هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: اگر جادوگر بودی چه قدر تغییر می کردی؟
پیام زده شده در: ۱۰:۰۴ شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۰
#1
و اما من اگر اینی که اون بالا گفته بودم چیکار میکردم؟

میشدم تلفیقی از آلبوس و ولدی و ادامه راه ولدی مرحوم

ای حال میداد ها...



اوتو بگمن را من ساختم ...
كليك بنما


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۹:۵۵ شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۰
#2
ترق تروووق .... آخ کمرم ...

هوووم ببینم کدوم مشنگ زاده ای شخصیت ما رو دو دره کرده...

ناظر قشنگه این شخصیت ما فعال هستیه یا نیستیه !
یکمی هم به شهیدان در راه جامعه جادوگری احترام بزارین حالا ما یکمی نزدیک به چند سال نبودیم زدین شخصیت ما رو دادین به یکی دیگه

مثلاً چند تا پیرهن و دو شلوار و ... پاره کردیم تو این سایت ها ...


متاسفم ولی این شخصیت گرفته شده و در گروه هافلپاف فعالیت داره.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۰/۱۲/۳ ۱۵:۴۵:۴۴


اوتو بگمن را من ساختم ...
كليك بنما


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۸:۴۷ پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۹
#3
هوووم سلام بر كوئيرل فناناپذير خودمون

به نظر منم اگه كمي فضاي بيشتري براي آواتار قرار داده بشه مثلاً 160 *160 پيكسل بشه بهتره تا كابران بخوان عكسهاي خودشونو با چند با ويرايش به اندازه مذكور 140*140 پيكسل در بيارن

چون اگه هر كس بخواد تصوير مدنظر خودشو بزاره تو امضاش كه ميشه داستان چند سال پيش



اوتو بگمن را من ساختم ...
كليك بنما


Re: **ثبت نام الف.دال**
پیام زده شده در: ۱۸:۱۲ پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۹
#4
هوووم سلام بر شما باد اي لشگر تيپ 3در 4 خودمان ( همون ارتش الف دال)
انگار ديروز بود كه ميتركونديم انجمن ها روخداييش ،يادش بخير

درود ميفرستم بر نوادگان خودم بعداز شهادت و شپلخ شدن بنده توسط ارتش سياه مياه كه اينجا رو با چنگ و دندون سربلند اما كمي خميده نگه داشتند

حالا ميريم كه نمونيم عقب و به اين سوالات جواب دهيم ؟!!

1- به چه دليلي خواهان ثبت نام براي عوضيت در الف دال مي باشيد ؟
براي اينكه پسر جان اينجا خانه بنده ميباشد ( البته سه دانگش اون سه دانگش سرش دعواست)

2- قول بدهيد كه به طور كامل به ارتش وفادار بوده و در همه حال پشتيبان ارتش باشيد .

من خودم كفنم رو از قبرم آوردم و اول همه ايستاده ام ( كي مرده رو دوباره ميكشه ببم جان)

3- اگر يكي از نزديك ترين دوستان شما، خيانت كند با او چه رفتاري خواهيد داشت ؟

وال... زمان بنده كه نبود حالا نمودونم كه چكارش بكونوم

4- در صورت مشاهده ي يكي از افراد جوخه ي بازرسي چه واكنشي نشان خواهيد داد ؟
ميزنم دهن مهنشو ... ميكنم

5- نظر خود را به صورت خلاصه در مورد واژه هاي زير بنويسيد.

الف دال: عشق دوم ما
كله ی کچل: اصولا خوب هست اگه تيپ مشكي بزني ،خودم يه زماني ميخواستم تريپ كچلي بزنم
محفل ققنوس: خاطرات زيبا
گربه های آمبريج:جيگر
زیر شلوار مرلین: بردار جان چيكار به زير شلوار اين بنده خدا داري

6- چه طلسمی را به سمت کله کچل یک انسان بدون دماغ میفرستید؟
او نو به يه پرورش مو معرفي ميكنم اما بعد از جواب سوال4

7- به نظر شما چرا ریش آلبوس دامبلدور(مد ظله العالی) دراز است؟

چون بسيار روحاني ميشود

8- کفن مرده چند تکه است؟
برا بنده كه يك دست ميباشد پسرم

--------------


ویرایش شده توسط سدریک ديگوری در تاریخ ۱۳۸۹/۳/۲۷ ۱۸:۱۹:۱۱


اوتو بگمن را من ساختم ...
كليك بنما


Re: عضویت در کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۳:۴۸ یکشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۸۹
#5
آخ اين خاك ها رو از رويمان پاك كنيد ، اوه اين منم چقدر لاغر گرديده ايم
پدر سوخته اونور به آدم غذا كه نميدن...

سلام بر جيگر خودم سالازار ( حالا كدوم يكي ميباشي قديم ، جديد يا يكي از هردو ( كدام گذينه صحيح است برادر))

هوووم ... اسم ما رو هم بزن بر در اينجا

ویرایش ناظر : من گادفادرشونم .
اسم شما در لیست مربوطه ثبت خواهد شد .
موفق باشید.


ویرایش شده توسط سالازار اسلایتیرین در تاریخ ۱۳۸۹/۳/۱۷ ۱۱:۳۶:۱۳


اوتو بگمن را من ساختم ...
كليك بنما


Re: اعضــــاي محفل!........از جلو نظام!
پیام زده شده در: ۲۲:۲۸ پنجشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۸
#6
در عملیات گزینش اولین سوال انگیزه ست.. انگیزه شما؟!
ها انگيزه ، در كل چيز خوبيه

چند ساعت از وقت خود را -روزانه يا هفتگي- به محفل اختصاص مي دهيد؟
هفته : نامعلوم ، ساعت : نامعلوم
اما در كل ميام سايت، شما خودشو ناراحت نكن

باید با جادوی سفید آشنا باشید، یک مبارز واقعی در مقابل جادوی سیاه.

با یک پست کاملا سفید در هر جا و هر تاپیک این قدرتها رو به ما نشون بدید. حتی با یک پست تکی قابلیتهای خودتون رو نشون بدید.

ها اينو ببين تا بعد

اعضــــاي محفل!........از جلو نظام!
صفحه : 26
پست : #
167
حضور در جمع محفلیان به پذیرش قوانین و شرایط محفل ققنوس و همچنین قبول کردن خطر مبارزه، نیازمنده. اونها رو می پذیرید؟ بله ( ميخواي برات انگشت بزنم )

تو یه چند خط، به صورت خلاصه و کوتاه؛ برخوردتون رو با مرگخوارا یا اربابشون توصیف کنید.
اين مرگخوارها رو كه از دم مرخص ميكنيم بعد ميشينيم يا ولدي جيگر ( همون كچل ) چند كلمه اختلات ميكنيم ...

-----------
در كل عجب سوالهاي پرسيدي ها


اینجوری تایید نمی شی!

لینک پست جدید باید بدی.
به سوالات هم جواب درست بده.

راز آشکار نشد.


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۹ ۱۲:۰۰:۳۶


اوتو بگمن را من ساختم ...
كليك بنما


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۱۰ جمعه ۲۶ تیر ۱۳۸۸
#7
يوها ها...
برو كنار ببينم ، شوخي شوخي با مرده هم شوخي

معرفي ميكنيم كي را؟!!!
آها خودمان را

نام: سدریک

نام خانوادگی : دیگوری

گروه : هافلپاف

چشم: سبز ( به جون خودم از اول سبز بود ها)

چوب جادو: از جنس چوب زبان گنجشک وموی تک شاخ و بی اندازه انعطاف پذیر (چيزي از قلم افتاد؟)

شهرت : سدریک آموس دیگوری (سدي جيگر)

جاروی پرنده : نیمبوس 2000 به بالا (پولمون زياده هر سال عوض ميكنيم ديگه)

علاقه مندی ها : هاگوارتز و كوئيديچ

توانمندی : کوئیدیچ دفاع در برابر جادوی سیاه و ...

اطلاعات اضافی : خوش تيپ ، خوش هيكل باحال ، بقيه رو بمون تو كف

ما همانيم...

تایید شد!


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۲۷ ۱۱:۱۸:۱۸


اوتو بگمن را من ساختم ...
كليك بنما


Re: خانه اصیل و باستانی گونت ها
پیام زده شده در: ۲۳:۰۱ پنجشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۶
#8
شب سرد و بی روح با بیرون آمدن خورشید و تابیدن نورش به جنگل جانی دوباره و به درختان و موجودات داخل آن طراوت خاصی داده بود حتی صدای پرندگان کم کم داشت در جنگل طنین انداز میشد و هوا هم با نسیم آرامی داشت زیبایی جنگل را دوچندان میکرد در همین موقع صدای پچ پچ چند نفر که در جنگل در حال حرکت بودند شنیده شد...

- میگم این طرف باید رفت!!
- نه بابا خره این طرف هست
- مشنگا این طرفی باید رفت تا به اونجا که میخواهیم برسیم

در همین بحث پیدا کردن راه درست بودند که نا گهان سه چهار تا نور رنگا رنگ به طرفشان آمد و هر سه نقش بر زمین شدن

گرومپ ... شترق ...
ای ننه ... آخ ...

آن سه نفر با برخورد نورها به زمین افتادند و بعد از مدت کوتاهی چند نفر با در دست داشتن چوبهای جادوی خود نزدیک آنها که در حال ناله کردن بودند شدن و شروع به خندیدن کردن

- هاهاها... فکر کردین میتونین قصر ارباب ما رو پیدا کردین ... مشنگا زده ها ... بدبخت شدین

نیم ساعت بعد

همان سه نفر طلسم شده حالا با دست و پای بسته روی زانو تقریباً روبه روی قصری بسیار بزرگ و زیبایی که از بسیار جهات خوفناک بود و دهان هر تازه واردی را باز میکرد نشسته بودند و در این فکر که این قصر به ین بزرگی چطور در دل جنگل سربرآورده است
چند نفر در حال تعمیرات ظاهری قصر بودندتا زیبای آن را دوچندان و البته محکمتر کنند و همچنین تعدادی در حال تمیز کردن دیوارهای قصر بودند ...

- اااا اینه اون قصر ... چقدر خوشگل هست ها...
- راست میگه ها ...آخ ...اوخ...

در همین موقع چند کارگر ( منظور همون مرگخوار میباشد که در حال تمیز کردن داخل قصر هستند ) با چند کیسه پر از آشغال که چیزهایی آبی رنگی ازش میزد بیرون آوردند و گذاشتند بیرون ... ویژژژژژژژژژژژ


- مردتیکه کچل فکر کرده کی هست ، به من چه که اینجا چندین سال هست که بوی گند میده
- بیا بابا الان میشنوند اون وقت باز میبرند پیش اون ... اون ....اون


اون کارگر در حال همین صحبت بود که در میانه راه صدایی شنید که درجا خشکش زد!!

- اون چی ها؟

آن صدا ماله بلیز بود که به این شکل داشت میپرسید؟

- ها هیچی ارباب ... هیچی به جون ننه بزرگم هیچی ...

بعد چند دقیقه شکنجه کردن کارگران بلیز حالا داشت به طرف سه نفر دستگیر شده میرفت ...

- یو هاهاها... پدرتون رو درمیارم ... میخواستین بیایین به قصر من ... کله پاتون میکنم... نه سیخ سیختون میکنم...

یکی از مرگخوارها گفت :

این بلیز چی میگه !!!؟

دیگری که موهای بلند سیاه رنگی داشت گفت :
- هیچی بابا باز جوگیر شده که ارباب نیست ...

- فکر میکردین میتونید اینجا رو پیدا کنید ...حالا اول پدرتون در میارم بعد کله پاتون میکنم... این ولدی هیچی نمیدونه من خودم اینجا رو اداره میکنم ، اصلاًصاحب این قصر منم ...

بلیز همچنان در حال سخنرانی بود و هی از خود تمجید میکرد که از عقب یک نفر با ردای سیاه رنگی بهش نزدیک میشد...

بقیه مرگخواها موقع دیدن آن فرد با ترس و لرز و البته با اشاره به بلیز میگفتن که بیخیال بشه اما نه همچنان ادامه داشت...

آن شخص با ردایی که به زمین با حالت ترسناکی کشیده میشد داشت به آنها کم کم نزدیک میشد حتی با نزدیک شدن او صداهایی که از جنگل برمیامد خاموش شد و باد سردی شروع به وزیدن کرد...



اوتو بگمن را من ساختم ...
كليك بنما


Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست مرگخواريت)
پیام زده شده در: ۲۳:۳۸ چهارشنبه ۳ بهمن ۱۳۸۶
#9
هوم این لینک به شماره 453


نام و نام خانوادگی : سدریک دیگوری
سابقه عضويت در مرگخوار ها : وال... یه بار عضو شدیم و دلاورانه توی یه ماموریت با این سفید مفید ها جنگیدیم اما نه اینکه تعداد 10 به 1 بود و ولدی اون موقع هم زیاد حال خوشی نداشت کمپلت کله پامون کردن

سابقه عضویت در محفل ققنوس : ها تا دلت بخواد ، انقدر سفید بودیم که هر چی بهمون نزدیک میشد اونم سفید میشد ( امر به معروف و نهی از منکر ) اما حالا روم سیاه لیکن اشتباه کردم و همش تقصیر این آلبی بود که سر ما رو کلاه گذاشت گفت بیا سفید شو ما هم شدیم و حتی تا جایی پیش رفیتم که معاونش هم شدیم که این وسط چند نفر کودتا کردن ما رو انداختن بیرون و...

هدف از عضویت : هیچی شما خوبی ، خوب کمک به ارباب ولدی جیگر برای این شکلی کردن محفلی ها وحال کردن




1_آیا حاضرید در راه خدمت به لرد جان خود را فدا کنید؟چرا؟

اگه منظورت اینکه برم پیش لرد خودم رو حلق آویز کنم میگم خیر، اما اگه تو جنگ شهید بشم آره ( البته فرقی نمیکنه هر کی بمیره یکی دیگه میاد جاش )

2_نظر شما درباره محفل قق چیست؟

محفل قق جایی برای چند تا مشنگ و خون ناپاک هست که با این رئیس ریش تابلوش میشنن تا یه راهی پیدا کنند تا سرشما رو زیر خاک کنند . اما همش خواب میباشد .

3_بهترین و مناسبترین راه نابود کردن یک محفلی چیست؟

اول به این صورت بعد بعد هم انقدر شکنجه بدی که ارباب حال کنه آخر هم برای خاتمه این شکلی کنی

شرم آوره..براي تاييد در ارتش سياه لينك يك پست سراسر سفيدو به ارباب دادي؟
در نهايت خشم تاييد شد!!


مرگ‌خوار گردید!!!


ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۳ ۲۳:۴۱:۴۴
ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۴ ۳:۳۲:۵۳
ویرایش شده توسط [fa]راجر دیویس[/fa][en]Roger Davies[/en] در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۲۲ ۱۷:۲۱:۲۴


اوتو بگمن را من ساختم ...
كليك بنما


Re: گفتگو با ناظران *محفل ققنوس*
پیام زده شده در: ۰:۲۷ شنبه ۲۹ دی ۱۳۸۶
#10
ها سلام بر شما فعالانه نهضت سفید مایل به سیاه

خوفین

بعد از مدتی اومدیم یه سر بزنیم به این محفل جیگرمون ببینیم چه خبر هست توش ... اما بعد از کمی گشت دیدیم نامی از ما تو لیست شما نمیباشد ، مثله اینکه به صورت این کودتاهای مخملی ما رو بی سر رو صدا انداختین بیرون ها ...

دلیلشم هم نبود فعالیت از اینجانب گناهکار میباشد که قبول میکنم

اما این بند از قوانین برا ما صدق نمیکنه

نقل از سیریوس:

نقل قول:
اگر عضوی بدون ِدلیلی قابل ِقبول مدت ِزیادی فعالیت نکند برای به او اخطاری ارسال خواهد شد و در صورت ِبی توجهی از محفل اخراج خواهد شد.



وال... ما که به این پیام شخصیمون نگاهی اساسی کردیم پیامی در رابطه با اخطار از جانب شما نیافتیم لیکن به این نتیجه میرسیم که آی نفس کش

حالا میگین که بر اساس کدوم اخطار نفرستاده ای ما رو از محفل اوخراج ( با لهجه ) کردین



اوتو بگمن را من ساختم ...
كليك بنما






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.