح اسیب دیده لرد اینه که . ولدومورت روح خودشو چندین مرتبه باز کرده که این یه عمل غیر انسانی پس این اسیب دیدگی معانای مجروح بودن روح رو نداره

-----------------------------------------------------

اگه کسی این 13مورد رو قبول نداشت بهش پیشنهاد میکنم که به اون تایپکی که در ابتدا گفتم بره واونو بادقت زیاد بخونه اگه باز قانع نشد خودم در این مورد بیشتر توضیح میدم.

در این 13 مورد خیلی راجع به نقطه ضعف هوکراکس ها نوشتم البته ربط زیادی به موضوع تایپیک نداره ولی چون نوشتم یه توضیح کوتاه در مورد نقطه ضعف هوکراکس ها میده:

اسلاگهورن: پس اگه حتی بدن فرد مورد حمله قرار بگیره و یا از بین بره فرد نمی میره چون قسمتی از روح سالم می مونه. البته زندگی به چنین شکلی ...

این جمله داره بطور غیر مستقیم میگه روح اصلی فرد در اثر حمله اسیب می بینه و روحی که در هوکراکس پنهانه سالم باقی می مونه
از قسمت دوم که گفته شد زندگی به چنین شکلی...
میشه فهمید که پس از نابودی جسم زندگی فرد به حالتی شبیه به چیزی پستر از روح در می اید و به خاطر همین استفاده از هوکراکس معمول نیست (علاوه بر شیطانی بودنش) ولی لرد توانس بر این مشکل فائق اید و دوباره به جسم خود
اگه دقت کرده باشین نقطه ضعف هوکراس ها اینه که هرکسی که از اون استفاده کرده درسته که روحش سالم باقی میمونه ولی اگه جسمش از بین بره دیگه قادر نیست به جسمش برگرده به همین دلیله که استفده از اون متداول نیست زیرا بعد از حشر جسم زندگی به صورت پست تر از ارواح در انتظار اوست و به همین خاطر اسلاکهورن میگه : زندگی به چنین شکلی... ولی لرد تونست بر این نقطه ضعف با استفاده از طلسم گوشت خون و استخوان غلبه کنه در اخر باز هم میگم به این تایپیک یه سری بزنید

باتشکر برتا جور کینز.


ویرایش شده توسط برتا جورکینز در تاریخ ۱۳۸۵/۸/۲۲ ۸:۵۶:۱۹

عشق یعنی جادوی نا محسوس چشم
عشق یعنی ساحری در کیش عشق
عشق یعنی حسرت بوی بهشت
عشق یعنی آخرین سیØ






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.