هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۳:۱۷ شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۸۶
#1
سلام . اگه مشکل شما مجوز گزفتن و سوال پرسیدن من دیگه نه مجوز می گیرم و نه سوال می پرسم و دیگه آدم می شم . شما هم لطفا دیگه به من گیر ندهید .
تیبریوس


شناسه قبلي من
هرگز یک اژدهای خفته را قلقلک ندهید .


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۵۳ شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۸۶
#2
نام : تیبریوس
نام خانوادگي : آگدن
نام كامل : تیبریوس آگدن
نام با اسپل انگليسي : Tiberius Ogden
اسم مستعار : ندارم
سن : حدودا 45 ساله
جنسيت : مرد
گروه : گریفندور
چوبدستي : 40 سانتيمتر از چوب درخت بلوط خاس با موي زبون اژدهاي شاخدم مجارستاني
نام مادر : نامعلوم
نام پدر : نامعلوم
نام برادر : باب آگدن
تاريخ تولد : قبل از سال 1970
شغل : قاضی دیوان عالی قضایی
حالت كلي : خوش تيپ , خوشگل و ...
رنگ چشم : قهوه ای
رنگ مو : قهوه ای
حالت مو : کوتاه
حالت ابرو : پرپشت
قد : 195 سانتيمتر
وزن : 49 كيلوگرم
علاقه مندي : هاگوارتز
توانايي : قضاوت
همسر : ندارم
دسته جارو : ندارم
سمت در كوييديچ : ندارم
جانورنمايي : ندارم
محل زندگي : یک جایی در این دنیای بی کران
حيوان خانگي : جغد
توضيحي كوتاه : من یکی از قضات سالخورده ی دیوان عالی قضایی هستم که به مقام بازرسی برای هاگوارتز اعتراض کردم .
نكته : ببخشيد اين شخصيت را مي توانيد در كتاب سيري در دنياي جادويي هري پاتر بيابيد ( صفحه ي 182 بند آخر ) .
تيبريوس آگدن


شناسه قبلي من
هرگز یک اژدهای خفته را قلقلک ندهید .


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۱:۳۱ پنجشنبه ۹ فروردین ۱۳۸۶
#3
سلام . ببخشيد من اين دو تا پستي كه مي بينيد پشت سر همه مي خواستم ويرايش كنم ولي نتوانستم زيرا وقتش گذشته بود من هم نمي دانستم وقتيه . خب من كه چن وقته پشت سر هم نمي زنم . لطفا مرا تيبريوس صدا بزنيد . ديگه اين كه چگونه مي توانم بليت ارسال كنم ؟
تيبريوس آگدن


شناسه قبلي من
هرگز یک اژدهای خفته را قلقلک ندهید .


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۲:۱۸ چهارشنبه ۸ فروردین ۱۳۸۶
#4
سلام . مي خواستم بگم :
1- چرا ارزشي نداره ؟
2- چرا به باب آگدن گير دادي ؟ ( پرسي ويزلي )
3- من چند روز پیش 10 تا عکس فرستادم ولی هنوز تایید نشده . چرا ؟
4- من چند روز پیش چند تا نظر دادم ولی کسی تایید نکرد . چرا ؟
5- دیگر مرا رودلفوس , فرگوس و سوروس صدا نزنید . می شه ؟
تيبريوس آگدن


شناسه قبلي من
هرگز یک اژدهای خفته را قلقلک ندهید .


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۹:۰۳ چهارشنبه ۸ فروردین ۱۳۸۶
#5
سلام مي خواستم چند تا چيز بگم :
1- چرا من پستهاي قبليم در اينجا را نمي توانيم ويرايش كنم ؟
2- در هنگام خروج از سايت براي من نوشت از ورود شما متشكريم موناليزا . چرا ؟
3- اين چه حرفهايي است كه پشت سر من در چت باكس مي زنند ؟
مثال :
درک: به ریش فرگوس فینیگان. ولی خودمونیم ها آوریل راست میگه منم فرگوسو نمی شناسم
پرسی ویزلی: آوریل نمیخوام زیاد راهنماییت کنم فقط یادت باشه این : ارادتمند شما فرگوس فینیگان !! همینو بگی نصف امتیازو گرفتی
درک: اینم به کاور کتاب ها!
آوریل: بابا این جام آتش مرحله دوم نامردیه! من از بستو سایت نبودم زیاد این یارو فرگوس فینیگانه رو نمیشناسم! من چمیدونم این چه سوژه ای داشته واسه خودش!
مونالیزا: کاور کتاب منتشر شد
درک: ها یه نکته جالب. توجه کردین موهای این چه
پرسی ویزلی: مذخرفترین عضو سایت به مدت شش هفته متوالی تیبریوس آگدن = فرگوس فینیگان ! مبارکت باشه
بقيه اش را بعدا مي زنم .

تيبريوس آگدن

من از اينهايي كه در چت باكس پشت سر من حرف مي زنند شكايت به عمل مي آورم .

با تشكر تيبريوس آگدن


ویرایش شده توسط تیبریوس آگدن در تاریخ ۱۳۸۶/۱/۸ ۱۹:۰۸:۰۰
ویرایش شده توسط تیبریوس آگدن در تاریخ ۱۳۸۶/۱/۸ ۲۱:۳۷:۰۵

شناسه قبلي من
هرگز یک اژدهای خفته را قلقلک ندهید .


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۴۵ چهارشنبه ۸ فروردین ۱۳۸۶
#6
نام : تیبریوس
نام خانوادگي : آگدن
نام كامل : تیبریوس آگدن
نام با اسپل انگليسي : Tiberius Ogden
اسم مستعار : ندارم
سن : حدودا 45 ساله
جنسيت : مرد
گروه : گریفندور
چوبدستي : 40 سانتيمتر از چوب درخت بلوط خاس با موي زبون اژدهاي شاخدم مجارستاني
نام مادر : نامعلوم
نام پدر : نامعلوم
نام برادر : باب آگدن
تاريخ تولد : قبل از سال 1970
شغل : قاضی دیوان عالی قضایی
حالت كلي : خوش تيپ , خوشگل و ...
رنگ چشم : قهوه ای
رنگ مو : قهوه ای
حالت مو : کوتاه
حالت ابرو : پرپشت
قد : 195 سانتيمتر
وزن : 49 كيلوگرم
علاقه مندي : هاگوارتز
توانايي : قضاوت
همسر : ندارم
دسته جارو : ندارم
سمت در كوييديچ : ندارم
جانورنمايي : ندارم
محل زندگي : یک جایی در این دنیای بی کران
حيوان خانگي : جغد
توضيحي كوتاه : من یکی از قضات سالخورده ی دیوان عالی قضایی هستم که به مقام بازرسی برای هاگوارتز اعتراض کردم .
نكته : ببخشيد اين شخصيت را مي توانيد در كتاب سيري در دنياي جادويي هري پاتر بيابيد ( صفحه ي 182 بند آخر ) .
تيبريوس آگدن


ویرایش شده توسط تیبریوس آگدن در تاریخ ۱۳۸۶/۱/۸ ۱۸:۴۸:۲۵

شناسه قبلي من
هرگز یک اژدهای خفته را قلقلک ندهید .


Re: قلم جادويي ( برگي از يك نوشته )
پیام زده شده در: ۱۶:۳۳ سه شنبه ۷ فروردین ۱۳۸۶
#7
شنبه شب ساعت 7:54 دقيقه , دفتر شخصي سوروس اسنيپ :
سوروس اسنيپ با رداي مشکي و موهاي روغن زده ي مرتبش در دفتر شخصي خود منتظر چيزي بود , گويا انتظار شخصي را مي کشيد ...
ساعت به صدا در آمد و هشت بار زنگ زد و کسي در زد .
سوروس اسنيپ گفت :
- بيا تو . در بازه .
در به آرامي باز شد و هري پاتر از پشت آن نمايان شد و وارد اتاق شد .
هري گفت :
- سلام , پروفسور اسنيپ .
سوروس اسنيپ پوزخندي زد و گفت :
- سلام . مجازاتت اينه : آرگوس فيلچ بهم گفته که يه سري پرونده ي قديمي هست که بايد اونا رو مرتب کني و اونايي که خراب دوباره بنويسي . خب مي توني از شماره ي صد و بيست و سه شروع کني .
هري با خستگي فراواني که از صورتش معلوم بود گفت :
- چشم , قربان !!!
سوروس اسنيپ دوباره پوزخندي زد و به پشت ميزش روانه شد .
هري شروع به کار کرد , ساعت به کندي صداي « تيک تيک و تيک تاک » را در گوشش مي نواخت .
اولين پرونده :
مجرمين : ادگار بونز – آميليا بونز
جرم : دعوا با يکديگر
دومين پرونده :
مجرمين : سيريوس بلک – جيمز پاتر
جرم : اذيت و آزار سوروس اسنيپ – رفت و آمد شبانه – خارج شدن از امارت قلعه
سومين پرونده :
مجرم : تيبريوس آگدن – باب آگدن
جرم : رفت و آمد شبانه
چهارمين پرونده : ......
...... هفتاد و پنجمين پرونده :
مجرمين : سيريوس بلک – جيمز پاتر – ريموس لوپين – پيتر پتي گرو
جرم : ورود به قسمت ممنوعه ي کتابخانه – رفت و آمد شبانه – اذيت و آزار سوروس اسنيپ
هري تا به حال شانزده پرونده را پاکنويس کرد . عرق از سر رويش مي باريد ولي تقلا مي کرد روي پرونده ها نريزد .
ساعت دوباره به صدا در آمد ولي اين بار ده زنگ زد .
هري با خود گفت :
- چي ؟ تازه سه ساعت گذشته ؟ فکر کنم تا آخرش حدود هزار تا پرونده رو زير و رو کنم .
سوروس اسنيپ نگاهش را از روي ميز بر داشت و به هري نگاهي کرد و گفت :
- فکر کنم خسته شدي , آره ؟!!! ولي هنوز کار داري . تا حالا چند تا پرونده رو زير و رو کردي ؟ يه سريشون آشنا نبودن ؟
و دوباره پوزخند بر لبانش نشست . هري تقلا کرد تا لکنت و لرزشي در صدايش نباشد اما موفق نشد و گفت :
- حو ... حدود هفتاد و پنج ت ... تا پر ... پر ... پرونده .
سوروس اسنيپ سريع گفت :
- چقدر کم !!! زود باش سرعتتو بيشتر کن .
هري مي خواست فرياد بزند « فکر مي کني آسونه اين همه پرونده رو تو يه ساعت تموم کنم ؟ » ولي جلوي خودش را گرفت و فقط گفت :
- چشم پروفسور .
... ساعتها گذشت و هري با تلي از جزمهاي پدر و پدر خوانده اش آشنا شد . ساعت دوباره شروع به زنگ زدن کرد و ولي فقط يک بار زنگ زد و هري پرونده ي شماره ي سي صد و هفتاد و پنج را بست .
سوروس اسنيپ از جايش بلند شد و گفت :
- خب هري چند تا شد ؟
هري چشمان قرمزش را مالشي داد با خواب آلودگي گفت :
- حدود دويست و پنجاه تا پروفسور .
اسنيپ که در حال خميازه کشيدن بود گفت :
- ديگه بسه . فردا صبح مي بينمت . برو .
هري که از فرت خستگي نايي براي صحبت کردن نداشت به زور گفت :
- چ ... چشم ... پو ... پو ... پروفسور . خدا نگهدار .
سوروس اسنيپ گفت :
- خدا حافظ . براي هفته ي هم آماده باش , درست سر ساعت خشت شب اينجا باش . شب بخير .
تیبریوس آگدن


شناسه قبلي من
هرگز یک اژدهای خفته را قلقلک ندهید .


Re: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۶:۲۱ سه شنبه ۷ فروردین ۱۳۸۶
#8
لطفا چو چانگ ویرایش کنه ( جواب بده ) . ممنون .
شنبه شب ساعت 7:54 دقيقه , دفتر شخصي سوروس اسنيپ :
سوروس اسنيپ با رداي مشکي و موهاي روغن زده ي مرتبش در دفتر شخصي خود منتظر چيزي بود , گويا انتظار شخصي را مي کشيد ...
ساعت به صدا در آمد و هشت بار زنگ زد و کسي در زد .
سوروس اسنيپ گفت :
- بيا تو . در بازه .
در به آرامي باز شد و هري پاتر از پشت آن نمايان شد و وارد اتاق شد .
هري گفت :
- سلام , پروفسور اسنيپ .
سوروس اسنيپ پوزخندي زد و گفت :
- سلام . مجازاتت اينه : آرگوس فيلچ بهم گفته که يه سري پرونده ي قديمي هست که بايد اونا رو مرتب کني و اونايي که خراب دوباره بنويسي . خب مي توني از شماره ي صد و بيست و سه شروع کني .
هري با خستگي فراواني که از صورتش معلوم بود گفت :
- چشم , قربان !!!
سوروس اسنيپ دوباره پوزخندي زد و به پشت ميزش روانه شد .
هري شروع به کار کرد , ساعت به کندي صداي « تيک تيک و تيک تاک » را در گوشش مي نواخت .
اولين پرونده :
مجرمين : ادگار بونز – آميليا بونز
جرم : دعوا با يکديگر
دومين پرونده :
مجرمين : سيريوس بلک – جيمز پاتر
جرم : اذيت و آزار سوروس اسنيپ – رفت و آمد شبانه – خارج شدن از امارت قلعه
سومين پرونده :
مجرم : تيبريوس آگدن – باب آگدن
جرم : رفت و آمد شبانه
چهارمين پرونده : ......
...... هفتاد و پنجمين پرونده :
مجرمين : سيريوس بلک – جيمز پاتر – ريموس لوپين – پيتر پتي گرو
جرم : ورود به قسمت ممنوعه ي کتابخانه – رفت و آمد شبانه – اذيت و آزار سوروس اسنيپ
هري تا به حال شانزده پرونده را پاکنويس کرد . عرق از سر رويش مي باريد ولي تقلا مي کرد روي پرونده ها نريزد .
ساعت دوباره به صدا در آمد ولي اين بار ده زنگ زد .
هري با خود گفت :
- چي ؟ تازه سه ساعت گذشته ؟ فکر کنم تا آخرش حدود هزار تا پرونده رو زير و رو کنم .
سوروس اسنيپ نگاهش را از روي ميز بر داشت و به هري نگاهي کرد و گفت :
- فکر کنم خسته شدي , آره ؟!!! ولي هنوز کار داري . تا حالا چند تا پرونده رو زير و رو کردي ؟ يه سريشون آشنا نبودن ؟
و دوباره پوزخند بر لبانش نشست . هري تقلا کرد تا لکنت و لرزشي در صدايش نباشد اما موفق نشد و گفت :
- حو ... حدود هفتاد و پنج ت ... تا پر ... پر ... پرونده .
سوروس اسنيپ سريع گفت :
- چقدر کم !!! زود باش سرعتتو بيشتر کن .
هري مي خواست فرياد بزند « فکر مي کني آسونه اين همه پرونده رو تو يه ساعت تموم کنم ؟ » ولي جلوي خودش را گرفت و فقط گفت :
-
چشم پروفسور .... ساعتها گذشت و هري با تلي از جزمهاي پدر و پدر خوانده اش آشنا شد . ساعت دوباره شروع به زنگ زدن کرد و ولي فقط يک بار زنگ زد و هري پرونده ي شماره ي سي صد و هفتاد و پنج را بست .
سوروس اسنيپ از جايش بلند شد و گفت :
- خب هري چند تا شد ؟
هري چشمان قرمزش را مالشي داد با خواب آلودگي گفت :
- حدود دويست و پنجاه تا پروفسور .
اسنيپ که در حال خميازه کشيدن بود گفت :
- ديگه بسه . فردا صبح مي بينمت . برو .
هري که از فرت خستگي نايي براي صحبت کردن نداشت به زور گفت :
- چ ... چشم ... پو ... پو ... پروفسور . خدا نگهدار .
سوروس اسنيپ گفت :
- خدا حافظ . براي هفته ي هم آماده باش , درست سر ساعت خشت شب اينجا باش . شب بخير .
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
ببخشيد که مثل يکي از فصل هاي کتاب شش هست . ولي من الان در سفرم و هيچ کدام از کتب هري پاتر همراهم نيست . لطفا قبول کنيد .
تيبريوس آگدن

هوم یه چندتایی غلط املایی داشتی... مثلا : فرت که درستش فرط هست...

اگه درست عین کتاب نوشته بودی اینو نمیگفتم ولی با وجود اینکه سوژه تو کتاب بوده اونو پرداخت کردی...

نوشتت خوب بود، اکثر چیزایی که گفته بودم رو رعایت کرده بودی و این منو خیلی خوشحال کرد!!

مطمئنم که تو رول هم به نقدها توجه میکنی...در ضمن حرفای پیام شخصی یادت نره!!

خوشحالم که میگم.....

تایید شد!!!


ویرایش شده توسط تیبریوس آگدن در تاریخ ۱۳۸۶/۱/۷ ۱۶:۳۰:۲۹
ویرایش شده توسط تیبریوس آگدن در تاریخ ۱۳۸۶/۱/۷ ۱۷:۱۸:۵۹
ویرایش شده توسط چو چانگ در تاریخ ۱۳۸۶/۱/۸ ۹:۵۴:۲۰

شناسه قبلي من
هرگز یک اژدهای خفته را قلقلک ندهید .


Re: اطلاعات در مورد کتاب
پیام زده شده در: ۱۶:۲۸ دوشنبه ۶ فروردین ۱۳۸۶
#9
سلام .
كتاب : سیری در دنیای جادویی هری پاتر
نويسنده : بنیامین باروت کوب
مترجم : ندارد
قيمت روي جلد : 2000 تومان
كاري از : بنیامین باروت کوب
گروه سني : ندارد ( برای همه ی سنین )
موضوع : همه ی شخصیت های کتاب 1, 2 , 3 , 4 و 5 را معرفی کرده است .
تیبریوس آگدن


شناسه قبلي من
هرگز یک اژدهای خفته را قلقلک ندهید .


Re: گفتگو با ناظران محترم تالار اسرار
پیام زده شده در: ۱۶:۲۱ دوشنبه ۶ فروردین ۱۳۸۶
#10
سلام . می خواستم مجوز تاپیک :( کتاب ) سیری در دنیای جادویی هری پاتر را بگیرم .
تیبریوس آگدن


شناسه قبلي من
هرگز یک اژدهای خفته را قلقلک ندهید .






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.