ولی به نظر من هنوزم خیلی چیزا تو قدح هست که اگه هری ببینه اما این که دامبلدور اونا رو به سرش برگردونده باشه همه چیزو خراب میکنه.

بابا من نمی فهمم چرا همه با ویدا اسلامیه رسما! آره خب سانسور می کنه. جمله هارو هم طولانی می کنه ولی خداییش از بقیه ترجمه ها خیلی بهتره. اگه بخواد منظورو کامل برسونه هم مجبوره جمله ها رو طولانی کنه. بعدشم وقتی خواهر من که ده سالشه هم هری پاتر می خونه اگه سانسور نکنه چی کار کنه؟


سانسور شد ! اخطار : هر کی بی احترامی و فحش و از این جور حرفا بزنه بلوکش می کنیم !

مسئول بار هاگزهد برادر دامبلدور یعنی آبرفورثه بعیده کار اون باشه

بابا ما می خوایم بدونیم اونا چه طوری با هم می تونستن زندگی کنن ولی اکثرا در مورد چه طوری عاشق شدن جواب می دن.
ببینین اونا اولش حالا هر جوری با هم آشنا می شن و ازدواج می کنن و هر جور دیگری (!) هم هاگرید به دنیا می یاد ولی فورا می بینن که نمی تونن باهم زندگی کنن یعنی فوقش یه سال زندگی کردن. حالا جواب سوال هم می شه: همون مدت کم رو هم با بدبختی!!!

این که مرلین خداشون نیست واضحه. اونا فقط به مرلین به عنوان کسی که مهم بوده و براشون اهمیت داشته احترام می ذارن و بهشش قسم می خورن. مثلا وقتی شما به حضرت ابوالفضل قسم می خورین این به خاطر خدا بودنش نیست به خاسر اهمیتشه. خدای اونا قطعا همون خدای مااست. چه دلیلی وجود داره که این طور نباشه. اونا ممکنه هر دینی داشته باشن. بستگی به خودشون و عقایدشون داره. هر کسی ممکنه از یه چیزایی که تو دینش وجود داره ناراضی باشه اما می تونه از اون چیزا چشم پوشی کنه به خاطر چیزهای دیگه ای که تو همون دین هست و اون شخص قبولشون داره و تعدادشون هم زیادتره. (قضیه مخالفت کشیش ها)

این قضیه یه جورایی با عقل جور در نمی یاد. یه ذره عجیبه که یه جادوگری که مرده تصویرش می تونه فکر کنه ونظر بده....

بقیه هم مثل گریفندور و اسلایترین حتما یه چیزی گذاشتن. ولی اینکه شمشیر یا حیوون یا تالار اسرار گذاشته باشن بعیده. شاید چیزی غیر از اینا باشه.

اولا این که به نظر من ربطی به یکی در میان برگزار شدن نداره. اگه دقت کرده باشین کتابای رولینگ طبق یه همچین قانونایی پیش نمی ره البته دقت کنین منظورم روابط این شکلیه نه چیزایی مثل نظریه شطرنج اونا خیلی معتبرتره.
حالا دقیقا از نظر خودم هم مطمئن نیستم و نمی دونم که رون باید به همه چیزایی که تو آینه دیده برسه یا نه؟

خب... هردوشون خوبن هر کدوم جای خودشو داره. ارباب حلقه ها سنگینتره و البته ادبی تر. می دونین یه کتاب جاودانه. شاید ماها الان عاشق هری پاتر باشیم ولی از کجا معلوم چند نسل بعد از ما هم عاشق هری باشن؟ اگه این طوری باشه و در واقع بشه گفت هری یه چیزی نبوده که یه دفعه بیاد و یه دفعه هم بره اون وقته که می شه گفت کتاب باارزشی بوده. الانم باارزشه. چون خیلی ها رو کتاب خون کرده...

نظر شماره یک ارنی از همه منطقی تره البته این یه حدسه چون تا حالا دوبار بیشتر یه همچین موردی پیش نیومده. ولی در مورد اینکه وقتی همه خاطرات رو دید بیرون میاد: خاطرات توی قدح خیلی زیادن و این تموم شدنشون خیلی طول می کشه...
منم یه سوال دیگه در مورد قدح اندیشه دارم: آدم چه طوری تعیین می کنه که تو کدوم خاطره بره؟