شرمنده یه کم فصله زمانیش زیاد شد در حال نواختن بودم که یهو کارتم تموم شد
------------------------------------------
پیام امروزدر این روزهای اخیر جنگها و دوئل های میان گروهای و فرقه ها زیاد شده از طرفی آجاس و اداس با هم درگیرن و از طرف دیگه فرقه های دیگه کافه دوئل تا پای مرگ این روزا بحرانی ترین و خونالود ترن روزاشو میگذره برای اینکه مکانی شده برای نبرد سران گروه ها این خونریزی ها به قدری ادامه داشته که حتی سازمان حمایت از موجودات جادویی به علت له شدن یه مورچه در حال نبرد بین یه جادوگر و ساحره به وزارت سحرو جادو شکایت کرده طبق مصاحبه ای که با یکی از مسئولان داشتیم گفته که سعی در حفظ ارامش دوباره دارندریتا اسکیتر 4 ژوئن 1970(مسائل حاشیه ای:ریتا اسکیتر:بوقی من سال 1970 اصلا به دنیا نیومده بودم چه برسه به اینکه روزنامه نگار باشم بزنم دوشقت کنم
)
ساعت 1:30 بامداد کافه دوئل تا پای مرگ
یه طرف سکو رو ساحره های اداسی و خفنز گرفتن و طرف دیگه رو جوات ها با پیژامه ها و پشتهای بلند
هم همه ای برپاست و و فضای بالای یالن پر شده از انواع اشیاع و نفرینهایی که بین دو گروه رد و بدل میشه در این بین جوانی با ریشهای انبو و سیاه در وسط سن وایساده شاید در اول به نظر بیاد که اون سرژه اما همه در اشتباهید اون جوونی های
مرلین کبیره
(مسایل حاشیه ای:مرلین کبیر:ای بوقی شاید اون موقع از این کارا میکردم اما الان دیگه شغل ابرومند دارم..میخوای منو از کار برکنار کنی هان..میخوای این کارو بکنی..بوقی..بوقی
)
جوونی مرلین:خانم ها اقایون لطفا ساکت
ناگهان همهمه جمعیت میخوابه و همه ساکت میشن رنگین کمونه نفرینها و وسایل هم هر لحظه کمرنگ تر میشه
جوونی مرلین:خب امروز شاهد یکی از بزرگترین دوئل های تاریخ هستیم در این طرف سن --->(دوربین میره رو جوانی خوش اندامی که بله کسی نیست جز نیک بی سر..نهنهنه..ببخشید سر داره هنوز کلش قطع نشده)---->کسی نیست جز نیک با کله
در این هنگام جواتو شروع به کشیدن سوت بلبلی میکنن و رقص جواتی برپا میکنن و ساحره ها شروع به گوجه پرت کردن میکنن
_و اون طرف سن--->(میره رو دختر نوجوان ارامی که بله فلور دلاکوره خودشه)--->فلور دلاکور
در این هنگام ساحره ها شروع به کشیدن جیغ بفش میکنن و جواتان شروع به پرت کردن جک و زاپاس گاراژبلر سگ کش
جوونی مرلین:1.2.3 حرکت
نیک با کله یه عو عویی میکنه و شروع میکنه طی یه عملیات انتحاری فرستادن نفرین از نفریت لوموس گرفته اواداکداروا از نفرین نوکس گرفته تا کروشیو از نفرین اکیو گرفته تا سکتوم سمپرا
و بعد از حدو یه ربع دست از نفرین زدن بر میداره و با نیخندی بر لب صبر میکنه گرو و خاک حاصل از نفرین ها بشینه و جسد فلورو ببینه
اما وقتی گرد و خاک میشینه با دیوارد تخریب شده و جسد عابران در حال عبور پشت دیوار روبرو میشه و فلور این دختر ارام رو میبینه که هم ونطور ارام وایساده
چند دقیقه ای میگذره ناگهان فلور جیغی بنفش میکشه و فریاد میزنه:کله کندنیوس اداسیوس
نفرین به گردن نیک با کله میخوره و تقریبا شاهرگشو قطع میکنه در همین هنگام فلور یه جیغی میکشه و به طرف نیک حمله میکنه و باچنگ و دندون شورع میکنه به کندن کلش ماموران کافه قبل از اینکه کله رو کامل بکنه جداش میکنن
چند دقیقه بعد فلور نارارم رو داریم که داره با مامران کلنجار میره و نیک که کله کنده شده اون وسط افتاده ناگهان جسد تکونی میخوره و روح نیک حالا دیگه بیکله ازش خارج میشه و داد میزنه:من کلمو میخوام
مسائل حاشیه ای:نیک بی سر:بوقی من همه جا افه گذاشته بودم کلم تو جنگ با اژدر خان کنده شده اون وقع تو منو لو دادی بگیر که اومد)
در انتها یکی از بچه های خفنز تالار متوجه باز شدن ناگهانی درب کافه میشه و ماموران وزارتو میبینه که دارن میریزن تو به همین سبب داد میزنه داش سیروس فروختنمون
______________________________________
در کل من این پپستو به خاطر حاشیبه زیاد در سنت مانگو تموم کردم
نقد اسکاور: من اول نقدم چندتا پیشنهاد دارم برات:
اول اینکه سعی نکن هیچ وقت روزنامه نگار یا خبرنگار بشی!
دوم اینکه سعی کن یه کم تو خونه دیکته کار کنی!
سوم اینکه یه کم فکر کن ببین علائم نگارشی و شکلک چیه و کجا باید استفاده بشه!
البته این سه تا پینشهاد رو این شکلی گفتم که عصبانی بشی و به شوخی نگیریشون!
خب باید بگم که پست عجیبی بود!...یعنی من یکی به فکرم نمیرسید اینجور تویه یه چنین تاپیکی پست بزنم!...نمیتونم بگم که این پست به درد یه چنین تاپیکی نمیخورد(البته اگر ازم سوال کنی میگم که هیچ وقت این شکلی پست نزنی!) ولی کمی تا قسمتی با نوع تاپیک و اینکه این تاپیک یه تاپیک ادامه داره، مشکل داشت.
من الان میخوام یه چیز مهم بهت بگم که به نظرم اگر اینو رعایت بکنی و این کار رو به نوع نوشتت اضافه بکنی خودت برای خودت یه سبک خاص نوشتن خواهی داشت و میتونی شاخ و برگ هم بهش بدی و کلا یه قالب برای خودت خواهی داشت.
من بهت پیشنهاد میدم که تویه نمایشنامه هات رویه دیالوگ ها بیشتر دقت بکن و البته نوع فضاسازیت رو هم تغییر نده چون به نظر من اگر رویه دیالوگ هات دقت بکنی فضاسازیت باهاش سازگاری داره.
خب بهتر میبینم یه کم بیشتر راهنمایی کنم!
برای پست های طنز تو باید دیالوگ هارو طوری بنویسی که خودت واقعا خندت بگیره و برای پست های جدی هم باید دیالوگ هارو طوری بنویسی که خودت به فکر فرو بری یا محو داستان بشی. دقت کن که میگم خودت!...نه هیچ کس دیگه ای!
یه مشکلی که باید برطرفش کنی اینه که پستت رو با سرعت میزنی و باعث میشه هم غلط املایی داشته باشی هم اینکه دیگه نتونی رویه دیالوگ ها فکر کنی، در حالی که دوباره خوندن و دادن تغییرات در نمایشنامه باعث میشه نمایشنامه حداقل 7-8 درصد بهتر از قبل به نظر بیاد. دوباره خوندن باعث میشه که تو درصد نویسندگیت کمتر بشه و به نوعی یه دید خیلی جزئی به عنوان خواننده هم به دست بیاری و این خیلی مهمه!
مخصوصا اینکه به نظر من دیالوگ هات مشکل داره و این دوباره خونی مشکلات دیالوگ رو کمی تا قسمتی حل میکنه...تو ممکنه تا آخر نمایشنامه یه دیالوگ های بهتری به ذهنت بیاد(یعنی دیالوگ هایی که با داستان ارتباط بیشتر و عمیق تری دارن(برای پست های جدی و طنز) و برای پست های طنز هم دیالوگ های خنده دار تری به ذهنت بیاد.
ته مایه طنز به درد همون تاپیک پیام امروز و تاپیک های تک پستی میخوره و بهتره اگر در یک تاپیکی که ادامه داره میخوای طنز بنویسی طنز کامل بنویسی(خیلیا به من میگن که ما آدم های شوخ طبعی نیستیم ولی باید بگم که شوخ طبع بودن هیچ ربطی به طنز نوشتن نداره و خود من هم اصلا شوخ طبع نیستم!)
دقیقا دیالوگ های تو نقطه ی ماقبل دیالوگ کساییه که سعی میکنن با دیالوگ نمایشنامشونو زیبا بکنن ولی تو خیلی کم رویه دیالوگ هات فکر میکنی و چیزی که اول به ذهنت میرسه رو یه کم روش فکر میکنی و مینویسی...در حالی که این برای تو سمه و باید سعی کنی رویه دیالوگ ها بیشتر فکر کنی و حتی وقتی که دیالوگ رو مینویسی دوباره برگردی نمایشنامه رو بخونی و تویه دیالوگ ها تغییر ایجاد کنی.
نمایشنامه ننوشتن هم بهتر از اینه که نمایشنامه ی آدم خراب بشه...
راستی خوب شد یادم نرفت که بگم!...بهتره تویه یه پست طنز از پرانتزهایی استفاده کنی که جنبه ی طنز نمایشنامه رو بالا میبرن نه اینکه توش دیالوگ به کار ببری!...توضیحاتی طنزگونه از زبان خود کسی که نمایشنامه رو به نوعی نقل میکنه یا نویسنده نمایشنامه(خودت) میتونه خیلی جذاب تر از بیان نکات حاشیه ای باشه. گرچه اینم خودش نوعی نوشتنه که میتونی جذابترش بکنی و روش بیشتر کار بکنی و به کارش ببری...
به هر حال با این همه انتقادی که از نمایشنامت داشتم نمره ی پایینی به تعلق نمیگیره و این انتقادها به دلیل این بود که من استعداد نمایشنامه نویسی خیلی خوبی در تو دیدم و امیدوارم که خیلی بهتر بشی