هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۱۲:۱۴ جمعه ۱۸ مرداد ۱۳۸۷
#1
پیوز روی مبل مدیریت دسته لم داده و همینجوری که از لب و لوچش کف میریزه داره به رقص هندی چند متصدی نگاه میکنه

تق تق تق!
در با صدای زده میشه و پیوز عربده می کشه :
_ یالا بیا تو!

در باز میشه و شخص عجیبی وارد میشه و به پیوز نگاه می کنه درست تیریپ ژانگولری !
_ گمشو از تخت مدیریت من برو کنار! این چه وضعشه ؟

پیوز از جا بلند میشه و میاد یک تو گوشی بزنه به یارو ولی بدبخت نیست جسمی نداره از تو صورت فرد مجهول رد میشه()

مرد مجهول یقه رو میکشه پایین !
پیوز : بورگین؟ تو اینجا چی کار می کنی؟

بورگین یک فوت میکنه و پیوز به پرواز در میاد
_ بوقی چرا اسم منو تو مدیریت ها نمی زاری؟ اصلاً تو چه حقی داری که اینجوری بخوای رفتار کنی؟ مگر من این دسته رو درست نکردم ؟ حالا باید اسم منو وارد مدیریت دسته نکنی ها؟ بوقی منو دست میندازی؟

بعد یکم فکر میکنه و ادامه میده :
_ ولی نه! تو کمک زیادی به دسته کردی ... از این به بعد دسته دو مدیریتی میشه ... معاونش هم همونی هست که هست () حالا بیا با هم بریم رو تخت بشینیم!
و به همراه پیوز هر دو بر روی تخت نشستند.

----------------------------
پ.ن : پیوز ، مخالفتی نباید تو کار باشه من دوباره با شخصیت محبوبم (!!) برگشتم باید با همدیگه دسته رو بچرخونیم.
برای اصلاعات بیشتر آی دی خز جدیدت رو اد کردم.



Re: دفتر اساتيد
پیام زده شده در: ۲۳:۰۶ دوشنبه ۱۱ تیر ۱۳۸۶
#2
با سلام خدمت مدیریت مدرسه هاگوارتز.
خب من فردا کلاس گیاه شناسی دارم و خب از همین چند ساعت پیش هم درخواستیک شناسه جدید دادم.
اگر لطف کنید من رو در گروه دیگری با شناسه ای که درخواست دادم قبول کنید و فردا در اسرع وقت من رو تائید کنید میتونم با اون شناسم درس گیاه شناسی رو تدریس کنم.

با تشکر



Re: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۰:۳۷ دوشنبه ۱۱ تیر ۱۳۸۶
#3
مکان : خاطرات مرگ خواران
زننده پست : سوروس اسنیپ
شماره پست : 76
نقد :
اشکالات پست شما : تقریباً از یک سوژه پی روی نکرده بودی ... سوژت جای کار خیلی خیلی بیشتری داشت و بیشتر به درد پست های ادامه دار میخورد.
پایان رو ناقص تموم کرده بودی.
یک نکته که در سرتاسر پستت به چشمم میخورد این بود که اصلاً از قواعد گرامری خوب استفاده نکرده بودی!
مثلاً وقتی جمله ات تموم شده و رفته بودی سر خط اصلاً نقطه رو در آخر جمله ات به کار نبرده بودی

نکات مثبت پست : از شکلک ها خوب ، به موقع و به جا استفاده کرده بودی.
پاراگراف بندیت خوب بود و از تیکه های طنز بسیار جالبی الی الخصوص در پاراگراف اول استفاده کرده بودی.
نقل قول:
دالاهوف:خوب نوبت تو بلیز، حییوون با م بگو
بلیز:محفلی


امتیاز : در کل 50 از 100
شما با این پست یک قدم به ارباب نزدیک شدی
--------------------------------------------------------------------------
مکان : دژ مرگ
زننده پست : ایگور کارکاروف
شماره پست : 483
نقد:
اشکالات پست شما : انگار تنها اشکالی که زیاد تو چشم میخوره مشکل پاراگراف بندیتونه!
برای اینکه نه فردی که داستان رو میخونه کور خطی بگیره و نه مشکلی تو پاراگراف بندی ایجاد بشه بهتره فقط وقتی که مکان داستان عوض میشه دو خط جا بگذاری . اینجوری بهتر میشه.

نکات مثبت پست : از تیکه های طنز خوبی استفاده کرده بودی و شکلک ها رو درست و به جا و مناسب به کار برده بودی.
سوژه و داستان رو زیاد پیش نبرده بودی ولی رو همون سوژه کار کرده بودی و تقویتش کردی برای نفر بعدی که میخواد پست بزنه.
رئیس قبیله مرگ خواران رو خیلی خوب توصیف کرده بودی ... به طوری که من تونستم قشنگ رئیس رو جلوی چشام تصور کنم !

امتیاز : در کل 80 از 100 ... البته چون شما خودتون معاونید بسته به مقیاس خودتون خودتون رو به لرد نزدک کنید ( ما که در برابر معاونین لرد کاره ای نیستیم! )


ویرایش شده توسط بورگین در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۱۱ ۱۰:۴۰:۰۰


Re: اختلاف گاه تیم ها
پیام زده شده در: ۲۳:۵۷ یکشنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۶
#4
بوقی یونایتد
ای خدا رفتن از تو یک سایت یک زیر سایت یا یک زیر انجمن زدن می نازن به اینکه اولین تیمین که سایت دارن!
آخه موندم میخوان تو اون سایت ارزشی چه بوقی بنوازن؟

آجاس
ها ها ها! بابا یکم هم بگیم واسه آجاس!

درگاراژ بلر سگ کش -------------------- کارکاروف نشسته بود رو یه چکش
آفتابه به دست لنگ به کمر ----------------- نداشت انگار از جایی خبر



پشمک سفیدان
تنها قادرم یک جمله بگم ... (( خیلی ارزشی هستین ))



Re: چه کسانی به شما کمک کرده اند؟
پیام زده شده در: ۱۷:۴۶ یکشنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۶
#5
1. آلبوس دامبلدور ( اسکاور فعلی)
وقتی من تازه با شناسه اولم عضو سایت شدم ، تمام سوراخ سنبه های سایت رو ایشون بهم یاد داد.
اون موقع اسکاور با شناسه آلبوس دامبلدور بود و من نحوه عضویت در مرگ خواران و محفل و ... رو از ایشون پرسیدم و اسکاور هم با صبر و حوصله به یک عضو تازه وارد جواب میداد.

2.بلاتریکس لسترنج
وقتی که عضو اسلایترین شدم ایشون با نقد های زیبا و آموزندشون به من بهتر پست زدن رو آموختن هر چند من زیادی اذیتشون کردم!

3.پروفسور اسپراوت ( آلبوس دامبلدور فعلی )
ایشون بودن که منو به هافل دعوت کردن و من هم به هافل اومدم و تازه فهمیدم که به بهترین مکان سایت رفتم.
بعد از مدت کوتاهی که تو هافل بودم پروفسور اسپراوت شد پروفسور دامبلدور و از تالار هافل رفت گریفیندور.

4.ادی
یک مدت کوتاهی نظارت ایشون رو در تالار هافل دیدم ( البته قبلاً هم ناظر بودن ولی من نبودم ).همیشه سعی میکرد هافل بهترین باشه ... از جونش برای تالار مایه می ذاشت ولی خوب مثل اینکه الان زده شده

5.لودو بگمن
ناظر فعلی هافل ... همیشه تو ناظر ماه بهش رای دادم چون ( به خصوص اوایل ) کارش رو قبول داشتم.
بعدش درگیر امتحانات شد و تا حالا نتونسته زیاد به تالار سر بزنه و بشه که ما باهاش سیر صحبت کنیم!( صحبت داریم تا صحبت!!)

6.اریکا زادینگ
تا همین چند وقت پیش ناظر هافلپاف بود و نقد های ایشون تاثیر بسیار به سزایی داشت تو ساختن شخصیت جدید من

7.هدویگ
هدویگ عزیز کسی بود که من رو با شناسه قبلیم تو محفل راه داد گرچه خیلی درخواست عضویت داده بودم و قبول نشده بودم!
هدویگ دست من رو گرفت و همین به محفل وارد شدنم باعث شد که یک انگیزه باشه برام برای ترقی در جای جای دیگه سایت.

8.استرجس پادمور
ایشون هم وقتی در محفل بودم واقعاً به من لطف می کردن و هر از گاهی که وقت می کردن و پست های من رو نقد میکردن واقعاً فیض می بردم.
گرچه حالا باز هم که از حفل خارج شدم با ایشون در رابطه هستم و میچتم...

با تشکر از دیگر دوستان من :الی الخصوص هافلپافی های جیگرررررررر!


ویرایش شده توسط بورگین در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۱۱ ۱۰:۰۲:۰۶


Re: ویدا اسلامیه
پیام زده شده در: ۱۷:۲۱ یکشنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۶
#6
من که داشتم یک مدت کتاب های هری پاتر به زبان انگلیسی رو می خوندم و مقایسه میکردم با کتاب فارسی نکات خیلی حادی نبودن که بخواد سانسور بشه مثلاً این که در کتاب چهار بیشتر در اون جشنی که برقرار بود مثلاً رقصیدن رو به راه رفتن سانسور کردن.
البته سانسور چیزیه که ما دیگه تقریباً عادت کردیم و با کلمش مچ شدیم!
در اخبار در کتب در فیلم ها و... همه و همه سانسور و این دست ویدا اسلامیه نیست قانونه!



Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۲:۳۹ یکشنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۶
#7
با تشکر از تدریستون
این هم لینک تکلیف من



Re: سازمان معجون سازان قرن
پیام زده شده در: ۱۲:۳۶ یکشنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۶
#8
بخار هایی از داخل پاتیل ها بیرون می آمد و فضای اتاق معجون سازی مملو بود از انواع بو های مختلف و رنگ های متنوع.
در برای چندمین بار در امروز باز شد و فردی به داخل معجون سازی پا گذاشته و پس از کمی تامل در آستانه در به طرف یکی از پاتیل های خالی رفت.
بی صدا مشغول کارش شد ... ابتدا دسته ای اسفناج را خورد کرده و با سه قطره خون تک شاخ به داخل پاتیل ریخت.سپس آتش زیر پاتیل را روشن کرده و محتوا را سه بار بر خلاف عقربه های ساعت هم زد.
کمی بعد با قطره چکانی کوچک 14 قطره چرک خیار را در پاتیل ریخته و دوباره هم زد و کمی بعد چاقویی را به طرف انگشتخود گرفت و شکافی کوچک در انگشتش باز کرد و قطره ای از خونش را در داخل پاتیل ریخت و دوباره مشغول هم زدن دیگ این بار موافق عقربه های ساعت شد.
بخار هایی که از پاتیل ها بیرون می آمد باعث شده بود که عرقی بر پیشانی فرد بنشیند ولی او فقط ذهنش را متمرکز ساخت معجون کرده بود.
بعد از 15 دقیقه هم زدن پاتیل و محتوای درون آن ، شعله را خاموش کرد و با یک حرکت چوب دستی اش مقداری از محتوای آن را در شیشه ای ریخته و در کناری گذاشت.
سپس آن را در قفسه ای که در گوشه ی اتاق معجون سازی بود برد و برگه ای برداشت و شروع کرد به نوشتن کاربرد سم:
نام سم : سیرامانایوس
کاربرد : باعث می شود که سم به مغز قربانی سرایت کرده و در بین مغزش فرو رود. بعد از مدتی مغز تورم کرده و اگر تا 20 دقیقه پادزهر آن خورده نشد مغز به تورم خود ادامه داده تا اینکه می ترکد.
تهیه کننده : بورگین

سپس برگه را بر روی شیشه چسباند و بدون هیچ حرفی از سازمان معجون سازی قرن خارج شد.



Re: كلاس آموزش دوئل
پیام زده شده در: ۲۳:۵۳ شنبه ۹ تیر ۱۳۸۶
#9
با تشکر از تدریستون
این هم لینک تکلیف من



Re: ��Ԑ�� ����
پیام زده شده در: ۲۳:۴۹ شنبه ۹ تیر ۱۳۸۶
#10
در باشگاه دوئل برای چندمین بار در آن روز باز میشه و یک جادوگر دیگر در آستانه در ظاهر می شود.
کمی تامل می کند و سپس به طرف قسمت طویلی که برای دوئل کردن است می رود و نگاهی به صف مدیران میندازد.
به ترتیب پروفسور کوئیریل ، کریچر ، راجر دیویس ، سر بارون خون آلود ، مونالیزا و هری پاتر بر روی صندلی هایی نشسته بودند و به شخصی که آماده دوئل با یکی از آنها بود نگاه میکردند.
فرد تازه وارد با یکی دو نگاه از خیر پروفسور کوئیریل گذشت () از طرفی دیگر مونالیزا چون سرش تو لپ تاپش بود و داشت خبر در میاورد قضیش منتفی شد . نگاه فرد تازه وارد که بین مدیران می چرخید روی کریچر ثابت موند.
کریچر : خواهش میکنم... لطفاً یکی دیگه رو انتخاب کن! تصویر کوچک شده
فرد تازه وارد : نه از جونم که سیر نشدم دوست ندارم بلاک بشم! شنیدم چه مظلومی!!
با این جمله دست کوچک جن را میگیرد و به صورتی که گویا پر کاه هست پرتش میکند بر روی سن دوئل.
در کمال تعجب فرد تازه وارد ، جن به جای اینکه چوب دستی اش را در بیاورد جسم کوچک و استوانه ای را که فرد تازه وارد فهمید منوی مدیریت هست در آورد.
فرد تازه وارد :
کریچ : منتظر چی هستی؟بدو بیا بالا؟!
فرد تازه وارد با یک جهش به روی سن میپرد و در همان لحظه وردی از طرف کریچ به طرف وی کمانه می رود.
_ بلاک آی پیوس!
_ کریچ مردیوس!
_ اگزیت رول پلینگیوس!
_ سکتوم سمپرا ! ( در راستای هری پاتری شدن ورد ها )
اختر ها و ورد ها از این طرف به آن طرف می رفتند ، کمانه می کردند و گاهی به در و دیوار بر خورد می کردند.
سر انجام مرد غریبه عربده کشید :
_ اکسیو!
منوی مدیریت به شدت از دست کریچر کشیده شد به طوریکه باعث شد تلنگری بخود.
منوی مدیریت یکی دو قدم جلوی پای فرد تازه وارد افتاد.سپس لبخند شیطانی پهنی بر لبان وی نقش بست و خطاب به کریچر گفت : باختی!


ویرایش شده توسط بورگین در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۹ ۲۳:۵۱:۴۸
ویرایش شده توسط بورگین در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۹ ۲۳:۵۶:۴۳






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.