اگه بخوایم از گذشته به آینده بریم اول از همه مرگ سیریوس دوم مرگ دامبلدو سوم مرگ دابی واقا گریه کردم و هر وقت که کتابارو میخونم بازم اشکم درمیاد و فرد وبقیه هم ناراحت کننده بود مخصوصا اسنیپ .مرگ پدرو مادر هری . خانواده ی دامبلدور هم ناراحت کننده بود .وکشته شدن هدویک.و وقتی هری داره میره که خودشو تسلم کنه هم ناراحت کننده بود و این که دیگه کتابی نیست منتظرش باشیم
بالاتر از سیاهی رنگی نیست .کاپیتان کشتی مرواریده سیاه
من صحنه ی مرگ سیوروس .عروسی بیل فلور.دوئل هری ولدی.خلاصه این که همه ی صحنه های کتاب دوست دارم تو فیلم باشه اگه نباشه اصلا نمیشه
بالاتر از سیاهی رنگی نیست .کاپیتان کشتی مرواریده سیاه
1.هری پاتر
2.سرزمین اشباح.دارن شان
3.نبرد با شیاطین
4.بینوایان
5.تالار وحشت .ار.ال.استاین
6.دایره وحشت
7.مجموعه ی سرزمین دلتورا
8.ارباب حلقه ها
9.اراگون
10.نارنیا
ا
بالاتر از سیاهی رنگی نیست .کاپیتان کشتی مرواریده سیاه
سعی میکنم همیشه اونارو بخونم .چون باعث میشه منو از دنیای اطرافم دور کنه و حس کنم که من هم جزئی از کتاب هستم و هیچ وقت احساس تنهایی نکنم
بالاتر از سیاهی رنگی نیست .کاپیتان کشتی مرواریده سیاه
من از هری چیز های زیای یاد گرفتم
مثلا این که همیشه به دوستان خود وفادار بمونم حتی اگر آنها نسبت به من چنین نباشند ودیگر شجاعت را آموخت
ونترسیدن از مرگ را.و اینکه در بد ترین شرایت بهترین چیزها را ارزو داشته باشم
بالاتر از سیاهی رنگی نیست .کاپیتان کشتی مرواریده سیاه
سلام . سلامی به گرمی یخ.به سفیدی وایتکس.به معطری لجن
های توی جوب
من دقیقا نمی دونم معجون عشق برای من چه بویی میده . چون من بوهای خیلی زیادی دوست دارم .البته شاید بوی عطرمو بده {VERSACE} ولی تا اونو بو نکنم نمی فهمم چه بویی میده