هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (توماسجانسون)



Re: مدیریت جلسات حضوری سایت (غیر رسمی)
پیام زده شده در: ۱۳:۰۲ چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۸۵
#1
اهم...

میام من...
چکشم رو هم میاریم
عجب کار باحالی کردین که اینجوریش کردین...اینجوری ملت ارزشی نمیان(معلومه)

همین.


کاهنان مصری سه هزار سال قبل از میلاد این کتیبه قدرت و قهرمانی را پیدا کردند و برای آن محافظانی گذاشتند.تا 3 سال پیش کسی آخرین محافظ ر�


Re: شورای ویزنگاموت
پیام زده شده در: ۱۹:۳۴ سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۵
#2
من با اینکه ناظر تالار خصوصی نیستم اما به عنوان یکی از افرادی که خیلی توی تالار خصوصی فعاله باید یه سری چیزا رو بگم.
امتیاز دهی توی تالار ها کار بسیار اشتباهی هستش.اگه اینجوری بشه دخالت وزارت توی تالار خصوصی به حساب میاد که کاملا ضد کتابه و باز هم روز از نو...
چون طبق کتاب مدیریت هاگوارتز هست که با وزارت طرفه و طرفه تالار های خصوصی فقط مدیریت مدرسس.پس وزیر کوچکترین دخالت مستقیمی توی تالار ها نداره.
بعد از اون هم با حرف آناکین موافقم.تالار های خصوصی از رول پلینگ معمولی خیلی فعال تره.به عناون مثال یک بار در تاپیک مکانهای اهریمنی گریفندور حدود یک صفحه و نیم پست برای رزرو خورد که افراد باید حداقل یه روز و نیم توی نوبت میموندن و اگر هم قوانینی برای تاپیک وضع نمیشد حالا حالا ها باید رزرو میشد.میانگین پست خوردن توی تالار های خصوصی در معمولی ترین حالت حدود 18 تا 24 پست(حساب کردم) در روز هستش که حدود 10 پست بیشتر از حالت معمولی رول پلینگ هست.

در جواب به لوسیوس عزیز باید بگم که کاملا با حرفش برای تقسیم دسترسی ها مخالفم.چون گفتی اعضای تازه وارد.اما ممکنه به عللی به یه نفر نسبتا قدیمی مثل من هم درجه ماگل رو بدن.آیا اون موقع هم باید آموزی رول نویسی برای اعضای تازه وارد گذاشت؟
اونجوری که معلومه شما هنوز هم دارین به قوانین صد سال پیش ویزنگاموت فکر میکنین.

راجه به انتخاب اعضای ویزنگاموت گفتی.
خب مهمترین معیار انتخاب اعضای ویزنگاموت از نظر وزیر حال اول از همه اینه که عضو حذب باشه و دوم اینکه یه عضو مهم توی ریونکلا.ققی عزیز کسی رو غیر از اینا لایق و با عرضه و کارآمد نمیدونه.

امیدوارم از لحن نسبتا غیر صمیمانه من ناراحت نشده باشین.ناراحتی وزارت چیز خوبی نیست.


کاهنان مصری سه هزار سال قبل از میلاد این کتیبه قدرت و قهرمانی را پیدا کردند و برای آن محافظانی گذاشتند.تا 3 سال پیش کسی آخرین محافظ ر�


Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۱۴:۵۱ سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۵
#3
1. د
2. د
3. د
4. ج
5. ب
6. الف
7. الف
8. د
9. د
10. د
11. د
12. ب
13. الف
14. د
15. ج
16. ج
17. د
18. الف
19. ب
20. د
=============
راستی قیافه من بعد از جواب دادن به سوال شکل حرف "د" شده بود


کاهنان مصری سه هزار سال قبل از میلاد این کتیبه قدرت و قهرمانی را پیدا کردند و برای آن محافظانی گذاشتند.تا 3 سال پیش کسی آخرین محافظ ر�


Re: شورای ویزنگاموت
پیام زده شده در: ۲۰:۳۶ دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۵
#4
منم بیام یه بوقی بزنم

منم با حرف همه موافقم.

نگاه کنین.در حال حاضر رول سایت بدجوری شلوغ پلوغ شده.
مثلا زمانی که ققی،آنی مونی،من و یا خیلی های دیگه عضو شدن ایفای نقش انقدر برای اعضای تازه وارد گیج کننده نبود.تعداد معدودی تاپیک وجود داشتند و اعضای شناخته شده.
موضوعات هم اکثرا زز بودن هری و ملت بود و یه نمید و لولو و ریکو بودن و اینا.
اما به تدریج بعد از از کما در اومدن سایت رول پلینگ شلوغ تر شد،موضوعات قبلی با موضوعات جدید قاطی شدند و چیز ناجوری به وجود اومد(البته برای کاربرای جدید).
نمونه درستش من شیش ماه پیش به شخصه تجربه کردم.بعد از حدود نه ماه دوباره اومدم توی رول پلینگ و واقعا برام گیج کننده بود.اما فرهنگ اصطلاحات تا حدودی کمک کرد بهم.مثلا من نمیدونستم آتشفشان کیه. یا اینکه نمیدونستم همر دقیقا کجاها کاربرد داره(البته مثل اینکه شناختم خیلی زیاد شد و رفتم کارخونه زدم)
مثال آنیتا فوق العاده بود:
کاربر تا میاد به خودش فشار بیاره که ارتباط ادی ماکای با هری پاتر چیه میان بهش شیر موز میدن و میگن طرف با آوریل...آره...
بیچاره طرف سکته میکنه وقتی اینهمه تناقض رو میبینه.
همین مساله باعث میشه که فرد کارایی بکنه که ما بهش بگیم ارزشی و تحقیر کردنش باعث میشه که از سایت زده بشه.(نمونش چند تا از رفیقای خودم بودند که بدجور مخشون چت زد).
توی نمایشنامه ها هیچ گونه جادوگری وجود نداره.توی کمتر رولی حرف چوبدستی زده میشه و تنها وردی هم که استفاده میشه جریوس هستش که اونم مدتیه بی استفاده شده.
یکی از حرکاتی که باعث شد رول پیشرفت بکنه(البته منظورم خیلی زیاد نیستا...فقط یه کمی)همین برگذاری کوییدیچ بود.
از وسائل جادویی هم که کوچکترین اثری دیده نمیشه.زمانی توی جوات بازی ها جاروهای جواتی رو به کار میبردیم اما حالا ملت جوات دلبستگی به پشت مو و پیکان جوانانشون دارن.
در مورد اینکه باید هر کسی خودشو با شخصیتش یکی بکنه هم حرفی ندارم.به عناون مثال آناکین تونست خوب خودشو با شخصیت یکی کنه،یا ققنوس،یا آلبوس و...
هنوز خیلی ایده ها برای رول پلینگ وجود داره.زمانی که ناظر بودم(یادش بخیر،جوون بودیم) توی انجمن یه چیزایی راجع به آزکابان گفتم که واقعا خیلی تحویلش گرفتن،دمشون گرم!!!
در حال حاضر کوچکترین هماهنگی بین مقام ها و شخصیت ها دیده نمیشه،به عنوان مثال:
فینگ سگ روبیوس هاگرید معاون وزیره.
خود وزیر ققنوس،حیوون خونگی دامبلدوره.
بادراد ریسو(که نمیدونم توی کتاب بود یا نه) تا حدودی نزدیکه به کتاب.میشه یه جن حسابش کرد که زورکی به معاونت رسیده.
(حالا من به وزارت گیر دادم ولی این موضوع همه جا قابل مشاهدس)

خب بازم حرف دارم ولی میذارم بعدا بگم بقیشونو.


کاهنان مصری سه هزار سال قبل از میلاد این کتیبه قدرت و قهرمانی را پیدا کردند و برای آن محافظانی گذاشتند.تا 3 سال پیش کسی آخرین محافظ ر�


Re: ناظر ماه
پیام زده شده در: ۲۲:۴۳ شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۸۵
#5
من به کی رای میدم

خب در ادعیه آنیتا و کتیبه زوپس چیزایی زیادی در این مورد گفتن که من مطمئنا به یکی رای میدم(جدا زحمت کشیدن)(من چقدر لوس و بی نمکم)()

من به این هگر رای میدم...آخی حیوونی دلش رِنک میخواد خب()البته رِنکی که با زُپس ساخته بشه و پیتر پَتی گرو هم اون رنکو گرفته باشه...که البته گرفته(اشاره به ماروولو،پیتر،زاخی،بادراد،بووووق...).
بدبخت خیلی روی بیست شخصیت های کار کرد و هلاک شد...

همین.


کاهنان مصری سه هزار سال قبل از میلاد این کتیبه قدرت و قهرمانی را پیدا کردند و برای آن محافظانی گذاشتند.تا 3 سال پیش کسی آخرین محافظ ر�


Re: اساتید نمونه هاگوارتز
پیام زده شده در: ۲۲:۳۷ شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۸۵
#6
این یارو اگوری بگوری چیه...ایگور....معلم تاریخ(باحالا مینویسه کلاساشو)
بلیز معلم معجون سازی(توی کلاسش جوابای باحالی پیدا میشه)
لونا لاوگود معلم نجومه؟همون!


کاهنان مصری سه هزار سال قبل از میلاد این کتیبه قدرت و قهرمانی را پیدا کردند و برای آن محافظانی گذاشتند.تا 3 سال پیش کسی آخرین محافظ ر�


چکش سازی دیاگون
پیام زده شده در: ۱۱:۵۱ جمعه ۲۴ شهریور ۱۳۸۵
#7


اینجا کارخونه چکش سازیه...قبلا یه همچین چیزیو سرژ و دانگ ساخته بودن ولی این فرق داره
اینجا رول پلینگ هم داریم...ها چیه خوشحال شدین؟
آینجا با همکاری کارخونه آفتابه سازی دیاگون مشغول به کاره و ما همه جور سفارش همر های گوناگون رو میگیریم...
بوقم میزنیم!!!!

کارخونه و گروهک های مرتبط با ما اینان:
- آفتابه سازیه دیاگون
- آجاس و تیمش
- نیرو های نوشابه ای
- و بقیه کسانی که ما را یاری نمودند

بسه زیادی غیر رول نوشتم

فلور: امسال تقاضا بالا رفته،همه توی پیاماشون حداقل یدونه چکش دارن...یه زمانی من کپی رایتشو خریداری کرده بودم...باید یه فکری بکینم
تومی: کارخونه میزنیم...چکش میازیم،ملت خوشحال میشن دیگه از استعدادشون در راهی استفاده میکنن که بهشون صدمه نزنه
آنی مونی: توی چتر باکس همه از کدهایی استفاده میکنن که اجرا نمیشه..این خیلی بده...مثلا ما دو نقطه کلنگ نداریم!!
ایگور: تولید انبوه باید بکنیم...باید کارخونه بزنیم...از اینا که زیر زمینن...توشون بوی بی ناموسی میاد
یادراد: ولی من فکر میکنم باید یه مدیر باهامون همکاری کنه تا بتونیم حداقل یدونه از اینها رو توی سایت بذاریم...

دو ماه بعد...

- عجب چیزی ساخیتم... به به...من به خودم لقب توماس چکش سازو میدم

آقا اینجا مشغول به کار شدیم

همین.


ویرایش شده توسط توماس جانسون در تاریخ ۱۳۸۵/۶/۲۴ ۱۴:۴۹:۳۱
ویرایش شده توسط ایگور کارکاروف در تاریخ ۱۳۸۵/۷/۲۴ ۱۶:۳۶:۱۷

کاهنان مصری سه هزار سال قبل از میلاد این کتیبه قدرت و قهرمانی را پیدا کردند و برای آن محافظانی گذاشتند.تا 3 سال پیش کسی آخرین محافظ ر�


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت
پیام زده شده در: ۱۰:۲۶ جمعه ۲۴ شهریور ۱۳۸۵
#8
باز هم یدونه از این میتینگ های ورزشی و گزارش های ارزشی من

طبق معمول یه ربع تا بیست دقیقه بعد از شروع میتینگ رسیدم بوق.
اونجا با برخورد های خشن تعداد کثیری از دوستان مواجه شدم که منو خورد و سر شکسته کردن

اونجا طی اعمالی هنری و قشنگ چکش های زیادی رو طراحی کرد که با استقبال وحشتناک و شدیدی از سوی مدیران مواجه شدم... (استقبال مدیران: )

بعد خوردن غذا و یه عالمه حرف زدن و جلسه و اینا پاشدیم رفتیم پارک ملت.تازه میتینگه اونجا شروع شد.

در راه تعدادی از کابینه وزیر اسبق(من و استر و خود وزیر اسبق) با هم گروهکی رو تشکیل دادن و تا خود پارک ملت یه بند صحبت کردند و به طرزی جو گیزر شدند که از بقیه جلو افتادند و با درخواست هایی از جای جای میتینگ مواجه شدند که وایسیم.

همینطوری رفتیم و رفتیم تا به تپه رسیدیم.شیبش مثه کوهای این دهستانی بود که هایدی توش زندگی میکرد
تپش خدایی خیلی قشنگ بود...توش بی ناموسی موج میزد

بالاش صاف و مسطح بود و یهو شیب در می آورد و میرفت پایین.
خلاصه رفتیم نشتیم و دیدیم تک درختی خسته با میوه های نارنجی اونجا نشسته

شروع کردیم لختش کردیم
یک مدیر بسیار ارزشی شروع به صحبت کرد اما تا اولین کلماتش رو میگفت موجی از میوه های نارنجی به طرفش پرتاب میشد.خلاصه کم کم این پرتاب ها کاهش پیدا کرد اما طولی نکشید که جنگی به سبک انسان های اولیه ای که در جنگ صلیبی باشن شروع شد.

استر هم دائم به من فحاشی میکرد که نشونه گیری بدی دارم.
در همین گیر و دار حادل کبیر یه درخت دیگه بهمون نشون داد که میوه های سنگین تری داشت و همشون هم سبز بودند که البته یه بر آمدگی هایی هم داشتن،عین گرز بود...جون میداد واسه ساختن یه چکش

در این بین من نمیدونم از کی یه ترکه گرفتم و مث همر تکونش دادم.
بعد دامبل ازمون پول زورکی گرفت که بره یه چیزی بخره که نمیدونم چی بود پولشو به اسم شیر موز و پسته گرفتن ولی بهمون بستی دادن که یدونه از قستماش موزی بود ولی خاصیت موز نداشت

بعد از اون ملت ارزشی شروع کردند به انجام تفریحات سالم و برگذاری المپیک جادوگران در رشته های تیر اندازی به لیوان بستنی با میوه قرمز و انجام فوتبال و اینا

در نهایت ملت ارزشی متفرق شدند و اره و اینا و چند صد میلیون بار با هم خداحافظی کردن

نکات جالب:

1- هگر دلگیر از تومی
2- امپراطور جیگردوست هر روز جیگر تر میشه
3- عمو کالین همچنان مارو ارشاد نمود(مارو نه ولی در هر حال ما هم شنیدیم)
4- مونالیزای خارجی
5- جرج ویزلی خیلی بچه باحالیه...جدا باحاله
6- صندوق امانات رودولف و دوستان
7- هگر و جرج عزیزو معتل کردم...ممنونم ازشون و معذرت میخوام
8- بسه چقدر نکته میگم...
9- همون هشت تا


کاهنان مصری سه هزار سال قبل از میلاد این کتیبه قدرت و قهرمانی را پیدا کردند و برای آن محافظانی گذاشتند.تا 3 سال پیش کسی آخرین محافظ ر�


Re: مدیریت جلسات حضوری سایت
پیام زده شده در: ۱۰:۲۲ چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۸۵
#9
جوووووووووون میتینگ

منم میخوام...منم میام!!
یه کم با جرج حرفای فلسفی و طرف راست و چپیه مخ بزنیم!!!


کاهنان مصری سه هزار سال قبل از میلاد این کتیبه قدرت و قهرمانی را پیدا کردند و برای آن محافظانی گذاشتند.تا 3 سال پیش کسی آخرین محافظ ر�


Re: جادوگر تی وی
پیام زده شده در: ۱۶:۵۴ جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۸۵
#10
تا چت

مجری: با سلام خدمت بینندگان عزیز شبکه جی تی وی...امروز با یکی دیگر از برنامه ها تا چت در خدمت شما هستیم...امروز از تلاش گران عرصه چتر باکس دعوت کردیم تا در خدمتشون باشیم...خواهش میکنم خودتون رو معرفی کنید.

دوربین یه چهره سیاه و ارزشی رو نشون میده...شدت ارزشی بودن انقدر زیاده که دوربینم ارزشی میشه:با سلام خدمت بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جی تی وی...من آناکین استبن� هستم و میفتخرم که در این برنامه در خدمت شما هستم.
دوربین میره رو یه قیافه دیگه.یه زنه که زیادی بالا پایین میپره:سلام...خوب بیدی(مدل حرف زدن خودش تو چتر باکس)؟من دلم برای جزیره تنگ شده!!من کنث تیلور یا کنف وبیدم...
دوربین میره روی دو نفر دیگه...اینبار مجری حرف میزنه: این دو چهره معرف حضور همه هستند،طوری که شورش های زیادی رو سبب شدند.آقایون ادوارد و آرشام
ادوارد:سلام خوبی؟
آرشام:سلام خوبم تو خوبی؟
از پشت صحنه یکی فریاد میزنه: شفاف سازی:بلاک میشین!!!
یدونه بیل بزرگ پرت میشه و میخوره به گردن ادوارد،بعد چون لبه بیل تیز بوده گردن ادوارد قطع میشه و خون میپاشه به در و دیوار و صورت همه رو پر از تیکه های گوشت میکنه
یه زیر نویس میاد با این مضمون:

نقل قول:
دیدن این صحنه ها را به کودکان زیر 18 سال پیشنهاد نمیشود!!


آرشام:ادوارد!!!

مجری:سراغ نفر بعدی میریم

چهره این بار روی یک چهره گاه و بیگاه ارزشی میره:سلام...من تومیم!!! من جایزه تعیین میکنم

مجری:خب و نفر بعدی که همه میشناسینش ناظر جدید چتر باکس آقا نوک طلا و دستیارشون قاسم هلاک هستن

یه صدای هو هو میاد

مجری: خب از آقای استبن� دعوت میکنیم تا نظارتشون رو راجع به پیشرفت های اخیر چتر باکس بیان کنن
آنی:خب به نظر من چتر باکس خیلی امر مهم و لازمیه...به تازگی آقای جانسون حرکاتی رو برای دادن جایزه آغاز کردند.عده ای از فعالان چتر باکس کنار کشیدن و دیگه نمیشینن چت کنن.این خیلی بده

مجری:خب از خانوم تایلور دعوت میکنیم که شخنان خود رو بگن
کنف:راستش به نظر من خیلی خوبه که نظارت بر چتر باکس توسط هدویگ جانننننننننننننننن انجام میگیره...اینطوری ما هم هبه جزایر بالاک تبعید میشیم و دوران خوبی رو میگذرونیم...

مجری: خب از آقای
تومی:داری وقت تلف میکنی...به نظر من زوپس باید اقداماتی برای حذف وویرایش پیام ها جتر باکس و همچنین ساختن تاپیک های انجام بده.اینطوری نظارت راحت تری صورت میگیره و دوست ما و نظارین بیشتر میشه...باید جایزه ها هم با دقت بیشتری داده بشه و در بلاک چتر باکس چتر های ماه معرفی بشن...

مجری: من دفعه قبلی میخواستم بگم آرشام
آرشام که هنوز در سوگ ادوارد نشته و سر بریده ادواردو بقل کرده یگه:این مدیرا همشون جو گیرن...توی آزادی فروم آدم میکشن...ادوااااااااااااااااااااااارد
یه بیل میوفته بیرون که روش پرچم سیفید بسته شده.
مجری:و حالا آقای هدویگ...ناظر خوب چتر باکس

هدویگ:ما اقداماتی رو برای نظارت و امنیت چتر باکس انجام دادیم که باعث اعتیاد کنف تایلور شده و قضیه جزایر رو جدی گرفته...در کل کار قاسم خیلی خوب و سریعه و لگد ها خوبه به بوق همه میزنه و پرتشون میکنه تو جزیره...مهمترین کسی که تاحالا تبعیدش کردیم پروفسور کوییرل و بیل وزیلی بودن(در این لحظه بیل وسط استادیو به طرز تهدید آمیزی تکون میخوره).

مجری:بینندگان عزیز ممنونم که مارو امروز هم همراهی کردین...تا برنامه بعد خدانگهدار...


کاهنان مصری سه هزار سال قبل از میلاد این کتیبه قدرت و قهرمانی را پیدا کردند و برای آن محافظانی گذاشتند.تا 3 سال پیش کسی آخرین محافظ ر�






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.