هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: چه چیزی بدتر از مرگ وجود داره؟
پیام زده شده در: ۵:۰۳ جمعه ۲۱ دی ۱۳۸۶
#1
به دظر من بدتر از مرگ عذاب وجدان ...کاری که ادم در موردش عذاب وجدان پیدا کنه..و برای بعضی از ادم ها رویارویی با حقیقت بدترین چیزه حتی خیلی بدتر از مرگ


[i


Re: موسسه ی کار يابی وزارتخونه
پیام زده شده در: ۱۹:۵۱ چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۵
#2
نوم گرامی:اه بله البته عزیزم کنث
فامیل شوما:تیلور جیگر:دی
سن:فردو جرجو میشناسی من کنثشونم:دی....بنده هم سن فردو جرج هستم ...حالا میتونی حساب کنی جیگر
استعدادهاتونو بیگین:خوب استعداد ...بنده از هر انگوشتم ده تا استعداد میباره(اوخ ببخشید یه لحظه رفتم از نخ ایفای نقش بیرون)بنده که میبینید در انواع و اقسام کارها استعداد دارم از شعر نویسی بگیر تا خز بازیو بعدم جواتی و نوشته های ارزشی بگیر تا جدیو از شوخی بگیر تا جدی و جونم براتون بگه در مغوزه ویزلی ها کار میکونم پس یعنی وسایل شوخی هم بلدم بسوزم(این لهجه خیلی بشم میاد نه:دی)
سوابق شغلی شوما:سوابق موابق نمنه من که میبینید در مغوزه ویزلیا (البته تو کتاب نه اینجا)کار میکونم و سوابق دیگه ای ندارم جیگریوس جان....

فرمو که پر کردین به این سووالای جیگریوسم جواب بدین:حتما حتما باشه چشم

1:کاملا مشخصه و احتیاج به سوال نداره :علرت عزیز جان علرت بهتره ..و اما چرا چون که هم علم خوبه هم وزارت پس ما میگیم علرت
2:اشغال میفرمایین بله خوب شوما میتونی اشغالاتو هر وقت دوست داشتی بذاری دم در ولی من که میبینی به دلیل مجرد بودن یه اصلا و ادبا اشغال ندارم یا اینکه اگرم دارم دیگه عزیزم اتیاج به دم در گذاشتن نداره که هر وقت مرلین خودش خواست و بهمون پی ام داد ما هم میریم اشغالا رو میذاریم دم در البته این قضیه به اشغالانسی هم مربوط میشه ها.....
3:خوب مشخصه دیگه رنگش بنفش خال خال پشمی بود (دیدی درست جواب دادم:دی)
4:اوصولا یه کارمند خوب باید سرش تو کارش باشه و خوب پس یعنی باید با مشتری پشتری هم در رابطه باشه و به حرف بالاسریش خوب گوش کنه



پ.ن:خسته نباشی قهرمان


[i


Re: گفتگو با ناظران *محفل ققنوس*
پیام زده شده در: ۱۵:۰۶ یکشنبه ۹ مهر ۱۳۸۵
#3
خوب منم میخواستم با عرض تشکر و سلام و خسته نباشید به برو بچز اینجا بگم که میخوام عضو محفل بشم اگه ممکنه بگید چه جوری


[i


Re: المپیک دیاگون!
پیام زده شده در: ۱۴:۳۴ یکشنبه ۹ مهر ۱۳۸۵
#4
کنث تیلور
گریفیندور
هیچ کدام (الف دال فقط)
چون که دیدم اینجا یه بهانه ای میتونه باشه برای این که بتونم بیشتر فعالیت کنم و شخصیتم رو اثبات کنم


[i


Re: كافه سه دسته جارو
پیام زده شده در: ۱۴:۰۵ جمعه ۷ مهر ۱۳۸۵
#5
کنث که از اون ور مغازه شاهد ماجرا بود هر هر شروع کرد به خنده و خطاب به اسنیپ گفت:
اسی بلا تو میخوای یه جغدو بندازی زندون هه هه هه
اسی با قیلفه ای خشمگین رو به کنث کردو گفت:هر هر هر هر
حیف که دیگه مدرسه نمیای واللا میدونستم چی کارت کنم کنث...
کنث با پوزخندی ملیح به اسنیپ می گه:
جیگر امروز چه خوشگل شدی موهات رو با چی شستی اسی؟
هه هه
ملتم که داخل سالن بودن با شنیدن این حرف زدن زیر خنده و کافه برای چند دقیقه شلوغ شلوغ شد تا این که صدای بسته شدن در شنیده شد و تا همه به خودشون بجنبن فهمیدن که بله هدی نوک طلا از کافه زده بیرونو مرغ از قفس پرید ....اسنیپ که رنگ صورتش عین لبو سرخ شده بودو نمی دونست سر کی خالی کنه عصبانیتشو دنبال کنث همه جای کافرو زیر و رو کرد ولی دریغو دردا کنث و برو بچزشونم اب شده بودند رفته بودند زیر زمین و اسی هم که دیگه داشت داغ میکرد محکم لیوانش که روی میز بود رو زد به زمین و لیوان هزار تکه شد و صاحب مغازه هم عین این ادمای تیزی به دست رفت به سمت اسی و ....


[i


Re: خوابگاه هاي گريفيندور
پیام زده شده در: ۱۹:۲۰ سه شنبه ۴ مهر ۱۳۸۵
#6
ملت واستادن به خوندنو ماشاللا چه اهنگ خفنزی هم داشت این سرود . جسیکا عین این بهت زده ها رو به جلو نیگا می کردو اهنگ زیر سرودرو میزد: رینگ دیرینگ درینگ دیرینگ درین دیرینی نی دارام دوروم دوریم رادی دار دوم
لوییس از اون ور اهنگ روی سرودو میزد:باراباراباکس ....باراباراباکس...دوففففففف باراباراباکس....اوپس داون
ملت از اون ور سرودو میخوندن:یار دبیرستانیم پشت منو یار منی
چوب کتک رو میخوری و بعدش میر.....
ملت همینجور داشتن به کار خفنزشون ادامه میدادن که یه دفعه پرفسور کوییرل جیغ فرا بنفشی میکشه و میگه:
وای سرم خدا چشام درد گرفت (چه ربطی داشت)
ملت از اون ور:بله بله همینه بله پرفسور
پرفسور:بله و ذ.....
کنث که دیگه خوابش میومد از وسط جمعیت راهشو باز کردو گفت:
پرفسور امروز چه خفنز خوشگل شودین
پرفسور...با من من :
اااا واقعا ...اخه میدونی شامپو سدر صحت زد......پرفسور که تازه فهمیده بود داره کم کم خودشو لو میده گفت:
بله خوب نه کنث چه کارم داری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کنث:اوه بله بله میخواستم پرفسور دو دق برم دبلیو سی
ملت هر کر زدن زیر خنده.
پرفسور:اوه بله کنث این که دیگه پرسیدن نداره میتونی بری و اما بچه ها شما......


[i


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱۶:۳۰ پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۸۵
#7
1. د
2. د
3. د
4. ج
5. ب
6. الف
7. الف
8. د
9. د
10. د
11. د
12. ب
13. الف
14. د
15. ج
16. ج
17. د
18. الف
19. ب
20. د


[i


Re: سازمان معجون سازان قرن
پیام زده شده در: ۱۲:۱۷ سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۵
#8
---------------------------------------------------------------------------
سوال اول:خواص پودر حجر القمر کدام است؟

یک)خواص اعتدال بخش دارد

دو)خاصیت گند زدایی دارد

سه)به عنوان سفت کننده ی معجون کاربرد دارد

چهار)با عث افزایش خاصیت ماندگاری و اثر بخشی معجون میشود*****
________________________________________________
سوال دوم:سریعترین راه برای درمان مسمومیت چیست؟

یک)استفاده از سنگ حجر القمر

دو)شست وشوی معده*******

سه)استفاده از سنگ بیزوار

چهار)هیچ کدام

_________________________________________________
سوال سوم:خواص معجون صلح چیست؟

یک)باعث ایجاد صلحی پایدار در طول تمام دوران میشود

دو)باعث صلح بین دشمنان شده و جنگ را از بین میبرد

سه)باعث ارامش میشود و هیجان را تسکین میدهد*******

چهار)همه ی موارد

_______________________________________________
سوال چهارم:مهمترین فاکتور در معجون سازی چیست؟

یک)محل ساخت و تهیه ی معجون

دو)انتخاب مواد اولیه

سه)وضع آب و هوا

چهار)یک و دو*******
________________________________________________
سوال پنج:اگه بخواین مواد اولیه معجونی رو که تهیش سخته بدست بیارین چی کار میکنین؟

یک)از قفسه ی اسنپ بر میدارم و بهش هفته ی بعد میگم

دو)حتما برادران ویزلی رو در جریان میذارم

سه)از اسنپ میدزدم. اگه لو رفت انکار میکنم بعدش میندازم گردن خودش

چهار)مخلوطی از این سه گزینه*******
________________________________________________
سوال شش:بد ترین خاطره ی معجون سازیتونو بنویسین؟(حد اکثر هشت خط و حد قل 4 خط)؟من یه روزی داشتم معجون می ساختم و عین بلا نسبت خ.....مونده بودم علاف بالا سر معجونه هی می رفتم بر می گشتم یه همی هم بهش می زدم بعدش یه دفعه دیدم داره جرقه های نارنجی ازش می زنه بیرون گفتم چی کار کنم چی کار نکنم که در همین حین یه دفعه یه شعله ی بنفش زد و دیدم درست شده معجونم ولی دریغو دردا که دو دقیقه بعدش ترکید و تمام مواد معجون سازیم رو در و داغون کرد و تازه یه مقدارشم ریخت رو صورتم و در نتیجه بینیم شکست و به این ریخت در اومد......
_________________________________________________
سوال هفت:اگه خواستین اسنپ رو ادیت کنین چی کار میکنین؟

الف)تو کفشش معجون ورم میریزیم تا پاش منفجر بشه*******

ب)رو دماغش معجون کوچکی میریزیم

ج)موادشو میدزدیم میریم بهش میگیم هری دزدیده

د)معجونامو نو به نخو احسنت خراب میکنیم


[i


Re: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۱:۵۲ پنجشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۸۵
#9
چرا دیگه هیچ کس اینجا فعالیت نداره؟
نمی خواین یه فکری بکنید؟


[i


Re: خوابگاه هاي گريفيندور
پیام زده شده در: ۱۴:۱۲ سه شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۵
#10
کنث از روی مبل پا شد و کمی کشو قوس طولانی به بدنش دادو بعد با حالت خسته ای به ساعت نگاهی انداخت و (10:30)برگشت و نگاهی به فرد و جرج کرد و گفت خوب بچه ها الان دیگه باید برسن ...داشت بقیه ی حرفشو می زد که یه دفعه هاگرید وارد شد و پشتش لوییسو همینطور الی اخر ...وقتی همه وارد شدن کنث گفت :خوب بچه ها شروع کنیم؟
ملت:بلههههههههههههههههههه
کنث:بیاین بشینیم رو زمین و دایره درست کنیم این جوری بهتره...
ملت غر غر کنان گفتن:اه نه خوب نیست ولی چرا بدم نیست خیلی حال میده این جوری یه یادی هم از دوران کودکی می کنیم....
کنث با زرنگی گفت:خوب من شروع می کنم:
سرو صدا می کنی .خودتو ولو می کنی..عشق منو تو زیر پات له می کنی.
هاگرید ی بده.
هگر:یا دم هست ...یادت نیست یادم هست ..یادت نیست (شهریار قنبری)
بیل ت بده.
بیل:تنها می روم به انجا تو می خوانی برایم شعر گزشته .
لوییس ه .
لوییس:ها نی هانی کشتی کشتی کشتی.کشته منو اون با مهربونیش.
فرد ش بده.
فرد:شهر خاکستری رنگ ..خونه زیر توپ و تفنگ یه قل دقل بچه ها توی یک کوچه ی تنگ...
جرجی گ
جرج:گرمه گرمه گرم اره تویی جونم قیافتو دیدم زل زدی تو چشمامو گفتی برات میمیرم ..
جسی م می خوام.
جسی:اوه اوه ...من از روز ازل دیوونه نبودم!عاشق و سرمست روی تو نبودم!
کنث که دید همه دارن غمگین می خونن گفت:اااااااااا بچه ها چتون شده امشب نکنه خوابتون مییاد حالا غمگین می خوندین یه چیزی دیگه چرا چرت و پرت می خونین با با ما یه شب اومدیم حال کنیما اصلا ما میریم فرد ..جرج پاشین بریم مثله این که میتینگه رپ خودمون بهتر بود پاشین بریم...
ملتم انگار نه انگار همشون پاشدن رفتن به سمت رخت و خواباشون و به این ترتیب یک شب دیگر هم گذشت ولی بدون این که استر گیر بده


[i






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.