پادی خسته و کوفته وارد کافه اش شد و روی اولین صندلی وا رفت
زیر لب غرغری کرد و گفت :
_:وای که این مسافرت مشنگی چه حالی می خواد! 8 ساعت بشینی تو ماشین که 2 روز بخوای 1 جا مسافرت بری
پادی توی این فکر و خیال ها بود که متوجه جنبشی در پشت یکی از میز ها شد ... برسید یعنی کی می تونست باشه؟ اونم بعد از این همه مدت که اون نبود ...!
چوب دستیش رو بیرون کشید و جلو رفت چهره ایی از تاریکی بیرون اومد ... صورت بشاش و لبخند بزرگ شخص نظر پادی رو تغییر داد ... می شناختش قبلا یک جایی دیده بودش ... خیلی اشنا بود ... بیش تر به چهره اش نگاه کرد ...
_:
وریتی!!!!!مادام در اغوش وریتی فرو رفت ...
_:تو کجا این جا کجا؟ خیلی وقت بود ندیده بودمت!
وریتی: بابا تو کجایی؟ 2 هفته است منو اینجا کاشتوندی! مسافرتت 1 هفته ایی بود ها!
پادی:شرمنده ... طول کشید!
حتما کار مهمی داشتی که اینقدر منتظر بودی نه؟
وریتی: اره 1 نوشیدنی می خواستم ... اخه خیلی تشنه مه!
پادی:بابا تو دیگه کی هستی!
---------------------------------
لیست فعلی :
نوشیدنی کره ای
شراب عسلی ( واسه دانش اموز ها مجاز نیست
)
قهوه به همراه شیر و شکر یا بدون ان ( به سلیقه مشتری!)
چای ساده
چای میوه ای
انواع کیک
انواع اب میوه
انواع میلک شیک ( نوشیدنی مشنگی)
شیرکاکائو داغ یا سرد ( به سلیقه مشتری!)
از پیشنهاد های سازنده شما استقبال می کنیم!
مادام پادی فوت عزیز، این تاپیک یکی از تاپیک هاییه که نظر من رو به خودش جلب کرده و مطمئن باش که چشمان ناظر،این تاپیک رو زیر نظر داره پس مراقب باش که تاپیک چه روندی رو پیش میگیره.مورگان آستکباریسمی
[size=xx-large][color=CC0000]Ù
اداÙ
پادÛÙÙت Øا٠... Ù
اداÙ
رزÙ
Ø