هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۰:۲۱ پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۶
#1
پرونده این ماجرا بسته شد. آخرین پست بنده در این سایت در جواب به مدیران، همه مسائل و مطرح کردم.

ماندانگاس نامه:

نقل قول:


با تشکر فراوان از علیرضای عزیز!

هری پاتر در مورد کدوم مشکل صحبت میکنی برادر من! شما حتی توانایی بحث کردن نداری گویا و فقط داری با کلمات به سبک ژانگولر واری بازی میکنی،‌ الان اینا رو گفتی که بگی خیلی قدری؟ الان همه ایفای نقش و این ملت و با چهارتا بچه یکی کردی، تو هنر نمایشنامه نویسی این ملت و زیر سوال بردی رسما؟ یعنی واقعا انقدر کوته اندیشی که میگی نمایشنامه نویسی بچه بازیه؟ میگی ایفای نقش ماله خاله زنک هاست؟

شما مدیریت میکنی برای کی و چی ؟

بزار من جوابت و بدم، شما برای این اعضا یعنی طرفداران هری پاتر و بخش نمایشنامه نویسی اون مدیریت میکنی نه برای سایت خودت و عشق خودت، شما وقتت و داری واسه کی میزاری؟ برای همین اعضا، برای کسانی که وقتشون و اینجا میزارن، فکر نکن فقط خودت اینجا فعالی، خیلی ها اینجا خط به خط خاطره دارن، حتی وقتی که تو توی چهار سال اینجا میزاری رو توی یک سال اینجا گذاشتن، شما معنی عشق به هری پاتر و تزریق این احساسات از طریق نمایشنامه رو درک نمی کنی، چون آخرین گزینه از عواطف شما بلاک کردن یک عده کاربر بدون دسترسی و علاقه مند به هری پاتره!

شما میگی قانون درست کردی، جالبه این قوانین به سرعت نور برای تغییر مدت زمان بلاک ها عوض میشه یعنی یک روز بارون تعیین بلاک سه روزه میکنه و یک روز شما میای میگی ایشون تو سایت نبوده و از قوانین جدید خبر نداشته، ما بلاک سه روزه رو حذف کردیم، یعنی قوانین رو شما می نویسی؟ کنفرانسی بین مدیرا مبنی بر تغییر قوانین صورت نمیگیره؟ یعنی مدیران از قوانین جدید آگاهی ندارن؟ ( برای ساخت چهارتا قانون تو انجمن ناظرا، یک کنفرانس میزارن بین ناظرا و مدیرای انجمن، جالبه که اگر بگی من خودم قوانین و میسازم)

یک سوال دیگه پیش میاد، شما اگر واقعا به اعضا و حقوق اونها توی این سایت اعتقاد داری واسه چی نظر اون‌ها رو در حد پشم دامبلدور حساب کردی، میشه این قسمت و توجیه کنی؟ میشه بپرسم هدفتون از توصیف نمایشنامه نویسی و ایفای نقش به پارک کودکان چی بود؟

اگر قوانین برای ما( یعنی کاربرا) نوشته شده، چرا نظر ما در مورد این قوانین نباید اعمال بشه،‌ یا حتی به نوعی تخفیفی صورت بگیره، شما نظر سنجی گذاشتی و باز اون و هم که یک مدرک معتبر بود گفتی مد نظر قرار نمیدی... این نشون میده کی توی تولد دروغ گفته و کی توی سایت حقیقت و مطرح کرده!

هری پاتر عزیز متاسفانه شما خودت با خودت درگیری داری، وقتش شده به این فکر کنی که اعضا چی دوست دارن، نه شما! میگم اعضا یعنی جمعیت زیادی از اون‌ها نه یک نفر!

اون شاهد زنده ات هم واسه خودت نگهداره که خوب دستمال دستش میگیره،‌ آنتونین دالاهوف و میگی دیگه؟نه؟
یه چند وقت دیگه اعلام میشه : آنتونین دالاهوف کاندید مدیریت ایفای نقش برنده جایزه دستمال بلوری، نماینده مردم شهید پرور یزد، رئیس اتحادیه دستمال سازان، کسب کننده مدال طلای سرعت مالش!

هری پاتر آخه چرا مسائل اینطوری مطرح میکنی، من گفتم اگر شناسه همه رو باز کنی من به تنهایی حاضرم این مسئله رو مطرح کنم، چرا این دیدگاهش و نمیگی،‌ چرا هدفت خراب کردن وجه یک کاربر مثل منه؟ یعنی انقدر روی اعصاب دارم قدم میزنم؟

من همچنان هم میگم، تمام صحبت های تولد برای باز شدن شناسه ای به جز بنده و آرشام بود چون‌که ایفای نقش این سایت و در حدی نمی دیدیم که لایق نمایشنامه های ما باشه، دلیلش هم مدیریت غلط شما مدیران به ظاهر خفن بود!

بنده و آراشام عذر خواهی های خودمون رو کردیم تا شناسه دیگران باز بشه، ولی هیچ اقدامی صورت نگرفته، ما تو تولد قرار شد کسانی که به آرشام توهین کردن و بعد از پیام راجر بحث و باز کردن رو هم بلاک کنیم، که شما هنوز متوجه نشدی حرف بنده چی بود، راجر توی نحوه برخورد گفته بود هر گونه بحث در این رابطه با برخورد رو به رو میشه ولی خیلی طول نکشید که بعد از این اخطار آنتونین دالاهوف به همراه لی جردن شروع به توهین کردن به آرشام کردن و قرار بود شما شناسه این افراد و ببندی که گویا لی جردن چند روز پیش با صراحت تمام گفت شناسه من اصلا و ابدا بسته نشده و من هیچ گونه عذر خواهی هم از کسی نکردم!

و جالبتر از اون این بود قرار بود شناسه همه افراد باز بشه و من قرار بود اگر شناسه ام باز شد بیام و رسما از شخص مدیریت سایت به خصوص پویان عزیز عذر خواهی کنم که گویا منطقی تر از بقیه است در این جمع و باز هم میگم که به این مسئله اشاره داشتم مدیریت سایت باید از ما عذر خواهی کنه، و این عین جمله من بود : رابطه باید متقابل باشه،‌ ما عذر خواهی وقتی کردیم مدیران سایت هم باید عذر خواهی کنند به دلیل سوء تفاهم هایی که پیش اومده.

نمیدونم دیگه چطوری باید به شما ثابت کنم، شما نه برای حرف ما، نه برای حرف اعضای سایت و حتی نه برای تیم مدیریت خودتون ارزش قائل نیستید. شما که میشنید مشکلات و طبقه بندی میکنید، بزارید من براتون طبقه بندی کنم:

1- توضیح شما در رابطه به حرکت بارون
پ.ن : شما گفتید بارون دیر به دیر به سایت میاید و از قوانین جدید بی خبر هست...باب مگه سایت حمومه که هر روز توش یک قانون مطرح بشه؟ به قول بارون من هر روز یکبار و میام توی سایت، بعد امکانش هست بارون از قوانین بی اطلاع باشه؟

2- عدم هماهنگی بین مدیران و برخورد نکردن با کاربر متخلف ( توهین کننده به آرشام )
پ.ن : راجر وقتی تاپیک و بست توی یک پست نوشت هر گونه بحث در رابطه با نحوه برخورد با برخورد رو به رو میشه یا یک همچین چیزی...یا نوشته بود ممنوع است...دقیقا یادم نیست، پس وقتی اونا اومدن بحث کردن باید باهاشون برخورد میشد، نیاز نبوده اخطار دوم داده بشه، در واقعیت اگر برخورد منطقی صورت میگرفت هیچ کدوم از این مسائل پیش نمیومد!

3- عدم احترام به کاربران و نظر آن‌ها
پ.ن: شما به شکل کاملا مستقیم حرف خودتون رو زدید، اینجا من دسترسی به منوی مدیریت دارم من سیاست های سایت و مشخص میکنم و من هستم که میگم سایت کیلو چنده، همه کاربرها در حد پشم دامبلدور هستن....

4- انجام نشدن هیچ کدام از وعده های هری پاتر که در تولد سایت مطرح شده بود:
پ.ن : در این راستا باید بگم که ما قبول کرده بودیم شناسه همه باز بشه، ما بیایم توی گفتگو با مدیران عذر خواهی کنیم، و شما هم بخاطر سوء تفاهم به شکل متقابل عذر خواهی کنید، اشخاصی که اولین توهین رو به آرشام کرده بودن بلاک بشن و کسانی که بعد از اخطار راجر بحث کردن هم بلاک بشن. از این گذشته قرار بود شناسه همه باز بشه، بازم میگم ما شرط عذر خواهی رو قبول کرده بودیم...و بنده به هری پاتر گفتم این مسئله باید متقابل باشه به خاطر استفاده نا صحیح از صفاتی چون رذل و پست برای آرشام!
هری پاتر شما در پایان بحث گفتید اگر اینطور منطقی کسی بحث میکرد، من از اول مشکل و حل میکردم ولی حالا زدی زیر همه چیز و همه مسائل و انکار میکنی، آخه دروغگویی و تخریب چهره یک کاربر بی دسترسی مثل من تا چه حد؟ وجدان اخلاقی شما تا چه حد دروغگویی رو میتونه تحمل کنه

5- عدم برخورد صحیح شما با ما!
پ.ن : ما داریم میایم بحث کنیم،‌ زرتی بلاک میشیم، این دقیقا یعنی شما در ملاعام آبروی ما رو ببری ولی ما حق دفاع نداشته باشیم،‌ اگر خیلی مردی بزاره این شناسه ها باز باشه تا ما از ذره ذره جملاتمون دفاع کنیم.

و در نهایت میگم،‌ اشتباه مدیریتی شما در این مکان سبب نشد چیزی از شما کم بشه به جز یک احترام خاص که خیلی ها براتون قائل بودن، دروغگویی شما در این جمع و عدم رعایت حقوق کاربرها و حتی زیر پا له کردن نظر اونها بیانگر تمام مسائل هست و خیلی خوشحالم که این مسائل تاثیر مستقیم خودشون رو روی ایفای نقش این سایت گذاشتن و بیشتر خوشحالم چون اعضا به شخصیت واقعی شما پی بردن، اگر بیشتر دقت کنید متوجه فرار نمایشنامه نویسان،‌ استعفای ناظران از این سایت میشی، خیلی ها که رول نویس های معتبری بودن مثل قطرات آب از این سایت رفتن ولی حالا مثل یک سیل شدن و دارن علاقشون به هری پاتر و توی سایت های تازه کار ارضا میکنن، شما اصلا به این مسائل آگاه هستی؟

و در پایان اضافه میکنم، خط منشی که برای سایت تعیین کردی به قدر زننده است که شما جایی واسه بحث دیگه نذاشتی، واسه اینکه روزی نیم ساعت وقت گران بهای شما تلف نشه،‌ من سعی کردم یکبار برای همیشه همه مسائل و توی این پست جای بدم و براتون ارسال کنم. این آخرین پست من خواهد بود و همچنان تقاضای احترام به کاربرای سایت و دارم، من تقاضامندم که شناسه افرادی که به سبب علاقه به ما و قرار دادن شناسشون به ما بسته شده باز بشه و من حاضر بعد از بازش در میتینگ رسمی یا حتی در خود سایت بابت این زحمت و لطفی که شما کشیدی به بهترین شکل و نحوه ای که شما بخوای ازتون تشکر کنم! باز هم میگم ما شناسه های خودمون رو نمیخوایم، فقط شناسه اعضا مطرح هست!

پ.ن : راجر تو نظر ندی اصلا کسی نمیگه خدایی نکرده این وسط تو خواب خرگوشی هستی، خوبه اخر تولد از خود تو پرسیدم، پس شناسه ها حله؟ گفتی آره ( الان بیا منکر این قضیه بشو، اون همه آدم اونجا وایستاده بودن، نمی توتی بزنی زیرش که)



هری پاتر عزیز با عرض پوزش که وقت عالی رو این مدت گرفتیم و روزی نیم ساعت !‌ از وقت با ارزشتون رو حروم کردیم،‌ امیدوارم بازم شما رو ببینم ولی این بار صدات ضبط میکنم

در پناه حق باشید،‌ آخرین پست من بود!
!


ویرایش شده توسط ماندانگاس فلچر ( دانگ ) در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۱۱ ۱۰:۳۵:۲۰
ویرایش شده توسط ماندانگاس فلچر ( دانگ ) در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۱۱ ۱۰:۳۸:۱۴

پاتر , رولینگ خزیده کردت !!


Re: خوابگاه مختلط هافلپاف!
پیام زده شده در: ۲۱:۱۸ چهارشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۶
#2
دانگ قابلمه رو بالا آورد و با یه حرکت رزمی (( قابلمه رو تو سر دابی فرود آورد ..
دابی :
دانگ : شما دو تا برین ماتیلدا رو آزاد کنید ..
دنیس سرش رو تکون میده و دوان دوان میره به سمت ماتیلدا .. چند قدمی برنداشته بود که نیمفا با سرعت از کنار دنیس رد میشه و سعی داره زودتر از اون به ماتیلدا برسه ..
دنیس : .. من ماتیلدا رو آزاد میکنم ..
نیمفا : .. نخیرم .. من ماتیلدا رو آزاد میکنم ..
دنیس و نیمفا :
کل کل بین دنیس و نیمفا باعث میشه که اونا ماتیلدا رو فراموش کنن و با تمام سرعت از کنارش رد بشن .. چند لحظه بعد اثری از اون دوتا نبود ..
ماتیلدا : :.. اینا که همیشه با هم خوب بودن !! چی شد ؟
دانگ : .. قدرت طلسم فرمان رو داشتی دابی ؟
دابی : .. عالی بود ماندی ..
ماتیلدا : ... خدا مرگم بده .. دانگ تو با اونی !
دانگ : پس چی خیال کردی , دختره ساده لوح ..دابی , اینجا دیگه کجاس آوردیش ؟
دابی : اینجا مکان خدمتکاراس !
دانگ : .. آفرین پسر .. حالا میتونیم کارمونو شروع کنیم ..
دانگ و دابی به سمت ماتیلدا حمله ور میشن ..

...
_بیدار شو بابا .. ریتا بپر یه لیوان آب از تو یخچال بیار !
ریتا : ..یخچال !! مگه ما اینجا یخچالم داریم ..
هلگا : واقعا ریتا تو خنگترین نوه منی !! خب خنگه همون دریاچه رو میگه دیگه ..
_ خوبه ... همینو خالی کن روش .. بیدار شو نکبت
ارنی : ها ! چی شده .. ماتیلدا کجاست ؟ اون نامردا ..
نیمفا : کجایی ارنی !! بابا تا فهمیدی ماتیلدا گم شده غش کردی !! خب بچه ها حال این خوبه .. دنیس و ماندی با من بیایم بریم ..
ارنی : منم میام ..
دانگ : تو کجا میخوای بیای .. همینجا باش ..
ارنی : ..با همه آره !! با زن منم آره ؟
دانگ : چی میگی !!
دنیس : فعلا وقت این حرفا نیست .. خب بابا ارنی هم بیاد ..

و سه تایی به سمت خروجی تالار حرکت کردند ..

** ** **
هوم ! به نظرم یه ذره .. فقط یه ذره بی ناموسی شد !!
یه ذره موضوع تاپیک سریع پیش رفته بود .. من سعی کردم پستو برگدونم به پست نیمفا ..


پاتر , رولینگ خزیده کردت !!


Re: خوابگاه مختلط هافلپاف!
پیام زده شده در: ۱۱:۴۸ پنجشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۸۶
#3
طبق معمول , اگه از موضوع تاپیک خوشم نیاد , اهه اهه میزنم به داستان .. هافلایوز که یادتونه !!

!@#$%^^&*)((*
دابی یه نگاه به جمعیت خفنر هافل میکنه و میگه : بلــه !

بعد از چند ثانیه سکوت مطلق , تالار مثل بمب میترکه و از شدت این بمب تالار گریف با خاک یکسان میشه . بچه ها که سر از پا نمیشناختن بالا پایین میپریدن و دست و پاشونو حرکت میدادن .

در همین لحظه صدای یه آهنگ هارد راک شنیده میشه , ملت خود به خود دست و پاهشون به حرکت در میاد .

اریکا که دیگه حالت عادیشو از دست داده بود , اون وسط داشت کاراته بازی میکرد و هر چند وقت دنیس بدبخت و کف تالار پهن میکرد . ماتیلدا , ارنی , ریتا و نیمفا داشتند دست میزدن , دانگ و لودو هم که دیگه جو گرفته بودشون رفته بودن داشتن برک می رقصیدن ( حالا هیچ کدومشون بلد نبودن , هی میخوردن زمین ) . هلگا و دابی بقل به بقل داشتن می رقصیدن ( شبیه همون رقص هاگرید و مادام مکسیم , یادتونه که ! .. سبک بیناموسی پیشرفته ! ) . تابلو متحرک بورگین هم داشت کلشو عقب جلو میکرد .

همه تو حال خودشون بودن که در تالار با صدای وحشتناکی باز شد , 6 نفر , یا عینک دودی و هیکلی وارد میشن .

3 زن با حجاب کامل و چادر سیاه به طرف دخترای تالار میرن و 3 مرد هیکلی هم به طرف پسرا میرن .
هلگا : اینا دیگه کی هستن اومدن تو تالار !
یکی از زنا که چند تا خال تو صورتش داشت با یه حرکت کارتشو از جیبش در میاره و میگه : فاطمه کماندو , از منکرات جادویی اومدیم اینجا , به ما گزارش دادن اینجا کارای دور از نزاکت میکنن ..
چند ثانیه گذشت و یکی از مردها ادامه داد : به ما گزارش دادن اینجا هم الکل مصرف شده , تو , بیا اینجا !

انگشت مامور منکرات به سمت دابی نشان رفته بود ..

------
توجه : دابی رو میبرن آزکابان .. یه فکری به حال در آوردنش بکنین


پاتر , رولینگ خزیده کردت !!


Re: آزکابان
پیام زده شده در: ۲۲:۳۷ چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۸۶
#4
این پست , صرفا برای ماموریت جدا از رول هست و ربطی به پست های قبل ندارد

هر لحظه بر قدرت باد افزوده میشد و صدای به هم خوردن در و پنجره کل زندان را فراگرفته بود , درها توانایی مقاومت در مقابل باد را نداشتند و هر لحظه ممکن بود از جای خود کنده شوند , تاریکی بر همه جا سایه گستر شده بود و سوسو نور ضعیفی هر از گاه دیده میشد .
دیوانه سازها که ظاهرا توانایی کنترل خود را نداشتند , بدون نظم در میان دیوارهای سنگی مشغول حرکت کردن بودند و شنل سیاهشان بیشتر از هر زمان دیگری سیاه به نظر می رسید و خبری از زوزه های هولناک آنها نبود .
زمزمه ی خفیفی از میان دیوارها شنیده میشد و صدایی همانند شکستن قفلی از دور به صدا میرسید . مرگخواران وفادار لرد سیاه که سالهاست در آزکابان زندانیند , فراخوانی ارباب خود را شنیده اند و جذب قدرتش شده اند .
صدای حرکت زورقی در آن سوی جزیره شنیده میشد و از منظره بیرونی زندان , چند فرد شنل پوش که در حال آمدن به نزدیکی زندان بودند , در دور قابل روئت بودند .
دیوانه سازها که قدرتشان سلب شده بودند و تسلط خود را از دست داده بودند , هر کدام به سمت سلولی میرفتند و با کلید هایی که در دستانشان بود , مشغول باز کردن قفل ها بودند .
_ نفهمیدی ارباب چی گفت , باید منتظر علامتشون بشیم , ورمتیل یه کاری بکن , یالا دیگه لعنتی
فردی که ظاهرا نامش ورمتیل بود چوبدستی خود را حرکت داد و ذره های زرد رنگی از آن بیرون آمد و با سرعت به سمت زندان فرستاده شد , بعد از چند ثانیه هیبت افرادی نمایان شد که با چهره ی بشاش , به طرف آنها حرکت کردند .
_ آلبوس حدس زده بود , میدونست ولدرموت دیوانه سازها رو تحت فرمان خودش در آورده . حواستون باشه , باید سریع و هماهنگ کار کنیم , بهشون رحم نکنین چون اونا به شما رحم نمیکنن ..
صدای استرجس پادمور به وضوح شنیده میشد که در کنار اعضای ارتش سفید مشغول برنامه ریزی برای گیر انداختن مرگخوارا بودند ..
همه ی مرگخواران سوار زورقهای شکسته شدند و مشغول پارو زدن به سمت خشکی بودند که ناگهان ارنی گفت : یه چیزی داره نزدیک میشه , یه صدایی میشونم ..
بلاتریکس که خیلی مصمم بود , با اقتدار گفت : محفلی ها هستن , لعنتی ها , همشون رو میکشیم .. سپس چوبدستی خود را از زیر ردای خود بیرون کشید و در ادامه گفت : با شماره سه , طلسم مرگ رو میفرستیم براشون ..
چند ثانیه ای طول نکشید که سر و کله محفلی ها پیدا شد و جنگ سیاه و سپیدی شروع شده بود ... طلسم های مختلف رد و بدل میشد تا اینکه بلاتریکس فریاد زنان گفت : " حالا " ..
صدای رعب انگیز " آوادا کداورا " به یکباره از همه ی سیاهان شنیده شد و پس از هر لحظه , جسم بی جان محفلی ها , زمین را شاداب نمود ...
بلا قهقه ای سر داد و در حالی که دندان های خود را از خشم به هم میمالید گفت : امیدی برای سپیدان نخواهد بود .. همشون کشته خواهند شد ...

این پست , صرفا برای ماموریت جدا از رول هست و ربطی به پست های قبل ندارد


ویرایش شده توسط ارنی مک میلان در تاریخ ۱۳۸۶/۱/۳۰ ۱۲:۴۶:۱۱

پاتر , رولینگ خزیده کردت !!


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۲۰:۵۶ جمعه ۲۴ فروردین ۱۳۸۶
#5
تیتر پیام امروز : جادوگران , -16

طبق آخرین اخبار که از هاگوارتز به دست ما رسیده , گروه گریفندور برای بار پیاپی قهرمان هاگوارتز شد ... خبرنگار اعزامی ما , " آنتی گریف " خبر از کشته شدن یک گریفی در روز 24 فروردین ماه , سال 1386 داد ...
گریفندور , تنها گروهی که ازدیاد مدیر در آن به وضوح به چشم میخورد , برای دومین سال پیاپی به طور " مارموزی " نه ببخشید " موزماری " قهرمان مسابقات ترم هاگوارتز شد ...
پروفسور بینز , یکی از کسانی که به شدت از این رای ناراضی است در پی پیامهای مکرر این تصمیم را غلط دانسته و درخواست تجدید نظر در این مورد را دارد ... برخی از پیام های او عبارت اند از : نقل قول:
چرا ترسیدیدن میانگین بگیرین ؟ چون صد در صد ریون اول میشد گریف یه گروه خزه که هر کی هنوز نمیدونم چی به چیه میاد اونجا برا همین اعضاش زیادن

خبرنگار اعزامی ما " آنتی گریف " به میان جمعیت هولناکی که بر ضد این تصمیم مدیریت شورش کرده اند رفته است و در این بین با برخی از شورشیان مصاحبه ای داشته است .. متن مصاحبه به قرار زیر است :
خبرنگار : بله بینندگان محترم این فردی که در کنار من ایستاده اند , ارنی هستند , ارنی نظرتون در مورد قهرمانی این ترم چیست و دلیل این وقایع اخیر چیست ؟
ارنی : سلام میکنم به شما و بینندگان محترم , خب همونطور که میبینید این جمعیت عزیم جادوگر , از سیاه پوست بگیر تا سفید پوستش , همگی به این رای معترضند ... آخه شما یه دقتی بکنید , همونطور که آنیتا گفت ما بیکار نیستیم , مثل اعضای بعضی از گروها نیستیم که شبانه روز تو نت باشیم .. ما اومدیم حقمونو بگیریم , به ما چه که گریف سیستم جوجه کشی روش نصب هست , ما تلاش کردیم , هم ما هم راون , خداییش اگه راون قهرمان میشد ما حرفی نداشتیم ولی ظلم شده به ما ... اِی گریف ( صوت صوت صوت )
...
بله , خبر تکان دهنده ای بود , مخصوصا اون قسمت صوت ... در ادامه نظر ارنی مک میلان رو در مورد پست پرسی ویزلی جویا می شویم ..بلــــه , به من اشاره میکنند که ارتباط تلفنی با ایشون برقرار شده .. آقای مک میلان , هر چی میخوای بگو ...
ارنی : با سلام دوباره خدمت همه کسانی که میبینن این برنامه رو , در اول عرض کنم که این پست پرسی ویزلی برای این بود که آمدن وی به هافلپاف با مشکل مواجه شد و خیلی خلاصه میشه گفت , ایشون شوت شدن بیرون و برگشتند به گروه خودشون ( برای اطلاع بیشتر پیام شخصی بزنید ) .. اما در ادامه توجه شما رو به این نقل قول جلب میکنم ..

نقل قول:
سوزش هر چه بیشتر گروه های هافلپاف و راونکلاو :اعضای گروه هافلپاف و راونکلاو امروز نشان دادند که در حال سوختگی هر چه بیشتر از مسئله پیروزی گریفندور هستند ، اعضای هر دو گروه با آوردن دلایل فوق العاده ارزشی اقدام به بهتر نشان دادن گروه خود کرده بود .


باید بگم که از یک فرد زیر 16 سال بیشتر از این انتظار نمیره , در مورد سوختگی هم باید بگم , اگر به چت باکس نگاه کنید تنها فردی که از هافلپاف با قهرمانی گریف مشکل داشت من بودم پس شما وقتی میگی هافل , حواستو جمع کن و اگه نمی ترسی بگو ارنی مک میلان ...

پ ن : پرسی جان شما اومدی تو هافل گفتی منتظر جواب دوستان هستم , دوستان جواب دادند شما از هافل رفتی و فکر نکنم دیگه برگردی ... الان هم میگی منتظر پست دوستان در نحوه برخورد هستم , فکر کنم دیگه از سایت بری ... البته ما سنگ پا قزوین رو فراموش نخواهیم کرد ...
نکته : من از اینکه جزو دانش آموزان برتر شدم هیچ ادعایی ندارم ..

---> با آغوش باز بلاک شدن رو میپذیرم ( عمرا !! ) <--


ویرایش شده توسط ارنی مک میلان در تاریخ ۱۳۸۶/۱/۲۴ ۲۰:۵۹:۴۴
ویرایش شده توسط ارنی مک میلان در تاریخ ۱۳۸۶/۱/۲۴ ۲۱:۱۴:۲۳

پاتر , رولینگ خزیده کردت !!


Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست براي عضويت در باند مرگخواران)
پیام زده شده در: ۱۳:۱۴ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
#6
نام: ارنی

نام خانوادگی: مک میلان

لقب: لوتر

شغل: علاف هاگوارتز

سابقه عضویت در گروه مرگخواران: ندارم

سابقه ی عضویت در محفل ققنوس: بله , با شناسه فرانک لانگ باتم , تابستون امسال

هدف از پیوستن به ارتش تاریکی: علاقه به لرد و قدرت طلبی

پ ن : موفق باشی لرد


پاتر , رولینگ خزیده کردت !!


Re: بهترین نویسنده در ایفای نقش ( رول پلینگ)
پیام زده شده در: ۲۲:۰۸ جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۸۵
#7
با سلام .
راستش من تو این دو ماه هیچ کسی رو مثله اش ندیدم فعالیت رول بکنه و تاپیک های مختلف رو اینطوری فعال کنه . تاپیک های انجمن هاگزمید و لندن و .. با رول های ایشون فعال شده ..

رای من : اش ویندر


پاتر , رولینگ خزیده کردت !!


Re: دفتر مدیریت مدرسه
پیام زده شده در: ۰:۰۰ جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۸۵
#8
با سلام

برای درست کردن کارنامه حاضر هستم .. اگر مایل باشید تو درست کردن اونا کمک میکنم ..

ارسال شد


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۵/۱۲/۱۸ ۱۲:۲۳:۱۰

پاتر , رولینگ خزیده کردت !!


Re: ناظر سال
پیام زده شده در: ۲۳:۵۴ پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۵
#9
اگه تاپیک نحوه برخورد و یا اصلا انجمن بیا تو جادوگر رو فقط لحظه ای از نظر بگذرونیم میبینیم که چو جانگ به عنوان مسئول تایید و آموزش رول به افراد تازه وارد کمک شایانی میکنه ... در ضمن موارد دیگه ای از فعالیت و احساس مسئولیت او برای پیشرفت رول پلینگ به چشم میخوره ...
در کل من رای خودم رو به چو میدم ...

رای من : چو چانگ


پاتر , رولینگ خزیده کردت !!


Re: اساتید نمونه هاگوارتز
پیام زده شده در: ۲۲:۱۵ پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۵
#10
1- پروفسور ماندانگاس فلچر برای تدریس دفاع در برابر جادوی سیاه
2- پروفسور ژرمانیلا پتندلون برای تدریس اختر و فیزیک
3- پروفسور آلبوس دامبلدور برای تدریس گیاه شناسی

ترم خوبی بود , موفق باشید , اساتید همه کارشون خوب بود


ویرایش شده توسط ارنی مک میلان در تاریخ ۱۳۸۵/۱۲/۱۷ ۲۳:۴۵:۱۳
ویرایش شده توسط ارنی مک میلان در تاریخ ۱۳۸۵/۱۲/۱۷ ۲۳:۴۸:۳۱

پاتر , رولینگ خزیده کردت !!






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.